از : Hadi Shahab
عنوان : مهرنامه چه بویی به مشامش خرده که مصرانه دنبال مصاحبه با شما است
آقای درویش پور محترم,
در طرح این ۲ موضوع من هدف مشخصی را دنبال میکردم :
۱. به نظر من " کمپین های کینه توزانه عصر مکارتیسم" همانا کمپین های کینه توزانه علیه مارکسیسم بوده و هست شما در جوابتان آنرا بطور نسبی در حال حاظر میدانید که من آنرار قبول دارم .
آقای درویش پور این حق شماست که با هر کس به گفتگو بنشینید اما باید از خود بپرسید مهرنامه چه بویی به مشامش خرده که مصرانه دنبال مصاحبه با شما است؟
مهرنامه ای که تا به امروز جز دروغ و جعل تاریخ چیز دیگری را انتشار نمیدهد.
آنها اگر چیزی در مورد پیکار و گذشته مجاهدین م.ل. میخواستند بنویسند میتوانستند به آرشیو پیکاردر اینترنت رجوع کنند هدف مصاحبه با شما چیزی نیست جز اینکه چند جمله منتقدانه علیه پیکار یا رفیق تقی شهرام از زبان شما بشنوند و به رشته تحریر بیاورند.
۲. در موضوع دوم شما به نقل ازرفیق سپاسی آشتیانی مینویسی که شهرام میگفت " برای من شاخ شوی، شاخ تو را می شکنم" . به تعبیرمن یعنی برای شکستن شاخ مخالف تقی شهرام آنفرد را بکار در کارخانه میفرستاده.
آقای درویش پور,
آیا شما کار در کارخانه را کار پست برای یک چریک محسوب نیمکردید و هنوزهم در اینمورد مشخص نمیکنید؟
به چه دلیل فرستادن افراد به کار در کارخانه از سوی پیکار و دو جریان دیگرمنشعب بعدا بعنوان کارمهم سیاسی و پرلتری محسوب میشود ؟
چرا رهبری یک سازمان چریکی این حق را ندارد که افراد را برای زدودن خصایل خورده بورژوازیشان به کار در کارخانه بفرستد؟
شما میگوید نیت او از فرستادن مخالفین خود به کار در کارخانه صرفآ شکستن شخصیت آنها بوده؟
اما اگر چنین است پس تقی میبایست افراد مخالف را به عملیات چریکی میفرستاد؟ یا از سازمان اخراج میکرد؟
شما چه میکردید اگر دیگران با نظر شما مخالف بودند؟
طبق اسناد منتشر شده از سوی اندیشه و پیکار یکی از سه بخش سازمان مجاهدین م.ل بخش کارگری بود و کسانی که به کار در کارخانه میرفتند مطعلق به بخش کارگری بودند.
آقای درویش پور, قابل ذکر میدانم که دلیل نابودی تشگیلات سازمان پیکار تنها دستگیری صدها نفر و اعدام بیش از ۵۰۰ نفر از رهبران وهواداران پیکار نبود بلکه
دلیل اصلیش تشتت ایدولوژی چه در هنگام این ضربات و چه سالها بعد از آن بود. طرح تئوری مارکسیسم انقلابی از سوی سهند درون تشگیلات پیکار یکی از عوامل اصلی این تشتت ایدولوژیکی بود. آقایان میخواستند حزب کمونیست درست کنند برای کسب اعتباردر جنبش کمونیستی محتاج این اعتبار بودند که یک بخش از پیکار و کل سازمان کومله در تشگیل حزب کمونیست همراه بوده باشد ...
با احترام
هادی شهاب
۷۴۲٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : ش. ح.
عنوان : یک نکته درباره بحث بین آقای درویش پور و آقای هادی
آقای درویش پور,
نمیخواهم وقت شما را تلف کنم. ولی اگر اجازه بدهید, میخواهم به یک نکته درباره بحث بین شما و آقای هادی اشاره بکنم.
به نظر من, در آن سالها, رفتن به و کار در کارخانه, ۲ دلیل متفاوت داشت. گروههای خط ۳ هدف بردن "آگاهی طبقاتی " به میان طبقه کارگر داشتند. بله, این درست است. ولی این تنها دلیل نبود. دلیل دیگر, کاملا متفاوت بود, و فقط به گروههای خط ۳ محدود نمیشد , بلکه دربین گروههای چریکی هم معمول بود. در بین افراد چپ (که به نظر من شامل بسیاری از مجاهدین مسلمان هم میشد) که اکثرا از خانوادهای طبقه متوسط بودند, آشنایی با زندگی زحمتکشان, و زدودن خصایل بورژوایی و "پرولتریزه" شدن, چیزی بود که فقط محدود به خط ۳ نبود. نمونه های این را شما در انواع و اقسام فرمها میتوانید پیدا بکنید: کارخانه رفتن یک فرم این بود, ولی در شکلهای دیگر شامل لباس کهنه پوشیدن, "خاکی" رفتار کردن, زندگی درمحلهای جنوب شهر, دیزی خوردن در کنار کارگران در "رستوران های" جنوب شهر, و... هم میشد . این طرز فکر و رفتار شامل افراد غیر سازمانی هم میشد,و به نظر من, در فرم بالاتر خود, در سازمان مجاهدین, شکل رفتن و کار در کنار کارگران را به خود میگرفت. این عملکرد, اگرچه در ظاهر با عملکرد خط ۳ شباهت داشت, ولی اساسا دلیل دیگری داشت.
به نظر من, ساده انگاریست که عملکرد تقی شهرام در فرستادن مجاهدین به کارخانه ها را فقط از زاویه "خلاص شدن از دست مخالفین" ارزیابی کنیم صرفا به خاطر اینکه مجاهدین در آن زمان هنوز به مشی چریکی اعتقاد داشتند. برای شهرام, مخالفین او هنوز بقایای گذشته خرده بورژوایی خود را از دست نداده بودند, وهدف از کار در کارخانه, تا حد زیادی مثل تلاش برای مطهر شدن در نزد طبقات زحمتکش بود.
وقت شما را بیشتر نمی گیرم.
با احترام,
ش. ح.
۷۴۲٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
از : hadi shahab
عنوان : امیدوارم انتقاد من مورد توجه شما قرار بگیرد.
آقای مهرداد درویش پور محترم ,
۱. شما در گفتگوی خود با خانم تماس گیرنده برای مصاحبه میگویید:
"...اما نقادی با دشمنی و کمپین های کینه توزانه عصر مکارتیسم و جنگ سرد که دوران آن نیز به سر آمده است سخت متفاوت است. ..."
آقای مهرداد درویش پور محترم بفرمایید کی دوران کمپین های کینه توزانه علیه مارکسیسم بسر رسید که حافظه این خواننده آن را به خاطر نمیاورد.
۲. در مقاله شما و بسیاری از نوشتجات بر این امر پا فشاری میشود که رفیق تقی شهرام افراد مساله دار را برای پرولتریزه شدن به کار در کارخانه میفرستاده.
نویسنده این کمنت هیچ گونه استدلالی در رد ادعای شما و سایرین ندارد. اما بر این مهم اسرار میورزد که فرستادن افراد برای کار در کارخانه برای پرولتریزه
صرفا جهت تنبیه افراد با خصلتهای خورده بورژوازی نبوده و تنها از طرف جریان م. ل. سازمان مجاهدین خلق نبوده.
آقای مهرداد درویش پور, میتوان گفت تمام جریانات خط سه ( رزمنگان , اتحادیه کمونیستها , سهند , اتحادیه مبارزین خلق و...) بسیاری از اعضا و هوادران
خود را برای کار در کارخانه تشویق میکردند تا آنجایی که من به خاطر دارم کار در کارخانه گزارش زندگی کارگران , ایجاد تشکلهای سنفی و سیاسی
(شورای کارگران , اتحادیه تعاونی ,..) دستاورد کار رفقای کمونیست بود. کار در کارخانه تنها منحصر به اعضا و هوادران نبود . بسیاری از
کادرهای این سازمانها و گروها با وجود داشتن مدرک تحصیلی بالای دیپلم از روی انتخاب به کار در کارخانه برای پیشبرد امر جنبش کمونیستی روی میاوردند.
این که این کار درست یا غلط بود یک موضع دیگر است...
امیدوارم انتقاد من مورد توجه شما قرار بگیرد.
با احترام
هادی شهاب
۷۴۲۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۵
|