از : فریبرز ستاری
عنوان : نمی شود که هر لحظه به شکلی و هر دَم در شمایلی
در بدو شروع به کار پروژه وحدت چپ شما از مدل چپ هائی استفاده کردید که سازمان های فدائیان اکثریت و اتحاد فدائیان خلق ایران را همراه پروژه و متحد پایدار آن معرفی کردید. همان وقت در مورد حزب توده ایران را با عنوان باورمندان به سوسیالیسم اقتدارگرا یا سوسیالیسم عملا موجود یاد کردید که این حزب - پدر معنوی چپ ایران - را زیرنظر نیاورده و بابرحورد از بالا عنوان کردی نمی توانند در دایره وحدت چپ ترسیمی پرگارت قرار گیرند. اخیرا که پروژه به بن بست رسید و شما نیز به نوعی در صف ادامه پروژه وحدت چپ ایران قرار گرفتید تا استراتژی تشکیل تشکل بزرگ چپ را به سرانجام برسانی، ولی اکنون لحن و هدف شما در کورد وحدت نیروها تفوت فاحش پیداکرده؛ شما در ابتدای راه پروژه وحدت نخست چپ سنتی و نماد با قدمتش حزب توده ایران را به دایره وحدت خود راه ندادی. حال چه شده که آیه یاس سرمی دهی و " وحدت ناپیدای چپ " را به میان افکندی. ضمنا در بار دوم یعنی بعد از تلاش نافرجام پروژه نیز سازمان فدائیان اکثریت را چپ سیستمی و مشابه حزب توده خواسته ای. باید پرسید اگر مضمون اصلی مبارزه "قدرت وتصرف آن نیست " چرا به فرموده سازمان فدائیان اکثریت که " مخالف سرنگونی" هستند، از دایره "وحدت یا اتحاد" کنار گذاشته می شوند. مگر در سازمان فدائیان اکثریت چه تغییری ایجاد شده که شما میدانید و ما نمیدانیم. قطعا باید تغییر را در نگره شما و انگاره های به دور از واقعیت شما جستجو کرد.
برخلاف شما که از فاز وحدت اجباری چپ به وحدت ناپیدا رسیده ای و تلاش برای وحدت را مثمر ثمر نمی دانی. من وحدت چپ ایران را باور دارم؛ ولی نتایج ناموفق فاز قبلی پروژه وحدت چپ اقتضا می کند که برای ادامه حرکت در قالب نوین و موثر، نیکوتر آن است ادامه پروژه مدتی مسکوت بماند تا بررسی ها و آسیب شناسی فاز اول صورت گیرد و بعد ازحصول نتایج آن ترتیبی اتخاذ گردد تا بستر مطمئنی و ریلی شود تا نیروهای چپ خواهان حوزه وحدت حرکت آتی را تنظیم کنند.
۷۴۹٣٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵
|
از : شیرین آغداشلو
عنوان : معضل چپ ایران عدم زمینه کافی برای وحدت است
مرسی چپ سنتی را خوب توصیف کرده ای و زوایای اش را برملا کرده ای؛ بخصوص آنجا که نوشته ای حزب توده عامل سرسپرده همسایه شمالی بود و آن را چپ سیستمی تصویر کرده اید. دیگر اینکه شما بخش هایی از چپ ایران، در دهه ۱۳۵۰ عنوان کرده که در داخل کشور،پرجمدار مبارزه ضد امپریالیستی و ضد یکتاتوری برعلیه شاه بودند که منظورتان سازمان چریک های فدائی خلق بود آنها دارای مواضع رادیکال بودند که متاسفانه سازمان پرافتخار بعد از استقرار جمهوری اسلامی نتوانست وضعیت رادیکالی خود را حفظ کند و از ناوابستگی و مستقل بودن فاصله گرفت چون تحت تاثیر اغوا حزب توده به راه پشتیبانی از رژیم جمهوری اسلامی کشانده شد و از خصلت چپ ضدسیستمی و رهائی خواه خارج گردید. به قول شما چپ ایران باوجود گوناگونی های متضاد از بیماری رنج می برد. شما چون مادری هشیار نقطه بیماری کودک را سریع تشخیص داده ای شما نیز نقطه آسیب زای چپ را معرفی کرده و برخلاف تصور واهی دیگر بخش های چپ، اعتقاد دارید درمان بیماری چپ سیستمی تزریق پادزهر چپ ضدسیستمی رهائی خواه است. با این وصف شکل گیری وحدت چپ امکانپذیر نیست و چپ سنتی سیستمی – حزب توده - و چپ سیستمی – سازمان فدائیان اکثریت - بایستی به سمت چپ رهائی خواه مدل شما بیایند
۷۴۹٣٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۵
|
از : قاسم سول
عنوان : برای ان دسنه از "توده" ایست هائی گه از مقاله شیدان وثیق برآشفته شدند
"اطلاعیه کمیته مرکزی حزب توده ایران
پیرو اطلاعیه قبلی کمیته مرکزی حزب توده ایران در باره پشتیبانی حزب ما از نامزدهای غیر حزبی برای مجلس خبرگان، اینک به اطلاع میرساند که در کرمانشاه، اعضاء و هواداران و دوستان خزب، علاوه بر رفیق رضا شلتوکی، عضو هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب توده ایران، به حجت الاسلام سید یونس موسوی رای خواهند داد.
حزب توده ایران، ضمنا اعلام میدارد که در هر نقطه ای که آیت الله صادق خلخالی نامرد باشند، به ایشان رای خواهد داد.
گمیته مرکزی حزب توده ایران
۹/ ۱۳۵۸/۵
۷۴٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : آزاد سیروانی
عنوان : از دست آوردهای جهانی چپ، با تمام کاستی هایش باید دفاع کرد
آقای اردلان چرا همه رابه یک چوب میرانید و هرکس را که در برابر تئوری های مشعشع ایستاد، میخواهید با چماق توده ای و رفرمیست و ارتدکس و جدیدا " سیستمی" از میدان بدر کنید؟این چماق کشی تا کی؟ چرا از بحث طفره میروید. آیا در تاریخ دنیا چپی وجود نداشته است؟ آیا هیچ جنبشی در دنیا هیچ دستاوردی به دنبال نداشته است؟ اگر داشته است ، برای حفظ آنهااگر از قدرت استفاده نکرده است، شما بگویید از چه ورد و دعایی استفاده کرده است؟آنها با " قدرت" در " قدرت دولت" دخالت نموده اند.با " قدرت" اهرمهای قانونی و اجرایی آنرا، در حد "قدرت" خود، به خدمت خود در آورده اند.ایا بی قدرت می شود به مصاف قدرتی رفت؟این شوراهای آسمانی با تکیه بر چه اهرمی این هیولای زمینی را می توانند به هزیمت وادارند؟بالاخره این جادوی" قدرت خوار "باید از ساختاری، نظمی ویا شکلی مادی و زمینی برخوردار باشد.واگر تاروپودش از وهم و خیال نیست، مانند هر موجود زنده باید " قدرتی" داشته باشد.غیر از این است؟ یا آنکه باید مانند ذالفقار علی، هزار تیغه داشته باشد و یک تیغه اش هم به چشم نیاید؟ فهم تمامی اینها مشکل است؟تنها کینه از رفرمیست ها و توده ای ها و کلا مخالفین، برای تدوین یک تئوری کافی نیست.این نوع دشمنی ها به تنفر کور مادر عروسی می ماند که از خشم و نفرتی که به عروس دارد، میخواهد سر به تن پسرش هم نباشد.چنانکه آقای شیدان، چپ را می کشد و شما هم یکجا تمامی رهبران توده را دوباره قتل عام کرده اید.
۷۴٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : ئاواره
عنوان : تلاشهای اندیشمندانه پر ثمر خواهد بود
تمام غضب وخشمی را که چون آوار بر سر اقای شیدان وثیق فروریخته اند، کاملا نابحق و مالامال از آشفتگی وناسنجیده گی است. ایشان تنها آنچه را که تاریخا رخ داده است و بخشی از ان هنوز در جلوی چشمان ما بر روی پرده جهان معاصر است، در اندیشه به نظم کشیده است. سیستم شوروی و سیستم دولتهای رفاه. کشتی اول غرق شد و دیگری به گل نشسته است. هر دو ی انها دو روی یک سکه اند. کنترل و برنامه ریزی و حق حاکمیت بر کل هستی اجتماعی در دستان الیته اجتماعی بوده وهست. در اولی نومن کلاتورای حزبی از الف تا ی قرارها و روابط اجتماعی را در دست داشت و در دومی ملیاردرها، بانکها و نمایندگان صنایع بزرگ. هر دو مدعی اند که پایینی هایشان را سیر و راحت اداره کردند ومی کنند، در بهترین حالت گاوهای پروار و طویله های راحتی عرضه کرده اند. اما انسان به لقمه نانی زنده نیست و خواهان ایفای نقش و دخالتگری در هستی فردی و جمعی خویش است. در هر صورت شیوه اداره سازمان اجتماعی اینده باید چیز نوینی باشد، پایینی ها بایستی دخالت بسیار وسعتری در تصمیم گیری داشته باشند. انها بایستی بر پوزه الیته سیاسی-اجتماعی پوزه بند بزنند تا حذف کامل نقش غدارانه و غارتگرانه شان. نیروی کار و اندیشه انسانی در جستجو و تکاپوست و من تلاشهای نظری آقای وثیق را در این را مثبت و قابل تقدیر میدانم.
۷۴٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اردلان
عنوان : قدرت کلمات
آقای وثیق چرارفقای توده ای ماراعصبانی می کنید؟اگرآن یک کلمه رانگفته بودیدکسی به شماکاری نداشت.
بحث درموردعدم توفیق چپ درپراتیک ودرامر ورود به قدرت است.هم سوسیال دموکرات ها(رفرمیست ها) زه زده اندوهم ارتدوکس ها.واقعاچرا؟شیدان وثیق دنبال راهکارخروج ازاین بحران تاریخی ست.حال اگردراین تنگنای تاریخی اشتباهی هم درتئوری صورت گیردبهترازپیمودن تجارب ناموفق گذشته است.آیااینطورنیست؟اگربنابودهمین فرداسرمایه داری نابودشودشایدمیشدحرف ارتودکس هاراتاحدی پذیرفت ولی این پروسه ای طولانی ست باپیچ وخم های زیادکه بایدضمن پیمودن راه ، خطاهارانیزتصحیح کرد.
همه می دانیم هدف کمونیست ها الغای مالکیت خصوصی و ازبین بردن دولت است.بادردست گرفتن قدرت بمنظورنابودی قدرت نمی توان به هدف رسید.فهم این موضوع اینقدردشواراست؟خوشبختانه یابدبختانه به اندازه کافی تجربه تاریخی دم دست داریم که بتوانیم منتقدهردوروش بالاباشیم.رهائی بخشی بدون ایرادنیست ولی تاوقوع انقلاب انترناسیونالیستی طبقه کارگروآزادسازی همزمان کشورهای دنیاازچنگال بورژوازی فعلاتنهاراه درست همین راه رهائی بخشی ست وراه های آزموده شده قبلی دیگرجواب نمی دهدبهمین دلیل کمونیست هاناچارنددرکنارمردم مبارزه کنند(و واردهزارتوی دموکراسی بورژوائی نشوندوهمچنین تشکیل دولت های توتالیتروسرکوبگرندهند)واگربراثرانقلاب دریک کشور طبقه کارگرآزادشدکمونیست هابایداجازه دهندکه خودطبقه حکومت کندنه آنکه الیت کمونیست جای آنهارادرقدرت بگیرند.دموکراسی مستقیم ومشارکتی بهترین گزینه برای امحای قدرت ویاتوزیع عادلانه آن درمیان طبقات زحمتکش است(هدف نابودی دولت به معنای دستگاه بوروکراسی ست که قدرت سرکوبگری داردوگرنه برای گردش امورجامعه به دستگاه اداری دموکراتیک نیازمنداست)...
دراینجاانتقادی هم به آقای وثیق بکنم : بکارگیری این گونه اصطلاحات درموردیک حزب مبارزباهزاران کشته وفداکاری های بسیاری که بدنه حزب وهواداران داشته اند،جایزنبود.شایدبهتربوددرپرانتز می گفتیدکه منظورتان برخی ازرهبران حزب است نه خودحزب...
۷۴٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣۹۵
|
از : حمید صالحی
عنوان : امام زمانی از نوع شیدان وثیق
نوشتن در مورد مقاله اقای شیدان وثیق نه تنها دردی را دوا نخواهد کرد که بلکه اتلاف وقت هست از نوع تاسف بار ان . فقط ذکر چند نکته از باب توصیه عرض میشود
۱- درج مطلب در مورد چپ و در سایت اخبار روز مستلزم فحاشی و هتاکی به حزب توده ایران نیست اگرچه در مطبوعات داخلی و چند سایت و تلویزیون های خارج از کشور قبلا باید جهت توبه و انابه به حزب توده ایران فحاشی و هتاکی و افترا بست تا اجازه درج مقاله و مصاحبه داده شود ولی اخبارروز مشمول چنین رویه و امریه ای نیست لذا در فرستادن مقاله حتما به ادرس توجه شود
۲- اگر تمام کلمات ،جملات ، اصطلاحات مربوط به ادبیات مارکسیستی را که اتفاقا توسط همان به اصطلاح مارکسیست های روسی و سوسیالیزم سیستمی که اسم مستعار حزب کمونیست اتحاد شوروی و سایر احزاب کمونیست کارگری منجمله حزب توده ایران تهیه ویا ترجمه ،تنقیح و تشریح ونشر شده و ایشان با دست و دلبازی هرچه تمام تردر متن اورده اند را از سرتاسر مقاله جناب وثیق حذف کنیم الباقی هیچ و پوچ خواهد بود در نتیجه معلوم میشود ایشان ذره ای نتوانسته اند حتی یک کلمه در خصوص انچه که در فکر دارند بدون استفاده از متون منتشر شده احزاب مورد فحاشی ایشان سرهم کنند و این همان حکایت نمک خوردن و نمکدان شکستن و البته از نوع همان وثیقی میباشد
۳- اخر چه اصراری هست در مورد مطلبی این همه نوشته شود و اخر سر معلوم شود شخص ذره ای سواد ندارد و یک سلسله مطالبی را ازین جا و انجا سرهم کند انهم مغشوش و سرشار از سفسطه
۴- و نکته اخر خوشبختانه اگر برادران شیعه نتوانسته اند امام زمان منجی عالم بشریت را که یک مرتبه ظهور نموده و عالم را یکپارچه پر از عدل و داد و ازادی و رفاه کند در چپ رادیکال و خیلی انقلابی که مارکس و لنین و مائو و خلاصه سرتاسر تاریخ پرافتخار مبارزین سوسیالیزم علمی را تماما انحرافی و غلط می پندارند مهدی موعود یعنی حضرت شیدان وثیق ظهور فرموده اند لطفا فقط یاران را بفرمایید سر ما توده ای ها والبته با شرمگینی اکثریتی ها را می خواهند جدا کنند بطریقه برادر البغدادی نباشد
دوست عزیز اینهمه در غرب سرگرمی هست اخر این هم شد کار برای خودت پیشه کردی خدا اخر عاقبت این چپ های خیلی ازادیخواه و رادیکال و مبارز را ختم بخیر کند و بجای امام زمان یک مرتبه اون دجال ظهور نکند
۷۴٨۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵
|
از : دامون سروی
عنوان : کوتاه بیا
اینطور که جناب وثیق می پیماید عرصه ی تاریخ را بیم آن می رود که پس از نظر، عملش خطرآفرین شود. کم نبوده اند کسان یا گروه هایی که هیچ کس را شایسته نمی دیدند و برای محو این ناشایستگان می کوشیدند. البته باشد که این نتیجه گیری در حد مزاح بماند.
دکتر مرتضا محیط باور دارد که همه اندام های چپ در تلاش نقد یکدیگرند و این نقد سبب شکوفایی کل پیکر می شود(نقل مضمونی) اما ... می شود کسی یکسره همه دست آوردهای تاریخ معاصر برای نفی نسبی (و نه قطعی) استثمار و استقرار عدالت را نبیند و دنبال سوسیالیسم باشد. آیا این هم نقد چپ است؟
«در نتیجه، شرایط تاریخیِ عینی و ذهنی امروزه به گونه ای است که شکل گیری "وحدت چپ"، در کلیت آن و یا حتا در بخشی بزرگ از آن (تأکید کنیم روی بخشی بزرگ)، امکان پذیر نیست» راست این است که پس از فروپاشی و بحران در اندیشه و عمل چپ، پراکندگی دامن همه سازمان ها و کنشگران چپ را گرفته و همگرایی را دشوارتر کرده است اما اینکه ابتدا تمام اجزائ موجود چپ را نابود کنی(هر چند به خیال) امکان ناپذیر بودن وحدت چپ روشن می شود. ایشان چنان قاطعانه از «ما» سخن می گوید که گویی بیانه اش را برای خیل عظیم طرفداران می خواند. اما این هم آرزویی ست.
۷۴٨۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱٣۹۵
|
از : آزاد سیروانی
عنوان : مژدگانی که گربه عابد شد
نویسنده که از دیرباز دستی در " کمونیسم نوین" خارج کشور دارد،رسالت خود یافته است، طرحی " نوین" برای معضلات پیش روی جنبش چپ ارائه دهد.ارزش سعی قلم ایشان، نه در ذات برنامه ها، که در شرح یک زوال درونی و یک" درهم شکستگی" غم انگیز نهفنه است.در این نگاه، سراپا ی تاریخ زیر سایه ی یک سرنوشت مفلوک، تاریک می شود و در همه ی روزگاران، چیزی جزخرابه ی تخیلات خود را نمی بیند.اینجاست که با عصبیت نعره می کشد " در حقیقت هیچگاه در تاریخ مدرن عصر ما چپی وجود نداشته است".این صدای واقعی روح درهم شکسته ایست که پوچی و ناچیزی خود را یکسان باپوچی جهان می انگارد.اما او راست می گوید، چون خود در حقیقت هیجگاه چپ نبوده است و هیچ تاریخی در خور نگاه زحمتکشان ندارد.و از آنجا که همواره وجود سترون و تحقیر شده ی خودرا مرکز جهان دانسته است، و اکنون می بیند که سقف و ستون نظم و نظرش، به گونه ی رقت انگیز ی درهم ریخته است، چنین پرخاشگرانه به تحقیر وانکار تاریخ می پردازد. تا از گذشته ی تهی و فجیع خود رها شود. درادامه ی این مشت و لگد زدن ها به تاریخ، فرمان ابطال تمام دستاورد های بشری و مقدمات لازم برای عبور از سیطره ی سرمایه را صادر می کند و حاصل همه ی انقلابات وجنبش های کارگری، حقوق بشری، وکلیه ی مراحل مدنی را که لزومات رسیدن به سوسیالیزم است را ، خوار می پندارد و وعده می هد که این ها هیچ آغازی نیستند، زیرا "سر آغاز سوسیالیزم در گذشته ی آن نیارمیده بلکه در پیشاپیش آن قرار دارد".چرا؟ زیرا خود نه تنها با تمامی این تحولات پر جزر و مد و گام به گام، همراه و همدل نبوده است، بلکه از بن دندان با هر گونه جنبش ترقی خواهانه ای ستیز و عناد داشته است.او که زمانی و هنوز،همه چیز و همه کس را به جرم خیانت به هژمونی طبقه ی کارگر و سپردن قدرت به این و آن بر دار ملامت و توهین می بست، اکنون این لقمه ی گناه الود " قدرت"را تکفیر می کند و به بهانه ی " اتحاد ناپیدای چپ" ،دست از گلیم نجس قدرت، می کشد، و گوشه ی عبادت " جنبش" هایی را که تاریخ شان را قبول ندارد،بر می گزیند.او همانگونه که این جنبش ها را از تاریخشان تهی می کند، آنها را هم ازنزدیکی به هر گونه ابزار قدرتی نهی می نماید. از فهم اتحاد چپ و شکلگیری جبهه های وسیع مردمی، که در واقع بر بستر فرارویی جنبش ها و برای پاسداری از دستاوردهاو تعمیق آنها صورت می گیرد، نه تنها عاجز است، بلکه با تقلیل آن به " خود" و بردن آن به صومعه ی پرهیز از قدرت، می کوشد هم این اتحاد و هم این جنبش ها را به پارسایی و انزوا و دنیای شکست خورده ی خود بکشاند.این روح متنفر از دستاوردهای تاریخی، که اتفاقا عمری را در سایه ی تلاش های چپ و حتی کوشش های همین سوسیال دموکراسی گناه آلود اروپا، توانسته است قلم و قدم بزند،و زمانی یک وجب هم از قدرت و هژمونی طبقه ی کارگر کوتاهتر نمی آمد.اکنون باسقوط تخیلاتش، زیر خرقه ی زهد و پرهیز از قدرت ،به شکار چپ و جنبش های مردمی آمده است.تا روح منزوی ، بی حاصل و زخم خورده ی خود را التیامی دهد.
۷۴٨۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : دکاندارشدن
جناب وثیق ارجمند در نوشتارش یک آرمانخواهی را مطرح می کند که این آرمان خواهی هم می تواند یک ایده باشد که در مورد این ایده پرسشی نیز مطرح است: آیاایده مبنای درستی دارد و بریک منطقی استوار است ؟ جدا از مسئله ایده ، اما ایشان در نوشتارش به نکته ای مهم اشاره می کند آنهم می گوید: اگر چپی در جامعه ایران از گذشته تاکنون مطرح بوده، اگر چه در آنان اقدامات فداکارانه ای( که می تواند ریشه فردی داشته باشند) مشاهده می شود! اما در مجموع با توجه به عملکردشان آسیب پذیری آنان زیاد است ودر بُعد هویتی آنان با مشکل روبرو خواهند شد. پس آنان با توجه به شرایط جامعه و تجربیات بشری چاره ای نخواهند داشت که باز تعریفی هایی برای فعالیتهای جدید شان مطرح کنند تا بتوانند اثرگذاری خود را در تحولات جامعه داشته باشند. در غیر اینصورت: آنان فقط دکاندارانی می شوند که در دکانشان، افراد پشت پیشخوان دکان از تعداد مشتری ها بیشتر خواهد شد وشاید بمرحله ای برسند، آن پشت پیشخوانیان بدلیل نبود مشتری خاطرات گذشته که ممکن است برای هرکدامشان افتاده باشد ویا اصلاً نیفتاده باشد برای هم تعریف کنند و با هم کیف کنند. البته باید گفت: جناب وثیق خواسته یا ناخواسته، القای پذیرش تکثرگرائی در حوزه اندیشه و دمکراسی در حوزه سیاست را مطرح می کند که نیاز به پرداختن است. که درود برایشان بادا!
۷۴٨۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣۹۵
|