یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بگذارید این وطن دوباره وطن شود! - علی میرفطروس

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ج آزاد

عنوان : کمر بند سلطنتی
آقای شاهد عزیز،
درود برشما، بامدارک طبقه بندی شده ای که از بایگانی های مراکز اسناد آمریکا و انگلیس بیرن آمده امروز دیگر مساله رضا شاه ، چگونگی روی بسلطنت رسیدن و مراتب وابستگی او به انگلستان بخشی از تاریخ است. بیایید تعصب نداشته باشیم و با احساسات قضاوت نکنیم. چرا آن شخصیت مقتدر نظامی که ایران را به وحدت رساند و تمام "یاغیان و طاغیان" را بخاک سیاه نشانید و تار ومار کرد، آنچنان با فروتنی و خضوع خشوع در برابر متفقین عقب نشست و بفرمانشان سر نهاد و به تبعید رفت؟ داستان خروج (اخراج؟) او از ایران و جیره ی بنزینش را شنیده اید؟ عکسهای او را دیده اید که در ظرف چند روز به چه موجود زار و نزاری تبدیل شد؟ اگر آخر و عاقبت رضا شاه یک تراژدی بود سرانجام فرزندش محمدرضاه شاه یک کمدی تمام عیار از آب در آمد. امروزه کتابهاب تاریخی مستندی در باره حیات سیاسی رضا شاه در دست است که مورخین آنها را بر اساس اسناد و مشاهدات، نوشته اند نه با سعایت توده ای ها.
حفظ وحدت،امنیت ایران و نوسازی آن بوسیله ی رضا شاه است گرانیگاه خدمات او بوسیله دوستان، و معمایی برای دشمنان تلقی می شود. دشمنان رضا شاه برای اینکه " خدمات" اورا بی بها کنند بیماری زمینخواری او را عمده می کنند، و دوستان روی تاسیس دادگستری، دانشگاه، سازماندهی ارتش نوین، ایجاد سیستم آموزش،.
راهسازی و خلاصه تبدیل ایران عقب افتاده به ایرانی پیشرفته تاکید می کنند.
جالب اینست که متفکر بزرگی مثل آقای میر فطروس هم به مساله ی " کمربند سلطنتی" نیاندیشیده است و این معما را حل نکرده است.
انقلاب مشروطه، انقراض حکمت قاجار و روی کار آورده شدن رضا شاه در محدوه ی تاریخی انقلاب سوسیالیستی شوروی و سقوط دولت تزاری انچام گرفت. تبلیغات دولتی که با شعار برابری انسانها، استقرار حکومت کارگران و زحمتکشان و شعارهای آزادی خواهانه بالای سر ایران روی کار آمده بود نه تنها برای مبارزان مشروطیت جاذبه داشت بلکه برای رو ستاییان و زحمتکشان و اندک کارگران ایران نیز می توانست سخت فریبنده باشد. تعدادی از مبارزان ایرانی و نیز کارگران آذربایجان به پیشواز حکومت کارگری شتافته بودند. موضوع، پوشالی بودن یا نبودن شعارهای دولت نوپای شوروی نیست و من امروز نه تنها کششی نسبت به آنها ندارم بلکه آنها را خالی از محتوا ارزیابی می کنم. مساله جاذبه ی این شعارها برای مردم ایران و خطری بود که دولت فخیمه ی انگلیس را تهدید کرد. یادمان باشد که ایران در طول سلطنت قاجار مورد "عنایت" خاص روسیه و انگلیس بود و دولت فخیمه از دسترسی روسیه به آبهای خلیج فارس سخت بیم داشت.
یک ایران متحد، مقتدر و نوین که تحقق شعارهای سوسیالیستی را در سایه ی حکومتی ملی عملی کند و که با دین و مذهب هم خصومت اساسی نداشته باشد می توانست جاذبه ی دولت سوسیالیستی را در ایران به حداقل برساند. رضا شاه کمر بند سلطنتی بودکه انگلیس روی مرزهای شمالی ایران بست. من یقین دارم که شما که از پویندگان مسیر تفکرید از همین خلاصه کل داستان را می خوانید. حالا دیگر تجربه ی کمربند سبز اسلامی را هم در کوله پشتی کمر شکن تجربیات خود داریم.
رضا شاه شخصیتی نوکر مآب نبود. او یک نظامی مقتدر بود و برعکس فرزندش اطاعت بیگانگان را بویژه پس ازچشیدن شهد سلطنت بر نمی تابید. گرایشهایش به آلمان هیتلری از این منظر قابل بررسی است.او می کوشید از خفت به سلطنت رسیده شدن و دست نشاندگی انگلیس خود را رها کندو نشد.
آقای شاهد عزیز. من نوشته ی آقای شمیرانی را بسیار مفید و آگاه کننده می بینم. شما صد در صد حق دارید نظرات ایشان یا مرا نپذیرید، اما نسبت دادن قضاوت نسنجیده و آخوند وار به نظرات هموطنی که مثل شما دغدغه ی آزادی میهن دارد انصاف نیست.
بامید ایرانی آزاد و آگاه
۲۰۵۹۴ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : شاهد

عنوان : مدرک معتبر
آقای خسرو شمیرانی از مطالب بسیار ارزشمند شما سپاسگذارم. ولی برادر شما در یک مورد بسیار نسنجیده و آخوندوار قضاوت میفرمایید. شما در مورد رضا شاه میگویید‌ "کمی تدبیر داشت هرگز شیفته ی « جنگ و نکبت» فاشیسم هیتلری نمی شد که مملکت را به ورطه سقوط کشاند".
آقای محترم، رضا شاه کجا از جنگ و نکبت فاشیسم هیتلری حمایت کرد؟ همکاری حکومت ایران با دولت وقت آلمان فقط در زمینه های تکنیکی و استفاده از تکنولوژی آلمانها در زمینه مسائل فنی و تکنیکی بود. دولت ایران موضع بیطرفی در جنگ دوم داشت و هرگز جانب هیچیک از طرفین را نگرفت. ممنون میشوم شما فقط یک مدرک معتبر در زمینه همکاری رضا شاه با دولت هیتلر در زمینه های پلیسی و یا نظامی عرضه دارید. اگر رضا شاه براستی به زعم شما "شیفته ی" جنگ و نکبت فاشیسم هیتلری بود آیا در زمینه مسائل نظامی و امنیتی نمیبایست با آلمانها همکاری میکرد؟ اگر داشتن روایط دیپلماتیک با آلمان هیتلری نشانه فاشیست بودن است، پس چرا دولتهای سوئیس و سوئد از جانب متفقین به عنوان همکاران فاشیسم هیتلری مورد حمله قرار نگرفتند؟ فراموش نکنید که تا دو سال قبل از حمله به ایران دول متفقین و از جمله دولت سوسیالیستی شوروی دارای روابط بسیار دوستانه ای با هیتلر بودند. اتهام فاشیست بودن رضا شاه در اصل بهانه ای بود برای حمله به ایران. چرا که رضا شاه اجازه استفاده از راه آهن ایران را به متفقین برای کمک رسانی به شوروی نمیداد.
۲۰۵۹۲ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : b-adab ۲

عنوان : احمد کسروی
ما نیک آگاهیم که حیدر عمواوغلی ها . علی مسیوها . شریف زاده ها . میرزاجهانگیرها و (خسرو شمیرانی ها!) که به آن جنبش برخاسته بودند. از حال گرفتاری های ایران درمیان همسایگان نیرومند و آزمند ناآگاه نمی بودند و در راه استقلال و آزادی این کشور به هر گونه جانفشانی آماده می بودند. آنان در یک جا اشتباه می کردند از گرفتاریها و آلودگی های توده ها ناآگاه می بودند! و می پنداشتند اگر ریشه استبداد کنده شود! و قانون اساسی به کار افتد. توده مردم به راه پیشترفت می افتند! در حالیکه درد اصلی جهل و ناآگاهی مردم بود!!!
۲۰۵۹۱ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : خسرو شمیرانی

عنوان : ازادی و پیشرفت آری !
عقب ماندگی های ایران در قرن گذشته ناشی از عوامل زیادی از جمله ؛ هرج و مرج ، نبود یک سیستم حکومتی و ساختار دولتی مدرن ، بی لیاقتی رهبران از شاهان ، شاهزادگان و عین الدوله ها گرفته تا تحجر آخوند ها و حکام سراسر ایران بود درضمن نفود خارجی ها در امور ایران هم قوز بالا قوز بود.

مشروطه خواهان نمی خواستند شاه قاجار «تبدیل» را به پادشاه بلژیک یا دانمارک کنند بلکه میخواستند ایران مانند کشورهای آزاد اروپا سرو سامان بدهند ،

راه چاره را در انتخاب روش پارلمانتاریسم و دموکراسی نمایندگی بمنزله یک سیستم با تمام شاخ وبرگ آن میدیدند که آحاد مردم را دربر میگرفت ، هدف آن بود که مردم در یرایر کشور خود ، در حد توان خود انجام وظیفه کنند و مسئولیت بگیرند و نقش بازی کنند.
نمایندگان مردم برای امور مملکت در مجلس قوانین و مقررات وضع کنند و به جای اراده ی «اعلیحضرت» و حجج الاسلام ، اراده ی غیر مستقیم «مردم » بر سرنوشت مملکت حاکم شود. اگر این کار تداوم پیدا میکرد مردم از طریق «آزمون و خطا» در این صد و چند سال می توانستند خیلی معلومات گرانبها از طریق تجربه و تدبیر در زمینه های مختلف «نهادینه» نمایند، از جمله ؛ رسیدن به برخورداری از حقوق شهروندی ، قبول داوطلبانه ی مسئولیت ، امکان انتخابات ادواری برای مجلس نمایندگی، وصع قوانین مختلف برای ایجاد ساختار مدرن حکومتی ، تحکیم دادگستری مقتدر برای جلوگیری از قانون شکنی در تمام سطوح اجتماعی ، گسترش آموزش و فعالیت های سیاسی ، اقتصادی ،آموزشی ، فرهنگی ، نطامی ، امور خارجه ، فعالیت احزاب و..و..و.. مثل تمام کشورهای پیشرفته ی دیگر.

هنوز هم آن اهداف شریف ست . در زمان رضاخان عده ای الیت پایه های ایران نوین را بنا کردند ولی آحاد مردم را از مشارکت «معاف» نمودند. البته از رضاخان نمی بایست انتظار داشت که به اروپا توجه میکرد که شاهان و رهبران آنها چه منشی داشتند و چه مقرراتی بر آن جوامع حاکم بود . اگر کمی تدبیر داشت هرگز شیفته ی « جنگ و نکبت» فاشیسم هیتلری نمی شد که مملکت را به ورطه سقوط کشاند.
محمد رضا شاه هم با روش « تک حزبی » میخواست ایران را به «دروازه های تمدن بزرگ » برساند. با تمام «رجال» اروپا دیده خود ، بوئی از دمکراسی و مردم سالاری نبرده بودند و در سال ۵۶ و ۵۷ فرار را بر قرار ترجیح دادند.

آری خمینی با تمام حامیان خودی و غیرخودی و مردم عامی توانست فاتحه ی تتمه ی مشروطه را کلا بخواند تا خیمه ی اسلام عزیز را بر ویرانه ای شاهنشاهی بنا کند. اگر از ۱۲۸۵ تا ۱۳۵۷ روح پارلمانتاریسم و مردم سالاری از طریق کمیته های ایالتی ولایتی درسراسر ایران نهادینه شده بود بیماری شاه یا مرگ شاه و جانشینی مقام تشریفاتی شاه در حکومت مشزوظه سلطنتی نمی توانست مملکت را به بحرانی بکشاند که شیرازه ی امور را بکلی از هم بپاشد و در یک جو شور و هیجان ارتجاعی ترین آلترناتیو قدرت بگیرد.

۳۰ سال گذشته «الیت » مذهبی «شریعتمدار» انحصار طلب تر از فالانژ پادشاهی تمام امکانات اجتماعی را اشغال کرده و نهاد های بغایت ارتجاعی خود را از انجمن های اسلامی گرفته تا کمیته ، بسیج و سپاه سراسر ایران را تبدیل به شعبه های انگیزیسون نموده و در «مجلس ولی فقیه» از نماینگان اکثریت مردم خبری نیست و واژه ی «مجلس » به معنی «خانه مردم » و پارلمان ، واقعا نباید در «ام القرای اسلام » مورد سوء استفاده ی آخوند ها قرا گیرد. این‌«آقایان » تمام کلمات استاندارد و معمول در فرهنگ سیاسی جهانی را از محتوی و مضومن تهی کرده اند .
- آیا در ایران انتخابات درست حسابی و جود دارد ؟ احتیاج به هیچ استدلالی نیست فقط کسی که نمی داند خواجه ی شیراز ست..
-آیا درایران مجلس نماینگان آحاد مردم وجود دارد ؟ فقط نماینده ی صنف روحانیون !
- آیا در ایران حزب واقعی وجود دارد ؟ آزادی احزاب پیشکش !
- آیا در ایران دادگستری وجود دارد ؟ «دادگاه انقلاب » داریم !
- آیا مردم دارای امنیت هستند؟ طفلک مردم !
- آیا درایران ساختار حکومتی متعارف وجود دارد؟ نه والله
- ایا درایران یک دولت مقتدار وجود دارد ؟ چند تا بدرد نخور داریم !
- آیا درایران سوء استفاده و رشوه بیداد نمی کند؟ بیداد میکند !
- ایا درایران قدرتهای ماورای دولتی «مافبا» همه کاره نیستند؟ دولت هیچ کاره ست!
- آیا کشوری وجود دارد که پادشاه یا رئیس جمهور آن از ولی فقیه ایران بیشتر قدرت «غیرقانونی » داشته باشد ؟
- آیا «جمهوری اسلامی» اصلا به جمهوری شباهت دارد ؟ خیلی خنده داره !
- آیا احمدی نژاد «رئیس جمهور» مردم ایران ست ؟ فقط چند درصد اقلیت !!!

این سئولات ظاهرا ساده نشان دهنده ی سطح توقعات ما از دمکراسی و آزادیخواهی می باشد که بیش از ۱۰۰ سال توسط شاهان و شیوخ مورد بی توجهی و تاراج قرار گرفته و منقدان را دیروز بنام « اقدام علیه امنیت کشور» و امزوز بنام « طاغوتی » یا منافق» و «مرتد»
وادار به تحمل سکوت و شکنجه ، زندان و مرگ می نمایند.

مردم میخواهند بر سرنوشت خود حاکم باشند و این نیاز به یک سیستم هارمونی دارد و کار این حضرات نیست. ما نیاز به تمام نهادهای نامبرده دربالا داریم که بصورت مفید و عقلائی برای مملکت و مردم کار کند نه ادای مجلس ، رهبر ، رئیس جمهور ، حزب ، دادگاه و..و.. را در بیاورند احتیاج به بازی با کلمات هم نیست قطعا مشروعه اصلا با این مفاهیم جور در نمی آید.

اما توجه به کشورهای « آزاد » اعم از جمهوری با پادشاهی نشان میدهد که اساس آنها بر انتخابات ادواری قرار گرفته و مجلس نمایندگی مهمترین نهاد قانون گزاری ست که تمام سیاست ها ومقررات اجتماعی را تدوین و تصویب مینماید که با قانون اساسی کشور مطابقت دارد. برای گردش درست امور مجلس آزادی های سیاسی ، فردی و اجتماعی ملحوظ ست حیطه ی اختیارات شاه و رئیس جمهور
تعیین شده و تغییر پذیر ست . نه ملکه الیزابت قادر ست در اتحادیه اروپا تاثیر چندانی بگذارد نه رئیس جمهور آلمان !

بیشتر کشورهای اروپائی از طریق همه پرسی - رفراندوم - به اتحادیه اروپا پیوستند یا هنوز بیرون از اتحادیه به کار خود ادامه میدهند مثل نروژ و سوئیس حتی در باره بازار پولی اروپا نیز همینطو ر ست انگلستان و سوئد علیرغم اینکه از اعضای اتحادیه اروپا هستند ولی مردم آنها حاضر نشدند که پول اتحادیه اروپا را قبول کنند در این زمینه ها نه شاه نه رئیس جمهور نه دولت و نه پارلمان، هیچکدام نمی تواند راسا تصمیم بگیرد و همه پرسی فراگیر تر ست.

لطفا به اشتراکات اساسی ساختاری و سیستماتیک کشورهای آزاد اعم از پادشاهی و جمهوری عنایت فرمائید.
مردم ما امروز از اساسی ترین نقطه شروع کرده اند «رای من کو» یعنی مردم سیستم پایدار و قابل کنترل و برگشت ناپذیر میخواهند که مسئولان آن سیستم بصورت ادواری جایگزین شوند و مسئولیت های انتصابی ، موروثی و مادام العمر از بین برود. اسم این را هر چه می خواهیم میتوانیم بگذاریم.

مردم هم شاه را دیدند هم احمدی نژاد را موضوع این چیز ها نیست !

ما نیاز به ساختار مدرن و مردمی مانند کشورهای آزاد داریم و بیش از ۱۰۰ سال ما را از «بالا » تو دست انداز انداختند و این بار خوشبختانه از «پائین» داریم درست میسازیم.
۲۰۵۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : باخته

عنوان : من نیازم تو را ندیدنه
نیاز اینقدر جوش نزن. تو هم فقط یک رای داری. اگر چیزی برای گفتن در رابطه با مقاله نداری مجبور نیستی, بدیگران بند کنی. مگه آدم مریض روانی باشه. حالا همه شما تند تند نظر می دید و بعد هم می گید آی آزادی بیان از ما گرفته شده. آزادی بیان را کسی از شما گرفته؟ بر داشت شما خصمانه است و هیچ دلیلی برای حرفات نداری. "همین عده نماینده کل ایرانیان باشند باز داریم انحصار طلبی و زور چپانی میکنیم " کی اینو نوشته؟ما که دستکاه سنجش نداریم و اینها را "همین عده" نامیدن کمال بی شرمی است. شما طرفداران ارثی شاهی مگه چند تا هستید؟ چرا تو وب سایت خودتان این امکانات دموکراتیک را به خوانندگان تان نمی دهید؟ خمینی هم آمد پاریس آزادی بیان و دموکراتیک را تبلیغ می کرد. خودت هم خودت را دموکرات درجه یک جا می زنی. طرفداران رژیم گذشته فرق می کنند با کسانی که ساواکی بودند و دستشان بخون مردم آغشته است. ساواکی ها باید دادگاهی بشن, البته من مخالف اعدام هستم.
۲۰۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : نیاز

عنوان : قیم نباشید
بخشی از ایرانیان جمهوری ایرانی میخواهند، شکی در این نیست چون همه شعارش را شنیدیم. اگر قرار باشد همین عده نماینده کل ایرانیان باشند باز داریم انحصار طلبی و زور چپانی میکنیم. امروز کی جرات میکند شعارهایی در تایید مشروطه یا چیزی نظیر آن در ایران بدهد. تنها یک انتخابات آزاد میتواند میزان هواداران هر نظریه را روشن کند. والا الان مجاهدین خلق و حزب کمونیست کارگری همچنان که موسوی و کروبی و بقیه گروهها نیز حتما در هر انتخاباتی هواداران خاص خود را خواهد داشت. تمام این گروهها مادامی که در چهارچوب مسالمت آمیز و با احترام به منشور حقوق بشر بخواهند فعالیت کنند هیچکس اجازه ندارد جلوی آنها را بگیرد. من شخصا امیدوارم یا جمهوری خواهان واقعا دموکرات -و نه این ها که چشم دیدن دگر اندیشان جمهوریخواه خود را هم ندارند- و یا مشروطه خواهان بیشترین رای را جلب کنند. جدا در همین کامنت ها میبینیم که مشروطه خواهان از همه گروههای سیاسی چپ و راست دموکرات ترند و همه حق های دنیا را تنها برای خود نمیخواهند، به کسی تهمت های سخیف و زیر تنبانی مانند ساواکی نمیزنند و ذوب شده در هیچ ولایتی نیستند. وضع و سطح شعور سیاسی و فرهنگی منتقدینشان را در همین کامنت ها ببینید و خود قضاوت کنید. وای به روزی که اینها قدرت هم داشته باشند...
۲۰۵۷۴ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : رفیق سید آباس ارمنی

عنوان : نظر اگر رفقای اخبار روز اجازه بدن
با ساواکی خواندن هوادران نظام مشروطه شما فقط از قبول واقعیت آنها بعنوان یک جریان موجود در صحنه سیاست امروز سر باز دزدید میتوانید بجای ساواکی از واژه های دیگری هم استفاده کنیداما چیزی تغییر نخواهد کرد آنها وجود دارند از این بابت برای شما متاسفم .دوست گرامی سیاست پیشگان ما را همینها تشکیل میدهند مشروط طلبی که احتمالش هست که ساواکی هم بوده باشه یا رفقای اقلیتی که در بین آنها کسانی بوده اند که به دستور صدام برای گرفتن مثلا امکانات رادیو فلان کار را کرده اند و یا دوستان تودهای که بنا به اعترافات رهبرانش از جمله رفیق اسکندری یا فرجاد مستقیما از روسیه دستور میگرفتند و یا مجاهدین که به دستور مستقیم صدام در یک شرایط نامساعد ناچار به حمله به ایران شدند که نتیجه آن را دیدیم و یا رفقای سازمان انقلابی که باز به اعتراف رفیق ایرج کشکولی گوش و چشم به فرمان رفقای چینی بودندو از این نوع و قماش میتوان نمونه های دیگری را هم ذکر کرد.
حالا شما میگی چیکار کنیم اگر قرار باشه هر کسی را به دلیلی مستحق آزادی ندانیم که میشیم همان ساواکی که شما ازش بیزاری یا میشیم خمینی . آنها هم با همین شیوه استدلال به همان نتایجی رسیدند که شما میرسی یعنی اینکه من حامل تمام حقیقت هستم بقیه هم یا جاسوس هستند یا خائن یا محارب یا مفسد.

دوستان آزادی اسمش با خودش است آزادی. یعنی اینکه اگر با این اما و آن اگر محدودش کردی دیگه اسمش آزادی نیست مصادره کردن آزادیست به نفع خود همان کاری که رژیم فعلی میکنه.دمکراسی در بیان کاملا ساده اش چیزی نیست جز به رسمیت شناختن حقوق دیگرانی که غیر از من می اندیشند.
موفق باشید
۲۰۵۷۰ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ایرج رشتی

عنوان : آزادی, جمهوری ایرانی در مقابل "جمهوری " اسلامی
مقاله خوب شما در رابطه با اسلام پرستان بموقع چاپ شده , یک نکته ای را می خواستم خیلی دوستانه متذکر شوم. فرمودید:
"شعار انتخابات آزاد برای تعیین شکل حکومت (جمهوری یا مشروطه)."
شعار انتخابات آزاد برای رسیدن به دموکراسی و آزادی در جمهوری ایرانی، حقوق بشر و جدائی دین از دولت است. در تظاهرات خیابانی شعار جمهوری ایرانی با هزینه خیلی بالا مطرح وبگوش همه ایرانیان رسیده.

این شعار تعیین شکل حکومت (جمهوری یا مشروطه) که می فرمانید در هیج جا شنیده نشده. جمهوری را در مقابل مشروطه خواهی قرار دادن تصنعی است, هدف بعضی از اصلاح طلبان مذهبی و ساواکی ها است که از آب گل آلود می خوان ماهی بگیرند.
شما نوشتید "جدائی دین از دولت (حکومت)" . جدائی دین از دولت درست است. در داخل پرانتز "حکومت" ذکر شده. حکومت ها می آیند ومی روند. همان طوری که می دانید,فرق است بین حکومت governmentودولتstate .
کمنت اهل رده هم عالی بود و نشان داد که فقط احمدی نژاد از ظهور امام زمان از چاه چمکران نمی گوید, بلکه این هذیان گوئی در دوران شا هنشاه هم رواج داشت و در قانون منجمد شده بود.
شاد باشید
۲۰۵۵٣ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : مرگ بر شاه

عنوان : چرا سر و کله ساواکی ها پیدا می شود؟
عجیب است که تا یک نوشته از میرفطروس ظاهر می شود سر و کله چند فسیل ساواکی نیز پیدا می شود؟ اما سوال از این حامی حزب " «حزب مشروطه ایران » " که چرا تعداد زیادی از اعضای حزب آنها از وابستگان به رژیم ساواکی شاه بودند؟ آیا آنها هنوز رویا بافی می کنند که رژیم خائن شاه را که مردم ایران سرنگون کردند ابقا خواهند کرد؟ آیا بهتر نیست اینها بروند یک معاینه پزشگی انجام بدهند که دلیل این هذیان گویی آنها روشن شود؟
۲۰۵٣٨ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : اهل رده

عنوان : دریغ از کمی مطالعه واندکی انصاف
برطبق قانون اساسی مشروطه,شاه حکومت میکندنه سلطنت.

۱-اصل چهل و پنجم: کلیه قوانین و دستخط‌های پادشاه در امور مملکتی وقتی اجراء می‌شود که به امضای وزیر مسئول رسیده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است
۲-اصل چهل و ششم: عزل و نصب وزراء به موجب فرمان همایون پادشاه است
۳-اصل چهل و هفتم: اعطای درجات نظامی و نشان و امتیازات افتخاری با مراعات قانون مختص شخص پادشاه است
۴-اصل چهل و هشتم: انتخاب مامورین رئیسه دوائر دولتی از داخله و خارجه با تصویب وزیر مسئول از حقوق پادشاه است مگر در مواقعی که قانون استثناء نموده باشد
۵-اصل پنجاهم: فرمانفرمائی کل قشون بری و بحری با شخص پادشاه است
۶-اصل پنجاه و یکم: اعلان جنگ و عقد صلح با پادشاه است.
۷-اصل بیست و هفتم,سیم: قوه اجرائیه که مخصوص پادشاه است یعنی قوانین و احکام به توسط وزراء و مامورین دولت به نام نامی اعلیحضرت همایونی اجراء می شود به ترتیبی که قانون معین می کند
۸-اصل چهل و هشتم: اعلیحضرت همایون شاهنشاهی می تواند هریک از مجلس شورای ملی و مجلس سنا را جداگانه و یا هردو مجلس را درآن واحد منحل نماید.

حکومت پهلویها لطف بزرگی کرد که "نهال نورسیده ی مشروطه" را منحل کرد.اینهم از قانون "نهال نورسیده ی مشروطه" :

اصل اول: مدهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشریه‌است باید پادشاه ایران دارا و مروج این مذهب باشد
اصل دوم: مجلس مقدس شورای ملی که به توجه و تایید حضرت امام عصر عجل الله فرجه و بذل مرحمت اعلیحضرت شاهنشاه اسلام خلدالله سلطانه و مراقبت حجج اسلامیه کثرالله امثالهم و عامه ملت ایران تأسیس شده‌است باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام و قوانین موضوعه حضرت خیرالانام صلی الله علیه و آله و سَلم نداشته باشد ومعین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجود هم بوده و هست لهذا رسما مقرر است در هر عصری از اعصار هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند به این طریق که علمای اعلام وحجج اسلام مرجع تقلید شیعه اسامی بیست نفر از علماء که دارای صفات مذکوره باشند معرفی به مجلس شورای ملی بنمایند پنج نفر از آنها را یا بیشتر به مقتضای عصر اعضای مجلس شورای ملی بالاتفاق یا به حکم قرعه تعیین نموده به سمت عضویت بشناسند تا موادی که در مجلس عنوان می‌شود به دقت مذاکره و غور رسی نموده هریک از آن مواد معنونه که مخالفت با قواعد مقدسه اسلام داشنه باشد طرح ور د نمایند که عنوان قانونیت پیدا نکند و رأی این هیات علماء در این باب مطاع و بتبع خواهد بود و این ماده تا زمان ظهور حضرت حجه عصر عجل الله فرجه تغییر پذیر نخواهد بود.
۲۰۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۵۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست