از : مئهران باهارلی
عنوان : نشانه های ناخوشایند
این بیانیه هنوز با باورهای نژادپرستانه و قومیتگرائی افراطی در هم تنیده است. در کشور کثیرالمله ایران با هویتهای ملی گوناگون ملل ساکن در آن، ایرانی را که صرفا یک هویت سرزمینی و تابعیتی است، به عنوان یک هویت ملی-ائتنیکی تعریف کردن، رفتاری نژادپرستانه است.
در بیانیه علی رغم خواستاری برای لغو مذهب رسمی، در باره لغو رسمیت انحصاری زبان فارسی که صرفا زبان سی درصد مردم این کشور است سکوت اختیار شده است. این نیز رفتاری نژادپرستانه و نشانگر خواست نویسندگان آن برای ادامه نظام تبعیض در ایران است
۲۰۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : محسن مقصودی
عنوان : تبعیض ها را از ریشه برکنیم !
بسیار جای خوشحالی است که فریاد میلیونها و میلیونها انسان که قربانی آشکار و پنهان تبعیض ها و نابرابری های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی می شوند اینچنین پژواک هایی می یابد که امید رهائی و برابری را در دل های دردمند و جریحه دار افزون می کند.
گرایش ضد تبعیض جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران نیز به سهم خود ، مدتها است که منشوری را در این رابطه منتشر ساخته است . علاقه مندان می توانند آنرا در وبلاگ http://zedetabiiz.blogfa.com مطالعه نمایند و نظرات خود را به آدرس zedetabiiz@ymail.com ارسال کنند.
زنده باد استقلال ، آزادی و برابری، آرزوی دیرین ایرانیان !
مرگ بر دیکتاتوری و تبعیض ! دشمنان ایران و ایرانیان !
۲۰۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : ایرانی
عنوان : کدام قسمت این بند نادرست است؟
پیامگذار محترمی با بند ذیل مخالف است. کدام قسمت این بند نادرست است؟ اگر فردی توانا و کاردان خود را شایسته اعتماد و منتخب مردم میداند، چه اشکالی دارد که در فواصل زمانی معین عملکرد خود را در معرض قضاوت و رأی مردم قرار دهد؟
"...همچنین، بمنظور جلوگیری از بروز استبداد حزبی، هیچ شخصیت و حزبی نمی تواند برای همیشه در قدرت بماند و همه ی گردانندگان کشور بصورتی ادواری و مدتمند برای انجام وظایف خود برگزیده می شوند و در دوران کار خود همگی مستخدمین و خدمتگذاران ملت محسوب شده و در موقعیتی نیستند که از لحاظ حقوق اجتماعی خود را بالاتر از تک تک آحاد ملت ایران بدانند."
۲۰۲٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : جمهور یعنی حاکمیت ملی و نه نام حکومت؟!.
خانم ملکی گرامی، من چنین برداشتی که شما داشته اید را ندارم، شاید اشتباه می کنم. فکر می کنم جمهور مردم به معنای برخواسته از مردم باشد و نه نوع حکومت باشد. این ابهام باید هر چه زودتر برطرف شود چون گروهی را اتوماتیک حذف می کند و تبعیض آمیز است.
خانم ملکی خواهشمندم هر چه زودتر با افراد مربوطه تماس برقرار کرده و جوابی صزیح بخواهید و ما را در جریان بگذارید.
تندرست و شاد باشید.
۲۰۲٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : مینا ملکی
عنوان : حذف مشروطه خواهان و سومین اتحاد جدید از جمهوریخواهان راه به جایی نخواهد برد.
من ابتدا این بیانیه را امضا کردم چون برخی از هم اندیشان خود این را از من خواستند. اما امروز بعد از خواندن دقیق متن نام خود را پس گرفتم. دلیل من که به آنها نوشتم:
دوستان بیانیه شما حمایت بخشی از اپوزیسیون را که طرفدار حکومت پادشاهی مشروطه میباشد ناممکن ساخته است. در بند سیزده میخوانیم:
"...همچنین، بمنظور جلوگیری از بروز استبداد حزبی، هیچ شخصیت و حزبی نمی تواند برای همیشه در قدرت بماند و همه ی گردانندگان کشور بصورتی ادواری و مدتمند برای انجام وظایف خود برگزیده می شوند و در دوران کار خود همگی مستخدمین و خدمتگذاران ملت محسوب شده و در موقعیتی نیستند که از لحاظ حقوق اجتماعی خود را بالاتر از تک تک آحاد ملت ایران بدانند."
به این ترتیب این بیانیه فقط نه فقط محتوی بلکه تلویحا شکل نظام آینده ایران را تعیین کرده است و آن جمهوری میباشد. برای منکه که امروز نه جمهوری خواهم و نه پادشاهی خواه و شکل حکومت آینده برایم اصلا مهم نیست بلکه در درجه اول تمرکز قدرت در کانون انتخابی پارلمان را خواهانم، این بند بسیار ناخوشایند است. اولا پیش از شما دو اتحاد سکولار جمهوریخواهان وجود داشته و دارد. دوم اینکه با توجه به اینکه رضا پهلوی را فرد دموکراتی میدانم و تعیین نظام آینده جامعه را حق مسلم مردم در یک انتخابات آزاد میدانم، این بند بیانیه را نمیتوانم قبول کنم. پادشاهی مشروطه تناقضی با حقوق بشر و دموکراسی ندارد. نظر شما راجع به این بند چیست؟ آیا حذف بخشی دگر اندیشان دموکرات و تفرقه بین خودی و غیر خودی را به صلاح و منطبق بر منافع ملی ما میدانید؟
شاید امضای این بیانیه اشتباه عجولانه ای از من بود. اما اگر جمهوری خواهان میخواهند بطور خزنده نظرات خود را تحمیل کنند، من به نفع دگر اندیش دموکرات آنها یعنی مشروطه خواهان امضای خود را پس خواهم گرفت.
با درود، مینا ملکی
۲۰۲٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : وسواس در چنین مواردی حیاتی و یک وظیفه ملی است.
جناب بی نیاز (داریوش) مهربان،
من وسواس شما را بسیار بجا می دانم، ما باید آگاهانه پا پیش بگذاریم و بدنبال شفافیت و جزییات امر باشیم . حقوقدانان متبحر مستقل باید در این امور دخالت داشته باشند تا از هر گونه ابهامی جلوگیری شود و راه را برای جلب اعتماد همگان هموار کند.
وسواس در چنین مواردی حیاتی و یک وظیفه ملی است و من شما را بخاطر همین وسواستان می ستایم.
دوستدارتان
حق
۲۰۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : ب. بی نیاز داریوش
عنوان : هموطن عزیز (حق)
همانگونه که در پائین نوشتم به نظرم این یک گام بزرگ است و باید تأکید کرد که به لحاظ کیفی با اعلامیه آن پنجاه و چند نفر کاملاً متفاوت است. بعضی از دوستان شخصی ام نیز این پیمان را امضا کرده اند که حتما با آنها تماس خواهم گرفت و نظرات خود را بیان خواهم کرد. ولی بند ۳ هنوز به نظر من (شاید اشتباه کنم!) شفاف نیست. تلاش خواهم با دوستانی که کارشناس مسایل حقوقی هستند (البته دوستانی که آلمانی هستند و مسئله را فقط صرفاً حقوقی می بینند و احساسی برخورد نمی کنند) مشورت کنم. ولی به اعتقاد من عنوان «پشتیبانان سکولار جنبش سبز» تا حدودی گمراه کننده و مبهم است. به هر رو، شاید من زیادی واسوس به خرج می دهم. البته این وسواس می تواند بجا باشد می تواند به نوعی «مته به خشخاش» نهادن یا زیادی باشد.
مهم این است که جنبش سکولار سرانجام این اعتماد به نفس را پیدا کرده که مطالبات خود را مستقل از اصلاح طلبان عرضه کند و این خود گامی بزرگ است.
شاد و تندرست باشید
۲۰۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : آیا بند ۳ این اعلامیه جوابگوی مسایل قومی در ایران نیست؟
منهم به نوبه خود به روشنفکرانی که این اعلامیه افتخار آمیز در را در جواب به بیانیه ننگین ۵۶ «روشنفکر» تهیه و به امضاء رسانیده اند سپاسگزارم.
آقای بی نیاز (داریوش) گرامی، آیا بند ۳ این اعلامیه خواستار قانون اساسی نوینی که بر پایه منشور حقوق بشر سازمان ملل باشد نیست؟ آیا این حقوق جوابگوی مسائل قومی در ایران و یا هر جای دیگر در جهان نیست؟
آیا شما با امضاء کنندگان این بیانیه همراه خواهید شد؟ تبادل نظر خواهید کرد؟ آیا همکاری خواهید کرد؟
امیدوارم همیشه شاد وتندرست و با ما باشید.
۲۰۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : شیوا
عنوان : اجازه ندهیم جنبش سبز ملا خور شود !
درود بر شما , اجازه ندهیم جنبش سبز هم مثل انقلابمان ملا خور شود , درود بر همه شما
۲۰۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|
از : ب. بی نیاز داریوش
عنوان : اشکالات اساسی نهان در بیانیه
ابتدا خسته نباشید.
از این که عدهای از هموطنان عزیز دست به چنین اقدامی شایانی زدهاند باید تبریک گفت و این آغاز بس ارزشمندی است. این بیانیه به درستی بر دو نکتهی اساسی یعنی «انحلال کامل حکومت موجود» و «پذیرش دوران گذاری تدریجی و بیخشونت» تأکید میکند. به اعتقاد من، بر مجموعهی مفاد اعلام شده، نقدی وجود ندارد. ولی در این جا دو اشکال اساسی به چشم میخورد:
بیانیه تحت عنوان «پشتیبانان سکولار جنبش سبز» نامگذاری شده است. به اعتقاد من «جنبش سبز» یک هویت معین دارد و بازتابدهندهی کل جنبش دموکراتیک مردم ایران نیست. «جنبش سبز»، جنبش اصلاحات به رهبری واقعی (نه نمادین) آقای موسوی (و البته کروبی و خاتمی) میباشد. اشکال قضیه در این جاست که این پیمان سیاسی- حقوقی برای «پشتیبانی» از «جنبش سبز« تدوین شده است. تقلیل دادن کل جنبش کنونی به «جنبش سبز» و سازماندهی کردن سکولارها برای «پشتیبانی» از آن، در واقع چیزی بیشتر از دنبالهرویهای تاکنونی نیست. پرسش من این است: چرا نویسندگان این بیانیه ، این بدیل را به عنوان «جنبش سکولارهای دموکرات» اعلام نکردهاند؟ شکی نیست که بخشی از مطالبات جنبش سبز با مطالبات کل جنبش دموکراتیک همخوانی و سازگاری دارد. در واقع این «جنبش سبز» است که یک بخش از کل جنبش را تشکیل میدهد و نه برعکس! به سخن روشنتر: جنبش سبز به کل جنبش مردم ایران اطلاق نمیشود، بلکه فقط بخش اصلاحطلبان آن را تعریف میکند و آن هم رهبریت شناخته شده دارد که آقایان موسوی، کروبی و خاتمی تبلور آن هستند.
نکته دوم: در بیانیه به درستی آمده است: «... ما باور داریم که استمرار این یکپارچگی (ایران) را تنها برانداختن انواع تبعیضهای قومی و سرزمینی و فرهنگی تضمین میکند»
فکر نکنم که کسی از بیانیه انتظار داشته باشد به حل مسایل ملی یا قومی (یا هر چه نامش را بگذارید) بپردازد. ولی به اعتقاد من این بیانیه وظیفه داشت که از این مسئله (ملی یا قومی) به گونهای شفاف و صریح به عنوان یک «معضل تاریخی» نام میبرد. یعنی جامعه ایران و جنبش جاری کنونی باید این واقعیت را بپذیرد که یک چنین «مسئلهای» داریم و در آینده، پس از رفتن این حکومت باید به شکل دموکراتیک حل شود. این که راه حل چیست، موضوعی است که به آینده مربوط است. به نظر من، جملهی فوق در رابطه با تبعیضهای قومی از چنین باری تهی میباشد.
به هر رو، فکر میکنم، اگر بیانیه این دو اشکال اساسی را مرتفع سازد شاید بتواند در آینده به یک موتور عمومی برای تعمیق و تداوم جنبش تبدیل شود.
شاد و تندرست باشید
۲۰۲۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨
|