یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ریاست احمد جنتی و توجیهات اکبر گنجی! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محمود رفعت

عنوان : برای اقای ف.تابان
لطف دارید جناب..تند رفته ایم؟
و این عقیده شماست اقای محترم؟
این هم از شگردهای مطبوعاتی ست که نوشته مرا و سپس ،خودتان را درج کنید بفاصله چند ساعتی....خیر اقای محترم من تند نرفته ام.ما مردمانی هستیم پر از سنگ ریزه های خونین قرنها،چنان جوهر اندیشه ها یمان را ۱۴ قرن زهراگین ساخته است که در قرن ۲۰۰۰ کمونیست ها پشت خمینی ..تا به امروز که ۴۰ سال میگذرد سایه گرفته اند!!

و در جنایات حکومتی که تمام وجودش نیرنگ و فریب است ریاء،شریکند ،انهم به یه عنوان تعمیق انقلاب!
شما و همفکران شما در این نزدیک به ۴۰ سال در تداوم و تثبیت حکومت عمامه بسران شریک اید .
۳۷ سال ظلم و ستم،۳۷ سال تخریب ،۳۷ سال اوارگی و از دست دادن ابرو و حیثیت ایرانی، ۳۷ سال فشار ،کشتار و اعدام ،اعتیاد و فحشاء و ۳۷ سال بی سرو سامانی در کشور و تباهی کشور و زندگی ملت..و شما و تمام ان گروهی که در این سالها از چنین فرمانروایانی،پشتیبانی و حمایت کرده اید...در تمامی این روند تاریخی شریکید ..
ایندگان تاریخ این سالها را خواهند خواند و قضاوت با انان است..
همانطوریکه امروز قضاوت اعمال حزب توده ایران در زمان دکتر مصدق،با نسل دیروز و امروز بود و هست.

نوشته حقیر بنده انطور که شما ارزیابی کردید" جهانی نیست ،تصور نمیکنم..یک جواب کوتاه..همین جواب امروزتان..کافی بود..شما عمل زشتی مرتکب شدید اقای تابان..این یک عذرخواهی غیر مستقیم است..شاید..نمیدانم..اما عمل شما عمل درست و مطابق با اصول اخلاقی نبود و نیست.
در هر صورت ..جواب دادن به سوال من از "مسولیت" مطبوعاتی شماست.
اقای محترم امروز جهان نه قانونی دارد و نه نظمی..هر کسی هر چه دلش بخواهد میگوید و عمل میکند..مادر بنده هم میتواند سر از قبر در اورد و در هر یک از کشورهای اروپائی یک ""اخبار روز " باز کند و بنویسد..
کارنامه هر نیروی سیاسی..ذات و جوهر اعمالش را باز گو و تشریح میکند
این جنگل اقا ..به جان تشنه بسیاری از مردمان این عالم قوت و غذا رسانده است !!

اقای محترم ، کارزار امروز جهان ،سیاست های اقتصادی جهان سرمایه داری ست که تمامی این عالم ..شاید بهتر باشد بگوئیم ،این قصابخانه را تعین کرده و رقم میزند..حرف اخر با قدرت سرمایه است:بانک جهانی.

احوال و اوضاع یک کشور را هرگز نمیتوان بدون دخالت و وابستگی سیاست های جهانی ،ارزیابی نمود...اگر شما نوشته بنده را ان چنان ارزیابی کرده اید..که بحثی ست جهانی..پس میبایست بتوانید در ان بحث شرکت کنید،بدین معناست تغیر قدرت در ایران و تبدیل نظام شاهی به یک نظام عقب افتاده مذهبی را باید با سیاست های جهانی اقتصاد ارزیابی نمود...
بگذریم اقا...مردمانی هستیم فقیر و تهی..ذلیل و عقب افتاده که ۴۰ سال است هم رنگ کشورهای عقب افتاده اسلامی خاورمیانه در امده ایم..راه بازگشتی هم نداریم..اگر شما بیدار هستید و مطلع اید از این که چه در جهان امروز ..میگذرد..باید با من هم صدا باشید اقای محترم..ایران و ایرانی تباه شد..تمام!
ما از هم فرسنگها دوریم..گرچه در کنار همم که باشیم..مردمانی هستیم پراکنده و نااشنا با هم و از هم!
کینه ورزی نسبت به هموطن در خون ما ایرانیان است.
کمونیست خطاب کرده اید خود را!
خیر اقا..محمد امین رسول زاده ها..منشی زاده ها و ارانی ها..اخوندزاده ها..و صدها دیگر ،انان کمونیست های حقیقی بوده اند اقا..و نه شما..ببخشید که بی پرده سخن میگویم..ببخشید.
از همان زمانی که لنین در بستر بیماری بود و بدون تعین تکلیف گروه رهبری و برنامه ئی برای حزب تازه متولد شده..تمام ان ثرمایه را به دست دیوانه ئی چون استالین رها کردو رفت...کمونیسم..ببخشید سوسیالیسم دچار گرد باد کجی ها شد تا به امروز..جهان اگر منفجر نشود..به سوسیالیسم حقیقی خواهد رسید..نه این که شما اید..ببخشید..ان مکتب نمیتواند در پشت اخوندهای مرتجع و عقب افتاده ۱۴ قرن گذشته به صف شود..نه ..نه هرگز اقا..شما نمیدانید کمونیست چیست اقای تابان..میتوانید مرا دشنام دهید..مرده و زنده مرا بگوئید..هر چه دل تنگت خواهد بگو...ما با کمونیسم و سوسیالیسم ..فرسنگها بدوریم اقا..بیش از ۸۰ سال است که درخت کج بالا امده است..
من ادم بی سواد.احمق..عقب افتاده..حرام زاده..همه این القاب را من قبول دارم اقای محترم ..اما شما و کمونیست!! خیر قربان شما این مذهب مقدس را نمیشناسید اقای محترم..تنها نامی برای خود رقم زده اید...
عمل شما و نوشته های شما گویای اشکار ذات کارنامه شماست و دیگرانی چون شما!
۷۴۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۵       

    از : ف. تابان

عنوان : برای آقای محمود رفعت
جناب رفعت، تند رفته اید. آن قدر که نوشته تان از چهارچوب یک گفتگوی محترمانه هم خارج شده است. اما اشکالی ندارد. «ما کمونیست» ها، به این طور برخوردها عادت داریم.
بخش نظرات اخبار روز در اساس خود برای اظهارنظر خوانندگان پیرامون مقالات منتشر شده برقرار شده است. من نظراتی را که پای مقاله هایم گذاشته می شود به دقت می خوانم. اما لزومی نمی بینم به بسیاری از آن ها پاسخ بدهم. زیرا آن ها «اظهارنظر» هستند و الزاما برای پاسخ دادن از طرف من نوشته نشده اند. برخی پاسخ ها هم در متن مقاله هست و تکرار دوباره اش حوصله خواننده را سر می برد. سوال شما را هم خواندم. اما این سوال یک «تحلیل جهانی» است و در پایان هم نظر مرا خواسته است. ربط زیادی هم به چهارچوب مقاله ی من ندارد. سکوت من به این معناست که من نمی توانم به این سوال - آن هم در چهارچوب بخش نظرها - پاسخ دهم. درست تر بود همین را در پاسخ شما می نوشتم.
از نظرها همواره می آموزم. از این نوشته ی آخر شما هم بسیار آموختم و در شگفت شدم که در نهایت یک بی توجهی می تواند به چه قضاوت های تند و ویران کننده ای منجر شود.
با احترام
۷۴۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۵       

    از : محمود رفعت

عنوان : اقای تابان..سو سو زنان ،شاید هم گمگشته برازنده تر باشد برای نام مستعار جنابعالی قربان!
مدتی بود به دوستانی چند میگفتم : اقا این سایت اخبار روز ،بنظر وزین و پر مایه است ،چرا شما همکاری نمیکنید؟
شگفت انگیز !میگفتند: اقا جان شما اغاز کنید اگر دیدید طبق نظرتان ،پرمایه است..انگاه ما نیز بدنبال شما شروع میکنیم اموختن را!
بنده نمیدانستم که شما ، اقای تابان از موسسین این سایت هستید،تصور کردم شما نیز مانند دیگران مقاله ئی نوشته اید ..دوستان ما را راهنمائی کردند!
خلاصه مینویسم اقای تابان..جمله "" شما و همفکران شما، و ما"" در نوشته اخیرم باعث خنده و مزاح فراوانی گشت..گفتند شما و انان..همفکران!!
گفتیم : اقا ما همگی ارزوی جهانی را داریم بدور از کشتار،بدور از نابرابری و ظلم،زندگانی مشترکآ صلح امیز..کجای این نوشته عجیب است؟
باری ..پرسیدند اقای تابان چه جوابی عنایت فرمودند؟
هیچ!! گفتیم ، هیچ اصلا وقعی نگذاشتند به سوال ما!!
بیاد شاملوی نازنین افتادم که گفت:
ای اقایان روشنفکر..این بزک تهوع انگیز دوروئی و ریا را از چهره جان خود ،بردارید....
شما قرنهاست که پوزه اتان را در ائینه ندیده اید!
نگاهی به سرتا پای پریشان خود بیاندازید...خود را بشوئید و پاک کنید...
برای رضای خدا ،خود باشید، حقیقی باشید..

اقای تابان ،کمونیستها پشت سر اخوندها به نماز ایستادند..کارمند ادارات دولتی شدند،پیش از ظهر رشوه میگرفتند و بعد از ظهر پشت اخوند اداره در نماز خانه به نماز میستادند..انها شدند اصلاح طلب ،پشت سر ان اخوند خائن،خاتمی دعا گویان و مجیز گویانش شدند..شدید..و شما نیز از این جمعیت اید..اصلاح طلبانی که اعتقاد به سلامتی و بهبودی "نظام ولائی" هستند.."تعمیق انقلاب" که ایت الله کیانوری خالقش بود.

در تاریخ اینده ..نقش این جمعیت در تاریخ روشن خواهد بود،کسانی از همان اغاز ۵۷ تاریخ ایران را دنبال کرده و میکنند،قدم به قدم اقای محترم..
اقا در مملکتی که شما هستید جمعیت های مختلف سیاسی ،کاملآ متضاد در زیر بناهای عقیدتی،پشت یک میز دور هم مینشینند،دوستانه ،محترمانه با هم در باره مسائل سیاسی و کشوری بحث و جدل میکنند..این را شما که خود را یک مارکسیست ! میدانید ..که باید بهتر بدانید !!

نامه من به شما محترمانه و بسیار ساده بدور از کوچکترین دلازردگی مکاتبتی..هر چه شما با محتوای نوشته مخالف باشید..ایا بنظر شما زشت نیست که یک نیروی "چپ" چنین عمل زشتی را مرتکب شود؟
سوال و نوشته شخص را بی جواب رها کند؟؟
شما این حرکت را زشت نمیدانید؟
ارزش های معنوی شما چیست؟
چنانچه شما در راس یک مملکتی قرار بگیرید..ایا این است نمونه "تربیت و پرورش " شما؟
بشما نیاموختند که ادم باید به دیگران احترام گذارد؟ ادم باید با همنوع خود..هموطن خود به مهربانی رفتار کند؟
تربیت کننده گان شما، این اعمال اولیه زندگانی انسانی در جامعه را ،بشما نیاموختند؟
وای به حال ملتی که روشنفکرانش،جامعه فرهنگی و پیشروانش..شما باشید اقا..وای بران ملت!
البته مقصر نه شمائید و نه ما...
ایران بعد از اسلام هیچگاه با "تردید،فعالیت شورائی" اشنا نشدبلکه با توکل بزرگ شد ،اتکاه بخود را از دست داد و دوران شاه سلطان حسین نمونه بارزی ست از این ادعا.شاید به این دلیل هم ایران هیچگاه به جرگه کشورهای بزرگ باز نگشت،عقب افتاده ذلیل باقی ماند..در استبداد و اختناق تربیت و پرورش یافت روابط امروز ما ایرانیان دقیقا نشان دهنده تربیت غلط تاریخی ماست...
هر چه در این دو سه روزه فکر کردم چرا این اقای صاحب امتیاز این سایت جوابی ننوشت...بجائی ره نبردم..زشت است این حرکات اقای هموطن محترم بخدا زشت است از ملتی که ادعای فرهنگی ..تاریخی کهن میکند ،چنین اعمالی ناپسند است ..
دوستان ما که گفتند :
شما تجربه کنید و بعد بما پیشنهاد شرکت در بحث ها را..بفرمائید...حالا متوجه اصل ماجرا شدم که چرا این اقایان سالها قبل از بنده امدندو ..رفتند..امروز به ریش بنده خندیدند!
تجربه دردناکی بود...درناک..از ملتی چون ما چنین حرکاتی..باور نکردنی ست اقای محترم.درست به این دلیل قرنهاست برای ما تصمیم گرفتند و میگیرند و سرنوشت ما را این چنین رقم زدند..زیرا خود مردمانی هستیم حقیر و بی مایه، دو رو..هیچ ارزشی نداریم اما فریادمان به اسمان است که اینیم و انیم!
هر گز شهامت مقابله شدن با غیر را نداریم، اصول همکاری و همیاری را هیچگاه نیاموختیم،که میشود مخالف بود اما با هم دوستانه به بحث پرداخت..حتی اگر صد سال هم در میان این ملتهای ازاد زندگی کنیم...باز نخواهیم اموخت ،زیرا جوهر اموختن را نداریم..اما ادعا میکنیم..چند تائی کتاب و لغت یاد میگیریم و خدا را بنده نیستیم....دو روئی ما ایرانیان را از داخل تباه ساخته است ..بازی..شما در خارج از ایران هستید بله؟
چطور از حتی شما چنین اعمال حقیرانه ئی سر میزند پس اقای محترم؟؟
کمونیست مملکتی که شما باشید پدر جان..وای به حال ان مملکت اقای تابان!
تندرست و موفق باشید..ولی.من بد دل نیستم ارزو میکنم روزی بر این کاستی های فرهنگی و تربیتیمان پیروز شویم.
۷۴۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ خرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : انقلاب به وقتش رخ خواهد داد
گاهی وقتها با نظر دهندگانی روبرو می شوی که در نظر دهندگیشان قبل از اینکه در پی این باشند نظر خود را بدون در نظر گرفتن نظرات دیگر ارائه دهند رفتاری عکس العملی از خود نشان می دهند که عکس العمل او عکس العملی خواهد بود با بن مایه فرهیختگی و گاهی با بن مایه کوچه بازاری و گاهی با بن مایه کوچه بازاری اما ریاکارانه در قالب شبه فرهیختگی است که در پاسخ دهی به عکس العمل ها قطعاً ادبیات خاص عکس العمل دخیل خواهد شد فرهیختگو ،پاسخِ فرهیخته گونه را خواهد داشت کوچه بازاری چون ادبیات کوچه بازارای می فهمد برای تفهیم به او ناچار به استفاده از ادبیات خاصی خواهی شد. حال اگر کسی در عکس العملش سفاهت گونه مطرح کننده اتهام بلاهت به دیگران شود تفهیم به آن کس بجز استفاده از ادبیات خاص که همان کوچه بازاریست ادبیات دیگر جواب نمی دهد.بگذریم. آن اشرف مخلوقاتی که با دید طبقاتی و پرولتری و انقلابی مورد نظر خود، وقتی در نظر دهی اش می آورد:« انقلاب به وقتش رخ خواهد ( که دیری نخواهد پائید) اما هراس من از واکنش این دوستان است که با این طرز فکر احتمالاً در کنار حکومت خواهند ایستاد و با خواست بر حق مردم در بر قراری حکومت سکولار و دموکراتیک به مخالفت خواهند پرداخت» . پدرجان با آورده بالایت و نکاتی که در رابطه با اخلاق خرده بورژوائی ذکر کردی که در مقابل این اخلاق حتماً اخلاق پرولتری مورد علاقه شما خواهد بود پس ناگزیراً باید گفت: پدرجان نمی توان همین طور زرتی با تصور رخ داد یک انقلاب، تو برای خودت؛ یک مقام انقلابی و حتی محاکمه کنندگی بیآفرینی! آنهم با اخلاق ضدخرده بورژوائی و ضد بورژوائی و وضد هر اخلاقی بجزء اخلاق مورد نظرت یعنی اخلاق پرولتریت که تجربه تاریخی گفته دارندگان این اخلاق پرولتری به وقتش چه کارهائی را خواهند کرد و آمادگی ریختن چه خونهائی هستند . تجربه تاریخی گفته هر رژیمی و هر حکومتی آمده است که بروداین مسئله « دیر وزود دارد اما سوخت وسوز ندارد» آن چیزیکه مد نظر تلاشگران واقعی این سرزمین بوده وهست اینست؛ که ساز و کار مناسبی را در امر حکومتگری تحقق بخشد که رفتن و آمدن ها با روشی روشن وهوشمندانه انجام گیرد. که آن چیزی نیست جزء ایجاد ساختاری بر اساس مبانی دموکراسی که ابتدا این خصلت نیز در مردم بایدجاری وساری شود. و...
۷۴۶۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۵       

    از : علی اشرف

عنوان : بی هوشی ایرانی
گمانم براین بودکه برخی طرفداران بی جیره ومواجب حکومت ازحداقل هوش زیستی برخوردارباشندولی افسوس که انسان زودبه ناامیدی میرسدو طرف خودرادرعالم هپروت ودربی هوشی مطلق می بیند.
کلمات جاهلانه ای نظیرزرت یاپدرجان درشان یک اصلاح طلب تروتمیزنیست.گویا کتک کاری مداوم شما باانصارحزب الله دراخلاق خرده بورژوائی شماتاثیربدگذاشته(دردوره خاتمی حداقل یک معلم اخلاق داشتید).امیدوارم راه دیگری بجزشانتاژ وجاهل بازی برای اقناع مخالفین حکومت پیداکنید.
هرقدربلندتردادمی کشیدبیشترمارابه یادجمهوری اسلامی ومحیط سرشارازمعنویت آن می اندازیدوهرچه تلاش می کنیدکه صفات خودراکه همان همیاری وهمکاری سیاسی ومعنوی باجمهوری اسلامی است،به مانسبت دهید،کمترموفق میشوید.
۷۴۶۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۵       

    از : علی خوی

عنوان : اگر سر نخ دیدگاه اقای گنجی را بگیرید شاید به نتیجه های مهمی رسید
این مقاله در نوع خودش خوب بود. ساده و در آرامش و خونسردی کامل نوشته شده است. من به اینهمه ارامش و خونسردی حسودیم امد:)
درست است خطابه اقای گنجی است اما اگر سرنخ را بگیری خلیها مثل مشابح دیدگاه
اقای گنجی در خارج قلم می زنند .و در رسانه های فارسی زبان چمشگیر هستند.
و خوراک رسانه های بی بی سی ، صدای امریکا و رادیو فردا هستند . این مقاله انهارا هم در بر می گیرد. این دیدگاهی است که می خواهد اپوزیسیون واقعی را در خارج
با شکلات سر گرم کند. و اکتر کامنت گذاران محترم مستقیم یا غیر مستقیم از دیدگاه
اقای گنجی حمایت کرده اند یا خواننده را با خود تو پیچ و خم گوچه ها انقدر می گردانند
ادم نمی داند حالا از کجا باید بیرون بیاید:) در واقع تحلیلی سریع .آشکار و بدون ملاحضه
من ندیدم. همه به همدیگر بفرما بفرما می گویند .شاید بعضیها بگویند چرا خودت همچین چیزی نمی نوسی . بنده نوشتم
و لی شورای نگهبان انتشار نداد.
۷۴۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سفاهت در نظردهی اشرفی از اشرف مخلوقات
پدرجان نمی شود در ابتدای کار زرتی با چهارتا فُحش به آخوند یا غیر آخوند چه از نوع جنایتکار و چه از نوع غیر جنایتکار و چند شعار دهن پر کن برای خود یک هویت سیاسی یا مبارزاتی بصورت ریاکارانه آفرید. این نوع عکس العمل های سفاهت گونه از اشرفی از اشرف مخلوقات این حکایت را به یاد می آورد:«تغاری بشکست و ماستی بریخت جهان گشت به کام کاسه لیسان» اگرچه تغاری نشکسته اما گروهی به شرایطی خاص امید بسته بودند آن شرایط بگونه ای دگر شد که از این به بعد شیوه های دلواپسانه درون نظامی را در هیبتی و با ژستی اپوزیسیونی خارج از نظام خواهیم دید. بایدگفت: اگر مردم شیوه های گذر از نظام را با روشها خود بر می گزینند که گاهی وقتها در پی حداقلی می روند حال کسی که شیوه مردم را نمی پسندد اینکه خواسته های حداکثری را به عمل مردم نسبت میدهد و سپس مردم را فریب خورده معرفی کند این روش قبل از اینکه برای کسی هویت مبارزاتی بیآفریند هویتی بگونه ای دیگر خواهد آفرید. آن هویت چیست بماند.
۷۴۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : علی اشرف

عنوان : زمان همه چیزراروشن میکند
بعیدمی دانم که آقای تابان باکوشش صادقانه رفرمیست های مستقل مشکلی داشته باشند.سخن وی دررابطه بااصلاح گران حکومتی ست که به پادوهای سیاسی فاشیست هامبدل شده اند.
اینکه نخواستن به معنای جلورفتن نیست وجملاتی ازاین دست، درکامنت آقای تابان به تفصیل پاسخ داده شده وتکرارچندین باره آن،آدمی رابه فکرمی اندازدکه شایددوستان قصدپرکردن صفحه رادارندتاشایدپاسخ دیگران دیده نشود.باری شماهرقدردوست داریدروی این نوارتکراری بمانید.
انقلاب به وقتش رخ خواهدداد(که دیرنخواهدپائید).اماهراس من ازواکنش این دوستان است که بااین طرزفکراحتمالادرکنارحکومت خواهندایستادوباخواست برحق مردم دربرقراری حکوت سکولارودموکراتیک به مخالفت خواهندپرداخت.
کمی تعقل وسبک وسنگین کردن مسائل چیزبدی نیست.هیچ عاقلی دنبال روش های خشونت بارنمی رود.تحول موردنظرآقای تابان یک گذارمسالمت آمیز است که دراثراعتراضات همگانی واتحادجمیع مردم دربرکناری حکومت مذهبی وازراه برگزاری یک رفراندوم سالم(برای تدوین قانون اساسی جدید)محقق میشود.فرق ماباشمااین است که مااکنون فهمیده ایم که این حکومت اصلاح ناپذیراست ولی شماچندسال دیگربه این مهم واقف خواهیدشد.
۷۴۶۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : حسنی مبارک عقب نشست،آیا دموکراسی جلو رفت؟
با سپاس از توجه آقایان تابان و البرز،پیداست برخی اشارات کوتاهم در حاشیه ی قبلی ، موجب چند ناهمگونی در برداشت هایمان شده است،که در حوصله ی این حاشیه نویسی به اختصار به آنها می پردازم.نخست اینکه اگر با آمار الفتی ندارم ، به خاطر کیفیت پیچیده ی آنها در بازتاب پروسه های جوشنده و درهم تنیده ی اجتماعیست.که استفاده ی از آنها برای تدقیق تحولات اجتماعی کاری به غایت کارشناسانه است، که آنهم اغلب نتیجه ای تقریبی بدست می دهد.زیرا این اعداد، کمییت هایی هستند ثابت که در کژ و مژ ها ی بی امان کیفیت ، به سرعت دستخوش تغییر گاه مثبت و گاه معکوس میشوند.برای تعیین تقریبی سمت و سوی تحولات اجتماعی، تکیه بر یک بخش از آمارها، اگرچه لازم، اما بسیار دور از کفایت است. تدقیق آمارهای بیکاری،توزیع ثروت،سن،آزردگی های اجتماعی،سطح رفاه،سقف خواستهای عمومی،میانگین دانش و معرفت عمومی،و زنجیره ای طولانی از این دست ،تازه پایه هایی هستند، که باید تاثیر متقابل آنها بر یکدیگر و نیز بروز عوامل ناگهانی بر آنها را در نظر داشت، تا بتوان به حکمی نسبی در تعیین سمت تحولات نزدیک شد.البته این به آن معنا نیست که چون ما همه ی اینها را نمی دانیم، از ترویج افکار عدالت خواهانه، برای تاثیر بر تحولات دلسرد بمانیم.خیر!تمامی تلاش ما برای تاثیر بهینه بر دانسته ها ونا دانسته هاییست که در اعماق جامعه می جوشد.اما تکیه بر آماری ناپایدار، همان خواهد شد که در جامعه ای مانند آلمان، (که از نظر تمرین دموکراسی و ثبات سیاسی، قابل مقایسه با ایران نیست، )جمعییتی ۲.۵ درصدی با تلنگری ناگهانی موفق به کسب ۲۷.۵ درصد آرا می شود. یعنی یک جمعیت چندین میلیونی را ظرف چند ماه در جامعه جابجا می کند.
-- در مورد جبهه ی اصلاحات و ترکیب آن با شما موافقم.فکر کنم در همین سایت یکبار حتی از حضور"پرشه سواران بدنام" در ترکیب این جبهه اسم برده ام.که دیگر به خاطر پرهیز از تکرار ، در کامنت قبلی به آن نپرداختم.
ــ من به مبارزه شما و آقای گنجی در افشای ولایت فقیه و طرد آن ، باور دارم و این همت شما و تلاش ایشان را، حلقه ی پنهان اشتراک نظر تان می دانم.
-- دیگر اینکه معیار "جلو آمدن" باید چیزی فراتر از " عقب نشستن" و سست شدن پایگاه رژیم در میان مردم باشد.رژیم عقب نشسته است، اما سنگر های بجا مانده ی او را، نه اپوزیسیون بیرون از حاکمییت و نه اصلاحگران نتوانسته اند، به سنگری منسجم برای تاخت موثری تبدیل سازند.
ــ دراینکه " نخواستن" حق همه است جدالی ندارم و می پذیرم.اما یادمان نرود که "نخواستن" با " ساختن" تفاوت ماهوی دارد."نخواستنی" که پشتوانه ی با درایتی از " ساختن" نداشته باشد، سر از فاجعه، ویرانی و آنارشیسم در می آورد.امیدوارم به آنارشیست های مدرنی که تفسیر دیگری از آنارشیسم دارند، بر نخورد. منظورم بلبشو است ، به تفسیر اید ئولوژیک آن کاری ندارم.
ـــ در خاتمه با پوزش از مدیران سایت برای طولانی شدن کامنت.ذکر نکته ای را لازم می دانم.،توان هر جنبشی و معیار پیشرفت و " جلو آمدن" آنرا، میزان انسجام، قدرت یارگیری و بسیج کوچکترین نیرو، حتی متزلزل و ناپایدار را،در راه اهداف بلند مدت آن تعیین می کند.بر این پایه، آیا می توان انشقاق و افتراق ،تقریبا ماهانه ی اپوزیسیون مورد نظر خود را، نشانه ای از " خیلی جلو آمدن" دانست؟و شماالبرز جان! باریانسان ها روشن شده اند، اما چنان به شمع خود خیره اند که فانوس همسایه را یا نمی بینند، یا به هیچ می انگارند.تازه باید سپاسگزار بود اگر همدیگر را بعنوان جانیان ابله و چراغ بدست، سنگسار نکنند.
۷۴۶۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵       

    از : محسن

عنوان : نخواستن به تنهایی جلو رفتن نیست
آقای تابان گرامیT با شما کاملا موافقم که در میان مدعیان اصلاح طلبی کسانی (نه اندک) یافت می شوند که از "شاه الهی ها" هم بدترند. نمونه بارزِ آن زیباکلام است که در کاسه لیسیِ غرب و بویژه امریکا گوی سبقت را حتی از شاه الهی های لس آنجلسی هم ربوده، تا جایی که بیشرمانه منکر وقوع کودتا در ۲۸ مرداد ۳۲ می شود. البته اشتباه خواهد بود اگر فکر کنیم که هواداران حکومت فاسد پهلوی جملگی انتخابات در ج. ا. را تحریم می کنند. در میان رای دهندگان، طرفداران حکومت سلطنتی هم یافت می شوند، البته بیشتر بخش متمول آن. آنها که مجازند در کنار استخرهای مجللشان پارتی های عریان و آنچنانی برپا کنند و بیم جریمه و شلاق هم (برعکس دانشجویان و کارگران محروم از حقوق ابتدایی شهروندی) نداشته باشند و با آقازاده های نو کیسه در خیابان های شهر با اتوموبیل های میلیاردی اشان مسابقه بدهند، بدون آنکه پلیس به خود اجازه کوچکترین برخورد با انها را بدهد. آنها کاملا واقفند که کسب درآمدهای بادآورده اینچنینی تنها در حکومت های فاسد فردی (حال فقاهتی یا سلطنتی و امثالهم) امکان پذیر است، پس خود را موظف می دانند دودستی وضعیت موجود را حفظ کنند. اما برگردیم به اصلاح طلبان:
در شرایطی که موسوی در حصر و مشاورین جدی و اصلی وی بی تریبون هستند یا به گوشه ای رانده شده اند، بخشی از اصلاح طلبان و مدعیان دروغین جنبش سبز این خلا را به فال نیک گرفته و یکه تازی می کنند و در عمل با زیر پا گذاشتن و تحریف منشور سبزی که موسوی و یارانش نوشتند به موسوی و جنبش سبز پشت پا می زنند. اما علیرغم همه اینها ما نباید همه اصلاح طلبان را به یک چوب برانیم. تریبون های موجود مدعی اصلاح طلبی، منعکس کننده همه نظرات مطرح در بین اصلاح طلبان نیستند. زیبا کلام روزی چند سخنرانی دارد اما امثال قدیانی و مومنی بندرت فرصتی برای ابراز نظر آن هم در حد مصاحبه پیدا می کنند، چه رسد به سخنرانی در اقصی نقاط کشور. چپ باید با تمیز تحول طلبان جدی از مدعیان دروغین اصلاحات یا اصلاح طلبان وازده، بدنبال همزبانی و همگامی بیشتر با متحدین جدی خود (حال کوتاه مدت یا دراز مدت) باشد. برای این امر باید به معضلات واقعا موجود در جامعه پرداخت. شعار انتخابات آزاد در شرایط کنونی از چنین ظرفیتی برخوردار نیست.
مشکل امروز ایران تنها انتخابات آزاد نیست یا بهتر بگویم، شعار انتخابات آزاد از قدرت بسیج توده ای برخوردار نیست. انتخابات آزاد خواسته یا ناخواسته انفعال را به چپ تحمیل می کند. شرایط کنونی جامعه عرصه های فراوانی را برای فعالیت در برابر چپ ها قرار می دهد که می تواند در اتحادی نانوشته با نیروهای نزدیک به خود در داخل آنها را پی بگیرد: افشا و مقابله با سیاست های نو لیبرالی، آگاه سازی مردم از عواقب پیوستن به اقتصاد جهانی (بویژه آنجا که این امر توسط بخش غالب اصلاح طلبان بعنوان تنها راه نجات کشور از فلاکت کنونی معرفی می شود، مسئولیت چپ ها برای روشنگری هم دشوارتر و هم سنگین تر می شود)، آگاه ساختن مردم از عواقب خانمانسوز خصوصی سازی، افشای سیاست های خانمانسوز قدرت های جهانی در منطقه و سطح جهان (که باز هم مدعیان اصلاح طلبی دارای تریبون، تلویحا از آن سیاست ها حمایت می کنند، نمونه: لیبی و سوریه) و ارائه راه حل پیرامون موضوعات حادی که امروز در ایران مطرح هستند مثل حداقل دستمزد کارگران و معلمان و ... محیط زیست، نظام مالیاتی و ...!
با پیگیری چنین سیاست هایی است که چپ می تواند بهمراه نیروهای تحول طلب داخل تاثیر گذار باشد. حتی در فضای انتخابات غیر آزاد!
در آستانه هر انتخابات نمی توان رای مردم را مطالبه محور کرد، بلکه باید مدت ها پیش از موعد آن در بین مردم کار کرد و با مردم به زبان خودشان صحبت کرد.
۷۴۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست