یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سرنگونی و دیگر هیچ؟! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : masoud memar

عنوان : حضور جناب مهندس
خدمتتان عرض کنم که من نه تنها امثال ریشهری را منجی بشریت نمیدانم بلکه بشکل فردی مضر نیز میدانم . نگرش من به مناسبات و تحولات سیاسی بر پایه آرمان و آرزوهایم نیست بلکه بر اساس بود و نبودهای روی میز ( ممکنات ) استوار است. شما میتوانید نظر و تحلیل دیگری داشته باشید اما من یقین داشتم که اگر امثال جلیلی در ۹۲ قوه مجریه را در دست میگرفت ٬ کودکان ایران نیز سرنوشتی چون کودکان سوری داشتند و در بهترین حالت مردم کیلومترها در صف می ایستادند تا سهمیه آب از تانکرهای صلیب سرخ نصیبشان شود اگر با رأی دادن به امثال ری شهری جلوی فاجعه ای را بتوان گرفت چرا باید نگرفت؟ از طرفی بقول شاعر معاصر هیلا صدیقی در رابطه با انتخابات ۹۴ مجلس : « اگر حق انتخاب ، میان آقامحمد خان قاجار و شاه سلطان حسین هم بود باز من رای میدادم تا مانع آمدن یکی از آنها شوم تا هزینه کمتری را تحمیل تاریخ این سرزمین کنم » . شما را نمیشناسم اما اگر شما میتوانستید از سد شورای نگهبان عبور کنید و مانع فاجعه ای شوید به لیست شما رأی میدادم. دومأ جامعه ایران جامعه متنوعی است از قشر سنتی تا مدرن و تا نمایندگان هر جناح بسته به وزن اجتماعی خود قادر نباشند با مخالف خود همزیستی کنند آنوقت حضور یکی به معنای حذف دیگری ممکن خواهد بود و از رفتار اکثریت جامعه در برهه های مختلف گویاست که تمایلی به زیست حذفی ندارند . بنابر این نیروهای اصلاح طلب از پشتوانه مردمی بالائی نسبت به جناح اقتدارگرا حاکم و اپوزسیون برانداز برخوردارند چون زیستن با جناح اقتدارگرا و دگراندیشان برایشان ممکن است. سومأ اینکه میگوئید خود اصلاح طلبان چنان و چنین میگویند یا نمیگویند برای من ملاک نیست اصلاح طلبان طیف وسیعی هستند با نظرات و کنش های مختلف ٬ امروز علی مطهری وقتی بصراحت میگوید که میشود رهبر را نقد کرد و نظر متفاوت با رهبری داشت خیلی از برخی اصلاح طلبان جلوتر است .
۷۶۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣۹۵       

    از : امیر ایرانی

عنوان : اپوزیسیون
بحثی با موضوعیت اپوزیسیون در نظردهی هایی مطرح گردید که می توان این موضوع را در رابطه با نوشتار آقای تابان ارجمند نیز دید در نتیجه می توان مطالبی را مطرح کرد شاید مفید واقع شوند:
۱) باید روند تحولخواهی در صد وچند ساله اخیر در ایران به ما فهمانده باشد که هدف! تحقق این شعار بوده؛آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی!
۲) این سه شعار اصلی؛آزادی -دمکراسی- عدالت اجتماعی با توجه به عملکرد حاکمان وقت همیشه اپوزیسیون خاص خود را می آفریند و تکامل روند تحققی آنان همیشه روحیه مبارزه گری را در جامعه خواهند آفرید و این روحیه در جامعه جاری و ساری است.
۳) عملکرد و دیدگاه های تشکیلات مبارزاتی در ایران ؛ این را به می گوید:مبارزین یا بر روی یکی ازاین سه شعار توافق داشته و یا اگر روی سه شعار توافق داشته اند به اولویت بندی آنان یعنی ؛ آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی اعتقادی نداشتند و اولویت دیگری را مد نظر داشته اند. که وجود این مسائل خود می تواند باعث ایجاد تفرقه در بین اپوزیسیون شود.
۴)تجربه تاریخی و گذر زمان خوشبختانه این را بر بخش بسیاری از نیروهای مبارز و اپوزیسیون شده ی چه از نوع قدیمی چه از نوع جدیدش دارد تحمیل می کند؛ پذیرش و اعتقاد به هر سه شعار و اولویت بندی درست آنان یعنی آزادی- دمکراسی-عدالت اجتماعی! یکی از هویت های اصلی مبارزاتی و اپوزیسیونی هر ایرانی است .و این هویت مبارزاتی در هیچ دوره ای تعطیل بر دار نیست ! چرا؟ چون روند تکاملی این سه شعار،در هر دوره ای؛ شرایط بعدی خودشان را نیز می آفرینند.
۵) از این سه شعار بخصوص آزادی و دمکراسی ؛ چون یاد گرفتنی و بدست آوردنی هستند پس اعتقاد به یاد گرفتنی و بدست آوردنیِ آنان، هر مبارز و اپوزیسیون ایرانی را به این سمت می برد که مبارزه برای تحقق آنان باید درونزا باشد. و به این نتیجه می رسد؛درونزایی مبارزه؛ شیوه مبارزه گری خاص خودش را می طلبد وآنرا می آفریند.
۶) با توجه به درونزایی مبارزه، مبارزه گری با توجه به امکانات درونی سازمان دهی می شود. این شرایط می گوید: وجود تفکر ؛یکی می آورد ویکی می برد !و تبلیغ برای این تفکر؛ یک حرافی کودکانه یا یک اقدام بی مسئولانه یا عملی کودنانه یایک عمل مأمورانه ی خائنانه تلقی می شود.
۷)مبارزین و اپوزیسیونی که معتقد به مبارزه ی درونزا هستند بر این امر واقفند که هر قدرت خارجی با توجه به توان و پتانسیل خود یک عمق استراتژیک برای خود تعریف می کند و آن قدرت ها هم در پی تأثیرگذاری وبه انحراف کشاندن حرکات درونزا نیز خواهند بود و خواهند رفت. که در این خصوص؛ مبارزین، چاره ای نخواهند داشت ؛نوعی خنثی سازی و یا تعامل را بنفع حرکت درونزا مدیریت کنند.
۸) نکته مهم اینست: در حرکت های درونزای مبارزاتی آنهم برای رسیدن به آزادی و دمکراسی ،قدرتهای خارجی برای تأثیرگذاری ویا عکس العمل نشان دادن به این روند معمولاً دو روش را عملی می کنند:
-الف)در لحظات آخر بر موج سوار می شوند و آنهم برای به انحراف کشاندن ویا برای اینکه خود را درمقابل آن نشان ندهند.
چنانچه در به انحراف کشاندن موفق شدند معمولاً این موفقیت خارجی را باید ناشی از ضعف در فهم و تعمیق نیافتن درک از آزادی و دمکراسی در روند مبارزاتی دید. وبزرگ کردن بیش از حد مسائل دیگر ، می تواند یک توجیه گری ی ناشیانه دانست .
-ب) قدرتهای خارجی اگر نتوانستند بر موج سوار شوند با کودتایی، مسیری دیگری را برای پی گیری مسائل خود می گشایند و می آفرینند.
اما در هر دو حالت؛الف یاب ؛ روند مبارزاتی درونزا متوقف نخواهد شد ونمی شود. وجالبست ما ایرانیان در این صد وچند سال ، دراین خصوص تجربیاتی را کسب کرده ایم. حال کسی در شکل وشمایل یک مبارز دو آتیشه ی مشکوک، دچار یک پرت وپلا گویی می شود خود می توان .......
۹) در مبارزه درونزا آنهم برای آزادی و دمکراسی، یک مبارز می داند؛ چون این دو یادگرفتنی و بدست آوردنی هستند پس باید در کشور در نبرد با سد کننده؛یک نبرد تغییر توازنی ی قوا و قدرت را به پیش ببرد.
۱۰) در مبارزه درونزا برای تغییر توازن قوا، مبارزین !از همان ابتدا بسمت تشکیل نیروی نظامی نمی روند چون میدانند در صورت قوی شدن این نیرو بعداً خود این نیرو مشکل ساز می شود وچه بسا خود این نیرو سد کننده جدیدی شود.
و از طرف دیگر مبارزین چون می دانند نیروها سد کننده موجود در مقابل آنان ، خود رشد یافته شرایط زمانه استبداد خواهی و استبدادپذیری بوده و هستند وآنان در روند جاری وساری شدن روحیه آزادی خواهی و دمکراسی خواهی قطعاً تحت تأثیر شرایط مبارزاتی قرار خواهند گرفت! پس آن نیرو های سد کننده به مرحله ی درماندگی و استیصال در مقابل روند تحولخواهی قرار خواهند گرفت.اما در نهایت در صورت مقاومت نیروها خاص چه مزدور و ...... اگر نیاز به تشکیل مبارز مسلحانه باشد بصورت مقطعی این نیرو خلق می شود واین نیرو مسلح نیز می تواند براحتی حذف شود و دیگر خود مشکل آفرین نخواهد شد. وآنان بعداً خواهان امتیازهای خواص نخواهند شد.
۱۱) با توجه به مبارزه درونزا و نوع مبارزه گری ی خاص آن، دیگر پولدار بودن و یا پول بدست آوردن تشکیلات یا گروه ها بی معنی است واگر هم از طرف گروهی یا تشکیلاتی کسب شود قطعاً در خدمت دکانِ دکاندارشدگان همان تشکیلات است.
و همچنین دیگر نیروی نظامی خاص داشتن و کمک گیری از آنان و یا نیروی نظامی دیگر چه به داخل وصل باشد وچه به خارج بی معنی است و حتی خطرناک برای تحقق آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی.
پوزش بخاطر طولانی شدن
۷۶۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣۹۵       

    از : مهند س

عنوان : پور محمدی و ری شهری آیا ریسمان نجات مردم را در دست دارند؟
آقای معمار آیا واقعا قرار است مردم ایران به طناب ری شهری و رئیسی و پورمحمدی از چاه بیرون بیایند؟ شما چگونه مدعی می شوید که ..."برای برونرفت فرزند از باتلاق دست طناب انداز را رد نمیکنند گرچه طناب در دست یک قاتل یا متهم باشد..."؟
حتی اصلاح طلبان هم برای توجه حضور پورمحمدی در کابینه روحانی از بکاربردن چنین توجیهات مشمئز کننده ای پرهیز می کنند! بهانه آنها معرفی شدن کاندیداهای پست وزارت دادگستری توسط رئیس قوه قضائیه به رئیس دولت است. یعنی خودشان می دانند که هیچ جای دفاعی از امثال این جنایتکاران نیست. آنوقت شما از این جانیان "ناجی" می سازید؟!
سوال دیگر اینکه گویا شما حتی از اصلاح طلبان راست هم برای دولت روحانی محبوبیت بیشتری برای مردم قائلید! چرا فکر می کنید که تا پورمحمدی ها چوب لای چرخ دولت نگذارند مردم از خواست برکناری امثال وی حمایت نمی کنند؟ این حساسیت بزرگی که مردم به انتشار فایل منتظری از خود نشان دادند و بسیاری را به واکنش و موضع گیری یا توجیه آن جنایات واداشتند عکس ادعای شما را تایید نمی کند؟
۷۶۰۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : کیا

عنوان : "چند هزار نفر افراد مسن و خسته و بیمار و بی پول."
انگشت بر نکته‌ای درد آور ولی‌ افتخار انگیز!

سخن من به جناب خواننده‌ این است ،که همین انسانهای مصمم هستند که تغییر یا انقلاب را هدایت خواهند کرد.

مگر در زمان شاه هم اینطور نبود؟

آنچه مهم است :

۱.کیفیت است نه کمیت!(کیفیت را داریم و کمیت را در جریان وقایع حاصل خواهیم کرد).

۲.مبارزه علیه دیکتاتوری بدون وفقه در این سالها ادامه داشته است ،گواه آنهم اینهمه زندانی و کشته میباشد که رزیم تا کنون به ما تحمیل کرده است و تعدادمان را تقلیل داده است با تمام زرنگی و خباثت ا‌ش موفق نخواهد شد ،چونکه ما ملتی هستیم که به انقلاب دست ز دیم و آنرا تا پیروزی بجلو خواهیم برد ،اگر چه با توقف‌های کوتاه.
۷۶۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : البرز

عنوان : اساساً پیشگیری زمانی معنا پیدا می کند، موضوعی برای پیشگیری باشد
خواننده گرامی، ضمن سپاس از جوابیه ی متین شما، ذیلاً چند سطری در باب آن می نویسم:
اساساً پیشگیری زمانی معنا پیدا می کند، موضوعی برای پیشگیری باشد. وقتی بنا به بیان شما ج.ا. تلاش می کند «...مبادا اپوزیسیونی درست و حسابی بین جوانان پا بگیرد...» خود نشانگر آن است که موضوعی به نام اپوزیسیون واقعیتی عینی است، و نه ساخته ی اذهان.

و همانگونه که در یادداشت قبلیم هم نوشتم، این اپوزیسیون واقعاً موجود در اثر گرفتار شدن به بیماری مزمن پراکندگی قادر به ایجاد دستور کار مشخص در جامعه نبوده و نیست، و لذا دائماً از موضع دفاعی در سیاست کشور دخالت و نقش ایفا می کند.

و ج.ا. همانند حکومتِ محمدرضاشاهی وقت و نیروی زیادی برای امتداد و گسترش بیماری مزمن پراکندگی در اپوزیسیون صرف می کند.

بی آنکه بخواهم افشاگریهای «جولیان آسانژ» و «ادوارد اسنودن» را نادیده بگیرم. لازم میدانم که تأکید کنم، که قبل از این افشاگریها هم، هم شما، هم من و هم همه ی دیگر هموطنان می دانستیم و میدانیم که همه ی کشورها همیشه و در همه حال منافعی در کشورهای دیگر دارند، که به کمک اندیشه و ابزارهای مختلف سعیی وافر در حفظش دارند.

و لذا گرچه "انگلیسا" ی موردِ نظر دائی جان ناپلئون هرگز بیکار ننشسته و دائماً پی جویِ اهداف و منافع خود هستند. ولی نباید از نظر دور بداریم، که غلبه ی بیماری مزمن پراکندگی، یا عدم اتفاق و اتحادِ نیروهایِ معتقد به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی پیرامون برنامه ای مشترک و فراگیر برای امروز و فردای ایران، برگی بسیار بَرنده در دستانِ مستبدین حاکم بر کشور و دول دارای منافع در کشورمان بوده است.
۷۶۰۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : حاکمیت خود شخصا شرایط سرنگونیش را فراهم میاورد!
۱.دزدی ، غارت ثروت ملی‌ :

پولشویی‌های نجومی سپاه و بانکها ،سوزاندن جنگلها و تقسیم زمینهای بدست آمده بین خودیها ،فروش پارک ها و ساختمان‌های عمومی با قیمتهای نازل بین خود و تازگی پرداخت حقوق پرداخت نشده کارگران ، کارمندان, طلبکاران بانکها از فروش اسناد ملی‌"تصمیم جدید دولت" .

۲.صدور انقلاب شوم اسلامی به منطقه با ثروت ملی‌ و جون جوانان وطن.

۳.دروغ و تزویر علنی ،توهین به شعور مردم در سطح کودکانه.

۴. اسیر کردن زنان و مردان با دست آویز‌های ارتجاعی ،تجاوز جنسی‌ ،قتل و زندان شهروندان.

یک چنین حکومتی خیال جدی برای ادامه بقا ندارد!
۷۶۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱٣۹۵       

    از : خواننده

عنوان : آقای البرز گرامی -
آقای البرز گرامی -
ایرادی نیست. شما اپوزیسیون می بینید، من نمی بینم.

شما می نویسید:
«چه اگر غیر از این بود، ج.ا. نیازی به صرف اینهمه نیرو و تلاش برای نادید انگاشتن آن نداشت».

ج. ا. چیزی صرف نادید انگاشتن اپوزیسیون نمی کند، چون اپوزیسیونی وجود ندارد جز در ذهنِ خیالباف چند صد تا چند هزار نفر سالخورده بیمار و بی پول.
هر چه ج. ا. صرف می کند برای آنست که الف) مبادا اپوزیسیونی درست و حسابی بین جوانان پا بگیرد. و ب) همین مخالفان اندک و منفعل را تحت نظر داشته باشد.
این به این معنی نیست که حالا اپوزیسیونی وجود دارد که ج. ا. از آن وحشت دارد. نخیر.
اپوزیسیون خطرناک خود را قلع و قمع کردند و تمام شد.

همین چند روز قبل هم که یادبودِ اعدامیان بود در کلن اپوزیسیون را دیدید. ۱۵-۲۰ نفر که همه هم پسر خاله و دختر خاله و رفقای فیسبوکی همدیگر و حالت کلوپ که ملاقاتی بکنند و گپی بزنند. شما اینرا می گوئید اپوزیسیون؟

مسئله «دائی جان ناپلئون» و «تئوری توطئه» را هم لطفاً بروید و با «جولیان آسانژ» و «ادوارد اسنودن» مطرح کنید تا برایتان توضیح بدهند که اتفاقاً آقای پزشکزاد اشتباه می فرومدند و کار کار انگلیسی ها «هست».
تا قبل از «جولیان آسانژ» و «ادوارد اسنودن» هر کس به شما می گفت «تمامِ ارتباطاتِ دنیا کنترل می شود» چه جوابی به او می دادید؟ می گفتید «دائی جان ناپلئون و تئوری توطئه».
بعد از «جولیان آسانژ» و «ادوارد اسنودن» دیگر نباید براحتی چنین چیزی بگوئید.

با تشکر
۷۶۰۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۵       

    از : masoud memar

عنوان : عمکرد میدانی عرضه بسته به کمیت تقاضا متغیّر است .
بنظر من خواسته ای نظیر برکناری مصطفی پورمحمدی با اینکه در ذات خود خواسته ای برحق است اما با توجه به بستر سیاسی امروز ٫ جامعه ایران تا زمانی که امثال او چوب لای چرخ دولت روحانی نکرده باشد از آن استقبال نخواهند کرد و حتی اگر چنین اشخاصی چرخ دولت را اندکی روغنکاری یا روان تر کنند نیز موردحمایت قرارخواهند گرفت . بطور نمونه در تهران لیست معروف انگلیسی با اینکه افرادی نظیر ریشهری را شامل میشد اما برد. تداوم چنین خواسته های غیرعملی ٬ شکاف اپوزسیون مطرح کننده با جامعه را عمیق تر میکند. برای برونرفت فرزند از باتلاق دست طناب انداز را رد نمیکنند گرچه طناب در دست یک قاتل یا متهم باشد .
۷۶۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۵       

    از : آزاد سیروانی

عنوان : جهاد اکبر و رادیکالیسم
آقای تابان کلید را در قفلِ قنجورِ رادیکالیسم چرخانده است. استدلال روشن است و واکنش ها قابل انتظار. یکی در پاسخ، بی پولی را بر جرم های اپوزیسیون می افزاید و دیگری به آن استدلال ضرب المثل می بندد و توصیه می کند که اپوزیسیون خود را گربه تصور کند تا بتواند موش ارتجاع را بگیرد. حال این چه گربه ایست که از وحشت موش به خارج گریخته، واین چه موشی است که دسته دسته گربه ها را کت بسته قلع وقمع می کند، بر من خواننده معلوم نیست. انقلاب در تصور آنها همان جهاد و انتحار است که ارتجاع هر روز در بوق می دمد. امت نباید به فکر بهبود و اصلاح امور روزانه خود باشند، نباید به فکر قانون باشند، نباید در دسته بندی های حکومت دخالت کنند، نباید به روزنه های نفس کشیدن فکر کنند، نباید دغدغه ی معاش داشته باشند، نباید به نفس اماره راه دهند و خواستار کنسرت و پوشش خود باشند، بلکه باید به فکر جهاد اکبر یا همان انقلاب بزرگ باشند. که خیر دنیا و آخرت در آن است. چقدر این روضه ها در برابر سیر واقعی زندگی تاب آورده است؟ مردم به بی قانونی اعتراض می کنند، تا آنجا که بتوانند دسته بندی ها ی حکومت را بر هم میزنند، از هر فرصتی برای بهبود
معاش، محیط زیست، پوشش دلخواه، و شادی های روزمره و اعتراض آمیز خود فروگذار نیستند. آنها به انتظار جهاد اکبر و انقلابی که بشارت حیاتی روٌیایی میدهد، از زندگی کنونی دست نشسته و نمی شویند. همانگونه که به تغییرات بنیادی می اندیشند از هر گونه خللی در کار استبداد روی بر نمی تابند. آنها خود را گربه یا پلنگ تصور نمی کنند زیرا انسانند با قدرتی از جنس خرد ومیلی به زندگی و مبارزه در این جهان، نه جهشی یکباره به قیامت.
۷۶۰۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۵       

    از : سیامک شاملو

عنوان : تایید حرفهای کاربر گرامی - آرمان...
با نظر ایشان موافقم چونکه تجارب تاریخی و بکاربردن عقل آدمی اینرا بما یاد میدهد که حکومتهای فاشیستی بدلخواه خود حاضر به واگذری قدرت سیاسی خود نیستند و تنها با شیوه جنگ و جدال و خشونت و خونریزی است که میشود آنها را به زیر کشید. متاسفانه! حکومت فاشیستی که نوع اسلامی اش در ایران میشود گفت از بدترین نوعش است بدلایل ریشه دواندن اعتقادات مذهبی و اسلامی به غلط در بین مردم ایران چونکه دلالان شیاد در لباس آخوندی و شخصی مثل شریعتی و عبدلکریم سروش و دیگر مرتجعین مسلمان سالهاست که صاحب دستگاههای شستشوی مغزی مردم را در دست خود داشتند و دارند و هنوز کار میکنند و با این پایگاهی که سران اسلامگرا خصوصا در اکثر قشر بیسواد و کم سواد و مردمان فقیر دارند راحت میتوانند این لشگر خرافه پرست چند میلیونی را بر علیه روشنفکران غیر مسلمان ایرانی موبیلیزه کنند. چپ ایرانی شناخت خوبی هم از ساختار و قشرهای مردم درون ایران دارد ولی نمیخواهد اعتراف کند که با ایده آلهای چپی شاید مجال بازی دادنشان در بین چنین مردمی داده نمیشود و برای همین مبارزه اش بر علیه حکومت اسلامی در حد تعارف کردن باقی میماند و نباید جدی گرفته شود. وگرنه شما وقتیکه کسی را به مهمانی دعوت میکنی که باید بر سفره شما بنشیند باید از قبلش چیزی تهیه کرده باشی تا بتوانی بر روی سینی عرضه و تحویل مهمان یا مردم دهی؟ متاسفانه اگر نشود گفت که سینی برای عرضه کردن برنامه های چپ کم کالا نباشد بلکه خالیست که ابتدا باید با برنامه پُر شود بعد سراغ مردم رفت و گفت خلایق بیایید به دامان احزاب چپ یا بما بپیوندید. وقتی رفیق بزرگوار ما جناب تابان مینویسد: " آیا کسانی که برای استقرار یک جمهوری دموکراتیک در ایران مبارزه می کنند، نباید هیچ خواسته ای را در برابر حکومت، این یا آن جناح آن و اشخاص و رهبر آن قرار بدهند به این تصور که چنین خواسته هایی عملی نیست و خواستن آن ها از حکومت، به توهم دامن می زند؟ "
سوال من از جناب تابان این است که چقدر واقعیت بینی در این خواسته " استقرار یک جمهوری دموکراتیک " ایشان که سخنگوی جریانی از چپ است میباشد؟ مگر میشود شما قدم اول را برنداشته قدم دوم را میخواهید بردارید؟ آیا شما نباید در قدم اول اسلام را که بنامش حکومت راه انداختند از سر راه برداری یا به کنار زده شود تا بعد در قدم دوم جائی برای دموکراتیزه کردن در ایران باشد؟ چونکه تا زمانیکه اسلام در ایران یا هرکشور دیگری حرف اول را برای گفتن داشته باشد امکان ندارد بگذارند دموکراسی عرض اندام بکند یا رشد و نمو کند. آیا جناب تابان معتقدند یا بر این باورند که در کنار اسلام یا با وجود اسلامگرایان از افراطی تا معتدلش میشود با نیروهای چپ و یا پیشرفته دیگر به جمهوری دموکراتیک رسید؟ چطور؟ همین بحث را قبل از انتخابات شیخ حسن روحانی هم با طرفداران شرکت در انتخابات ریاست جمهوری داشتیم که گول وعده های فضای باز سیاسی و آزادی مطبوعات دادن او را میخوردند. میگفتیم مگر میشود خامنه ای و سپاه بگذارند که کسی بیاید گور خودشان را بکند با آزادی بیان دادن به مردم و رسانه ها؟ دیدیم که نشد و اوضاع بدتر هم شد! حالا برای من معما است جناب تابان شما پیش کسوت سیاسی چپ چطور بدون برچیدن بساط اسلام از ایران میخواهید به دموکراسی برسید؟ اسلام و دموکراسی مثل آتش و پنبه نمیتوانند زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر داشته باشند یا غیر از این است؟ تازه نام ج. اسلامی به ج. دموکراتیک تغییر هم کرد و چپها و دموکراتها قدرت را بدست گرفتند ولی تا زمانیکه چند آخوند در کشور باشند هرلحظه خطر توطئه شان بر علیه دموکراتها هست که دوباره بساط ترور بر علیه بی دینان راه بیاندازند و فرامین قرآن را به اجرا در آورند ترور یا اعدام بکنند مثل پورمحمدی جنایتکار! عمق فاجعه رژیم اسلامی هنوز برای برخی رفقا گویا روشن نیست که چپ ایران با حمایتش در سرنگونی شاه دیکتاتور خدمت بزرگی به اسلام و آخوندها کرده که پس گرفتن قدرت سیاسی یا برکنار زدن ج.ا. اگر غیرمحال و غیر ممکن نباشد بلکه کاری بسیار دشوار و سخت و تنها با خشونت و خونریزی ممکن است با این پیش بینی که سوریه دوم از ایران ساخته شود که گویا چپ ایران از چنین سناریوی جنگ داخلی دوری میجوید. پس میماند پشت گود نشینی برای چپ و رُل تماشاچی ج.ا.! در همین سایت خیلی کم برعلیه اسلام گفته یا کار روشنگری کرده میشود که امیدست در آینده بدان اهمیت و جای بیشتری داده شود. با آگاهی اکثر مردم ایران در باره نقش ویرانگر اسلام شاید بعداً آرزوی ج. دموکراتیک برای جوانان عیب نباشد!
۷۶۰٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱٣۹۵       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست