یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مُصادره ی تاریخ معاصر - مارال سعید

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی
در یکی از نظرات، نظردهنده مُبلغ این ایده است؛ یکی می آورد ویکی می برد!
این ایده یکی می آورد ویکی می برد؛ یکی از بی مسئولیت ترین ایده ها در روند تحولخواهی یک سرزمین است! هوادار این ایده قطعاً سندهای ایده الی مورد نظر خود را ردیف خواهد کرد.
واضح است؛ در بازی های بین المللی، کشورهایی که اهرمهای خاصی را برای تأمین منافع خود در اختیار دارند، برای اثرگذاری بکار خواهند گرفت. اما آنطور هم نیست! هرچیزی را که بخواهند صددرصد بدست خواهند آورد. اگرچه ویرانگری هایی را بوجود می آورند؛ اما این ویرانگری ها بمعنی رسیدن به خواسته ی مطلوبشان نیست.
نکته ایکه دارنده ایده؛ یکی می آورد و یکی می برد باید به آن توجه کنند اینست: هر اقدامی که روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی در مردم یک کشور را ضعیف کند و یا در پی منفعل کردن این روحیه باشد؛ او خود دانسته یا نادانسته بازیگر همان آورندگان و برندگان خواهد بود.
۷۵۷۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۵       

    از : فرزانه راد منش

عنوان : اسناد منتشر شده ، الیور استون
در اسناد منتشر شده " الیور استون" که بتازگی شروع به رویت در رسانه ها شده است..تمام وقایعی که در نیمه پایانی سال های ۱۹۷۰ میلادی به بعد و تمام دوران ۱۹۸۰ بطور واضح و روشن تمام وقایعی را که در خاورمیانه (در رابطه با اسلام ) و امریکای لاتین (شروع جنبش های ازادی بخش) اتفاق افتاده است را..نشان میدهد.
سه شخصیت سیاسی : تاچر/ گورباچوف و ریگان""کابوی هفت تیر کش فیلم های وسترن..چگونه با همکاری پا به پای یکدیگر و با فعالیت های مستمر سازمان های جاسوسی این سه کشور ،در خاورمیانه و امریکای جنوبی به اهداف سیاسی / اقتصادی خود دست یافتند.
CIA بعنوان بالاترین نیروی تصمیم گیرنده هم ارتش را و هم دولت را تحت کنترل خود داشته و دارد.این سازمان سیاسی/ اطلاعاتی قدرتمند ترین نیروی جهان است!
بحران اقتصادی سالهای ۸۰ میلادی که از حساس ترین و مهمترین بحران اقتصادی قرن بیستم ،از ان یاد کرده اند را ، همین سه شخصیت سیاسی با همکاری پنهان خود از میان برداشتند و سرمایه داری غرب را نجات دادند.
این برنامه های تصویری که در تلویزیون های اروپا نشان داده میشود،پرده از حوادث مهم تاریخی برداشته است.
تغیر رژیم ایران و تقویت اسلام در خاورمیانه ،فروختن اسلحه به ایران و عراق توسط اسرائیل در جنگ ایران و عراق و تقویت دولت های دست نشانده امریکای لاتین برای سرکوب جنبش های انسانی امریکای جنوبی با همین اقتصاد بدست امده از خون ملت های ایران و عراق..
گروه منتخب شده از طرف ریگان به پاریس برای ملاقات خمینی و بستن قراردادها،چگونگی عمل خمینی در دو سال نخست و از میان برداشتن کدام نیرو ها و شخصیت های سیاسی..جنگ اینده عراق و ایران،معامله اسلحه..همه این مسائل در پاریس توسط فرستاده های ریگان ،با خمینی مطرح و تصمیم گیره شده بود!
دست نزدن به ساواک شاه و گرگان گیری(بازی سیاسی و برگ برنده)...
در این اسناد دقیقا نقش سازمان CIA را در همکاری با گورباچف برای شکستن دیوار برلین و قدم دوم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را که جاده صافی شد برای تاخت و تاز امپریالیزم وحشی غرب..برای بوجود اوردن خاورمیانه و افریقا به قصاب خانه ئی که امروز شاهد ان هستیم.
هستند سیاست مدارانی در ایلات متحده که امروز اعتراف میکنند به سیاست های غلط کابوی هفت تیرکش،ریگان.در این اسناد حتی عقاید و نظرات ریگان را و نقش بازی در فیلم هایش را با سیاست هایش در زمان ریاست جمهوری،به مقایسه گذاشته اند که چقدر نقش او در فیلم هایش با سیاست های زمان رهبریش در جامعه امریکا ،همخوانی دارند!!
قدرتمندی امریکا در جهان به هر قیمتی..اقائی امریکا در جهان به هر قیمتی..ادم وقتی این فیلم های مستند تاریخی را نگاه میکند..جز سکوت و شرمندگی از تمدن مسخره ئی که امروز بشر مدعای ان است..چه میتوان کرد؟
چگونه با فریب،دروغگوئی و حیله های غیر انسانی و غیر اخلاقی و با صرف هزینه های هنگفتی که میتوانست صرف هزاران مشکلات طبیعی و انسانی ..میشد،صرف صنایع فضائی و تسحیلات نظامی و مسابقه های قدرت و اقتصادی و..غیره میشد و میشود.
در تاریخ جنبش های ازادی بخش و استقلال کشور ما ایران همیشه در زمان های حساس و سرنوشت ساز ، این دو کشور روسیه و بریتانیا در کنار هم به کشور ما و ملت ما ،چه خیانت ها و تجاوزات و پلیدی هائی که مرتکب نشدند و امروز هم کشور ما را برای مقاصد شوم سیاسی و جنگی خود به پرتگاه تباهی میکشانند.کشور ما را داخل بازی خطرناکی کرده اند که عاقبتی شوم در انتظار است.(همدان)
در این اسناد کاملا نشان داده میشود که تمام تاکتیک ها و سیاست های امروز .وقایعی که امروز در خاورمیانه رخ میدهد را..در دستور کار و اهداف خود داشته اند و قدم به قدم هم به تمام ان مقاصد دست یافته اند و دست میابند...بنا براین ایا تفسیر ها و تحلیل های ما در مورد حوادث و پدیده های دیروز و امروز..نقشی بازی میکنند؟
ما هر انچه که درست یا غلط،منطقی یا واهی،به تجزیه و تحلیل بنشینیم..مگر جز فراهم ساختن یک سرگرمی ..چیز دیگری میتوان بدان نام نهاد؟
قدرت "اقتصاد" خدا و فرمانروای جهان...
حیله و پلیدی و خدعه و نیرنگ..زشتی و تاریکی ،ان چهره مخوف و سیاه بشریت امروز خدایان و اربابان بشریت و جهان اند....
زرتشت ،بودا،کریشنا،گاندی و بسیاری دیگر..از انچه ما را پندو اندرز دادند..کجا و حالت امروز انسان کجا!
اصولا اینطور بنظر میرسد، که البته واقعیت هم هست ، که ملیاردها انسان ، همه ما سر کاریم...زیرا تمام ابزار قدرت در دست همین یک درصد است.
ملت ها ابدا هیچگونه..هیچگونه اختیاری و سهمی از تصمیم گیری ها و در تعین سرنوشت خویش ندارندو نداریم.
این پوچی و نداشتن سهمی در "زندگی و سرنوشت" انسانها و ملت ها را در همین اسناد منتشر شده بخوبی میتوان دید.
عده ئی در اقلیت بسیار محدود و کم در راس هرم اند..
دوم: سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی بسیار بسیار تکامل یافته و منظم با بودجه های نا معلوم...
سوم : ارتش و سازمان کوبنده! بسیار قدرتمند..
چهارم:سیاست مداران ،دولت ها و انواع اداره جات مختلف بی مصرف!
پنجم : هم ملت ها..
در بالای هرم تصمیم گیری ها و سرنوشت ملت ها تعین میشود و توسط مراحل پائین تر به اجرا در میاید..
این اسناد که توسط استون کم کم منتشر میشود تمام جواب ها و چرا های امروز را پاسخ داده است.چرا کشور ما اسلامی شده است و چرا افغانستان و عراق و سوریه و مصر و ...و و صدها چراهای دیگر..پاسخ همه این پرسش ها در این اسناد جواب داده شده است..توصیه میکنم دوستان و هموطنان گرامی اگر در خارج از ایران هستند و دسترسی دارند به اینتر نت..ببینند این فیلم های مستند را ، که کلید بسیاری از گره های ناگشوده ما ایرانیان در اینجاست.
۷۵۷٣۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : آبمنگلهای آقا
انقلاب شد؛
بدشانسی یا خوش شانسی! رهبرش خمینی شد؛
خمینی امام شد.
بعدش جنگ شد؛
جنگ کـــــــــشـــــــدار شد؛
جنگ دارای یک روایتگر خاص شد.
آوینی وتیمش روایتگر خاص شد؛
آوینی با حسن، حسین، نوری زاد ،یارغار شد؛
آوینی بعداً مشکوک شهید نام شد.
خمینی با مرگ یاور شد.
خامنه ای با کلک رهبر شد!؛
خامنه ای ۲خرداد۷۶ برایش کابوس شد؛
خامنه ای با یاران آبمنگلیش چاره ساز شد؛
خامنه ای با کمک یاران آبمنگلیش با تقلب دولت دار شد؛
خامنه ای سال ۸۸ برایش مرگ آفرین شد!.
آن سه یار غار از یاران غار:حسن حسین نوری زاد؛ کارشان ترفندی شد؛
نوری زاد؛ ترفندی تاکتیکی از دو یارِ غارِدگر جداشد؛
نوری زاد عبورکننده از کلیت نظام شد.
بعضی شاخ در آوردند! چرا چنین شد؟!؛
بعضی گویند: شاید!؛شعار عبور از نظام باعث نجات آقا شد!.
آقا می داند که بارش بدون آبمنگل ها، بار نخواهد شد!؛
آبمنگلهای خاصش حسن حسین نوری زاد خواهند شد!و . بقیه حکایت
۷۵۷٣۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۵       

    از : بابک حمیدی حمیدی

عنوان : آقای مارال سعید. شما انتظار دارید ،چاقو دسته خودش را...
شما را نمی دونم،ولی من خوب یادمه که چطور زیر گذر لوطی صالح،همه از حول حلیم افتادن توی دیگ و شنیدم که یکی از میانه میدان ول معطلان پرسید«خب که چی» و بی اصل و نسبی پاسخ داد هیچی؟!
اون روز همه شنیدن و کسی نفهمید که هیچی یعنی چی؟
اونایی که فهمیدن و پرسیدن که هیچی یعنی چی،همه شدن نوه قیصر و اسیر خاک و زخم و درد و تنهایی؟!
اوناییم که نفهمیدن و یا فهمیدن و براشون صرف نداشت که بپرسن یعنی چی،همه شدن تخم و تره آبمنگل و دربند تیپ و دکور و ویترینِ مکتب و حجره و دانشگاه،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز هدفمندی دموکراتیک و عدالت طلبانه در فعالیت سیاسی مایه ریشخند اپوزیسیون است،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز نیروهای چپ با افتخار در انتصاباتی شرکت می کند که یک فرد امنیتی کاندیدای آن است،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز حجره داران سیاسی و مذهبی و فرهنگی از درون و برون انتر و منتر نظام سفله پرور شده اند،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز تحلیل جامع و مستدل و عینی از موقعیت اجتماعی و وضعیت سیاسی خود نداریم،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز توان و نیرو و امکانات مادی و معنویمان را صرف حل و فصل مشکلات دشمن می کنیم،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز بعداز گذشت ۳۷ سال هنوز اندر خم کوچه و پس کوچه ایم،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز پیت حلبی به قیمت زر می خریم و بشکن می زنیم،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز حامیان بدوی و مدنی اشغالگران،حقیقت را کتمان میکند و نعل وارونه می زند،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز تاجزاده برای یک عذرخواهی شفاهی،خانواده قتل عام شدگان را گزینش می کند،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز نیروهای ترقی خواه دَم از آزادی بیان و حقوق شهروندی می زنند و رَسم بندگی ترویج می کنند،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز خروسای نظام زیرابرو ور میدارن و گیساشون و دم اسبی و گوجه میکنند،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز مرغای نظام شدن ظرفای یه بار مصرف ِبخور و بکن و حال کن و درررر رو،
پس دیگه چه جای شکوه و گلایه که امروز اشغالگران در لباس ِعلی- قرآن بر سر ِ نیزه می کنند و زر و زور و تزویرشان شده حجت ِ هر کاری؟!
پ.ن.
درست و غلط شدیم همون هیچی که خمینی بی شرف روز اول گفت!
دهه شصت به آچمز گذشت.
دهه هفتاد رفتیم کیش و گشتی زده و نزده،مااات دهه هشتاد شدیم.
حالا در دهه پایانی قرن سیزده،مائیم و کشکول خالی!
اون از دین و آئین و اخلاق و مرام و معرفتمون.
اون از کمال و جمال و جلالمون.
اون از رهبر و رئیس دولت و وزیر و وکیل مردممون.
اون از امنیت اجتماعی و مناسبات سیاسی و فرهنگی و خانواده گیمون.
اون از دکتر و مهندس و معمار و نقاش و نقال و بقال و مطرب و هنربندامون.
اون از اداءاصولمون که پس و پیششم رو شده ...چه برسه به دستش!
۷۵۷۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۵       

    از : حمید ارجمند

عنوان : پاسخی کوتاه به نامی مستعار
شخصی با نامی مستعار بخیال خویش خواسته اند ناراحتی‌ها و عقده های خویش را از ایراندوستی اینجانب با سرهم بندی کلماتی بی ربط و خارج از موضوع ابراز دارد ولی احتمالا نوشته نویسنده مقاله را کامل نخوانده و همینطور کامنت مرا ! گویی فقط چشمش به نام من افتاده ، گوشه و کنایه های شما برای کسی که چهار کلاس سواد تاریخی داشته باشد کاملا روشن است که شما از کجا دچار ناراحتی میباشید ، و این مشکل خودتان است . این را هم در آخر اضافه میکنم که افتخار میکنم که وطن و تاریخ کشورم را ارج میگذارم همانقدر که از کورش کبیر تا خسرو گلسرخی و حمید اشرف را ارج میگذارم و این برای کسانیکه مسخ کینه و خود انکاری گشته اند فهمش سخت است . و همانقدر هم نفرت دارم از پادو های ولایت فقیه در داخل و در خارج .
۷۵۷۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : مسئولیت سیاسی مسئولیت است و جایگاه نمیشناسد .
بحث بر سر دادگاه نیست بر سر کلام محکمه پسند نیز نیست حتی اینکه اساسأ اسلام با دموکراسی میتواند سازگار باشد یا نباشد نیز نیست . حتی بر سر جایگاه قدرت نیز نیست بر سر ظالم و مظلوم نیز نیست. اگر به سال ۵۷ سری بزنیم اولأ با در نظر گرفتن کمیت جامعه کیفیت آن ٬ آنچه بود به گزینه جمهوری اسلامی آری گفت درست هم زمانی آری گفت که خمینی گزینه های دیگر را کنار گذاشت و بطور شفاف گفت : « جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم . دومأ اپوزسیون و پوزسیون بر اساس ایدئولژی خود سیاستورزی میکردند نه بر پایه خواست جامعه و نه بر پایه مبانی دموکراسی . من از بین همه اپوزسیون به سه جریان بسنده میکنم که دارای پایگاه اجتماعی وسیعی بودند و میتوانستند در روند سیاسی روز تأثیر گذار باشند و شدند .۱. مجموعه ای پراکنده از نیروهائی چون نهضت آزادی ٬ حزب خلق مسلمان ٬ آرمان مستضعفان و آیت الله های پراکنده ای نظیر طالقانی و ... که بخشی در ساختار قدرت بودند که بخشی ما بین حزب اللهی های تمامیتخواه و چپ غالب ( حزب توده و فدائیان اکثریت ) قیچی شدند و برخی نیز بمانند کل جامعه مدنی غیر سیاسی بین دو تیغ لاجوردی و رجوی پرپر شدند. حال اگر شما مایلید که بر جایگاه قدرت و خارج از قدرت تأکید کنید در نهایت حاصل سیاستورزی تمامیخواه بطور مسلم دموکراسی نمیتوانست باشد ۲. حزب توده و فدائیان اکثریت تنها سیاستورزی درستی که اتخاذ کردند این بود که بروی رأی مردم اسلحه نکشیدند اما از همان بدو تشکیل دولت موقت بر پایه سیاستورزی آرمان محور « راه رشد غیرسرمایه داری » عرصه سیاسی را بر نیروهای درون ساختار قدرت که پتانسیل مقاومت در برابر حزب فقط حزب الله را داشتند ٬ تنگ کرد که مبادا لیبرالها جاده را برای امپریالیسم صاف کنند و قشر خرده بورژوازی توان خود را برای عبور به سوسیالیسم از دست بدهد یک مثال کافی است : « خواهان حکم اعدام برای امیرانتظام » ۳. مجاهدین خلق که با توجه به تاریخ چهار دهه ٬ فقط میتوانم بگویم که ایران شانس آورد امثال رجوی بحکومت نرسیدند وگرنه امروز با ایرانی مواجه بودیم که تمامی مردمانش در چهاردهه شستشوی مغزی داده شده بودند و کافیست مرز اشرف را بزرگتر تصور کنید و دور ایران بکشید و در نماز هم اسم رجوی نهادینه شده تلقی کنید یک مثال کافیست : « مهدی ابریشمچی در مورد جواب ندادن رجوی به سوالات به خبرنگار گفت : رجوی فقط به خدا پاسخگوست و لاغیر » . لابد شما از مردم انتظار ندارید که موش آزمایشگاهی شوند و چند صباحی اداره کشور را به این و آن بسپارند که شاید در جایگاه قدرت بگونه دیگری عمل کنند ؟
مسئولیت سیاسی مسئولیت است و جایگاه نمیشناسد .
۷۵۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : افشاگری در این زمان خاص
اگرچه در مورد اعدام های کینه ای سال۶۷ که متاسفانه بخش خونباری را در روند تحولخواهی جامعه ایران به ثبت رسانده، افشاگری هایی انجام گرفت، اما هر یاد آوری وقایع خونبار و یا غیر خونبار که یاد آوری حافظه تاریخی محسوب می شود اثرات درس آموز خود را بنمایش خواهد گذاشت.
عمل افشاگری مجدد یا یادآوری مجدد اعدام های سال ۶۷ که ناشی از یک دادرسی عقب مانده ی برخاسته از نظام دینی وفقهی که قطعاً رگه های از کینه های انتقام گیری در آنان وجود خواهد داشت! در این زمان خاص که بازی هایی و تقابل هایی در درون نظام بر جسته شده است، پرسش هایی را خواهد آفرید.
اگر از مسئله پرسش ها بگذریم، در رابطه با این افشاگری بخواهیم دو موضوع را مورد توجه قرار دهیم و به آنان بپردازیم، خواهند بود: ۱) تقابلی خواهد بود؛ که بین بیت رهبری با همراهی تیم هشت ساله او (احمدی نژادیان) که با دیگر بازیگران نظام ایجاد شده است. که در این تقابل؛ دوره هشت ساله مختص بیت خامنه ای و همراهانش به زیر ذره بین رفته است که در این به زیر ذره بین رفتن. دو موضوع برجسته شده است: یکی مسئله جاسوسی است که با اعدام عجولانه ی شهرام امیری پر رنگتر شده است ومسئله دیگر: دزد ی های هوشمندانه ایست که تیم مورد علاقه خامنه ای در هشت ساله خاص انجام داده اند.
این افشاگری در این زمان می تواند؛ اقدامات مخرب بیت خامنه ای و تیمش را برای مدتی به حاشیه براند تا آنان بتوانند با خرید زمان راه مفری بیابند. که پرداختن به این مسئله خود بحث دیگری می طلبد.
۲) سند قرار گرفتن این نوع افشاگری و مبنا قرار گرفتن این نوع افشگری برای تشکیل محکمه ای بین المللی است. که این موضوع نیاز به پرداختن است.
باید گفت: کلیت نظام قطعاً به این مسئله پی برده است چون در این اعدام ها پای مجاهدین خلق در میان است و با توجه به اینکه در آن دوران سازمان مجاهدین خلق از طرف کشورهای اثر گذار در مسائل بین المللی ،بعنوان سازمانی تروریستی شناخته شده بود و چون رهبریت سازمان نیز تا قبل از این اعدام ها، اعلان کرده بود ما تاکنون توانسته ایم بیش از ده ها هزار از مزدوران رژیم آخوندی را به هلاکت برسانیم، این دو موضوع در خصوص مجاهدین، برگ های برنده ای در دستش خواهند بود! که این پرونده را بنفع خودش به پیش ببرد. و حتی مدعی محاکمه کنندگی رهبریت مجاهدین خلق نیز بشود. و حتی رژیم می تواند مدعی شود؛ که این چند هزار نفری که از اعضای مجاهدین اعدا م شده اند همان هایی بودند که بنقل از گفته ی رهبریت آنان توانستند چند ده هزار نفر را از پای در آورند! و رژیم می تواند بیان کند : ما طبق آیین داد رسی خودمان که برخاسته از برداشتهایی از نظرات مراجع است، که یکی از مراجع هم آقای منتظری بوده که در مواردی از نظرات فقه ای ایشان مثلاً؛ در خصوص زندانیان باکره، استفاده شده ، عمل کرده ایم.
این آیین دادرسی ما ابتدا آنان را برای تغییر در رفتار ش که احتمال تغییر می دادیم، حکمشان را از اعدام به زندان تبدیل کردیم اما در عملیاتی که رهبریت آنان بنام فروغ جاویدان انجام داد و باعث کشته شدن گروهی دیگر از مردم شد، این زندانیان جوگیر شدن با بازگشت به گذشته ی خودشان ، خودشان ؛ حکم قبلی خودشان را زنده کردند و ما که مجریان رژیم بودیم آنها را اجرایی کردیم.
باید گفت: بازی های مخرب اطلاعاتی و حتی بازی های بعضی از تشکیلات و سازمان ها پیچیده تر از این مسائل است که بتوانیم درست عکس العمل نشان دهیم ! در آزادی و دمکراسی است! که نمی توان براحتی، جان انسان ها را دستمایه اقدامات پلیدانه قرار داد.
۷۵۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : عبدالرضا رهنما

عنوان : به حمید ارجمند
حضرت اقا..در یکی دو کامنت شما خواندم چنان از فرهنگ و تاریخ کهن ایرانی و نسبتان به ،ان اقوام..مست غرور و افتخار بودید..گفتم:
افرین..افرین این نویسنده از نسل همان ۲۵۰۰ سال قبل است..یک ایرانیه کامل و تمام عیار!!
این چند خط نوشته ات..اما،کاملا روشن میکند از کجا امده ئی،زیر دست چه کسانی تربیت و پرورش یافته ئی..و مربیان ات چه تحفه ئی به روزگار و بشریت ،ارزانی داشته اند!
یک ایرانی اصیل و تربیت شده هرگز نمیتواند این گونه زشت و کینه ورزانه برای هموطن خود بنویسد..
شما نمونه اشرف مخلوقات "انسان متمدن قرن بیستو یکم پارسی هستید !!
افتخار به تاریخ و تمدن کهن ایرانی را ما..یک سر چوب ...و
نوشته شما و این کلمات و ادبیات شما را ..سر دیگر چوب...
میپنداریم!
۷۵۷۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۵       

    از : حمید ارجمند

عنوان : دو سره بار زنی زشت کلام
بر خلاف نامی که این آقای دو سره بار زن به غلط رویش گذارده شده ، ایشان در بسیاری زمانها زشت کلام میباشند ، امثال ایشان هم از توبره میخورند و هم از آخور ! اتفاقا نظام آخوندی از وجود امثالهم در بزنگاه های حساس بهره برده و خواهد برد. زیرا همانطور که مارال سعید بدرستی عنوان داشته بخاطر داشتن ماسک روشنفکری و یدک کشیدن نام استاد دانشگاه قشری از جوانان در دانشگاه ها به افاضات صافکاری شده ایشان بیشتر گوش میکنند تا مثلا عربده های امثال الملهدا در مشهد ، ولی دست و پا زدن امثال زشت کلام تاثیری بر دادگاه افکار عمومی ایرانیان ندارد . و ایشان فقط طبق پروتکل و مقررات نظام نقش خود را بازی میکند . امثال ایشان در آخر خط چوب دو سر....میباشد !
۷۵۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۵       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : چه زیبا نوشته اید!
سیاسیون و تحلیل گران مذهبی‌ به ته دیگ رسیده اند ،انتظار کرواتیها و پروفسور‌ها و معامله گران مدرن ولایت باشیم .

بموقع افشا‌شان کنیم.
۷۵۶٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۵       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست