یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ما ایرانی بی تبعیض می خواهیم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : پوینده

عنوان : دو رکن اصلی فرهنگ استبدادی در ایران برای قرن ها کنترل وسلطه سلطنت و روحانیت بر دولت بود. یکی رفت، حالا هم وقت رفتن جون سخته است.
از نظر من یک ایراد اساسی بر هر دو اعلامیه که از طرف "ایرانیان سکولار در چند روز اخیر فرستاده شده وارد هست.
هر دو این اعلامیه ها به مهمترین معضل فرهنگی در کشورمان بخاطر ملاحظات سیاسی به اندازه کافی نمیپردازند.
آن معضل فرهنگ استبدادی و استبداد سیاسی است.
دو رکن اصلی فرهنگ استبدادی در ایران برای قرن ها کنترل وسلطه سلطنت و روحانیت بر دولت بود. یکی رفت، حالا هم وقت رفتن جون سخته است. دیر یا زود داره سوخت و سوز نداره حق تعیین سرنوشت که یکی از اصول اساسی اعلامیه جهانی حقوق بشر است در تضاد با غیرانتخابی بودن بالاترین قدرت حکومت است. حالا میخواهد ولایت سفیه باشد یا شاه. فرهنگ استبدادی تبلور د را در استبداد سیاسی (حکومتی) نمایان میسازد و استبداد سیاسی به نوبه خود با قربانی نمودن آزادی بیان و اندیشه و ممانعت از بوحود آمدن نهادهای مستقل و گسترده مدنی موجب باز تولید فرهنگ استبدادی میگرددریشه کن کردن فرهنگ استبدادی در چهارچوب نظامهای توتالیتر و استبدادی امکان پذیر نیست. برای اینکار احتیاج به رشد آگاهی گسترده نسبت به مولفه های متنوع فرهنگ استبدادی هست. لازمه اینکار وجود آزادی مطبوعات، آزادی بیان, آزادی احزاب و شکل گیری تشکلهای مدنی قدرتمند و مستقل از حکومت هست. بنابراین حتی با سرنگونی نظام کنونی احتیاج به دوران گذار برای نهادینه شدن فرهنگ دمکراتیک خواهیم داشت. هیج جای تعجبی نیست که علیرغم برخی تفاوت های ایدئولوژیک، شیوه های تبلیغ و سرکوب در هر دو نظام مشابهت های زیادی داشته باشه. چرا که ابشخور مشترک فکری فرهنگ استبدادی بسیار عمیق تر از تفاوت های بنیادگرایی دینی با جزمیت ناشی از استبداد و شونیزم سلطنتی است. بیانیه ای که در حمایت از برنامه موسوی طرح شده به این سئوال اساسی نمیپردازد که برنامه اصلاح طلبان حکومتی نه در جهت نفی استبداد دینی که نظام "جمهوری" اسلامی تبلور مشخص انست بلکه اساسا در جهت نفی جناح دیگر در قدرت است. اگر آقایان واقعا با استبداد مشکل داشتند چرا بعد از سی سال و بعد از اخراج شدن از حکومت طرفدار آزادی احزاب و آزادی مطبوعات شدند؟آقای موسوی آیا در سی سال گذشته ما آزادی احزاب و آزادی مطبوعات در نظام ولایت فقیه داشته ایم؟ شما در این سی سال کجا تشریف داشته اید؟
اشکال بیانیه دوم هم در این است که حتی یکبار از کلمه دیکتاتوری یا استبداد استفاده نمیکند. چرا که بعضی افراد خواهان سلطنت در این اعلامیه اگر چه بنوعی میتوانند " سکولار" به مفهوم محدود کلمه باشند. اما بخاطر علاقه شان به سلطنت زیاد سر موضوع و خصلت صد دیکتاتوری این جنبش نمی توانند مانور بدهتد. چرا که گذشته خودشان در این رابطه مسئله دار است.

چرا در اعلامیه دوم حرفی از جمهوری ایران زده نشده.
نقطه اشتراک طرفداران سلطنت با طرفداران نظام ولایت فقیه در خواستن هر دو گروه در حقنه کردن نیرویی ماورای رای مردم بعنوان بالاترین قدرت سیاسی در کشور است.
بقول خودشان شاه و رهبر موهبت های الهی!!!! هستندکه به مردم باید تحمیل شوند.
۲۰۲۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨       

    از : بابک تبریزی

عنوان : به نظر من فوق العاده است
به نظر میاد که ما سکولار ها هر چه زودتر یک حذب مانند تشکیل دهیم و نیروهایمان را جمع و به نمایش بگذاریم که بعضی فرصت طلبها و عوامفریبها و دروغگو ها و زالو ها و .... نتوانند بگویند که یک عده قلیل یک غلطی هم کردند و آن را نباید به حساب اکثریت گذاشت. البته بنده قبلآ با چندین کامت به عرضشان رساندم که غلط را شخص ایشان کردند . درود بر شما که این امکان را میدهید که ما نظر خود را بیان کنیم.
۲۰۲۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱٣٨٨       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : جمهوری ایران سرآغازحرکت مشترک
اشکال اساسی ناموفق بودن جنبش اصلاحتی ـ اجتماعی ایران در کمبود ارایه بیانیه ها و اعلامیه های رنگارنگ و کم و بیش با متون و ادبیات عوام فریب مشابه نیست. در مدت این سی سالی که از عمر رژیم عقب افتاده و استبدادی اسلامی میگذرد، بارها و بارها اعلامیه و فراخوان از جانب گروهها و محفلهای سیاسی انتشار یافته و عده ای در خارج از کشور با حلقه زدن دور آن، طومارها را بامضاء رساندند و انرا آخرین نسخه شفاآور مشکلات شمردند. از طرفداری جریانات مشکوک عوامل خارجی و وابسته بکمکهای بیگانگان نظیر صدام حسین گرفته تا گروههای تجزیه طلب سنتی و وابسته بسیاست نابودی حاکمیت و استقلال ایران و در طیف دیگر، آنقدر «دموکرات» شدند که در دولت آینده جایی برای دوباره جان گرفتن بازماندکان استبداد پهلوی را لازم و شرط موفقیت در امر مبارزاتی آزادیخواهانه و استقلال طلبانه میدانند.امروز پس از گذراندن هفت خان و پریدن از این سو بآنسو، بیانیه هفدهم اقای موسوی، فرصتی دیگر برای ابراز وجود و عقب نماندن از دیگر همقطاران« بیانیه۵۴ نفر دو سه روز پیش»باین خانمها و آقایان بوجود آورد.
من مشکل بخصوصی بااین بیانیه ندارم که قابل تکمیل و تصحیح نباشد. منهم معتقد به سرنگونی رژیم استبدادی از طرق مسالمت آمیز ، سکولار و در چار جوب تمامیت ارضی ایران هستم.فاکت است که مردم رژیم پهلوی را سرنگون کردند، فاکت است مردم با توجه بتجربه از نظام مذهبی اسلامی، با حاکمیت مذهبی از هر قماشی دیگر مخالفند. ولی مشکل اصلی و اساسی که وجود دارد، بی اعتمادی به قسمتی از امضاء کنندگان و ناشرین این بیانیه ها که از گذشته های هفت رنگ، که نشان از طیف چپ دوآتشه تا راست مرتجع و اخوند وابسته دارند،است. بنظر میرسد وقت آنست که این ورشکستگان سیاسی، بجهت اشکالات بینشی که دارا بودند و ضربات جبران ناپذیری بمبارزات مردم زده اند، جزو بازنسشتگان سیاسی گردند و شرشان را کم نمایند.آنان شاید بعنوان کمک دنده، در صورت نیاز مورد استفاده قرارگیرند. فردای پس از پیروزی برای بازسازی مرمت خرابیها بجا مانده از دو سیستمهای ارتجاعی شاه و خلیفه گری، نیاز مبرم به پیر و جوان خواهیم داشت.آنهاییکه مثل خانم ملکی ادعا میکنند که نوع حکومت مطرح نیست ودر عین حال رضاربع پهلوی را دموکرات میدانند، طرفدار رژیم شاهی با همه زیر و بمهایش هستند.مطمین باشید، مبارزه مردم که سی و چند سال پیش برای آزاد اندیشی و آزادی شروع شده، همراه با برداشتن تاج و عمامه بپیروزی خواهد رسید.
۲۰۲۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : شیوا

عنوان : اتحاد جمهوریخواهان خواستش " انحلال حکومت " نبوده و نیست.
اتحاد جمهوریخواهان خواستش انحلال حکومت نیست , خواست اتحاد جمهوریخواهان تثبیت حکومت با اندکی تغییر است این فرق کوچکی نیست, اتحاد جمهوریخواهان به دنبال سبز علوی ست نه سبز سکولار و........
۲۰۲۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : اینکه حرف جدیدی ندارد
خانم اردلان اتحاد جمهوریخواهان دموکرات لائیک که از موسوی حمایت نکرده، چرا به آنها نپیوستید؟ اصلا معلوم نیست چرا همیشه یکعده کار دیگران را میخواهند ضایع کنند و با نادیده گرفتن آن خودشان همان کار را تکرار میکنند و انتظار استقبال و کف زدن هم دارند. بنظر من منشور اتحاد جمهوریخواهان دموکرات لائیک بسیار روشن تر و منسجم تر از این بیانیه جدید است. تازه اگر اشکالی به آن وارد است این عزیزان اول باید کار پیشینیان را نقد میکردند و بعد شاهکار خودشان را ارایه میدادند. مشکل اپوزیسیون ایرانی این است که همه افراد آن بقول اسماعیل خویی میخواهند "شخص اول مملکت" باشند و الا اینقدر همدیگر را ضایع نمیکردند. شاید صدها نفر این بیانیه را امضا کنند اما فراموش نکنیم که بیانیه اتحاد جمهوری خواهان را هم چیزی حدود هزار و چهارصد نفر امضا کردند و آخرش هم میبینیم که دچار چه ریزشی شدند و آخرش همان علی ماندو خوضش. ایکاش قبل از چنین اقداماتی ابتدا به آسیب شناسی حرکتهای قبلی مینشستیم و کار دیگران را بی ارزش نمینمودیم. هیهات...
۲۰۲۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : secular

عنوان : V
بیانیه ی «پشتیبانان سکولار???? جنبش سبز ایران»
ما ایرانی بی تبعیض می خواهیم

******************************************************
۳. ما معتقدیم که ایرانیان، بعنوان مالکان حقیقی کشورشان، باید از همه ی حقوق مندرج در اعلامیه ی حقوق بشر، بدور از هرگونه شرط مذهبی یا غیر مذهبی، برخوردار باشند و حکومت آینده ی ایران???????????????? باید همه ی مفاد کنوانسیون های بین المللی را که متضمن برابری جنسیتی، ممنوعیت تبعیض، شکنجه، اعدام، زندان عقیدتی ـ سیاسی، و محرومیت از خدمات آموزشی و بهداشتی اند بدون هیچ اما و چرا و شرطی پذیرفته و رعایت کند.

------------------------------------------------------
حاکمیت از آن جامعه مدنی است!!!
در سال ۵۷ با فریبکاری از ملت خواسته شد برای تعیین سرنوشت خویش در رفراندمی شرکت کنند تا بدین وسیله حاکمیت خویش را به حاکمیت جعلی سپارند !!!

دگراندیشان بظاهر مترقی هم نمی اندیشیدن که رفراندم تعیین نوع حاکمیت (مذهبی ،کمونیست، ناسیونالیسم، سوسیالیسم , پادشاهی ...) درست در مقابل حاکمیت جامعه مدنی قرار دارد !!!
زیرا حق حاکمیت جامعه مدنی به زیر کشیده گشته است و به زیر سوال رفته !!! و با مغلطه این رفراندم را بنام دمکراسی به ملت عرضه کردند!!!

امروز هم مکاران و بیخردان جاه طلب با مطرح نمودن اینکه ما خواهان نظامی ??? سکولار و دمکراتیم که تعیین نوع حاکمیت توسط ملت از طریق رفراندم تعیین گردد پا بمیدان گذاشته اند.

غافل از آنکه عقل خودبنیاد هر تجربه ای را یکبار تجربه خواهد کرد و تکرار آن را جهل مرکب میداند !!!
حق حاکمیت جامعه مدنی (جمهور جامعه مدنی) برای تسلط بر قدرت سیاسی و ثروت ملی هرگز به زیر سوال و رفراندم نخواهد رفت!!!

Jonbesh tahvol khahe secular
۲/۸/۸۸
*************************************************

۵. ما اعتقاد داریم که «ایرانی بودن»، علاوه بر جنبه های حقوقی و قانونی اش، یک باور برخاسته از «هویت ملی ـ تاریخی??????????????????????» ما است که تبعیض می تواند ویرانگر آن باشد.

----------------------------------
هویت آدمی از خردگرایی منشا میگیرد. زندگی آدمی بقامت خرد و معرفت اوست که آدمی را دعوت برهایی طلبی میکند.

استبداد ضد فرهنگ است!!!! و فرهنگ ایرانزمین ، غیر از تاریخ ایرانست !!!
درفرهنگ ایران ،برترین مرجعیت درحکومت ، خرد ِبنیادی خود ِانسانهاست !!! تاریخ را آن کسی مینویسد که در موضع قدرت است و تاریخ ایران مجموعه ای از کلکسیون دیکتاتوران است که همواره خویش را مرجع و حقیقت مطلق میدانستند و جامعه را تودههای فرمانبر !!

.*********************************
۶. ما معتقدیم که ایران در صورتی متعلق به همه ی ایرانیان خواهد بود که هیچ فرد و گروهی از لحاظ مالکیت بر حاکمیت و اداره ی مملکت و برخورداری از مواهب آن بر دیگران برتری نداشته و دارای امتیار ویژه ای نباشد!!!!.

--------------------------------------------------------------

Agar rigi dar kaf-she-tan nist pas chera sokhan az jomhooriyate jamehe madani nemizanid !!!!
va ba rigi dar kafsh va-bas-tegi khod ra be hakemeyate Padeshahi makhfi mikonand!!!!
Shahzadeh=Emamzadeh à farde bartar ke tasmime nahai ra oo migirad!!!!!

*********************************

۱۳. ما سخت به اهمیت «تحزب» در کار سیاسی معتقدیم و همگان را به عضویت در احزاب??????????????????????????????/ گوناگون تشویق می کنیم????????????????????

------------------------------------------------------------------------

در عصر مدرنیته برای دستیابی به حقوق حقهمان اینبار نه از طریق سپردن سرنوشت خویش بدست احزاب تزدیک به تفکر جنبشها و سندیکاها , بلکه خود تفکر باید حاکمیت را بدست گیرند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سکولاریته در عصر مدرنیته = جدایی ایدئولوژیها از سیاست, بعبارت دیگر پلورالیسم اندیشه ها از متن جامعه مدنی در غالب جنبشها و سندیکاهای مدنی (فراایدئولوژی) بر میخیزد و سیاست را بتصویر میکشد. در حقیقت جنبشها و سندیکاها نقش احزاب را ایفا مینماید بدون آنکه نمایندگی ایدئولوژیها را داشته باشند و یا قیومیت خویش را به ایدئولوژیهای دیگر واگزار نمایند. حاصل چنین پرسه ای, آنچه را که اجتماعیست سیاسی و آنچه را که سیاسیست اجتماعی میداند.

Tek-rare kalameh tab-iz az an ja ast !!!! ke shoma na maani vajeh jamehe madani ra mi-she-nasid va na be an bavar darid!!!
۲۰۲۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : مناظرات جدید تلویزونی را باید همچنان حقه و فریب دونست تا میل به بازکردن فضای سیاسی کشور
احمدی نژاد، مصباح، جنتی، شریعتمداری، حسینیان... =) دستگیری سران جنبش سبز و سرکوب
.
باهنر، مطهری، رضایی، لاریجانی .... =) تعامل با جنبش سبز
.
خامنه ای =) اول ایجاد شکاف در جنبش سبز با دادن چند آب نبات چوبی (مثل مناظرات تلویزیونی) و بعد سرکوب

با این کار خامنه ای میخواد در سرکوب شدید گروه دوم را هم همراه خودش بکنه

بدون آزادی زندانیان سیاسی و رفع توقیف مطبوعات، مناظرات جدید تلویزونی را باید همچنان حقه و فریب دونست تا میل به بازکردن فضای سیاسی کشور.
۲۰۲۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : مستوره اردلان

عنوان : تبریک می گویم که بالاخره اعلامیه ای در شأن ایرانیان فراهم شد.
پس از احساس سرخوردگی ای که بیانیه های موسوی و پنج تن و ۶۴ «روشنفکر» اتحاد جمهوریخواهان در من ایجاد کرده بود با خواندن این اعلامیه دوباره سرزنده شدم. به این عزیزان از صمیم قلب شادباش می گویم و برایشان آرزوی پیروزی در این پیکار می کنم. از اینکه زنان فرهیخته ما در میان امضاء کنندگان دیده می شوند بسیار خوشحالم و انتظار دارم حداقل نیمی از کل امضاء کنندگان در پایان زنان ما باشند. این بهترین راه برای تضمین حقوق نیمی از جامعه ماست.

من مشکلی در این بیانیه نمی بینم بخصوص که معتقد به سرنگونی کل رژیم از طرق مسالمت آمیز است، سکولار است و متعهد به اجرای کل مفاد منشور حقوق بشر در ایران نوین است.

امیدوارم این فرهیختگان و براستی روشنفکر هر چه زودتر در سایت خود فضایی برای تبادل نظر ما ایجاد کنند.
۲۰۲۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : ghaemi

عنوان : مگر دموکرات مسیحی و احزاب طرفدار پادشاهی مشروطه در غرب نداریم ؟
سلطنت طلبان اخراج شدند ازمملکت۰ توده ایها اصرار دارند موسوی (اسلام اصولگراخط امام رهبر سکولارها باشد) اماملی مذهبی ها اصلا نباشد ۰ کمونیست ها هم که مثل مذهبیها ایدیولوژی دارند و می خواهند به جامعه تحمیل کنند اشکالی ندارد!
مگر دموکرات مسیحی و احزاب طرفدار پادشاهی مشروطه در غرب نداریم ؟
مجاهدین هم که همیشه حذفند.
این همان ج ا است که فدایی توده ای می خواهند ۰ موسوی اثبات کننده است!
۲۰۲٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

    از : کریم ن

عنوان : جعبه مارگیری!
پس از سپری شدن سی سال از دوره مارگیری خمینی تصور منطقی بایستی این باشد که مدعیان کنونی حکومت دموکراتیک در دوره دهکده جهانی ارتباطات، کمی با مخاطبان خود رو راست باشند.
بیانیه “گروهی از فعالین سیاسی دموکرات و سکولار در آمریکا و اروپا “هر چند در بعضی جاها خوش نما است اما وقتی با دقت در محتوای جملات و کلمات دقت شود داستان جعبه مارگیری خمینی را به ذهن تداعی میکند.
اگر از عنوان گمراه کننده بیانیه بگذریم که که جنبش سبز را سراسری گرفته و توجه نکرده که این حرکت مختص چند شهر مرکزی ایران است و اساسا مورد حمایت عملی زحمتکشان و ملیت های غیر فارس هم قرار ندارد، و پشت جملات خوش ظاهر بیانیه نیت اصلی نویسندگان را در یابیم، چیز خوش آیندی نمیبینیم. البته با نگاهی به امضا کنندگان این بیانیه و دیدن سابقه کاری و قلمی تعداد زیاد آنها پیشاپیش امید به داشتن ذهن مساوات طلبانه از ناحیه آنها حد اقل از دید زبان و فرهنگ منتفی میشود، اما دنیا را چه دیدی! این احتمال همیشه هست که افراد، تحت شرائط روز وبا یافته های جدید و دیدن واقعیت ها از عقیده سابق بر گردند و طور دیگری فکر کنند.
اما وقتی در جوهر بیانیه دقت کنیم میبینیم که نه! در بر همان پاشنه میگردد و بس. به نمونه زیر توجه کنید:
در بیانیه چند جا از لزوم رفع تبعیض در همه موارد صحبت شده از جمله صراحتا جائی میگوید “اعمال هرگونه تحمیل در مورد مذهب، زبان، ارزش های فرهنگی، و نیز کوشش برای ایجاد یک شکلی تبعیض آفرین و تمرکز بی قاعده به تبعیض، نارضایتی، و پیدایش نیروهای گریزان از همزیستی می شود و باید ممنوع گردد”
با دیدن این اظهاریه و توجه به این مساله که این رفع تبعیض مشخصا زمانی میتواند عملی باشد که از تحمیل انحصاری مذهب، زبان و ارزش های فرهنگی خاصی جلوگیری شود، انتظار طبیعی اینست که بیانیه صراحتا و مشخصا به به لغو زبان و ارزش های فرهنگی انحصاری تحمیلی تاکید کند. اما میبینیم که در بیانه صرفا در خصوص لغو مذهب رسمی اشاره شده و بر عکس، در بقیه بند های بیانیه مشخص است که چنین فکری نه تنها در بین نیست بلکه بر عکس دنبال سفت و سخت کردن و حالت تقدس دادن به انحصار زبان و فرهنگ تحمیلی تحت نام «هویت ملی ـ تاریخی» هستند. از جمله:
“ما اعتقاد داریم که شرط وجود «ایرانیان» برقراری و حفظ یک ایران یکپارچه است"
و جائی دیگر آمده :
“آزادی بیان ایجاب می کند که در سطح ملی، هیچ امری بجز یکپارچگی کشور، آزادی مردمان، و برقراری نهادهای دموکراتیک «مقدس» نباشد”
نتیجه اینکه از آنجا که شرط وجود ایرانیان حفظ یک ایران یکپارچه است و از آنجا که این امر” مقدس” است و از آنجا که به گفته بیانیه " «ایرانی بودن»، علاوه بر جنبه های حقوقی و قانونی اش، یک باور برخاسته از «هویت ملی ـ تاریخی» ما است” (که لابد سر منشا آن به کورش میرسد!) پس مساله تبعیض در زبان و ارزش های فرهنگی ول معطل است.
این بیانیه مرا یاد حکومت اسلامی خمینی انداخت که در آن حتی مارکسیست ها را هم آزاد میدانست اما به شرطی که در خدمت نظام مقدس اسلام باشند.
۲۰۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست