از : حافظه تاریخ
عنوان : توده نفتی
هر کس تنها و یکطرفه بقاضی رفت، راضی برمیگردد. فردی بنام محمود رفعت اجازه ویژه داشتند در این سایت ده بار «نظر نویسی» نمایند تا مرا با نصف امکان نظردهی (همراه با سانسور) «بفهماند» که «حزب توده ایران را باید نجات داد،باید تمام خیرخواهان ،وطن پرستان جمع شوند،بدور از عاطفه های بی هوده و تعصبات سیاسی..با واقعیت هامرد و مردانه روبرو شوند و مرهمی برای زخمهای این جوان بیابند.حزب توده ایران اولین و تنها ترین سازمان سیاسی مرام اشتراکی مملکت ماست» اینحضرت تنها بقاضی رفت و «راضی» هم برگشت منتها یادش رفته که دم خروس از زیر عبایش پیداست. بیطرفانه یکبار دیگر افاضات ایشان را بخوانید ببینید که تا چه اندازه وی «مارکش» است و هیچ منطقی جز فحاشی در چنته ندارد.
۷۴٣۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : محمود رفعت
عنوان : اسکلت یک مرام و مذهب اشتراکی از نگاه دکتر قاضی
اول از همه اخبار روز گرانمایه و اقای عاصمی گرامی..سلام بر همه
خدمت شما عزیزان عرض شود که بقولی:
بلبلی خون جگر خورد و گلی حاصل کرد
باد نا هوشیار تنی چند...به صد خار گرفتارش کرد!
نوزادی شرافتمند و مذهبی ارزشمند را ان مرد با فضیلت و وطن پرست،دکتر قاضی در این مرزو بوم بنیان نهاد.با تمام مشتقاتش،مجلات و روزنامه ها و برگه های هفتگی و غیره..اقای عاصمی گرامی،هموطن عزیز شما هم میدانید که راه سعادت بشر جز ائین و مذهب ..مرام اشتراکی راه دیگری نیست و مطلقا نیست.
حزب توده ایران توسط ان مرد بزرگ بنیان نهاده ش ،شاید اگر دیگرانی که بعد از ان نازنین رشته کار را بدست گرفتند...از همان اصول و روش پیروی میکردند،ما نتیجه ی دیگری بدست داشتیم امروز..کس نمیداند.
شما اگر به تمام احزاب "انطور که نام گرفت"برادر در قاره های افریقا،اسیا،امریکای لاتین و اروپا ،نگاه کنی ،تمام این احزاب..نسبت به شرائط خاص خود دارای روش ها و عملکردهای مختلفی بودند.
لغزش های متفاوت و اشتباهات نا همگونی در سراسر تاریخ موجودیت خود داشتند.
ای کاش از همان اغاز تولد این تنها مذهب راستین بشری،همه احزاب برادر همه کشورها در پیوندی تنگاتنک تر..بسیار نزدیک تر از انی میشدند که،بودند.افسوس!!
زیرا همانطوریکه میدانید همکاری های حزبی و سیاسی ممتد و مستمر و تنگاتنگ...در شرائط خاصی ،شانس بیشتری دارند برای موفقیت بر نظام مالکیت خصوصی.
اقای عاصمی گرامی ،سالهاست که بحث های این چنینی ، چه در خارج از کشور و چه در داخل،بین اعضاء،طرفداران بوده و هست..از من برارد گذشت ،من منتظر ان میهمانی هستم که هر لحظه باید مقدمش را تبریک گویم و با او همراه شوم!
اما دوست عزیز..سرور من..من احساس میکنم بجای کندو کاو در مسائل گذشته به این جوان زخم دیده برسید!
ان کودک نازنین در طی سالها بدلائلی امروز جوانیست زخمی و دردمند..حزب توده ایران را باید نجات داد،باید تمام خیرخواهان ،وطن پرستان جمع شوند،بدور از عاطفه های بی هوده و تعصبات سیاسی..با واقعیت هامرد و مردانه روبرو شوند و مرهمی برای زخمهای این جوان بیابند.حزب توده ایران اولین و تنها ترین سازمان سیاسی مرام اشتراکی مملکت ماست،حزبی که پایه گذارش ان شرافتمند بزرگ ارانی بود و هست!
با ایستادگی در اعتقادات و پافشاری در انبوه اشتباهات یا سوء تفاهم های گذشته،راه بجائی نمیبریم.فروتنی و صداقت همراه با اتحاد همه انانی که مانده اند و انانی که رفته اند..همگی باید یک بار دیگر بدور هم جمع شوند...اتحاد و صداقت و شهامت لازمه امروز ماست ..و این جوان ،این گوهر گرانمایه خراشیده شده و زخمین را..دو باره بر پایش دارند.!!
مسئله نفت و بعضی دیگر که نا اگاهان از دست سیاستمداران و عوامل سرمایه داری در ایران ،به ارث برده اند..یک مسئله پیچیده اقتصادی ست بدین معنا که "دو جبهه در مقابل هم اند،جمعیتی ،قاره ئی و یا کشورهائی که میخواهند بدین خانواده بپیوندند...میبایست هر خانه ،هر انچه دارد در طبقه اخلاص بروی هم گذاشته و به خانواده بسپارند.زیرا تمام ثروت همه این خانه ها،کشورها دیگر متعلق به خود نیست،بلکه متعلق به تمام این مجموعه و جمعیت دارد.وقتی ما میگوئیم "نظامی اشتراکی ،بدین معناست که همه هر چه دارند متعلق به تمام خانواده است..شما هم بدرستی اگاهید دوست من .من اقای عاصمی عزیز احساس میکنم بشریت به یک امر مهمی نیازمند است امروز..تمام کارشناسان،سیاست مداران و دانشمندان این خانواده زخم دیده از تمام نقاط جهان باید در اتحادی ناگسستنی و در یک میزگرد و دیدار بین المللی همگی دست در دست هم داده تجربه این ۸۰ ساله را بدقت بررسی کنند و این تنها راه سعادت بشری را از این همه گردو خاک گرفتگی ..نجات بخشند..این تنها احساس یک پیرمرد است..من وقتی در ماجرای نفت..که نو جوانی پانزده شانزده ساله بودم با عموهایم و افراد و اشنایان در ان روزها را بیاد میاورم..جز گریستن در سکوت یار دیگری ندارم...چه ارزوهای شیرین و لذت بخشی...چه جهانی...اما باز هم امروز: صد بار زهر یاس میکشت مرا...کز پاد زهر من نمیشد این امید!! امیدوارم ..میدانم که نخواهم دید سعادت بشر را اما...اما میدانم که اگر دیوانه گان و وحشیان امروز عالم جهان را به اتش نکشند..پایان سرنوشت بشر هیچ ..هیچ پایانی جز زندگی و مرام اشترامی"سوسیالیسم" نیست و نمیتواند باشد..شما مرقوم فرموده بودید در مورد بحث در این باره را..دوست عزیز از نگاه و احساس من همانطوریکه بحث در این زمینه ها تا کنون نتیجه های مثبتی بهمراه نداشته است..نخواهد داشت...اما باید انانی که جوانند و بعد از ان سالهای ۶۰ به مهاجرت امده اند نیروهای خود را جمع اوری کنند..ضربه ،ضربه هولناک و سنگینی بود..کیست که بتواند از ان بسلامت ،بدر شود؟..هیچکس..بله،نیرو های خویش را تازه تر کنند..بپا خیزندو گذشته ها را کمی محتاطانه بررسی کنند اما بیشتر از هر چیزی..نجات دادن این جوان عزیز و نازنین است..حزب توده ایران تنها و اولین سازمان سیاسی اشتراکی ست در خاورمیانه..هیچ سازمانی نیز نمیتواند بر جای این جوان ،بنشیند...گذشته ها و بحث های گذشته صدمات جبران ناپذیری به حزب توده ایران وارد اورده است ..اقای عاصمی...و به جائی هم نرسید،اینکه چرا؟ بحث طولانی ئی ست..باری ..من امیدوارم موفق و پیروز باشید در این راه رفیق!
مدیران محترم اخبار روز..چنانچه صلاح دانستید..چاپ کنید ..طولانی شد..ببخشید..اگر هم چاپ نشد..ابدا بنده گله ئی نخواهم کرد..ابدا دوستان ،ابدآ.میدانم کار مطبوعاتی انهم در خارج با هزینه های سرسام اورش..و کار پر مشغله اش..چیست.!با سپاس از شما اقای عاصمی گرامی و اخبار روز محترم و ارجمند.
با تقدیم احترام.
م.رفعت
۷۴۲۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : مسائل مهم سیاسی/ اجتماعی و تاریخی
دوست گرامی آقای رفعت، روز بخیر
شما محقید، در چارچوب ابرازنظر در این ستون، بحث در باره مسائل مهم سیاسی/ اجتماعی و تاریخی ناممکن است. اگر موافق هستید، نگارنده در همین ارتباط در صفحه تود ه ای ها مجدد به آن خواهم پرداخت با تمنا برای تدقیق آن توسط شما و علاقمندان دیگر. به نظر من پاسخ به این پرسش که برای تعمیق انقلاب بهمن، سیاست دیگری ممکن و موفقیت آمیز می بود یا خیر؟ هسته مرکزی را در بحث و گفتگو تشکیل می دهد. بدیهی است که آموزش از اشتباه های احتمالی در مبارزه تنها برپایه ی توافق بر سر برداشت مشترک از واقعیت تاریخی ممکن است.
۷۴۲۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : محمود رفعت
عنوان : اقای عاصمی گرامی
با سلام بشما و مدیران محترم اخبار روز...
اقای عاصمی ..نقطه نظر شما در باره عملکرد حزب توده ایران ، نظری ست شخصی که منطقا نمیتوان انرا بسط داد به نظر کلی تمام این ساختمان عظیم سیاسی..
بحث در باره چنین مسائل مهم سیاسی/ اجتماعی و تاریخی مملکتی را نمیتوان در این پیامها نوشت و جواب گرفت..امکان پذیر نیست دوست عزیز..
اغاز نوشته خوب شما در باره ان بزرگمرد با فضیلت..به کجا ها که کشیده نشد!
عملکرد یک حزب سیاسی مملکتی ،انهم در کشور ما و تنها و اولین سازمان سیاسی مارکسیستی این مملکت..و اظهار نظر یا نقدی بر عملکرد سیاسی چندین و چند ساله سازمان سیاسی را باید بسیار گسترده با اسناد و مدارک تاریخی معتبر ،که عمدتا پیوندی ناگسستنی با اوضاع و احوال اقتصادی و سیاسی جهانی دارد..بررسی کرد .به اعتقاد بنده این نظر و عقیده یا..خلاصه و چکیده عملکرد حزب توده را ،انطور که شما در چند خط مرقوم فرموده اید..البته به اعتقاد این حقیر..کمی دور از منطق و واقعیت های تاریخی ست..زیرا باز هم ..به اعتقاد این حقیر..هر جریان و جمعیتی که کار سیاسی میکند از لغزش ها،اشتباهات و کجروی ها مبرا نیست..نمیتواند که باشد.انچه را که تاریخ تائید دارد ..اشتباهات بزرگ برخی از رهبران حزب ،در دوران های مختلف تاریخی و نتایج ناخوشایند ان در اینده کشور است. در کل انچه که دلیل موفقیت و ترقی ست،اموختن از لغزش ها و اشتباهات است..گاه ان اشتباهات جبران پذیرند و گاه..متاسفانه خیر..
من نوشته شما را در باره ان مرد بزرگ میستایم هموطن گرامی.
با تشکر.م.رفعت
۷۴۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : سانسور همه جا بیداد میکند
هیئت انتشار دهندگان محترم سایت «اخبار روز»
نمیدانم که جوابی که راجع به توئین نامه زیدی بنام رفعت ارسال داشته بودم مورد سانسور قرار گرفت. بهتر میبود که لااقل دریافت چنین نوشته را اعلان میکردید که بدلایلی آنرا «قابل» چاپ نمیدیدید. که آن زید متحجر فکر نکند که از تهدیدهای پلیسی وی واهمه پیدا کردم و جوابی که برازنده او باشد نداشتم.اصراری در چاپ نظریاتم نیست. باسپاس از حوصله و قضاوت شما.
۷۴۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : ا ـ نیازمند
عنوان : کتاب کژراهه
منهم درباره واگذاری نفت شمال، در جائی خوانده ام که "احسان طبری" در روزنامه "مردم" شماره ۱۹/۸/۱۳۲۳ طی مقاله ای طولانی به اثبات حقانیت شوروی پرداخته و حتی پا را از خود روسها نیز جلوتر گذاشته و تهدید نموده بود که : «با عدم اعطاء امتیاز نفت از نفوذ اقتصادی دولت شوروی جلوگیری می شود باید برای اولین بار و آخرین بار به این حقیقت پی برد که نواحی شمال ایران در حکم حریم امنیت شوروی است. عقیده دسته ای که من شخصاً در آن دسته هستم این است که به فوریت برای امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانی های آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره شویم به همان ترتیب که ما برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و بر علیه آن صحبتی نمی کنیم باید معترف باشیم که دولت شوروی هم از لحاظ امنیت خود در ایران منافع جدی دارد.»
شاید مطالعه کتاب کژراهه « خاطراتی از تاریخ حزب توده» نوشته احسان طبری ؛تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۶، برخی از ناروشنی های بین افراد در این گفتگو را برطرف نماید. این کتاب ۳۰ قسمت مجزا که ارتباطی منطقی با یکدیگر دارد را شامل میشود. بخشی از مهمترین عناوین مطروحه در این کتاب عبارت است از: ادوار زندگی حزب توده/ پیدایش حزب توده/ شورای متحده و حزب توده/ ابرقدرتها و ایران/ کادر مازندران/ جریان نفت شمال/ جریان آذربایجان و کردستان/ حزب توده و کابینه قوام/ انشعاب خلیل ملکی/ و غیره.
۷۴۲۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : حزب توده ایران جانبدار هدف های مردمی و ملی انقلاب بهمن!
دفاع یکپارچه رهبران، اعضا و هواداران حزب توده ایران از هدف های مردمی و ملی انقلاب بزرگ بهمن ۵۷ مردم میهن ما، دفاعی درست و مستدل و عین میهن دوستی تک تک توده ای ها است. دفاعی که تنها امکان برای تعمیق انقلاب بود. آنانی که این سیاست علمی و جانبداری تاریخی را هنوز هم برنمی تابند، آن را «خمینیسم» و غیره می نامند. اما نمی گویند که خود به چه کاری مشغول بودند و هستند؟! توده ای ستیزی و فحاشی آن ها اتفاقی نیست. آن ها حرفی دیگر برای گفتن ندارند، همان طور که اکنون نیز برای گذار از دیکتاتوری ولایی حرفی برای گفتن ندارند. آن ها برای خود وظیفه ای در مخالفت با تبدیل شدن ایران به نومستعمره نظام اقتصادی ”جهانی شده“ امپریالیستی نمی شناسند. سکوت آن ها در برابر سیاست ضد مردمی و ضد ملی وارثان تبه کار انقلاب بزرگ مردم میهن ما، آن ها را افشا می کند. آن ها هیچ گاه مخالفتی با اجرای نسخه ضد مردمی و ضد ملی ”خصوصی سازی و آزادی سازی اقتصادی“ که از طرف سازمان های مالی امپریالیستی دیکته می شود، ابراز نمی کنند. سکوتی که افشاگرِ به اصطلاح ”وطن دوستی“ دروغین آن ها است!
۷۴۲۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : محمود رفعت
عنوان : حافظه تاریخی
با سلام به شما ..اقایان مدیران اخبار روز..این طولانی نوشته اخر ما را هم خواهشآ چاپ کنید و این پیر مرد را سرافراز دارید که مخلص دربست شما ئیم!
اقای حافظه تاریخ..این چند خط پایانی پیامم را هم شاید بخوانی...
بنده از شما مکررا سوال کردم منبع معتبری را که ان گفته ها را نقل کرده ئی..بنویس نشانم بده....ندادی زیرا میدانم و میدانی که در هیچ یک از منابع تاریخی نویسنده گان معاصر ان زمان و بعد ها نیز،چنین گزارشی درج نگردیده است..نداریم.
شما اقا تنها منبع خبریتان از سازمان امنیت اسلامی ست..همین.
حرفی ندارید برای گفتن ،جز همانی که مرتبا تکرار کرده اید.
اقای محترم شما توانائی و دانش بحث در چارچوپ اصول علمی را نداردی زیرا ابزاری در دستتان نیست.
من در شغلم اینجا بسیاری از هم نسلان شما که به اروپا مهاجرت میکنند،را ملاقات میکنم.بعضی ها چون شما از منابع جمهوری اسلامی تغذیه شده اند و اصولا فاقد اطلاعات درست تاریخی از تحولات سیاسی و اجتماعی ایران یک قرن اخیر هستند.بعد از مدتی مطالعات در باره وقایع ایران به زبان خارجی ،در بینش و عقاید سیاسی خود ،تجدید نظر میکنند.زیرا منابع تاریخی درست تری به زبانهای خارجی وجود دارد ..
.بحث بر حزب توده و عملکرد ان نبود و نیست..اصولا بحث ما در باره ان مرد و ارزش اثار بجا گذاشته او در تاریخ ایران.شما با همان سیاست بازجو های امنیتی ،بحث را مرتبا به مسیر دیگری کشانده ئی و به سوال مهم بنده جوابی ندادی...شاید از کارمندان سازمان امنیت باشی..نمیدانم،ایرادی نیست..هر انسانی خود سرنوشت خویش را تا حدودی رقم میزند..ساواکی های محمد رضا (گروه خاصی) در نظام جمهوری اسلامی از مهره های مهم اطلاعات هستند...افراد مجاهدین خلق هم دقیقآ همین روش را دارا هستند..دقیقآ
درست با چنین عینکی...لبخند بزن ! حزب توده را میبینند که شما با "عینکت " میبینی..
شیوه نوشته هایت بدان سمت نزدیک است .من میشناسم این حرکات و سکنات را .شما در تمام این مدت چند روز و پیامها به نکته مهم و مرکزیت این بحث ..پاسخی روشن ندادید..که منبع معتبر خود را اینجا بما نشان دهید...ندارید.بحث دیگر منتفی ست..حرفی نداریم برای گفتن!
.رسم و شیوه نگارش شما و صحبت های شما ..همانی ست که بنده در گذشته ها از روسای شما شنیده و دیده ام..جای تعجبی هم نیست.
غارت گران مملکت ما... استعمار...همیشه به یک تار مو وصل بوده اند:
عواملی را که با تفویض مقام و ثروت بر صندلی مراکز مهم دولتی نشانده اند چون کلید غایب! و همین عوامل علت موفقیت و پیروزی دولت های استعمار یست..من چیزها در اوین دیده ام اقا...علت این گفته هم شیوه بحث و نگارش شماست.
به هر حال هموطن غایب ما...سرنوشت ما و مملکتمان تباهی بود و بس و چراها هم همان ۷۰ من مثنویست..
و هیچ فایده ئی از به هم زدن کاسه کثافات گذشته و لولیدن در لغزش های گذشته برای ما و مملکتمان ..نیست..راه سعادت نه از کاویدن است در گذشته های تیره و تار و انبوه لغزش ها هموطن گرامی..بلکه گره حال گشودن و اموختن از تجربه های تلخ گذشته است ..اینطور نیست به نظر شما؟
شما ان مرد را نمیشناسید جوان..من او را میشناسم،تنها مردی که سرشار از عشق و محبت بود،ارام ترین،شریف ترین،مظلوم ترین و شرافتمند ترین موجودی بود در ان سازمان سیاسی..هم او بود ،نه بخلی داشت نه بدنبال مقام بود و نه ثروت نه کوچکترین کینه ئی به کسی داشت من متواضع ترین و شریف ترین انسانی که در زندگی میشناسم هم او بود..و شما به شخصی را که نمیشناسید و هیچگونه اطلاعای در باره خصوصیات اخلاقی و انسانی او نداشتید..چنان نا مردانه تاختید.
نهان شما سرشار است از کینه و نفرت به هرکس و هر موجودی..فرقی نمیکند این خصلت ،در وهله نخست شخص دارنده را بیمار و تباه میکند..باش هر چه خواهی..اما نمیتوانی با تکرار مکررات و فحاشی های مدرن "اسلامی" درستی گفته ات را ثابت کنی
تنها شما نیستید..بسیارند که با استناد از ان کتاب در باره سازمان سیاسی توده بحث میکنند...اینطور جدل ها و بحث ها بجائی نمیرسد جز کینه ورزی بیشتر..ما هیچ شناختی از هم نداریم..اما مطمئن هستم انسانها همیشه در یک مکان و زمان توقف و یک طرز تفکر ،نمیمانند و همه پدیده های هستی شامل تکامل و پیشرفت اند..
نوشته ئی :با تعصب و تنفر برخورد کرده ام..ایا شما چنین صورتی و انعکاسی از پیامهای من میبینی؟بی انصافی نکن مرد!
در پایان مرا "رفیق "خطاب کرده ئی...میخندم اقا..چرا که اصولا در باغ نیستی..حق هم داریم هر دو زیرا نمیشناسیم یکدیگر را..من در هیچیک از سازمانهای سیاسی فعالیتی نداشته ام و ندارم ،رفیق خطاب نکن مرا .من در اخر عمری معتقدم پایان سرنوشت بشری و نظام نا عادلانه اقتصادی جهان را "انارشیسم" رقم خواهد زد و غرب و شرق در هم فرو خواهد شد..من بجرم بهائی بودنم از کشورم رانده شدم.نه کمونیست هستم و نه انطوری که شما نوشته ئی "سیاسی..خیلی بیراهه زدی اقای محترم..همین نشناختن ها از هم..باعث کدورتها و سوظن های بیشماری شده است که در اینتر نت چنین دشمنی و تنفر در ایرانیان بوجود امده است..
من اقا سندی نداشتم و ندارم که برایت بیادگار گذاشته یا بگذارم..من با یک انبوه بدهکاری از این جهان خواهم رفت!..هرکسی هستی و هر کجا هستی امیدوارم همیشه از زندگی و سرنوشتت خرسند باشی..ما که نبودیم !
دشمنی با هم نداریم..نه من بشما و نه شما به بنده عملی غیر انسانی روا داشته ایم..نقطه نظرات ما در مورد یک "انسان " همطراز و هم شکل نیست ،متفاوت است . مگر بدین دلیل ادم دشمنی میکند با هم؟
در پایان...شما شاید از اعضای سازمان مجاهدین باشی..شاید هم از کارمندان جمهوری اسلامی..باشی..در هیچ صورتی اقا نمیتوانی و این حق را نداری که در باره دیگران..دیگرانی را که خود..تکرار میکنم"خودت شخصا" نمیشناسی ،بر اساس خوانده ها و شنیده ها..قضاوت کنی..این حق را نداری برادر!
این خود ،چنین خصمانه قضاوتت نسبت به شخصی که در قید حیات نیست تا از خود دفاع کند..نامردیست..نا مردمی و خطاست!
این عملت نشان دهنده این است که ..کردار شما و پندار شما و گفتار شما بر اساس قوانین اخلاقی و انسانی نیست دوست محترم!
شما هنوز به مرتبه ئی پا نگذاشته ئی که بتوانی عادلانه و انسانی در باره همنوع خود فکرو قضاوت کنی....و بر اساس قوانین طبیعی..معادلات "عینی" روخدادها و حوادث زندگانی بشری را تجزیه و تحلیل کنی....جوانی هستی همسن تحولات سیاسی سال ۵۷ ایران..هر انچه که میدانی بر اساس داده های نظام اسلامیست..همین..شما میتوانید ثروتمند تر از این باشید..در پهنه دانش و اگاهی هموطن گرامی ما..بخوان..مطالعه کن..تاریخ را از منابع معتبر و حقیقی..بزبانهای فرانسوی..انگلیسی..المانی موجود است..تنها به منابع "نظام اسلامی..اکتفاء مکن..یاد بگیر بیاموز برادر ..والسلام
۷۴۲۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : باران آذرمینا
عنوان : بس کنید
خضرات توده ای هنور دست از برخوردهای استالینی خود بر نداشته اند و می خواهند گرد فراموشی بر سیاست های گذشته ی خزب شان بپاشند وهرکس که خواست گوشه ای ازتاریخ وموضع گیری های اغلب نادرست آن حزب را نشان دهد یا انتقادی کند به باد ناسزا بگیرند و به او انگ همدستی و همکاری با سرمایه ی مالی برنند.
میگویند احسان طبری و حرب توده بر پایه ی اسناد حود حزب توده همواره در راستای ترجیح منافع شوروی بر منافع ملی ایران موصع گرفته اند ( به نام انترناسیونالیسم) ، می گویند احسان طبری و حزب تراز نوین توده پس از انقلاب از خمینیسم و جمهوری اسلامی دفاع کرده اند حضرات به جای انتقاد از جود و پوزش خواهی از مردم ایران می کوشند منتقد را بکوبند و حقایق را انکار کنند.
حوشبختانه امروز امکان دسترسی به اسناد و مدارک حزب پر افتخارتان برای همگان میسر است و نمی توانید با این شیوه های غیر اخلاقی و غیر اصولی گذشته تان را بپوشانید و صداهای انتقادی را خفه کنید
بد نیست نگاهی به اسناد پلنوم وسیع ۱۳۳۷ حزب بیاندارید وببینید نسل پیشین شما پس ار فاجعه ی ۲۸ مرداد دستکم از خود انتقاد کردند اما شما هنوز از سیاست های شرن آورتان پس از انقلاب دفاع میکنید و می کوشید آب توبه بر سر برنامه ریزان آن ( طبری ، کیانوری و ....) بریزید
۷۴۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : محمود رفعت
عنوان : به حافظه تاریخ
سلام اقا...
اقای محترم بنده در هر پیامم از شما خواستم محبت کنید منبع این گفته ان مرد را بنویسید ،منبع مستند و جزئیات ان خبر و نقل قول را.
اما شما در هر یک از پیامتان نه تنها منبع معتبر را ذکر نکردید..بلکه با انواع تعنه و زشت گوئی پاسخ من را دادید!
«ما به همان ترتیب که برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و بر علیه آن سخن نمیگوییم، باید معترف باشیم که دولت شوروی در ایران منافع جدی دارد. باید برای اولین بار و آخرین بار به این حقیقت پی برد که نواحی شمال ایران در حکم حریم امنیت شوروی است… عقیدهی دستهای که من در آن هستم این است که دولت به فوریت برای امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانیهای انگلیسی و آمریکایی وارد مذاکره شود…»
اقای محترم این گفته ها بعد از شکنجه های ان پیر مرد ۸۰ ساله در زندانهای ماقبل تاریخی حاکمیت ملایان در مطبوعات منتشر گردید..در کتاب برزگر هم انتشار یافت..
اقای عزیز شما خود کلاه خود قاضی کنید:
چطور ممکن است چنین مطالبی در ۵۰ سال قبل عنوان شده باشد و در تاریخ نگاری نویسنده گانی چون , ارین پور ،کسروی ،تاریخ اجتماعی مرتضی راوندی و چند تن دیگر تاریخ نویسان اشاره ئی بدانها نشده باشد؟
چطور چنین چیزی ممکن است؟
در کتاب تاریخی قطور یحیی ارین پور و تاریخ مشروطه ببعد مرحوم کسروی..هیچ اشاره از اینها نیست..مگر ممکن است؟
شما یک منبع معتبر تاریخی را به بنده نشان بدهید بنده در مقابل شما ..با تعظیم اعتراف میکنم که من خائنم و او نیز همین!
هموطن گرامی شما تنها به انتشارات افراد منتسب به امنیت و اطلاعات خمینی چنین گفته هائی را این جا نقل میکنی..که سی سال است گفته و نوشته شده و میشود..همگی این ها افترا و دروغ است.
من تنها سوالی از شما میکنم:
اگر چنانچه شما از اعضای رهبریت یک حزب سیاسی بودید ایا تا این حد نا پختگی و جسارت نشان میدادید که علنآ وابستگی خود و اعتقادات سیاسی خود را برای دولت سلطنتی ،ابراز و بیان دارید؟
ایا شما این عمل را انجام میدادید..چنین رک و بی پرده از منافع خارجی بدفاع بر میخواستید؟؟جوابتان را من نمیخواهم به قضاوت وجدان خودتان واگذار میکنم اقای محترم! چنین شیوه ئی در جوهر سیاست مداران نه بوده است و نه امروز موجود است..مسخره است این!
حزب توده نیز مانند هر سازمان سیاسی دیگری..بی لغزش نبوده بسیار اشتباهات و نارسائی هائی داشته است ..اما این یک ناجوانمردانه دروغ است اقای محترم..ایکاش به مطلبی دیگر که منطقی بود و حقیقت،اشاره میکردی..شما به مسئله ئی اشاره کرده ئی که بیش از ۳۰ سال است که از طرف عمامه بسران و سازمان مخوف شکنجه گران ان ،به خورد مطبوعاتشان و ملت داده اند و میدهند..این حربه قدیمی شده است اقای محترم..حربه نو تری بردار..
اقا انچنان که بنده را..ما را به خوردن ودکای روسی و این و ان..ندانسته متهم میکنی..ره ترکستان میروی..شما هیچ از سرنوشت من و زندگی من نمیدانی ..جوان!
چرا مرا چنین فحاشی میکنی؟ایا این مردانه است؟
این طریقه بحث و جدل و تحلیل در باره مسائل سیاسی،تاریخی و اجتماعی نیست هموطن..که با فحاشی و تعنه و متهم کردن نا جوانمردانه به دیگران..نوشت و خود از بقاضی رفتن یک طرفه خود راضی برگشتن..همین؟
ایا ما باید در بست به انچه میخوانیم و میشنویم و میبینیم..اعتماد کامل داشته باشیم؟
یا اینکه خود به تکا پوی حقایق بر خیزیم؟
مرد مومن..ما کجا مانند شما اینهمه در پیاممان بی احترامی و فحاشی نسبت به شما نمودیم؟؟
ایا وجدان شما ذره ئی،شک و تردید در اعمالتان و نوشته هایتان ،از اینهمه ناروا گوئی..اعتراضی ندارد؟
اقای محترم روزی در اینده ها..در زندگیت از این نوشته ها و بهتانهایت پشیمان خواهی شد!بخاطر بسپار ! که بنده هفتاد کفن پوسیده ام!
۷۴۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۵
|