عنوان : طرح چند پرسش
با خواندن این نوشته، چند پرسشی به ذهن من آمد که آن‌ها را با نویسنده ی محترم و دیگر خوانندگان این نوشته مطرح می‌‌کنم شاید به بحث‌های بیشتری در این باره دامن بزند.

۱. فلسفه و حکمت چه تفاوت یا تفاوت‌هایی‌ دارند؟

۲. آیا می‌‌توان اندیشمندان باستانی خاورِ دور را فیلسوف نامید یا آنان حکیمان زمان بوده‌اند؟

۳. با توجه به این که فلسفه ی باستانی با سه بخش شناخت شناسی‌، هستی‌ شناسی‌ و زیبایی شناسی‌ پا به عرصه ی حیات می‌‌گذارد، آیا اندیشمندان باستانی خاور دور همین عرصه‌ها را مورد بحث قرار داده اند یا این که محور بحث‌های آن‌ها حول آموزش قانونمندی‌ها ی زندگی‌ انسانی‌ و پند و اندرز‌ها به انسان‌ها برای ایجاد یک زندگی‌ شاد و سعادتمندانه بوده است؟
۷٣۴۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۴       

عنوان : زایش های اندیشگی در مناطق مختلف با شرایط بومی وزیست بومی
نمی توان سپاسگزار نبود از جناب دنیز ایشچی ارجمند از اقدامات مفیدش در شناخت مسائلی در حوزه اندیشگی انسانها آنهم رخ داده در نقاقطی خاص ازکره زمین، درود برایشان.اما نکاتی است که نیاز به پرداختن است. نظریست که می گوید:زایش یک اندیشه در هر منطقه برهر مبنائی چه زمینی و چه آسمانی زایشی متأثر از جغرافیای زیستی وشرایط زیستی مردمان آن منطقه بوده، که با گذر زمان آن زایش اندیشگی براثر شرایط زیستی جدید که برای مردمان پیش می آید دچا بن بست هایی می شود.آن بن بست، شرایط را بر آن رویش اندیشگی چنان می کند که نیاز به اصلاحاتی دارد که این اصلاحات خود را در شکل وشمایل جدیدی نشان می دهد.::::: که باید گفت:دراین اصلاحات جدید؛ اثر گذاری واثر پذیری از زایش های اولیه اندیشگی مناطق دیگر مشاهد خواهدشد. ::: باتوجه به نگرش بالا می توان گفت: زایش اندیشگی که در یونان رخ داد و زایش اندیشگی که در شرق دور رخ داد و زایش اندیشگی که در هند رخ داد و زایش اندیشگی که نجد (فلات)ایران رخ داد آن زایش ها نتیجه شرایط جفرافیایی و شرایط زیستی مردمان آنجا بوده و استقلال این زایشها را نمی تواند نادیده گرفت! چون نادیده گرفتن استقلال آنان می تواند ما رااز درک مسائل بخطا ببرد. نکته ایکه در خور توجه است اینست: درآن روند اصلاحیه زایش اولیه و یا جایگزین آنان که رخ داده ، گاهاً اصلاحیه درستی انجام می گرفت واثرات مثبت نیکویی بجا می ماند اما در مناطقی، جایگزین هایی تحمیل می شد که یک درجا زدنی چندین قرنی را برای مناطق می آفریدند و یا اصلاحیه چنان بود که خود منحرف کننده ی روند های بعدی می شد. که می توان یادآوری کرد: در هند؛هنوئیسم تبدیل به بودائیسم شد . در شرق دور اصلاحیه شد؛ کنفسیوسیسم. در یویان و روم مسیحیت جایگزین آن خردورزی شد ویک درجا زدنی چندید قرنی را آفرید ویا یک پس رفتی را نشان داد که سرانجام به کنار زدن مسیحیت منجر شد و نوعی بازگشت به گذشته ای مطرح وسپس روند رو به پیش طراحی گردید. ودر فلات ایران: آن زرتشتیت به اصلاحیه ی مانویت وسپس مزدکیت رسید که درپی سرکوب آنان یک اصلاحیه ای بنام زرتشتیت جدید نمود یافت که انحرافی را نشان داد که در نهایت با یک جایگزین ویرانگری بنام اسلام روبرو شد که هنوز مسئله آن ادامه دارد . که پرداختن به خود بحث جدائی می طلبد.
۷٣٣۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۴       

عنوان : لطفا ادامهٔ ده!
دنیز عزیز این مطلب روشن و طبقه بندی شده‌ ارزش صدها کتاب و دوره فلسفه را در خویش دارد, لطفا ادامهٔ دٔه .
۷٣٣٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۴