یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شرف - فریبا عادل خواه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سیما رفعتی

عنوان : دقت
ضمن تایید مطالب اقای پارسا که معمولا بادقت و مستند می نویسد، باید به خانم عادلخواه عرض شود که در زبان فارسی وقتی میگویند میمون همه به ان حیوان معروف تظر دارند زیرا این لغت برای ان حیوان و
بیش از هر معنای دیگر کاربرد دارد. شرف هم در فارسی هرگز به معنای بلندی که عنوان شعر بودلر میباشد بکار نمیرود.و سخنان خانم عادلخواه بیشتر جنبه ی بازی با کلمات دارد و بیمورد میباشد.
۷۵۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۵       

    از : فریبا عادل خواه

عنوان : جزم گرائی!
با سلام و با تشکر از اقای پارسا، مخاطب بسیار باحوصله و نیز صد البته فاضل شاعر و نویسنده این ستون
با عرض پوش از تاخیری که در ارسال این پاسخ پیش امد
همانطور که همیشه گفته ام ترجمه نوعی تر دستی است میان چهار عمل اصلی ترکیب کننده شعر: قافیه ، وزن، مفهوم و معنا.
بازی بسیار ظریفی است که هر چند در این وادی از ناشیانه ترین بازیکنان هستم اما من نیز همانند تمام کسانی که قصدشان انتقال بیان و روحیه شاعران غیر فارسی زبان است به نوعی بر حسب میزان درک و به فراخور حال وهوای خود به این بازی گرفتارم و دغدغه ام شده و تلاش در هر چه بهتر انجام دادن کار را دارم، نه چیزی دیگر و نه چیزی بیشتر.
این برای اینکه گفته باشم که سهل انگاری نمیکنم، مگر انکه به علت بضاعت ناچیزم نادانسته باشد!
و میدانم که مسئولیت دارم اما از انجا که بودلر به نقش خود به عنوان شاعر به مثابه کیمیاگر یاد کرده، خود میتوانید حدس بزنید که همراه با تردستی مترجمان ، ارائه ترجمه ای در خور انتظار استادان فن تقریبا غیر ممکن است . به هر حال به خاطر کاستیهای کار پوزش می طلبم و به یاد پدر طالقانی (روحشان شاد) و عنوانی که برای تفسیرقرانشان انتخاب کردند، به نظرم ترجمه های ارائه شده را می توان "پرتوی" ازجان کلام شاعر دانست که در طی دوران و در کنار تلاش دیگر مترجمان کامل می شود.
در مورد مشکلاتی که به ان اشاره دارید، باید بگویم که به مطالب مهمی اشاره می کنید و سخنتان متین است و دغدغه بسیاری از مترجمان اما هنوز کسی قانون همیشگی و دائمی برای انها وضع نکرده است و خوب این حرفه به نظر قانون پذیر نمی باشد.
در واقع ترجمه شعر باید حکایت روانی باشد از تصاویر، افکارو پیامهای یک شاعر ، و برای رسیدن به این هدف نه میتوان انرا در یک قالب محصور کرد و نه تلاش مورد نیاز تاب جزم گرائی دارد. رویکردی که اگر جسارت به حساب نیاورید در نوع نگاه شما احساس می شود که بیشتر در ادامه توضیح خواهم داد، بویژه انکه در شعر اخرتان هم کاملا این رویکرد مشهود است.

ـ در مورد جمع و مفرد ، باید مجدد نیز بگویم که نسبت به زبان های مختلف برداشتها میتواند متفاوت باشد. در واقع گاهی میتوان معنای عام را از جمع گرفت، دقیقا مثل کلمه الام که هر چند جمع باشد اما معنای عام می دهد زندگی بدون الام و نه الم، و یا الام انسان به هردو معنا استفاده میشود. به هر حال الام را بسیار زیبا دیدم در کنار امال که هردو متشکل از چهار حرف است ، که هر چهار حرف مشترک است میانشان و فقط جابجا شده!
در نکته دومتان، میگویئد " با ضرس قاطع میگویم"!
راستش باید بگویم که این اطمینان خاطر را برای تعریف مفاهیم کمی برایم سخت است زیرا استفاده بعضی از این کلمات در دو ناحیه جغرافیائی ممکن است در معنای متفاوت استفاده شود. بخصوص که مفاهیم میتوانند دستخوش تحولات قرار گیرند و تحت تاثیر محیط خود.
برای مثال، کلمه اسپلین که شاعر از انگلیسی گرفته به معنای سودائی بودن است که مقوله ایست که به مشکل جسمانی اشاره دارد که داری بازتاب روانی است اما کلمه در مسیر خود به مشکل روحی دغدغه ، نگرانی، دم دمی مزاجی هم اطلاق می شود بدون اینکه ضروتان اشاره ای به مشکل جسمانی داشته باشد. اما در مورد خاص استفاده ان در اینجا نباید فراموش کرد که کلمه اسپلین با رویکرد بودلری مورد نظر ماست. و در اینجاست که "ضرس قاطع شما" کمی با جزم گرائی دمخور می شود و به گوش سنگین می اید. در واقع مقوله اسپلین در اشعار بودلر همزمان به رنج روحی، اخلاقی و نیز فیزیکی اشاره دارد که به نظر از هم جدائی ناپذیرند و نمونه ای از ان در شعر زیر کاملا مشهود است
Quand le ciel bas et lourd pèse comme un couvercle
و الم نیز در عربی نیز هم میتواند امر وجودی باشد و نیز هم ادراک که از مضمون مورد نظر شاعر دور نمی باشد.
در مورد انتخاب ترجمه فلک الافلاک ، اینکه معنای اتر، اثیر است که شکی نیست اما اثیر نه تنها یک ضری است که از روحیه تهی است شاید چون من واقعا بیسوادم، اما حسن فلک الافلاک به این است که بلا فاصله شما را در فضای آسمانی می برد، که کلمه اثیر نمی برد، و همزمان پاسخگوی طبقه بندی مورد نظر شاعر است که قصدش ایجاد سلسله مراتبی است که شما را پله پله به قولی از فرش به عرش برساند.

بالاخره در مورد مقوله شرف نیز شما را به کتابنامه دهخدا ارجا میدهم در مدخل شرف و انجا که میگوید شرف مقابل هبوط در احکام نجوم است . بلندترین درجه کواکب میباشد.
شرف هر سیاره درجه ای است در برجی که منسوب بدوست و برای هریک از سبعه ٔ سیاره شرفی است : شرف زحل در میزان ، شرف مشتری در سرطان ، شرف مریخ در جدی ، شرف شمس در حمل ، شرف زهره در حوت ، شرف عطارد در سنبله ، شرف قمر در ثور، شرف رأس در جوزا، وشرف ذنب در قوس است . قدر عظم . (یادداشت مؤلف ) : علامات درج و دقایق و ثوانی و ثوالث و روابع وخوامس و هبوط و وبال ، و اوج و شرف و... بنوشت . (سندبادنامه ص ۶۴). ذات شریف او در شرف موازی سماک و در رفعت مساوی افلاک . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص ۳۹۶). هلال چون ماهچه بر شرف برجش و زحل چون کوکبی بر آستانه ٔ قصرش . (از ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص ۲۰۰).

در مورد نکته ششم که یک اشتباه تایپی است و سهل انگاری من و نیز نکته هشتم و رعایت نکردن هماهنگی میان فعل و فاعل حق کاملا باشماست و متاسفم
با سپاس مجدد
با احترام




با احترام
۷۴۹٨۵ - تاریخ انتشار : ٣ تير ۱٣۹۵       

    از : بهمن پارسا

عنوان : نکاتی چند!
با احترام به مترجم ارجمند آنچه را به نظرم میرسد مینویسم. مبنای سخن نیز نظر است به زبانهای فرانسه و انگلیسی و صد البّته فارسی. هزجا نادرست میگویم ضمن پوزش خواهان رهنمود هستم.
یکم: در عنوان ِ مجموعه هردو کلمه ی SPLEEN و IDEAL مفرد هستند لذا ترجمه ی آنها به جمع در فارسی درست نیست.
دوم: به ضرس قاطع هیچ رابطه یی اعم از مترادف ، متشابه، متداخل، حمل ِ به مضمون و هر جه از این قبیل ،میان واژه ی فرانسوی ِ SPLEEN و "الم" به معنای درد ورنج در وجه مفردِ یا جمع آن وجود ندارد. ابدا و هرگز. این واژه موافق زبان فرانسه و لغات ِ مشابه آن در نهایت میتواند معادل ِ "دغدغه" باشد درفارسی. البّته ، دلواپسی، نگرانی، دل مشغولی،.. متشابهات این کلمه است در همان زبان فرانسه. لذا ترجمه ی یک کلمه ی مفرد به جمع و آنهم در معنایی ناوارد ، اشتباه است.
سوم : گفتم که کلمات عنوان این مجموعه مفرد هستند، ودرست هم میگویم. لذا IDEAL میشود نهایتا به "آرمان" ویا مشابه آن ترجمه گردد، و واژه ی آمال که جمع اَمَل به معنای آرزو است درست نیست. و آرزو درزبان فرانسه واژه ی خاص خودش را دارد.
چهارم: عنوان شعر ELEVATION موافق هیچ قاعده و روش و برداشتی از زبان فرانسه با دقّت در متون ِ فرانسوی از هر قرن و عصری که باشد وبا در نظر گرفتن ِ متشابهات و لغات ِ مترادف همین کلمه ی ELEVATION در فرهنگهای لغات ِ فرانسوی ودر راس آنها لاروس کبیر،ابدا معنای "شرف" یا چیزی نزدیک به آن را نمیدهد. این واژه مطلقا به معنای بلندی و ارتفاع است و هر معادلی غیر از این غلط محض است.
پنجم:ETHER در فارسی همانست که هدایت در بوف ِ کور بکار گرفته، "اثیر" . یعنی ورای عالم مادّی، یعنی خیالی، یعنی دست نیافتنی. لازم است بگویم در واژه نامه های معتبر زبان ِ فارسی یکی از معانی آن فلک الافلاک است، امّا نه در این شعر و متن مربوط به آن.
ششم: احتمالا غرض از کلمه ی "اشبا" میباید "اشباع" باشد که بد چاپ شده.
هفتم:ENNUIS ناظر است بر دلواپسی ، نگرانی، دغدغه، ربطی به مشکلات ندارد.
هشتم: این جمله "که تکیده میسازد هستی خمار آلود را در زیر بارشان،" اگر بارشان را درست فرض کنید، "می سازد" غلط است و باید "میسازند" باشد. واگر "میسازد" درست باشد می باید که "بارش" بکار گرفته شود، زیرا مرجع جمع و مخرج مفرد درست نیست.
با احترام مجدد.
۷۴۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست