سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

پاسخ اشرف دهقانی به ادعای معتمد ساواکی در باره حمید اشرف - اشرف دهقانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : masoud memar

عنوان : حضور ابی راستگو
اگر نگاهی به ماه های اول بعد از اسقاط سلطنت پهلوی بیندازید ٬از محیط دانشگاه ها و مدارس گرفته تا کوچه و بازار ٬ برای اولین بار دیالوگ بین بینش های گوناگون بطور علنی در کوچه و خیابان بوقوع پیوست که قبل از آن در محفلهای مخفی صورت میگرفت آنهم بین * خودی ها * . البته کیفیت دیالوگ در اختناق بخاطر دیکتاتوری برملا نشده بود اما در اولین فرصت آزادی جامعه کیفیت خود را بروز داد. مثلأ ترور انقلابی دگراندیشان در درون سازمان مجاهدین خلق (تقی شهرام) در زمان اختناق اینبار در بهار آزادی دستش بازتر شد . فدائیان اکثریت درخواست حکم اعدام برای امیرانتظام کردند . این دست آورد بزرگی بود که جامعه بطور علنی با خود بچالش بیافتد و خود تجربه کند اما بزرگترین دستآورد انقلاب نهادینه شدن صندوق رأی بود که تا قبل از آن ۹۹٪ جامعه با حق رأی ناآشنا بود حتی در زمان مشروطیت نیز انتخابات نهادینه نشده بود چون با وجود صندوق رأی مشارکت کل جامعه همیشه تکرقمی بود . بعد از انقلاب اولین نتایج انتخابات کیفیت جامعه آنروز را هر چه بود بروز داد و باب طبع اکثر نیروهای سیاسی که خواهان حکومتی غیر از جمهوری اسلامی بودند نبود . مجاهدین بروی رأی مردم اسلحه کشیدند و بعدها در جنگ ایران و عراق در سنگرهای عراق قرار گرفتند. حزب توده و اکثریت با نگاه ایدئولژی محور و کلیشه ای بجان تنها نیروی معتدل در ساختار قدرت رفتند تا دولت موقت برچیده شد و نهضت آزادی درش تخته شد که مبادا آن لیبرال ها جاده را برای امپریالیسم صاف کنند . بقیه نیز نه به نبرد مسلحانه رفتند نه بدنبال فعالیت سیاسی در چهارچوب قوانین موجود اما بیش از سه دهه به تحلیل گر سیاسی تبدیل شدند. این سه دهه جامعه با هزینه های سنگین زندگی و مبارزه کرده است از حضور در جبهه های جنگ تا حضور در انتخابات نابرابر و حذف مصباح یزدی بعنوان نماد تئوری حکومت ولائی و مخالف با حکومت انتخابی .
۷۴٨۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵       

    از : ابی راستگو

عنوان : جواب برای - آرمان -
منظور من که گفتم "سر خود آمریکا هم کلاه رفته با روی کار آوردن خمینی" به خبرهای جدید و افشای اسناد سیای آمریکا است که خمینی در زمان حضورش در فرانسه به آمریکا به جیمی کارتر قول میدهد که منافع آمریکا در ایران محفوظ و دست نخورده باقی میمانند اگر او در ایران حکومت اسلامی راه بیاندازد. ولی بعد دیدیم بعد از کوبیدن میخ قدرتش گفت آمریکا شیطان بزرگ است و قطع رابطه کرد و تسخیر سفارت آمریکا در تهران را هم انقلاب دوم خواند و بقیه ماجرا و برخی حرکات ضد آمریکائی طوریکه برخی رفقای فدائیان خلق اکثریتی فریب حرفهایش را خوردند و فکر کردند خمینی ضد امپریالیست آمریکا است و دنباله رو شدند. حرف شما درست است که آمریکا با ایران هراسی و لولوخورخوره کردن ج.ا. توانست حضور خودش را در خلیج فارس محکم تر کند و میلیاردها دلار به کشورهای عربی تسلیحات جنگی بفروشد و کاسبی کند بخاطر ترس شان از ج.ا. ولی در کل دیدند که در دوران ۵۷ و انقلاب اسلامی که هنوز جنگ سرد بین غرب و شرق کمونیست روسیه و متحدانش بود حضور حکومت اسلامی در همسایگی کشور اتحاد جماهیر شوروی سابق میشود از اسلام و حکومت اسلامی خمینی مرتجع بعنوان ابزاری علیه کمونیستهای خدا نشناس روسیه بعنوان عامل ضد نفوذ استفاده کرد مثل همان جریان حمایت آمریکا از بن لادن رهبر طالبان برای نبرد بر علیه حضور روسیه در افغانستان در ابتدای قدرتگیری بن لادن که اسنادش در فیلم مستند در شبکه های تلویزیونی آلمان هست. منظور من که گفتم سر خود آمریکا هم کلاه رفت یعنی ایران را بعنوان پایگاه نظامی اش از دست داد و بیاد ندارم که بعد از انقلاب اسلامی نفتی مفت به آمریکا فروخته شد. سند رو کنید! شاید بخاطر تامین هزینه سرسام آور جنگ ایران و عراق؟ تا فرصتی دیگر .. خوش باشید!
۷۴٨۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵       

    از : ابی راستگو

عنوان : جواب برای حمید ارجمند
جناب گفتار من کجایش خارج از چهار چوب ادب و متانت بود؟ آقای محترم شما اگر کامنتهای زیر را به دقت خوانده باشید من نظرم را در باره نوشته سرور گرامی رفیق اشرف دهقانی ابراز کردم و لطفا بخوانید. چونکه نوشتید:نظر خود را در مورد پاسخ خانم اشرف دهقانی برای یکبار بیان کنید... شاید حواستان نبود؟ کلمه لمپن را خوب آمدید و مسئول این سایت خودش بهتر میداند و نیازی به ارشاد ( اسلامی ) شما نیست. منظور من از احمق خواندن شاه نداشتن شعور سیاسی او بوده با اینکه تحصیل کرده غرب بوده و تربیت شده در اروپا و خیلی خوب میدانست که ساختار سیاسی دمکراتیک یک جامعه بر چه ارکانی باید استوار باشد. تمام مصاحبه هایش در یوتیوب هست که به سه زبان مسلط انگلیسی و فرانسوی و آلمانی جوابگوی سوالات خبرنگاران غربی است که سیاسیون مخالف خودش را تروریست میدانست و مخالف بازشدن فضای سیاسی بود. وگرنه به شما حق میدهم که در چپاولگری ثروت مردم ایران خیلی عاقل بود و احمق نبود. گویا فراموش کردید که شاه هم مثل حکومت اسلامی ملاها با زور اسلحه و بگیر وببند و وحشت انداختن توانست ۳۷ سال حکومت کند یا اینکه شاید هنوز هم نمیدانید؟ مردم اگر حکومتی را حتی طولانی زمان تحمل کردند دلیل بر عقل سیاسی داشتن شان نیست بلکه ناآگاهی و ترس از عاقبت زبان سرخ داشتن است اگر که لب به اعتراض باز کنند. جناب ارجمند از شما بعید است ( با بعضی نوشته های خوبتان و کامنت تحسین من در زیرشان ) که به شیوه ج.ا. میخواهید به نحوی دهان دیگر اندیشان را با تهمت لمپنی و غیره ببندید. کمی دمکراسی را تمرین کنید ضرر ندارد. به نظر من شاه احمق جاده صاف کن خمینی مرتجع بوده و شد با سیاستهای غلطش که ما الان گرفتار حکومت اسلامی ننگ یک مشت ملای مرتجع شدیم. بیشتر وقت ندارم جواب بدهم. موفق باشید!
۷۴٨۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵       

    از : ابی راستگو

عنوان : جواب برای masoud memar
گویا برداشت من از کامنت شما کمی اشتباه بود و من اینطور فهمیدم که شما غیر مستقیم میخواهید بگوئید افرادی مبارز مثل خانم دهقانی که در سقوط رژیم شاه نقشی فعال داشتند از طرفی دیگر بخاطر بدست گرفته شدن قدرت سیاسی بعد از انقلاب توسط خمینی مرتجع هم مسئول هستند و باید مسئولیت تاریخی به عهده بگیرند و از مردم عذرخواهی کنند تا اعتماد از دست رفته نسبت به گروههای چپ شاید دوباره احیا شود. به عبارتی دیگر ما چپی های اوایل انقلاب ( با صدها شهید دادن و از دست دادن بهترین رفقا ) تازه یک چیزی به ملت بدهکار هم شدیم. آنطوری که شما نوشتید: سقوط سلطنت پهلوی و تثبیت جمهوری اسلامی را بمثابه یک تحول رو به جلو و توأم با دستآوردهای بنیادی ارزیابی میکنند....! تثبیت ج.ا. کجایش تحول رو به جلو است و توام با دستاوردهای بنیادی؟ اینهم از آن حرفهای فرخ نگهداری است و همسویه شدن با ج.ا.! منظور شما از دستاوردهای بنیادی چیست؟ جای تاج اعلیحضرت َشاهنشاه ( سایه خدا ) را عمامه گرفت (اصل خدا ) با ساختار سیاسی اسلامی دو چندان بدتر و ظلم و ستم و فقر و سرکوب بیشتر در کنار حیف و میل شدن میلیاردها دلار ثروت ملت ایران برای اهداف اسلامی رژیم ملاها. اگر شما تحولات در ج.ا. را رو به جلو و به فال نیک میگیرید پس دیگر ما اپوزیسیون فعلی حرفی برای گفتن نداریم و اوضاع ایران و مردمش همه چیز بر وفق مراد است و باید ساکت سرجایمان بنشینیم و برای همین هم گویا به قول شما مردم ایران اعتنائی به اپوزیسیون نمیکنند. تازه مگر مجالی بوده که چپی ها در گذشته اعتماد مردم را بدست آورند؟ ما تا خودمان را دیدیم همیشه سرکوب بود و بگیر و ببند و خفقان و شکنجه در هردو رژیم. رژیم ملاها اگر از اپوزیسیونش وحشت ندارد آزادی بیان را در ایران مجاز کند تا شماها ببینید که میشود بین مردم پایگاه سیاسی درست کرد و اعتمادشان را جلب کرد و یواش یواش جامعه را رو به تحول واقعی و پیشرفت سوق داد. حالا شما به ما بگوئید که ما در شرایط فعلی چطور اعتماد از دست رفته نسبت به اپوزیسیون را بدست بیاوریم؟ لطفاً کلی گوئی نکنید! شما که میگوئید برنامه اپوزیسیون با واقعیتگرائی جامعه ایران منطبق نیست و فاصله دارد و برای همین گوش شنوائی پیدا نمیکنند حتما باید شما هم بدانید کجای کار ما میلنگد و لطفاً راه حل نشان بدهید تا همیشه مدیون شما باشیم و کمکی به باز شدن کلاف سر درگم اپوزیسیون کرده باشید. پیشاپیش ممنونم از زحمات شما. به گوشیم بفرمائید!
۷۴٨٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵       

    از : آرمان

عنوان : مطمن هستی؟
ابی راستگو نوشت که:
"خصوصاً آمریکای بی همه چیز که ما را قربانی خمینی فریبکار کرد و سر احمق خودش هم کلاه رفت."

مطمنی؟! نفت که مفت فروخته شد و سلاح هم کلی فروختند. اجناس را هم که چند برابر قیمت فروختند پس چطوری "سر احمق خودش هم کلاه رفت"؟!
۷۴٨٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

    از : حمید ارجمند

عنوان : خطاب به ابی راستگو !
آقایی که نام راستگو را برای خودشان انتخاب نموده اند ! بهتر است بجای گفتاری خارج از چهار چوب ادب و متانت نظر خود را در مورد پاسخ خانم اشرف دهقانی برای یکبار بیان کنید ، صفحه نظرات جای فحاشی و رواج فرهنگ گفتاری لمپنیسم نمیباشد ، با احمق خواندن محمد رضا شاه سابق بطور زیرکانه ای شما به همه ملت ایران توهین میفرمایید حتی به جانباختگان فدایی و دیگران زیرا یک احمق هیچگاه نمیتواند ۳۷ سال در کشوری حکومت کند و بر ملتی حکومت کند ! او را میتوان دیکتاتور و مستبد خواند ولی احمق، احمق گفتن شما نشان دادن آدرس عوضی میباشد ! یعنی ما و همه اجازه دادیم که یک احمق بر ما سالها حکومت کند ؟! با دیدگاه شما تمام حکومتهای دنیا و استعمار گران و چپاول گران احمق تشریف دارند و فقط امثال شما صاحب تفکر و اندیشه میباشید ، خودمان را گول نزنیم اگر همین متن نوشته شما را در مجامع واقعی حقوق بشری و افراد اندیشمند ترجمه کرده و به دید دیگران گذارد فکر میکنید آنها شما را در کدام دسته بندی قرار میدهند ؟ شما با نوعی نخوت و از موضع بالا در مورد نظر یک ایرانی آنچنان کلماتی در پوشش نظر ارائه کردید که بقول معروف نظرتان که اینگونه است وای به وقتیکه صاحب قدرتی باشید !
۷۴٨٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : حضور ابی راستگو
حرف من نه ارزشگذاری است نه بررسی علل مبارزه نه چگونگی تثبیت جمهوری اسلامی که البته همه آنها مهم و قابل بررسی است بلکه بعده گرفتن مسئولیت تاریخی است. من نگفتم : تمامی سیاستورزانی که برای سرنگونی سلطنت پهلوی فعالیت کردند ٬ جا دارد تا عذرخواهی کنند . حرف من روشن است : کسانی که جمهوری اسلامی جایگزین سلطنت پهلوی را بدتر و بعنوان عقبگرد تاریخی ارزیابی میکنند ٬جای عذرخواهی دارد چون دانسته یا ندانسته جمهوری اسلامی را جایگزین سلطنت پهلوی کردند . اما کنشگران سیاسی که مثل من نوعی سقوط سلطنت پهلوی و تثبیت جمهوری اسلامی را بمثابه یک تحول رو به جلو و توأم با دستآوردهای بنیادی ارزیابی میکنند نه تنها جای عذرخواهی ندارد بلکه فعالیتشان که منجر به سقوط سلطنت پهلوی شد را جزو کارنامه درخشان خود قلمداد میکنند . اما در مورد نقش و رابطه اپوزسیون با افکار عمومی جامعه فقط به این بسنده میکنم که اگر همین جامعه مخالف حکومت به اپوزسیون اعتماد داشت همان ۷۶ از جمهوری اسلامی عبور کرده بود . امروز شکاف چنان عمیق است که اگر بگویم پرنشدنی است اغراق نکردم.
۷۴٨٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

    از : ابی راستگو از دوسلدورف آلمان

عنوان : برای masoud memar
آقای محترم اگر اشتباه نکنم شما هم از آندست برج عاج نشین هائی به اصطلاح روشنفکر هستید که همیشه بعد از رخ دادن انقلاب ۵۷ به خودش میبالد که از قبل میدانست که انقلاب کار بجائی نمیبرد و یک اشتباه بوده و حالا گویا ما انقلابی های ۵۷ که سینه مان را جلوی گارد شاهنشاهی سینه سپر کرده بودیم تا شاخ شاه احمق را بشکونیم و موفق هم شدیم و نسل ما به خودش افتخار هم میکند حالا باید به زعم شما از مردم عذرخواهی بکنیم که به جای شاه دیکتاتور حکومت اسلام فاشیستی ملاها را سر کار آوردیم. پدر جان از کدام مردم اکثریت بیسواد ایرانی مذهب زده باید عذرخواهی کنیم که نیت انقلاب ما چیز دیگری از آب در آمد بجای حکومت مردم بر مردم؟ شما که فردی باسواد هستید باید بهتر بدانید که فاکتورهای مختلفی در به ثمر رسیدن یک انقلاب نقش دارند خصوصاً نقش قدرتهای خارجی و مداخلاتشان که همیشه برای مردم ایران تصمیم گرفتند و هنوز هم میگیرند خصوصاً آمریکای بی همه چیز که ما را قربانی خمینی فریبکار کرد و سر احمق خودش هم کلاه رفت. یک انتقاد بجا به سران سیاسی مخالف شاه در آنزمان وارد هست که چطور شناخت درستی از ارتجاعی بودن خمینی نداشتند و از قبل به مردم هشدار ندادند که او چه جانور عرب زاده و مرتجعی است که برای اسلام عقب مانده اش حاضر است تمام ثروت ایران را با مردمش برباد دهد و دیکتاتوری اسلامی بر پا میکند. آقای محترم اگر جامعه ایرانی به اپوزیسیون بقول شما بی اعتناست بخاطر برحق نبودن خواسته های گروههای مخالف نیست بلکه اپوزیسیون امکانات ندارد تا صدایش به گوش مردم برسد و رژیم آخوندها میلیاردها دلار خرج تبلیغات شبانه روزی خودش و اسلام ننگش میکند در مقایسه با امکانات نداشته اپوزیسیون. و هر صدای مخالف خودش را سانسور و خفه میکند. گذشته از اینها ما ایرانیها با دروغهای اسلامی و خداپرستی و یک سری ارزشهای کاذب بزرگ شده و تربیت میشویم و روی این مردم کار کردن تا بفهمند جامعه پلوراستی و دمکراتیک چیست کار آسانی نیست. به فرض اینکه به درخواست شما حالا مسئولین سابق چپ انقلاب ۵۷ که به سهم خود شریک و باعث سرنگونی شاه احمق شدند ( نتیجه اش ملت ایرانی و ایران از چاله به چاه سیاه ارتجاع اسلامی افتادند!) از مردم عذر خواهی هم بکنند به خاطر دزدیده شدن انقلاب توسط خمینی دجّال،فکر میکنید مردم از فردا به دنبال اپوزیسیون راه خواهند افتاد؟ پشت گود نشستن و گفتن لنگش کن راحت است. بروید توی مردم و کار سیاسی آگاه سازی مردم ناآگاه و کم سواد و بیسواد بکنید آنوقت ببینید با چه مشکلاتی برخورد میکنید البته اگر دلتان به حال ایران و مردمش میسوزد و از داشتن چنین حکومت ننگ اسلامی به رهبری یک ملای مرتجع شرم میکنید که به عنوان یک ایرانی سر بلند کنید. اگر بلدید نسخه برای رهائی ایران و مردمش از شر حکومت ملاهای واپسگرا و خرافه پرست ببیچید بفرمائید این گوی و این میدان آقای تابان در همین سایت! ما به گوشیم!
۷۴٨۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : پاسخ به پاسخ masoud memar
از سیستم ها صحبت کنیم.
واقعیات عینی و تاریخی از ناکار آمدی سیستم های تمامیت خواه و توتالیتر حکایت می کند. ولی حاکم هستند. منقدان قربانیان اصلی این سیستم ها می باشند.
ـ دوره ی بعداز شهریور ۱۳۲۰ ادامه ی جنبش مشروطه بود. میرفت که « سیستم» پارلمانی مشروطه ـ دموکراسی نمایندگی ـ و حکوت چند حزبی نهادینه شود. جدا از اینکه احزاب راست ، میانی و چپ چه ضعف ها و خطاهائی داشتند. نیروهای ملی در سیاست دست بالا را داشتند. (حزب توده غیر قانونی شد)
ـ بعداز کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ جنبش مشروطه و دستاوردهای پارلمانی و دموکراسی و فعالیت های چند حزبی و تمام نیروهای ملی زیر ضرب رفتند و تا حد زیادی منحل گردیدند. "سیستم" حکومتی جدیدی پایه ریزی شد که که نیروهای خارجی و عمال آنها در آن دست بالا داشتند.(فقط ۳۰ هزار مستشار آمریکائی در ایران بود) دیگر حکومت تمامیت خواه مجالی به« دموکراسی نمایندگی » نداد.
نیروهای مختلف سیاسی در اینکه شاه و دربار در "سیستم " حکومتی نقش فائقه داشتند همسو بودند و یک قرار داد نا نوشته و ضمنی برای به زیر کشیدن او وجود داشت . در این باره نقد کنید. چه باید می کرد؟
شما می توانید بپرسید : خب در ۲۲ بهمن مردم و تمام مخالفان و منقدان "سیستم " تمامیت خواه شاهنشاهی مطلقه، شاخ آنرا شکستند ولی چرا برای ساختن " سیستم " جایگزین همه چیز به مشروعه خواهان سپرده شد؟ این سئوال را از همه بپرسید و پاسخ آنها را بشنوید.
شما نیک می دانید که در ۲۵ سال حکومت پادشاهی مطلقه فعالیت های صنفی و سیاسی ممنوع گردیده بود. وی نیروهای ملی ، مذهبی ، چپ ، دموکرات ، لیبرال ، قومی ، دانشجوئی ٍ روشنفکری و.و. با محدودیت ها مختلف به بقای خود ادامه دادند و مردم از فعالیت اجتماعی در ۲۵ سال بکلی دور بودند جز تک وتوکی اعتراضات و اعتصابات مقطعی و خود جوش ..
بحث اینکه چرا روحانیون و خمینی هژمونی داشتنید را نباید علیه سایر نیروها که ۲۵ سال در سایه یا زیر زمینی فعالیت کردند درشرائط جنگ سرد بکار برد. باید دیگر موضوعات مثل صادرات نفت در انتقال سیستم سرنگون شده و جایگرین را در نظر داشت که چه نقش عمده ای داشت . در آن روزها نفتگران از تمام نیروهای سیاسی عمده تر بودند...... حتی در" بهار عربی" و بعداز "سوسیالیزم واقعا موجود" نیروهای مذهبی دست بالا را داشتند با نتیجه ی دیگری ... تونس اولین کشوری است که در این تبدیل سیستم ها تا امروز موفق بوده است.
برای اینکه خیالتان را راحت کنم: نه در کشور های اروپائی و نه صد البته در خاورمیانه و ایران حضور قانونی و علنی احزاب چند درصدی چپ تحمل نمیشود. حتی بدون وجود "سوسیالیزم واقعا موجود" . برعکس هنوز حربه "لولوی کمونیسم" برای ادامه ی غارت و استثمار با تمام دروغ ها و تحریف هایش ادامه دارد. باید دید چگونه حکومت تمامیت خواه فعلی با چه سفاکی ، حمام خون و جنگ و ترور و اعدام سوار بر سرمایه داری وابسته زمان شاه شد تا نفت صادر شود. نقش مردم بعداز ۲۵ سال دروغ و انفعال با جشن های تاج گذاری و ۲۵۰۰ ساله و تک حزب "رستاخیز "؟ امروز هم سیستم تمامیت خواه ؛ حزب راست و میانه و چپ نداریم همه چیز فقط به کام "شریعتمداران". حقوق و وظیفه بقیه مردم کدام است؟
۷۴٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : حضور محترم آ. بزرگمهر
شما بطور خلاصه شرحی از چگونگی دوران پهلوی دادید و چگونگی ورود ولایت فقیه در قانون اساسی که البته طبق اسناد موجود اصرار خمینی به همه پرسی گذاشتن قانون اساسی بود که با اعتراض برخی بعنوان پیش نویس قانون اساسی از آن یاد شد و برخلاف خواست خمینی اصرار کردند تا برای تدوین قانون اساسی جدید مجلس موسسان انتخاب شود و خمینی برخلاف میل بدان تن داد و رفسنجانی نیز خطاب به آنها از جمله بنی صدر تأکید کرد که مردم چون با مسائل آشنا نیستند به نمایندگانی رأی خواهند داد که محصولش با آن چیزی که دم دستتان است فرق ماهوی خواهد داشت و باب میلتان نخواهد بود اما حرف آنها یکی بود و اصل ولایت فقیه در قانون اساسی نوین گنجانده شد . قصد من ورود به چگونگی روند و دلایل گوناگون آن نبوده و نیست. بلکه پذیرفتن مسئولیت خویش در تحولات تاریخی است. کسی که برآیند انقلاب را قهقرا میداند یعنی حفظ سلطنت پهلوی را مفیدتر ارزیابی میکند و اساسأ اگر در سقوط رژیم نقش داشته است باید شفاف خود را نقد کند و از مردم عذرخواهی بکند . اینکه ما چیز دیگری از سقوط رژیم انتظار داشتیم صرفأ اثبات میکند که از منظر جامعه شناسی و سیاست و آینده نگری با واقعیات فاصله عمیقی داشتیم و دیدمان قد نمیکشید که چه خواهد شد . حال باید پرسید چرا باید جامعه به چنین اپوزسیونی که فرسنگها با واقعیات سیاستگذاری میکرد ٬ اعتماد کند ؟ چنان که تحولات چهار دهه و جاری نشان از بی توجهی جامعه به کل اپوزسیون دارد .
۷۴٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست