یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گریزان - فریبا عادل خواه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : فریبا عادل خواه

عنوان : نظم رفتار طبیعت...
با عرض سلام مجدد
و تشکر از پاسخ با حوصله شما، اقای پارسا
هر چند از انجا که مطالبی که به ان اشاره دارید در قالب یک مقاله نبود و انتظار انسجام از جزئیات ان کمی غیر منتظره است، اما اگر اجازه دهید در اینجا حاصل این بده بستان را به فال نیک گیرم و با شما همصدا شوم زمانی که می سرائید

نظم رفتار طبیعت ، اتفاق است؛ اتّفاق!
از قضا زیبایی اش در اتّفاقی بودن است

و نیز به امید پیش آمدی دگر نشینم تا شاید سعادت ارائه توضحیات بهتری را در رابطه با ترجمه هایم داشته باشم.
صد البته این امیدواری مستلزم ان است که مسئولان فهیم و بزرگوار این ستون تا کنون ازچاپ ترجمه هایم پشیمان نشده باشند! که انشاءالله نمیشوند و منهم دامن ضامن آهو را رها نخواهم کرد.
با ارزوی خوبی برای شما و نیز چهل پنج ساله یار غار ،مهر بانوی با وقار شما
عادل خواه
۷۴۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۵       

    از : بهمن پارسا

عنوان : چند یادداشت!
بادرود به سرکارخانم عادل خواه
انگیزه ام برخورد برداشتهاست، همین وبس. میپردازم به آنچه در باورم هست:
یکم، بیت سعدی ناظر وشامل به سخن Vian نیست. چرا؟ دقّت بفرمایید ، یک آدم درویش مسلک و پارسایی در یک نظر خاطر خواه میشود-مادی و معنوی اش بماند- بعد در پی آن معبود سر به کوه و بیابان میگذارد، زیرا نه صحبت مردم را میخواهد و نه دیدارشان را! از این قبیل معانی در ادب و شعر پارسی بسیار است، این مردم گریزی را در ، "کز دیو دد ملوم.." هم داریم. آدمِ Vian سر به کوه و بیابان نگذاشته تا از مردم بری باشد و به دور ، به عکس میگوید میروم تا در سراسر خاک فرانسه به "ملت" نه که به مردم بیچاره بگویم از جنگ حمایت نباید کرد. آدم ِ سعدی passive است و در حالِ خویش ، آدم ِ Vian ، بر عکس aggressive است به فکر مردمی که با ایشان زندگی میکند. پس ابدا میان بیت سعدی و حرف Vian مقایسه نباید کرد که "قیاس مع الفارق " است.
دوم، این سخن شماست :"بخصوص که این کلمه در فرانسه درریشه خود مفعول مکانی گریز از نظام را ندارد و بعد از شعر بوریس ویان در واقع با این مضمون گره خورده است. و منهم در پرانتز به اصطلاح "گریز از خدمت نظام" اشاره کرده ام که به نظرم حق مطلب را ادا می کند. " واین نیز سخن شما ست:"در پایان باید بگویم که این اصطلاح فقط از قرن هفدهم هست که با نافرمانی سربازان گره می خورد و پیش از ان معنای ترک کردن از ان مستفاد میشده" حال اینکه شما به کدامیک باور دارید سخنی است بیرون از بحث من، نکته این است که هیچیک از این دو برداشت و دوگزارش چیزی را عوض نمیکند. ولی مبیّن این است که شما خود هنوز با خویش به وحدّت نرسیده اید. یعنی که آیا این واژه از قرن ۱۷ معنای مورد نظر شما را دارد و یا بعد از آنکه Vian باعث شیوع آن شده؟!
سوم، " مفعول مکانی" در ادب فارسی و دستور زبان -گرامر- آن محلی از اعراب نداردو به عبارت دیگر بی معنی است!.
چهارم، چریکهای ما مردم گریز نبودند، وبرای حمله به رژیم پهلوی کوه و یا صحرا رابه عنوان پایگاه یورش و هجوم بر گزیدند، و نه برای اعتکاف.
پنجم ،از Petit Robert گرفته تا فرهنگ بزرگ و کلان Larousse که در صفحه ی ۳۲۸ ، ستون ِ میانی چاپ ۲۰۰۰ پاریس میگوید Deserteur:n.m ۱.Militaire qui a deserte.همه حکایت از فردی نظامی دارند که از فرمان سرپیچی کرده. و همین مرا وامیدارد که با توّجه در سخن Vian با آدمی روبرو باشم که "گریزان" نیست، بلکه متمرّد است، سرکش است، و حاضر به اطاعت از فرمان کشتار مردم بیچاره نیست.
در پایان بد نیست بگویم اگر روح سخن را نظر نگیریم این عنوان را از ترانه ی Renaud که خود دردانه یی است در موسیقی فرانسوی به چه باید معنا کردMistral Gagnant.
با درود دوباره آرزوی سرفرازی شما بانوی ارجمند.
۷۴۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣۹۵       

    از : فریبا عادل خواه

عنوان : ز صحبت گریزان، ز مردم ستوه
مخاطب عزیز ستون ادبیات اخبار روز ، اقای پارسا
میشود ساعتها در این مورد بحث کرد اما همچنان فکر میکنم که زیاد بیراه نرفته ام .
سر به کوه و صحرا گذاشتن نه تنها در تناقض با مقاومت نیست که معادل ان است، همانطور که جنبشهای سیاسی برای نمونه میرزا کوچک خان و نیز شاخه اشرف فدائیان خلق نیز در مقطعی به نظرم تداعی این نوع مبارزه باشند.
در مورد مفعول مکانی گریزان در واقع باید بگویم که منظور من همان گریزان از خدمت زیر پرچم نظام است، یعنی گریزان از چیزی. واگر اجازه بدهید شما را به بیتی از اشعار استاد سخن، سعدی ارجا میدهم
رود روز و شب در بیابان و کوه
ز صحبت گریزان ، ز مردم ستوه

و در رابطه با تصحیح مولوجی، به نظرم که ان تصحیح فقط متنی با روحیه یاغی گری را به متنی با روحیه صلح طلبانه تغییر میدهد و در نوع استفاده از کلمه
Deserteur تاثیری نمیگذارد.
در پایان باید بگویم که این اصطلاح فقط از قرن هفدهم هست که با نافرمانی سربازان گره می خورد و پیش از ان معنای ترک کردن از ان مستفاد میشده
با تشکر از علاقمندی و همراهی شما.
۷۴۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۵       

    از : فریبا عادل خواه

عنوان : یک جهان سپاس از
اقای کارورز
ممنون از دقت شما
بله کاملا حق با شماست معادل ۱۹۵۴ (۱۳۳۳) و سال تولد بوریس ویان نیز ۱۹۲۹ می باشد.
با احترم
۷۴۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۵       

    از : بهمن پارسا

عنوان : تمّرد یا گریز!؟
با احترام، سرکار خانم عادل خواه در خصوص "ویان" سخن گفته اند و نیاز به ورود در آن قسمت نیست. من فقط به ترجمه ِ شعر نگاهی کرده ام و برداشتم را با ایشان تقسیم میکنم.
در کار ترجمه آنچه بیش از هر چیز میباید مورد مداقّه قرار گیرد دریافت روح متن اصلی است. در این ترانه-شعر- شاعر با توّجه به اصول ِ اعتقادی خویش علیه جنگ "اعلامیه" یی صادر کرده و از پذیرش و حضور در آن سرباز میزندودلایلش را نیز بر میشمرد. معمولا کسی که قصد گریز و فرار دارد ، به خصوص یک نظامی ، اعلامیه صادر نمیکند و با تهیه ی مقدمات ، مخفیانه میگریزد. حال آنکه این سرباز یا فرد نظامی و یا شهروندی که برای حضور در جبهه احضار شده آشکارا علم سرپیچی وعدم اطاعت از دستور فرمانده را برافراشته و به ریس جمهور میگوید به جبهه نخواهد رفت! و این دقیقا معنای حقیقی و اختصاصی ِ واژه ی DESERTEUR است در زبان فرانسه هنگام که در یک متن نظامی گری بکار گرفته میشود. یعنی سرپیچی از فرمان مافوق، یعنی عدم اطاعت، یعنی تمرّد، و فاعل آن هم میشود مُتِمَرِّد. لذا گریزی در کار نیست. چرا که اگر قصد گریز باشد آدرس نمیدهد که ، من راهی شهر وروستا خواهم شد و به همه ی مردم فرانسه خواهم گفت که به جنگ نروند و سرپیچی نمایند. صرف نظر از معنای لغوی که عینا همانست که آمد، فضای حاکم بر شعر نیز همین متمرّد را تداعی میکند. پیشنهاد اصلاحی Mouloudji نیز هرگونه تردید را دراینکه این فرد سرپیچی میکند ولی "یاغی" نیست از بین میبرد.
درضمن سرکار خانم عادل خواه یکی دونکته را حضورتان مینویسم،"مفعول مکانی ِ گریز از نظام ندارد..." گویا نادرست باشد!واژه ِ "محو" را "مهو" نوشته اید ویا شاید اشتباه چاپی است!خیال میکنم غرض از واژه ی "خورده" درواقع "خرده" به مثابه ی ایراد باشد! در پایان چنانچه سرکار خانم عادل خواه میل داشته باشند میتوانم ترجمه یی را که سالها قبل از این ترانه انجام داده ام حصورشان ارسال دارم واز نظر و رهنمودشان نیز بهره ور شوم.
با درود واحترام دوباره.
۷٣۹۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱٣۹۵       

    از : کارورز

عنوان : عدم دقت
خلاصه این شعر را در سال ۱۹۵۴ سرود یا ۱۹۳۳؟ تاریخ تولدشان ۱۹۲ است یا ۱۹۲۰ یا....؟ ضمنا در پاسخ به کمنتار مهو نیست و محو است
۷٣۹٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱٣۹۵       

    از : فریبا عادل خواه

عنوان : بی توجهی!
با عرض سلام خدمت شما، اقای روستائی
و با تشکر از ارسال پیام و اشاره به کاستی های ترجمه آخری که تقدیمتان شده است.
بدون انکه ادعای ارائه بهترین ترجمه ها را داشته باشم، اما همانطور که میدانید در وادی ترجمه شعر، بسیار سخت است بتوان همه را راضی نگه داشت. و از قدیم گفته اند، و شما بهتر از من میدانید، که ترجمه خیانت است و به نوعی دامن مترجم را می گیرد زیرا دغدغه اصلی همان انتقال مضمون و مفهوم است که کرانه ای بی انتها دارد.
و در این وادی همه مجبور به گزینش هستیم، که سخت است و پر مسئولیت.
به هر حال مطالبی که به ان اشاره می کنید دقیق هستند و قصدم با ارسال پاسخ نه رد نظراتتان و در افتادن با انهاست و نه دفاع از خود اما به احترام مسئولین محترم این ستون و اعتمادشان که خرسندم بدان و نیز مغرور، و همچنین برای درک بهتر از چگونگی معیارهای انتخابم، ذکر چند نکته را ضرور ی می دانم. با این امید که مبادا خدای ناکرده تصور شود که از سر بی توجهی و بی خیالی و یا با غرض و مرض خاصی این ترجمه ها به مخاطبان عزیز این ستون تقدیم میشود.
و به ترتیب نکاتی که در پیامتان اوردید :
۱ـ انتخاب عنوان گریزان را به جای فراری سلیقه ای میدانم ، بخصوص که این کلمه در فرانسه درریشه خود مفعول مکانی گریز از نظام را ندارد و بعد از شعر بوریس ویان در واقع با این مضمون گره خورده است. و منهم در پرانتز به اصطلاح "گریز از خدمت نظام" اشاره کرده ام که به نظرم حق مطلب را ادا می کند. ناگفته نماند که در ارتش همین اصطلاح گریزان از خدمت زیر پرچم مورد استفاده می باشد که این هم قبل از ترجمه و به لطف ایمیل و بعد از سوال از اهل این وادی دستگیرم شد
۲ـ در رابطه با اضافه کردن لفظ "اما" در آخر بیت هم حق با شماست اما گاهی جهت حفظ ضرب شعر ادوات و یا اصواتی به این صورت اضافه می کنم. ضمنا به نظرم این کلمه حتی اگر نوشته نشده اما در شعر مستتر می باشد
۳ـ در مورد معنای Déserter
باید اعتراف کنم که مشکل را زیاد درک نکردم . در واقع سر به کوه و صحرا گذاشتن یعنی فرار کردن از چیزی که در اینجا معنای فرار از خدمت نظام را دارد
باضافه اینکه معنای دقیق این اصطلاح، déserter، همان ترک کردن و مهو شدن می باشد که هم زمان معادلی مناسب است برای اصطلاح سر به کوه و صحرا گذاشتن.
۴ـ بله حق با شماست که کلمه "کرم" در شعر استفاده شده و نه مور مار
در واقع شاعر به دو هراس مادر اشاره میکند و نیز به خنثی شدن این هر دو به دلیل گذشت زمان: که یکی وحشت از بمب است، که من به جنگ از ان یاد کردم و دیگری ترسی آشنا برایمان، یعنی ترس از خزنده های زیر خاک برای بسیاری از کسان که از مرگ می هراسند، و شاعر از ان به کرم یاد کرده است.
فکر میکنم کسی که مور مار زیر سنگ را در این مصراع می یابد، و بلافاصله بعد از بخاک سپردن مادر، معنای دقیق ان را میگیرد، مگر اینکه با سنت به خاک سپاری بیگانه باشد. وبه همین دلیل نیز بعید میدانم که قلب مطلب کرده باشم.
۵ـ و بالاخره در مورد اخرین نقد شما، در قسمت اول اشاره به "واعظ غیر متعهد" می کنید، که شاید بتوان این معنا را هم از این اصطلاح گرفت، اما به نظرم خیلی ساده تر در واقع شاعربا مخاطب قرار دادن رئیس جمهور میگوید شما که لالائی بلدید چرا خودتان به خواب نمی روید! ویا شما که موعظه گری خوب میدانید،خودتان بروید و خون دهید!
اما در مورد قسمت دوم، جائی که به اشتباه بزرگ من در این شعر اشاره میکنید باید یک بار دیگر از شما تشکر کنم.
در واقع حق با شماست و منظور من در اینجا نه "اوامر" که "عوامل" بوده است. و از انجا که لفظ پلیس را سنگین می دیدم با استفاده از کلمه عوامل، که همان عوامل حکومتی باشد به این ترتیب جایگزینی برای ان برگزیدم. این اشتباه را به حساب معجزه کلام و نیز بیسوادی حقیر، و نه بی توجهی بگذارید که امیدوارم مخاطبان این ستون بر من بخشیده و خورده نگیرند.
و از انجا که اصلا "اوامر" فرستادنی نیست بلکه ابلاغ کردنی است ، امیدوارم که خوانندگان از ملودی ترجمه متوجه شده باشند که منظور اصلی همان عوامل تحت امر بوده است.به هر حال به لطف پیام شما دیگر بطور قطع جای نگرانی نباید باشد.

در پایان، و نه برای شکایت، خوشحال می شدم که مطلب خود را مستقیم و با مخاطب قرار دادن خودم ارسال میکردید
شاید به این دلیل که دو سه بار در گذشته تلفنی در خدمتتان بوده و بده بستانی داشتیم و صحبت کرده ا یم.
و نیز شاید به خاطر اینکه هم شهری هستیم و صدایتان را می شناسم، گزارشهایتان را گوش می دهم و نیز مطالبتان را میخوانم.
می بینید، تنفس همزمان در هوای یک شهر را مثل خوردن نان و نمک میدانم در کناریکدیگر، که هم حس اشنائی میدهد و نیز گاهی باعث طلبکاری می شود که امید است این یکی را از سر همسایگی قلمداد کنید.

با ارزوی خوبی برایتان
فریبا عادل خواه
۷٣۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱٣۹۵       

    از : فواد روستائی

عنوان : کم توجهی در ترجمه ی ترانه ی بوریس ویان
هیأت تحریریه ی محترم اخبار روز
با درود و آرزوی موفقیت برای شما لازم دیدم در کمال ادب نکاتی را در مورد این ترجمه به استحضارتان برسانم.
یک. عنوان ترانه "فراری" یا "سرباز فراری" است. به قول ویلیام وردزورث، شاعرِ بزرگ انگلیسی، شاعر کسی است که به زبان مردم حرف می زند. ما همه با اصطلاحات و عباراتی چون "فرار از خدمت"، "سرباز فراری" و... اشنا هستیم.
دو.در بند دوم نویسنده ی نامه یا سرباز فراری به رئیس جمهور اطلاع می دهد که نامه ها یا مدارک نظامی (احضاریه) را برای رفتن به جبهه ی جنگ پیش از فرارسیدن چهرشنبه شب دریافت کرده است و سخنی از "اما" در میان نیست.
سه. در بند چهارم به رئیس جمهور می گوید که تصمیم اش را گرفته است که از ارتش یا از خدمت نظام فرار کند نه این که سر به کوه و بیابان بگذارد.
در بند پنجم می گوید ماردم آن قدر زجر کشید که اینک در گور مأوا گزیده و بمب ها و کرم ها را به سخره می گیرد.مور و مار از کجا آمده اند خدا می داند.
چهار. در بند آخر خطاب به رئیس جمهوری که با لحنی طنزآمیز او را "واعظ غیر متعظ" می خواند می گوید اگر ژاندارم ها ( مأموران مسلح) تان را دنبال من می فرستید به آنان گوشزد کنید که من مسلح نیستم و آنان میتوانند شلیک کنند. مترجم ژاندارم را که در فارسی هم از آن استفاده می کنیم به "اوامر" ترجمه کرده است. اوامر جمع امر به معنای فرمان یا دستور است.
با پوزش از تصدیع وقت گران بهای شما.
ارادتمند فواد روستائی
۷٣۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ فروردين ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست