گذاری بر حاشیه "ترانه در گوشه عاشقی " سروده خسرو باقرپور
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : داریوش لعل ریحی
عنوان : توقف در چهار چوب کلاسیک .
چه روزگار خوشی بود ، دهه چهل و خواندن گاه به گاه ِ نقد شعر شعرای نو پرداز در نشریه های آن روزگار . امروزه روز گرچه دیگر نه آن منقدان حوصله نوشتن دارند و نه انتقادی بر این همه شعری که فضاهای مجازی را پر کرده است را ، می توانیم بخوانیم . به گونه ای که خویی جان گرامی نیز از این که کسی نیست تا شعرش را زبان به نقد گشاید ، گله مند بودند . حالا کسی این پرده سکوت را بر چاکی ، با شمشیر زنگار آلود گذشته ، بر گشوده است تا شعر خسرو جان را به نقد نشیند . به دستور زبان پرداخته تا فعل و فاعل را بر جای درستش نشاند ، غافل از این که دیر زمانی است ، این نظم نا گذیر را به هم ریخته اند . روزی که امپرسیونیست ها نظم کلاسیک را در نقاشی به هم ریختند ، بسیاری از مردم در مقابل موزه لور نقاشی های گالری آزاد را که امپر سیونیست ها به نمایش گذاشته بودند مسخره می کردند . آنها حتی رنگ انگور را هم آبی کشیده بودند و حتی معروف ترینشان ، گردن سوژه هایش را بسیار بیشتر از مقدار طبیعی بلند تر نقاشی کرده بود . در ادبیات نیز این درهم ریختن در ساختار شعر ابتدا در اروپا و سپس در ایران ، جای پای خود را گشود . دیده ایم و خوانده ایم که چه گذشت . امروز اگر نقدی بر این همه شعر باید نوشته شود ، به شعر های پست مدرن است و نه شعر سپید و نو . شعر خسر و ، اتفاقآ در نهایت زیبایی و پر از مفاهیم زیبا ، با قلم خیال بر بوم ذهن خوانندگان ، نقشی را مجسم کرده است که صد البته ، بر ذهن فعلن فعلا فعلوی شعر شناسان گرامی ما خوشایند نیست . در پایان ناچارم این حقیقت را اعتراف کنم که بار ها کوشیده ام که از بند این اجبار در ردیف کردن نوشته هایم رها شوم ، اما نظم رهایم نکرده است جز معدودی از شعر هایم . …… سخت است ،سخت است باور بفرمایید .
۷۵۵۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱٣۹۵
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|