سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حرفه ای و نه آماتور - ایرج فرزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ایرج اعظمی

عنوان : سیاست
بیانیه حزب دمکرات کردستان ایران، فاکتور نوینی را در متن قید کرده تا مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را در حاشیه بیانیه بنشاند. رهبری حزب مزبور از لغت فارسی برای استتار مشی مسلحانه استفاده می کند. این لغت " راسان" است که به معنی “ دوباره برخاستن ” است. همچنین “حضور در میان مردم” یا “دفاع مشروع” را از آن می شود استخراح کرد، چرا ؟ رهبری حزب دمکرات لغت " راسان " را اشکار می کند تا مبارزه مسلحانه مخفی بماند و رونمائی نشود؛ " راسان اسم رمزی است برای آشکار نشدن مشی مبارزه مسلحانه. از آقای مصطفی هجری می پرسم، اصطلاح " راسان " پرده استتاری نیست و نمی تواند باشد تا مردم کردستان اهداف بعدی حزب شما را نفمند. بدانید قطعا مردم کرد فهمیده اند که " راسان " به معنای اسم شب مبارزه مسلحانه است.
آقای هجری از تغییرات در ایران و منطقه نتیجه می گیرد که امضای توافقنامه هسته ای موجب شده تا کشورهای غربی و برخی دول عربی منطقه در برابر جمهوری اسلامی ایران متحد شوند. در اینجا ناچار به طرح مسئله ای هستم که اقدام حزب دمکرات کردستان ایران تفاوتی با تهدیدهای آمریکا، اسرائیل و عربستان ندارد؟ آیا واردشدن حزب دمکرات کردستان ایران به جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی از بیرون مرزها و از خاک همسایگان می تواند مشروعیت داخلی و بین المللی را برای حزب هجری بدست آورد؟ بنابراین با توجه به تحرکات اطلاعاتی عربستان در همایش پاریس سازمان مجاهدین ، می تواند این احتمال را احیا کند که عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مایل است به حزب دموکرات کمک کنند. که در این صورت حزب دموکرات هم از نظر پایگاه مردمی جایگاهش به همان جایگاه مجاهدین تنزل خواهد کرد، اگر چنین اتفاقی وقوع یابد قطعا اشتباه محاسباتی حزب دموکرات کردستان قرینه تحلیل بیشتر عامدانه و کمتر اشتباه سازمان مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان خواهد شد که نتیجه آن جز نابودی حزب دمکرات کردستان نخواهد بود. شواهد نشان می دهد در برهه کنونی اقلیم کردستان بدلیل نزدیکی با ایران هیچ حمایتی از حزب دموکرات نخواهد کرد. ولی بدون شک کمکهای میلیونها دلاری عربستان هم می تواند در تغییرموضع حجزب دمکرات کردستان و آقای هجری اثرگذاربوده باشد. ورود ایران به جامعه جهانی در نتیجه برجام انزوای عربستان را بدنبال داشت همچنین شکست استراتژی عربستان در عراق و سوریه سبب شد تا عربستان اعلام کند، حالاآماده است بیلیونها دلار روی مخالفین ایران که موافق جنگ مسلحانه با جمهوری اسللامی هستند خرج کندفرقی هم ندارد که این تشکل سازمان مجاهدین مریم رجوی باشد یا حزب دموکرات کردستان ایران باشد. تحرکات توطئه گرایانه عربستان در مرزهای شرقی ایران – سیستان و بلوچستان – و تحریکات در جنوب غربی کشور در میان عربهای خوزستان از سلسله تدارکات عربستان است که تاکنون نتیجه بخش نبوده است امید دارد که رهبری حزب دمکرات کردستان ایران ننگ همکاری با دشمنان ایران را بر صفحات تاریح خود ثبت نکند.
۷۵۴٣۲ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۵       

    از : حمید

عنوان : زهی بر دمکراسی شما
که تحمل یک گوشه و کنایه را ندارید
۷۵۴۲٨ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : صعود یک تشکیلات، نزول و سقوط یک تشکیلات و نقطه حضیض ذلت یک تشکیلات
در پای آن بیانیه که در قسمت پخش خبر انتشار یافت نظری از اینجانب ارائه گردید که در دنباله آن نظر، نکته زیر در رابطه با روند تشکیلات سیاسی ارائه می گردد. آنانی که روند تشکلات و فرازو نشیب و فرودشان را پی می گیرند بیان می کنند: هر تشکیلات از زمان پا گیریش و عضو گیریش و روند صعودیش ، در یک نقطه که نقطه ی اوجش می شود باید با اقدامات سنجیده و درست قدرت را بدست گیرد و چنانچه نتواند قدرت را بدست بگیرد و با اقداماتی کودکانه شکست بر او تحمیل شود دیگر آن نقطه اوجش تبدیل به نقطه عطفش می شود و مسیر نزولی و سقوط را پیشه خواهد کرد چنانچه در این مسیر نزولی و سقوط تصمیمات درست اتخاذ نگردد آن تشکیلات به نقطه حضیض که می تواند حضیض ذلت باشد می رسد که نتیجه کار برای آن تشکیلات هم مشخص است ! پرسشی ممکن است مطرح شود! آنهم اینکه در هنگام سیر نزولی و سقوط چگونه باید عمل شود؟ یکی از روش های خردمندانه انحلال آن تشکیلات است و برپا کردن تشکیلات جدید بر اساس خواسته های جدید و فراگیرتر. اما معمولاً تجربیات به ما گفته است؛ یکی از حالاتی که عمدتاً رخ می دهد؛ انشعابات مختلف است که این روند انشعابات هم نوعی مرگ آن تشکیلات را بنمایش می گذارد!. اما آنانی که اقدام بماند تشکیلات می کنند بسمتی خواهند رفت که آن تشکیلات دیگر برایشان یک دکان می شود! که این دکان هم نیاز به جذب سرمایه خواهد داشت و هم کالائی برای مشتری های سرمایه گذار، که می توان نمونه هایی چند را ارائه داد و با توجه به بازی های منطقه ای وجهانی هم سرمایه گذار را خواهیم یافت و هم عرضه کنندگان کالا های باب میل سرمایه گذار! پرداختن به این نکته که حاکمیت فعلی وبخش اقتدارگرای آن چگونه از این دکانداران بنفع خود استفاده می کنند خود بحث دیگری می طلبد. و تشکیلات کردیسم در منطقه در خدمت چه سیاستی هستند ؟ یافتن پاسخ می تواند بسیار آسان باشد!.
۷۵۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۵       

    از : صبوری

عنوان : حقیقت داروینیسم سیاسی
آقای فرزاد باشماموافقم.شرایط واقعی تغییر رژیم ، گروه های سیاسی عملگرا رابه حرکت واداشته است.مشکل این است که تمام این گرو هائی که خیزبرداشته اند،هم وابسته اندوهم مرتجع .گروه های مترقی وچپ های سوسیالیست وکمونیست به واقع غایب این صحنه حساسند.
تنهاگریزگاه ما، اتحاد کلیه نیروهای مترقی برسردوموضوع سکولاریسم ودموکراسی ست.باشکل گیری چنین اتحادی، هیچ نیروئی چه داخلی وچه خارجی نمی تواندآنراندیده بی انگارد.
۷۵۴۱٨ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو از آلمان

عنوان : یک ایده- ایران غربی و ایران شرقی
نویسنده گرامی پیام دادند که:" این جامعه با تمامی خشم و نفرت تلنبار شده با اولین فرصت مناسب دیوار را بر سر این اوباش اسلامی خراب خواهند کرد. خفقان اسلامی و حاکمیت اسلام سیاسی در ایران قابل ادامه دادن نیست." این هم در حد همان آرزوی نویسنده باقی خواهد ماند وقتی که اهرمهای فشار و مکانیسم عملی چگونگی سرنگونی رژیم ملاها توسط نویسنده پیشنهاد نشده باشد. مردم را با دست خالی جلوی خونریزان اسلامی حاکم فرستادن آیا کاری شدنی و منطقی و عاقلانه است؟ رژیم با ایدئولوژی اسلامی اش که حاضر است برای نجات نظام اسلامی اش از جنازه های ایرانیها برای نجات اسلامش برجهای چند هزار متری درست عبرت برای مخالفینش درست کند مثل مغولهای سابق با جمجمه های کشته های ایرانی. امثال نویسنده گرامی گویا هنوز چهره واقعی خشونت و ددمنشی خامنه ای بی همه چیز و دار و دسته اش ( پاسداران و بسیج ) را خوب نشناختند که برای حفظ نظام اسلامی و حفظ قدرت سیاسی اسلام حتی از بمباران کردن مردمی که برای اعتراض به خیابانها بریزند هیچ ابائی ندارند همانطور که در سوریه به اسد این راه حل که باعث بر سر قدرت ماندش شد را فرماندهی کردند.نشستن و دست روی دست گذاشتن و امیدوار بودن که مردم درون ایران رژیم را ( بقول نویسنده در شرایط مناسب؟؟؟ ) براندازند بدون در نظر گرفتن شرایط واقعی و اوضاع پیش زمینه که ایا آماده و فراهم هست یا نه کمی خوش خیالی است. در تیتر کامنت خودم بعنوان یک ایده از دو ایران نام بردم که ایا نمیشود برای جلوگیری از جنگ و جدال و خونریزی در درون ایران راه دیگری را رفت و تجربه دو آلمان سابق را تجربه کرد؟ همانطور که میدانیم در المان غربی مردم طرفدار سیستم فدرال و دموکراسی غربی بودند و در آلمان شرقی آلمانیهائی که طرفدار حکومت کمونیستی بودن برای خود راه جدائی را طلب کردند البته با حمایت و موافقیت ابرقدرتهای سابق. حالا مشکل ما با ایران حکومت اسلامی ننگ همین است که یک حکومت ایدئولوژیکی با اسلام عربها آمده کل ملت ایران را به گروگان گرفته و حرف زور میزند که باید نظام اسلامی بر کل ایران حاکم باشد. اگرچه سران رژیم ملاها ۳۸ سال یا بیشتر فرصت داشتند که آزمایش حکومت اسلامی را در ایران پیاده کنند که دیدیم با کمک حتی صدها میلیارد دلار پول باد آورده نفت و دیگر ثروتهای ملی ایرانیها حتی نتوانستند در کوچکترین زمینه ایران را به جلو ببرند که هیچ بلکه تحت لوای صدور انقلاب اسلامی باعث ناآرامی در منطقه و حمایت تروریسم اسلامی شدند با نام نجیب ایران و ایرانیها. میدانم که برخی ناسیونالیستهای ایرانی تا پیشنهاد تجزیه ایران ( بعنوان اهرم فشار بر رژیم اسلامی حاکم یا یک آلترناتیو واقعی؟ ) را میشنوند فوراً عصبانی میشوند و تجزیه طلبی را محکوم میکنند ولی بیائیم تجربه دو ملت آلمان را که تجربه شد برای ایران شاید بتواند الگو باشد به عنوان راه حل گذرا مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهیم که آیا چنین چیزی ممکن و شدنی است. آن قسم از شرق ایران را که با مرکزیت مشهد ( مقدس برای مسلمانان ) برای ایرانیهائی که مسلمانند و حکومت اسلامی میخواهند را بعنوان ایران شرقی در اختیار حکومت اسلامی به رهبری ملاها بگذرایم با تقسیم ثروت برابر ایران و آن قسمت دیگر ایران را بنام ایران غربی برای ایرانیهائی که مخالف حکومت اسلامی و حکومت مردمسالاری با دموکراسی و حقوق بشر میخواهند. مردم را هم آزاد بگذاریم هرکسی زیر لوای هر حکومتی که خواستند بروند یا در ایران شرقی یا در ایران غربی زندگی کنند. تا اینکه همانطور تجارب دو آلمان شرقی و غربی سابق نشان داد که بعد از گذشت ۴۰ سال آزمایش حکومت کمونیستی در آلمان شرقی که در مقایسه با آلمان غربی چیزی جز عقب ماندگی برای مردش و کشورش نداشت و بعد از چهل سال خواهان پیوستن به سیستم دموکراسی آلمان فدرال غربی شدند. حالا که حدود ۴۰ سال از آزمایش بسیار تلخ و هزینه سنگین بار حکومت اسلامی ننگ در ایران گذشته و هنوز یکسری باور ندارند که این اسلام سیاسی جز بن بست سیاسی و خرابی و ویرانی ایران، آینده دیگری ندارد پس بگذاریم برای مدتی گذرا دو نیمه ایران غربی و شرقی در کنار هم وجود داشته باشند تا شاید روزی مسلمانهای ایرانی در ایران شرقی سر عقل آمدند وقتی پیشرفت و صفا و زندگی را در ایران غربی آزاد دیدند و دست از اسلامگرائی بردارند و اتحاد دو ایران دوباره ممکن شود. البته در ایران غربی آذربایجان و گیلان و مازندران و کردستان و غیره باقی میمانند و میشود یک سیستم فدرالی مثل آلمان غربی را پیاده کرد که خلقها در کنار یکدیگر با استقلال استانی ولی تحت فرمانبری از حکومت مرکزی ایران غربی با شرکت برابر همه خلقها و احزاب مختلف بر مبنای یک سیستم دموکراتیک با الگوبرداری از ازادیهای غربی زندگی در پیشرفت و آزادی داشته باشند چونکه دیگر دست مرتجعین اسلامی از سر ایران غربی کوتاه شده. به نظر من پروژه دو ایرانه شدن میتواند آلترناتیوی گذرا برای نجات حداقل نیمی از ایران و میلیونها ایرانی باشد که از حکومت اسلامی تجارب بسیار تلخی دارند و میخواهند در صلح و صفا و آزادی با دیگر کشورهای همجوار منطقه زندگی کنند. بیائید ببینیم تجربه دو آلمان غربی و شرقی را بعنوان مدلی گذرا برای ایران ( ایران غربی و ایران شرقی ) میشود پیاده و تجربه کرد یا حداقل روی آن بعنوان آلترناتیوی فکر کرد. وگرنه با ایران حاکمیت اسلامی کنونی سرنوشت ایران و ایرانیها به اسلام عربها گره و پیوند خورده و پایان ناخوشایندی جز عقب ماندگی و خفقان و بردگی برای دین اسلام و تجزیه ایران ، در طول سالیان دراز جنگهای داخلی و خارجی و کشته شدن میلیونها ایرانی برای اهداف اسلام عربها نخواهد داشت. با شناخت خوبی که در بین ایرانیهای مقیم آلمان از تجارب سالهای جدائی دو آلمان هست میشود استفاده کرد برای آینده ایران و ایرانیهائی که حکومت اسلامی میخواهند ( در ایران شرقی ) و ایرانیهائی که تمدن و پیشرفت و آزادیهای سیاسی میخواهند در ایران غربی. آنوقت خواهیم دید کدام ایران پیشرفت خواهد کرد و سیر هجوم مردم به کدام سمت ایران خواهد بود. آخوندها با حکومت اسلامی از ایران شرقی کشوری مثل کره شمالی یا آلمان شرقی سابق خواهند ساخت که آخرش ورشکستگی سیاسی و اقتصادی است . در ایران غربی ایرانیهای آگاه و روشنفکر مخالف حکومت اسلامی در فرصتی چند ساله کوتاه چنان رشد صنعتی و اجتماعی و هنری و علمی در همه زمینه ها خواهند داشت وقتی که دیکتاتوری اسلام عقب مانده بالای سرشان نباشد و با دنیای آزاد غرب روابطه حسنه بدون درگیری عقیدتی رابطه همطراز خواهند داشت. بگذاریم این آخوندهای بی همه چیز حکومت اسلامی طالبانی و داعشی خود را در ایران شرقی طبق میل خودشان پیاده کنند و ببینیم ایا مردم بعد از چندین سال اکثراً از ایران شرقی اسلامی آخوندها فراری خواهند شد حتی اگر رژیم ملاتاریا به دور کشورش ( ایران شرقی ) حصاری بلندتر از دیوار چین بکشد. باید همه آلترنانیوها و اهرمهای فشار بر روی جمهوری اسلامی را در برنامه و روی میز داشت حتی از مبارزات مسلحانه خلق کردستان حمایت کرد. این خامنه ای ملعون دیکتاتور فقط زبان زور میفهمد و دیدیم تا حضور ناوهای آمریکائی را در خلیج فارس حس کرد چگونه تن به سازش اتمی داد و تسلیم شد تا نظام اسلامی اش را بدور از جنگ با ابرقدرت نجات دهد. حالا نوبت نویسنده گرامی است به ما بگوید چه اهرمهای فشار قابل عملکرد بر خامنه ا ی بی همه چیز دارد که ما را از شر حکومت اسلامی خلاص کند. وگرنه با وعده دادنها و حلوای نسیه نمیشود به سرنگونی رژیم اسلامی ضد ایرانی امیدوار بود. در اختیار شما هستم برای اجرا شدن ایده ایران غربی جدا از ایران شرقی آخوندها با حکومت اسلامی و پایتخت شان مشهد در کنار امام رضای خودشان. دیگر به جنگ داخلی دراز مدت و نابودی جان و ثروت مردم ایران و به شیوه خشونت وار ملاها را به زیر کشیدن لازم نمیشود و شاید بشود به کابوس حکومت جنایت پیشه اسلامی یک مشت مسلمان مرتجع زورگو بر کل ایران پایان داد. با عرض پوزش از سایت اخبار روز به خاطر طولانی شدن کامنتم. سرنوشت ایران مطرح است!
۷۵۴۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۵       

    از : بهروز

عنوان : نوشته پر از تضاد و تناقض.
نوشته پر از تضاد و تناقض.
اقای محترم انتظار داری جنبش کردستان برای احقاق حقوق حقه خود منتظر جنبش سوسیالیستی شما باشد.شکی نیست پیروزی جنبش شما ادامه قتل عام مردم کرد خواهد بود٬اما اینبار نه به اسم اسلام بلکه به نام سروری پرولتاریا.سراسر نوشته شما عاری از یک کلمه در در باره حقوق بشر٬ دموکراسی....بود. خوش به حال ارزوهای سوسیالیستیتان.
۷۵۴۱۶ - تاریخ انتشار : ۷ مرداد ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست