از : امیر ایرانی
عنوان : معرفی یک انسان فداکار
با توجه به تقسیم بندی های جغرافیایی و مرز بندی در روی کره زمین و مطرح بودن هویت کشوری برای افراد که این هویت می تواند ریشه در دوران گذشته و کهنی داشته باشد چنانچه فردی خواسته یا ناخواسته بسمت پشت کردن و یا زیر پا گذاشتن این هویت کشوری و ملی اش برود در این جهان او یک موجود توپ گونه ای می شود که قابل شوت کردن خواهد شد. پس هویت کشوری و ملی ،نادیده گرفتنی نیست!. و حتی حس ناسیونالیستی را نیز می طلبد و ایجاد می کند. اما هر فرد قطعاً برای نشان دادن شایستگی های خویش هویتی انسانمدارانه ای انترناسیونالیستی را بر می گزیند و دارا می شود و به خدماتش با نگرشی فرا قومی و فراکشوری و حتی فرا موجودی خواهد پرداخت. در نوشتار جناب دباشی که در پی معرفی و یاد کردن از انسانی انسانمدار بوده، این هویت سازی می تواند بدعت بدی باشد که سبب شود؛ آن انسان انسانمداربه یک تفکر قوم اندیشانه ای محدود گردد. اگر چه می توان این برداشت را از نوشتار جناب دباشی داشت ؛که ایشان در پی این بوده که بیان کند؛ اگرچه این انسان فداکار عرب بوده اما او در بازی های قوم اندیشانه قرار نخواهد گرفت بلکه فراتر از این مسائل است. اما در نهایت روش جناب دباشی برای معرفی ابهام انگیز می شود. به امید هوشیاری بیشتر
۷٣٨۵۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ فروردين ۱٣۹۵
|
از : یک آشنای ناشناس
عنوان : زنده یاد بنی طرفی
آقای پارسا،
من متوجه فرمایش شما نشدم. تاسف شما از چیست؟ از این که آقای دباشی گفته اند آقای دکتر هم عرب هستند و هم ایرانی و در عین حال نه عرب هستند نه ایرانی؟ این عباراتی که در مذمت نگاه آقای دباشی به کار برده اید، کلی هستند و حاوی هیچ مضمونی نیستند. اظهار تاسف شما معطوف به چه چیزی و در انتقاد از کدام بخش مقاله است؟
آقای دکتر بنی طرفی به سعادت انسان باور داشتند. برای ایشان و امثال ایشان، ما یک ملت داریم و آن هم بشریت است. آمال و آرزوهای شریف او و امثال او محدود به یک حوزه جغرافیایی مشخص نیست. او برای کل بشر زندگی سعادتمندانه را آرزو داشتند و در عین عرب بودن و ایرانی بودن خود را هیچگاه در چنبره تنگ احساسات ناسیونال شووینیستی ندیدند و قرار ندادند.
به علاوه خوب است توجه داشته باشیم که آقای دباشی این مطلب را به انگلیسی برای مخاطب (عمدتا) غیر فارسی زبان نگاشته اند. در منطقه ما احساسات شووینیتسی و دعوا و دوگانه ساختگی، مسخره، دروغین و بسیار خطرناکِ ایرانی/عرب، سنی/شیعه، مساله ای است بسیار جدی. آقای دباشی در این مطلب دکتر بنی طرفی و زندگی و مبارزه ایشان را در این چارچوب است که بررسی کرده اند وگرنه اگر مجال باشد و محل، زندگی آقای دکتر عزیز مارا از زوایای بسیار مختلفی می شود نگاه کرد که البته جوهره همه آنها یکی است- عمری مبارزه برای نیکبختی انسان.
۷٣٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۵
|
از : بهمن پارسا
عنوان : اری می شناختم!
من خیلی جوان بودم که با نام زنده یاد بنی طرفی اشنا شدم. البته کمتر اهل کتاب و قلمی بود که وی را نداند و نشناسد ان فرهیخته مبارز والا را.منشا حیات اپارین را که میدیدی و جرات میکردی بخوانی و دریابی پی میبردی با چه سترگ ادمی سروکار داری. دیدار گاه و بیگاهش نیز در کتابخانه ی دنیا مایه دل روشنی و روشنایی چشم بود. وتا هم اینک برای من وی فرزند برومند ایران است! ایران است و ایرانی! واما شما خود محورانه، تنگ نظرانه، وبد تر از هرچیز نفاق افکنانه خواسته اید او را از ایران بربایید، اگر موفق شده اید مفت چنگ شما. ولی من در ان زنده یاد ، به هنگام دو سه برخورد کوتاه و بلندی که داشتم که یکبار سعی کردم دستش را ببوسم و نگذاشت، تعصبی را که شما روا میدارید در نیافتم. تنها به قاضی رفته اید و این خوب نیست، وسپس اینکه تا "منشا حیات..." هست ان پزشک شریف وانسان ارجمند هم هست، ایرانی هم هست. ودست اخر اینکه چرا اصل مطلب را به عربی ننوشته اید!؟ واینرانه به مطایبه که به جد می پرسم. شاید اگر هم میتوانستید و مینوشتید ، خواننده اش را نداشتید. بهر حال دید و برداشت شما تاسف انگیز است. در خاتمه با این شور علاقه یی که در رثای ان زنده یاد بکار گرفته اید، هرگز در حیاتش چیزی نوشتید تا اورا به ایرانی و عرب بشناسانید؟ باور ندارم نوشته باشید. در کمال تاسف ارادتمند شما نیستم. اما خیر پیش و غم کم باد.
۷٣٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۵
|
از : محسن
عنوان : یاد این خادم پر ارزش انسانیت و زحمتکشان جاودان و راهش پر رهرو باد!
با سپاس از پروفسور دباشی بخاطر مطلب بجا و زیبایی که نگاشتند!
۷٣۷۶۷ - تاریخ انتشار : ۹ فروردين ۱٣۹۵
|