از : مچ گیر !
عنوان : یار گیری وزارت اطلاعات
وقتی مچ یارو را می گیرند چه گرد و خاکی پا می کنه تا در بره واقعا به تلاش برای یار گیری ماموران وزارت اطلاعات آخوند ها باید احسن گفت. همزمان مرد می شن زن می شن دلسوز و طرفدار مجاهد و فدایی و بازرگان و لیبرال و سلطنت می شن. آقایان اپوزیسین باز به سر کله هم بزنید تا صدا و سیمای جمهوری اسلامی خوشحالتر بشه
۲۲۵٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣٨٨
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : ورشکستگی روشنفکران ، چه غیر دینی وچه دینی اش
روشنفکران ِغیردینی ، که رهبران فکری ِسکولارجامعه هستند، دربرابررهبران دینی( چه سنتی و چه نوگرای آن) ، ضعف ونالیاقتی وناشایستگی خود را در«انقلاب ضدمشروطه » سی ویکسال پیش، ثابت نمودند، واعتبارومرجعیت خود را به کلی نزدمردم ایران،ازدست دادند. بدینسان روشن شد که روشنفکران غیردینی، ریشه درخردمستقل وآزاد و درفرهنگ اصیل ایران ندارند. اینست که اکنون ملت، پشت به هردوگونه رهبری کرده است ، وبی این دورهبر، میخواهد باخردجمعی، برغم اشتباهاتی که پیش میآید، سرنوشت خود را بسازد، واین نشان بلوغ ملت است
۲۲۵۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : هدیه از امل
عنوان : قربانی باید فراموش کند و نه مجرم چون رضایت خانواده قربانی شرط است
سلطنی ها وقتی بحث کودتای ۲۸ مرداد پیش میاید میگویند گذشته ها گذشته و اینقدر نباید روضه خونی کرد و اصلاح طلبها هم وقتی صحبت ازانقلاب فرهنگی و اعدام های سال ۶۰ و ۶۷پیش میاید میگویند چپها هم خیانت وجنایت کردند. از سیما م میپرسم که چرا در میان پیغمبران سراغ جرجیس میروید. جمهوری اسلامی جنایاتی در ایران انجام داد که در تاریخ بینظیر است و اصلاح طلبها هم در این جنایات شریک بودند و ادمهائی مثل کروبی و رفسنجانی حتابه یار دیرین خمینی"اقای منتظری" رحم نکردند.صانعی بعد از بیست سال با منتظری سلام و علیک کرده و کروبی و موسوی هم بعد از بیست سال حال منتظریرا پرسیدند و این جماعت چنان کینه جو هستند که به برادر وخواهر و همکیشان خودشان در زندانها رحم نمیکنند. حالا سیما خانم اشاره میکند در کردستان و ترکمنستان چپها چیکار کردند. در ضمن همین توده ای و اکثریتی که بقول خودتان از خمینی دفاع کردند چه بلائی بسرشان اوردند. در رابطه با ترکمنستان و کردستان واقعا چپها مقصر بودند و یا همین چماقدارن و حزب الهی ها بودند که انجا را بخاک و خون کشیدند. ترکمنها فقط زمین خودشان را میخواستند و اصلا هم ماجراجوئی نکردند ولی حزب الهی ها برای ادمکشی انجا رفتند. در ضمن سیما خانم کسی که عزیزش را در انقلاب فرهنگی از دست داد انقلاب فرهنگی را تاریخ کهنه نمیداند من مطمئن هستم که اگر برادر و یا خواهرتان در انقلاب فرهنگی سروش و شرکا جانش را از دست میداد شما دیگر انقلاب فرهنگی را نه تنها تاریخ کهنه نمیدانستید بلکه ان را سند جنایت حکومت اسلامی میدانستید. در ضمن همیشه این قربانی ست که اگر ببخشد شاید بتوان گفت دیگر در باره اش حرف نزنیم ولی در اینجا این مجرمان هستند که میخواهند پرونده این جنایات بسته شود ولی پرونده باز خواهد بود شما زیادی به خودتان زحمت ندهید
۲۲۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : فرزانه
عنوان : این دفعه تاریخ شد قصه !
سیما .م , من چپ نیستم اما میدانم بسیاری از چپ ها از گندکاری هایی که کردند انتقادکردند وانگهی چپ ها ( منهای اکثریت و حزب توده که جریان های حکومتی بودن و هستن )که در قدرت نبودن عزیز, امثال سروش در قدرت بودن . سروش اگر یک کمی غیرت چپ ها را میداشت از کرده ی خودش باید انتقاد می کرد نه فقط انتقاد نکرده دو قورت و نیمش هم باقیه ! و بعد کاسه های داغ تر از آشی مثل شما به جای اینکه از فیلسوفش بخواهد نسبت به کارهای ضدبشری که کرده انتقاد کند سراغ چپ ها و راست ها می روند , شما عزیز سوراخ دعا را گم کردید.
۲۲۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : سیما م
عنوان : نقد
سوال من از شما رفقای چپ که همه را پای میز محاکمه میکشید اینست که بخشی از شما در جریان انقلاب و پس از آن در دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن از مذهبیون پیشی گرفتید و بخش دیگرتان با ندانم کاری کردستان را جولانگاه خودتان و رژیم قرار دادید و خون هزاران کرد به دستان شما و رژیم هست . اگر وجدان و انصاف دارید اعتراف کنید که این حرف صحت دارد همان چیزی که از سروش انتظار دارید شما خودتان کی حاضر شدید اعتراف کنید که با ندانم کاری جان صدها مثل خودتان را نابود کردید کجا کجا شما چنین اعترافاتی کردید که از سروش انتظار دارید او هم یک ایرانی است مثل من و شما و اعتراف براش سخت است. ولی حرف من اینست که او آنجائی که سی سال پیش ایستاده بود نیست تغیر کرده و شرمگینانه رو به سوی مردم دارد بدونه اینکه به این نکته آخری اشاره مستقیم بکنه ولی رفتار او گواه بر همین است اما شما ها که شعار تان بود که سپاه را به سلاح سنگین مجهز کنید امروز انگشت کردید تو چشم سروش که بیا بگو گه خردم حرف شما همین است. و این شیوه برخورد شیوه تخریبی است موضوع امروز انتقام گرفتن و رو کم کردن نیست امروز ما مشکل اسلام قشری را در جامعه داریم مشکلی که من و شمای با سابقه چپ را برخورد با آن را بلد نیستیم این کار از عهده کسانی ساخته است که با این فرهنگ و ادبیات آشنا باشند و چه کسی بهتر از سروشها منتظریها و امثالهم .
حالا باز یک مشت ورمیدارن قصه تعریف میکنند که این رژیم ادم کشته و این سروش در دانشگاه فلان کار را کرده انگار کشف تازهای کردن
۲۲۵۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : یک ایرانی آزرده ..................
عنوان : توضیح و پوزش
در جواب، به... و م سیما، باید عرض کنم.
آقا یا خانم، به ...، من هر گاه که تشخیص داده ام باید از کسی حتی عزیز ترین کس خود انتقاد بکنم، بی پرده و رُک و راست انتقاد کرده ام و خواهم کرد. بسیار بار چوب راستگویی خود را در زندگی خورده ام و هیچ پشیمان هم نیستم. اتفاقاً من از جریانات چپ همیشه شدید تر انتقاد کرده ام. خیلی شدید. زیرا از آنها انتظارات بیشتری داشته ام و دارم. از نزدیک و رو در رو حرفهایم بی هیچ تعارفی بار ها به رهبران گروه هایی که به نوعی با هم در ارتباط بوده ایم ، زده ام و باز لازم بدانم، خواهم زد. من این را روش دوستی واقعی می دانم. زیرا اعتقاد دارم حرف درست تو را اگر امروز نپذیرند، دو فردای دیگر چه بسی به خود آمده بپذیرند، و در خلوت و آشکار خود، یقه ی خود را بگیرند. زیرا انسان قابل تغییر است. هم در سمت و سوی زشت شدن، و هم در سمت و سوی زیبا گشتن.
ولی به خاطر شانتاژ شما، نمی آیم به این و آن بتوپم تا تو به من بگویی آفرین! حالا شدی دمکرات. این کار را نادرست و مصنوعی می دانم. بسیاری ممکن است که بر اثر شانتاژ افرادی مثل شما به چنین کاری دست بزنند.
من صمیمانه به شما پیشنهاد می کنم که از شیوه ی بی خدعه استفاده کنید. من شما را مانند کف دستم در واژه هایتان دیدم، و بجایتان شرم کشیدم. رُک باشید، باور کنید خیلی لذت اش بیشتر است. شما آمده اید با ترفند بحثی را اینجا پهن کنید، و خیلی هم خود را زیرک به حساب می آورید. حیف است، خود زنی نکنید در آیینه ی چشمان من. اینگونه زندگی که آغشته به ترفند است چندان لذت بخش نیست، زیرا چه بخواهی و چه نه، دویی در وجودت ترا خواهد آزرد. و اگر در جان و خیالت کلاسه گردد، بیچاره ات می کند. عمری را در جنگ درون خواهی گذراند. پس «از آن راه خطا بر گرد و با همت بر این ره شو»
تنها نکته ای که در این بحث می توانم صادقانه به آن اشاره کنم، آلودن زبان و قلم است در این نظر گاه از سوی من. دوستانی که مرا می شناسند، می دانند که عموماً این شیوه ی بر خورد من نیست، اندوه بزرگی که بر شانه های من از آن "انقلاب کِذایی فرهنگی" چینی - اسلامی، سنگینی می کرد، سخن را به بی تابی کشید و زبان را آلود. از بابت آلودگی زبان از شما و همه و آقای سروش عذر می خواهم. از آن که بگذریم آنچه نوشته ام، نه ادا بوده و نه مثل شما به خدعه پناه بردن، آن سخن شعر آلود از دل و جانم بر آمده، بر سر آمده، بر زبان نشسته، و بر صفحه نقش بسته.
اگر آن گفتار نثر و شعر، شکافته شود، خود کتابی است در باب رنج ایران زمین در این سال سی.
بهار بی نشان شدیم، از این بودیم از آن شدیم، به کوچه ی خزان شدیم ...............
در آن سخن تاریخ ایران زمین در این دوره نهفته است - البته چو نیک بنگری.
و به سیما هم باید بگویم که اگر شما از دیروز کسی که تجربه ی عملی آن پیش روی شماست، چشم بپوشید، ساده لوحی کرده اید. زیرا، عمل نقد طرف را به کناری پرت کرده اید و به حرف هایش که نسیه است چسبیده اید!!!!!!!!!! و این خلاف منطق است. از سوی دیگر، کسی مخالف نیست که نظرات امروزی آقای سروش مورد بر رسی قرار گیرد. بیایید شما لطف کنید و این کار را انجام دهید. من اما تا زمانی که سئوالات من در باره ی دیروزش جواب نیابد، امروز او را کاذب و دروغین می شمارم.
و لج بازی نیز نمی کنم، تاریخ و فردا، بسیاری از نا گفته ها را عریان خواهد نمود. پس بیشک چاره ای جز صبر نیست.
اما آقای سروش می تواند با نگاهی منصفانه بسیار آسان این بحث ها را تا دیر نشده پایان دهد. و آن بی هیچ مقدمه چینی، اعلام جرم است بر علیه دیروز خود و شرکا. اگر او این جربزه و شکوهمندی را در خود نپرورد، نمی تواند از مرز های لازم بگذرد. این کار او را نجات خواهد داد. و بر عکس با پافشاری بر اینکه، من نبودم، یه دوجین نوخاله بود، عمو بود و خاله بود و ..........او با این کار، متأسفانه یک دوره زور خواهد زد، و بعد، دریای تاریخ به کنار اش می زند چون پوشال.
۲۲۵۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : فرزانه
عنوان : تاریخ یا " قباله کهنه" ؟
خانم م.سیما بهتر است برای خودتان و همفکران خودتان متاسف باشید که تاریخ را " قباله کهنه" می دانید و احتمالا" شما هم از " قباله های کهنه" بهره مند هستید که تلاش می کنید تاریخ را نا دیده بگیرید. سروش در آخرین مصاحبه اش ( البته با این خانم حزب الهی نیست) سکولاریسم را دیدیم که چگونه به ماستمالیزاسیون بدل کرد و راه را برای حکومت دینی باز گذاشت, " اندیشه" های ایشان نقد شده و می شود.
توهین امر درستی نیست اما بسیاری به خاطر همان " قباله های کهنه" جان و زندگی از دست دادند , متوجه هستید خانم م. سیما ؟ .
۲۲۵۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : بینش م ـ زیبا روز
عنوان : با سلام
عرض شود
۲۲۵۰۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : م سیما
عنوان : نقد
الحق که شما ها اپوزیسیون دولت احمدی نژاد هستید و خوب هم بهم میائید احمدی نژاد هم در مناظره های تلویزیونیش بجای به نقد گرفتن اندیشه فرد صاحب اندیشه را نشانه میگرفت وهی میگفت بگم بگم شما خلایق که اسم خودتان را گذاشتید "اپوزیسیون" از همان منطق برای مقابله استفاده میکنید یک نفر از شما به نقد سروش و نقش امروزی او نپرداخت همه شروع کردن به قباله کهنه خواندن که انروز در انقلاب فرهنگی اینکار را کرد یا آن کار را کرد .
برای همگی متاسفم
۲۲۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|
از : beh .....
عنوان : شما سرتان را کرده اید زیر برف . ادای دموکراسی در میاورید .
چطوری است که زیر مقالات سروش و گنجی و داریوش همایون و مهاجرانی و کدیور و حتا فرخ نگه دار هر توهینی چاپ میشود و سانسور هم نمیشود ؟
اما هیچ مقاله ای در این وب سایت با همین لحن علیه حزب توده و عمویی و
زر افشان و ریس دانا و یا ف تابان شاملو و طبری و درویشیان و دولت آبادی و یا هیچ خودی دیگر نوشته نمیشود ؟ و هیچ نظر دهنده ای به آنها توهین نمیکند ؟
شما سرتان را کرده اید زیر برف . ادای دموکراسی در میاورید .
یعنی هر کاری توده ای فدایی میکنند بی عیب و ایراد است ؟
چرا چپها خودشان را نقد نمیکنند ؟
۲۲۴۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨٨
|