یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سیر مبانی شکل گیری سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) - بهروز خلیق

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : فریبرز عظیمی

عنوان : کاش گروه ها و احزاب ایرانی شهامت داشتند همچون فدائیان از خود انتقاد کنند!
سلام
آقای خلیق بابت مصاحبه ای که انجام دادید از شما تشکر می کنم و خسته نباشید! کاش بیشتر فرصت داشتید و توضیحات بیشتری نسبت به مواضع سازمان ارائه می دادید. و باز کاش دیگر گروه های سیاسی ایرانی شهامت سازمان شما را داشتند و می توانستند با گذشته و تاریخ خود برخورد انتقادی کنند.
بخشی از ما ایرانیان همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، عادت داریم به دلایل مختلف با مارک توده ای زدن صدای دیگران را خاموش کنیم. هر چند که توده ای بودن جرم نیست و می توان با آن گرایش سیاسی موافق یا مخالف بود.خوشبختانه سالهاست که دیگر چنین برخوردهایی برای بسیاری از هموطنان ما نخ نما شده است. در ضمن برایم جالب است بعضی از هموطنانی چون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» نوشته خود را امضا زده اند، همه جا ترازویی را زیر بغل خود گرفته اند و حکم برای این یا آن جریان سیاسی ایرانی صادر می کنند که چپ هستند یا نیستند. اگر مواضع جریانی چون فدائیان خلق ایران اکثریت که توسط مسئولین اصلی شان اعلام می گردد که همچنان چپ و عدالت خواه هستند و برای آزادی و دمکراسی در ایران مبارزه می کنند و مصوبات کنگره های آنها هم حرف مسئولین آنها را تائید می کنند. در این بین دیگر منطقاً عاقلانه نیست که فردی از بیرون بیاید و به آنها بگوید که آنها چپ نیستند. البته شاید چپ در چارچوب فکری و نظری فرد حکم دهنده نباشند و این از نظر من اشکالی ندارد و می شود بر خلاف واقعیت ها همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، دنیا را دید! اما برای سنجش چپ بودن یک سازمان سیاسی جدی چون فدائیان مگر می شود جز مواضع و اسناد سازمان مذکور بجای دیگری مراجعه کرد؟
در ضمن تا آنجا که من میدانم هیچکدام از سازمان های وابسته به جنبش فدائیان امروز در ایران مبارزه مسلحانه نمی کنند اما همچنان خود را به آن تاریخ و جنبش متعلق می دانند.و هیچ اشکال هم نمی شود به آنها گرفت.
به علاوه منظور آقای خلیق از باز بودن سازمان فدائیان خلق اکثریت تا آنجا که من مقالات ایشان و مصوبات کنگره های فدائیان را خوانده ام فکر می کنم داشتن دمکراسی درون سازمانی و حق وحقوق، آزادی تبلیغ و فعالیت اقلیت های نظری در درون و بیرون این سازمان مد نظر بوده باشد و اینکه فعالین این جریان سیاسی بصورت داوطلبانه فعالیت می کنند و می توانند اگر سیاستی را قبول نداشته باشند آنرا انجام ندهند و حتی به مخالفت با آن سیاست، مقاله در بیرون از سازمان اکثریت بنویسند. خب داشتن حق و حقوق برای اعضا و احترام و رعایت آن بسیار دمکراتیک است و باید به سازمان هایی چون فدائیان خلق در این عرصه تبریک گفت. اما در این بین از نوشته آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، معلوم نیست که چرا آوردن اسامی همه اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان بصورت بیرونی، چه ربطی به باز بودن یک سازمان سیاسی دارد؟ یک سازمان سیاسی ایرانی که بر علیه رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کند چرا باید همه اعضای رهبریش را در بیرون معرفی کند و تازه عدم انجام چنین روشی را بعنوان انتقاد و نیز به امر دمکراسی و علنیت ربط بدهند؟
تا آنجا که من مباحث کنگره فدائیان اکثریت را دنبال کرده ام هر بار شاهد این بوده ام که کنگره آنان همزمان بطور مستقیم از اینترنت پخش شده است و گزارشات روزانه کنگره آنها علناً توسط خبرنگاران و ارگان های سازمان مربوطه انتشار یافته است و این برخوردهای علنی و دمکراتیک مشخصاً برای اطلاع رسانی به علاقمندان و دوستداران و حتی مخالفین این سازمان می شود تعبیر کرد. و چنین علنیتی بسیار خوب و قابل احترام است و بسود چنبش دمکراتیک مردم ایران است.

در مورد تغییر نگرش نسبت به تاریخ و گذشته یک سازمان، به نظرم این حق هر جریان سیاسی است که چنین کند. اما می شود آن تغییر نگرش را قبول نداشت و نقد کرد اما نمی شود حق و حقوق اعضا و فعالین یک سازمان سیاسی را در برخورد با تاریخشان انکار کرد.
در ضمن در خصوص تهمت و دروغ در مورد رفت و آمد اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان اکثریت به ایران معمولاً چنین شایعاتی توسط عوامل جمهوری اسلامی و گروه های رادیکال افراطی و توتالیتر مطرح می شود. اگر آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند چنین اطلاعات دقیقی را دارند چرا اسامی افراد شورای مرکزی سازمان مذکور را که به ایران رفت و آمد می کنند را اعلام نمی کند؟ جالب است فرد مذکور این خبر را برای افشاگری به اطلاع ما می رساند و در ضمن در همان جا می نویسد که برای سازمان های امنیتی رژیم، این افراد شناخته شده است. متاسفانه نویسنده محترم منابع خود را اعلام نمی کند که چگونه و از چه طریقی آن اطلاعات را تهیه می کند؟ واقعیت این است که در اینجا بحث اختلاف نظر و تفاوت فکری مطرح نیست چون داشتن مواضع انتقادی امر طبیعی است و می شود امکان گفتگو حول آن موارد اختلاف را فراهم کرد. اما روشن است که تهمت، دروغ و شعار نمی‏تواند مشکل پیش آمده را حل کند. آن جریاناتی که گزارش مالی می دهند یا اسامی رهبریشان را اعلام می کنند نمی دانم چگونه می شود این روش آنان را به دمکراسی، باز بودن و دمکراتیک و دمکرات بودنشان ربط داد؟ به علاوه روش فعالیت آن جریانات مورد علاقه نویسنده محترم به خود آن جریانات ربط دارد و روشن نیست که چرا آن روش را حتماً باید به گروه های دیگر بسط داد؟ و اگر جریانی این روش مذکور را رعایت نکند باید مورد مواخذه قرار گیرد؟

تشکیل دستور یک کمیته از گروه های سیاسی توسط نویسنده محترم (معلوم نیست منظور کدام گروه سیاسی مد نظر است؟ به علاوه کدام یک از گروه های سیاسی شجاعت این را داشته اند که به اندازه سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت از خود انتقاد کنند؟ ) برای رسیدگی به پرونده و شکایت ها دیگر چه صیغه ای است؟ از کی تا حالا سازمان های سیاسی و یا افرادی محترمی چون شما قاضی و وکیل دادگستری یا نماینده مردم ایران شده اند؟ روشن است که فدائیان در میدان مبارزه اشتباهاتی را در سیاست مرتکب شدند و تاکنون هم به مشی خود با توجه به توان و ظرفیت شان انتقاد کرده و می کنند و هنوز هم فدائیان بررسی گذشته سازمان خود را در دستور کار خود دارند و این برای یک جریان زنده و دمکرات ایران بسیار قابل احترام است.
اتفاقاً از نظر من خواننده، سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت یک سازمان جدی و فعال سیاسی ایرانی است و فعالین آن نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور جز فعالترین جریانات سیاسی ایرانی می باشند و همین موضوع آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده را ناراحت و از خود بی خود کرده است. توصیه به شما هموطن ناشناس این است که بگویم که برای ایجاد جو سالم سیاسی اول باید از خودتان شروع کنید و مطمئن باشید با اینکار نه تنها به خودتان بلکه به گروه و همفکران خودتان و جامعه سیاسی نیز خدمت خواهید کرد.
با احترام
فریبرز عظیمی
۲٣٨٣٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣٨۹       

    از : فریبرز عظیمی

عنوان : کاش گروه ها و احزاب ایرانی شهامت داشتند همچون فدائیان از خود انتقاد کنند!
سلام
آقای خلیق بابت مصاحبه ای که انجام دادید از شما تشکر می کنم و خسته نباشید! کاش بیشتر فرصت داشتید و توضیحات بیشتری نسبت به مواضع سازمان ارائه می دادید. و باز کاش دیگر گروه های سیاسی ایرانی شهامت سازمان شما را داشتند و می توانستند با گذشته و تاریخ خود برخورد انتقادی کنند.
بخشی از ما ایرانیان همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، عادت داریم به دلایل مختلف با مارک توده ای زدن صدای دیگران را خاموش کنیم. هر چند که توده ای بودن جرم نیست و می توان با آن گرایش سیاسی موافق یا مخالف بود.خوشبختانه سالهاست که دیگر چنین برخوردهایی برای بسیاری از هموطنان ما نخ نما شده است. در ضمن برایم جالب است بعضی از هموطنانی چون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» نوشته خود را امضا زده اند، همه جا ترازویی را زیر بغل خود گرفته اند و حکم برای این یا آن جریان سیاسی ایرانی صادر می کنند که چپ هستند یا نیستند. اگر مواضع جریانی چون فدائیان خلق ایران اکثریت که توسط مسئولین اصلی شان اعلام می گردد که همچنان چپ و عدالت خواه هستند و برای آزادی و دمکراسی در ایران مبارزه می کنند و مصوبات کنگره های آنها هم حرف مسئولین آنها را تائید می کنند. در این بین دیگر منطقاً عاقلانه نیست که فردی از بیرون بیاید و به آنها بگوید که آنها چپ نیستند. البته شاید چپ در چارچوب فکری و نظری فرد حکم دهنده نباشند و این از نظر من اشکالی ندارد و می شود بر خلاف واقعیت ها همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، دنیا را دید! اما برای سنجش چپ بودن یک سازمان سیاسی جدی چون فدائیان مگر می شود جز مواضع و اسناد سازمان مذکور بجای دیگری مراجعه کرد؟
در ضمن تا آنجا که من میدانم هیچکدام از سازمان های وابسته به جنبش فدائیان امروز در ایران مبارزه مسلحانه نمی کنند اما همچنان خود را به آن تاریخ و جنبش متعلق می دانند.و هیچ اشکال هم نمی شود به آنها گرفت.
به علاوه منظور آقای خلیق از باز بودن سازمان فدائیان خلق اکثریت تا آنجا که من مقالات ایشان و مصوبات کنگره های فدائیان را خوانده ام فکر می کنم داشتن دمکراسی درون سازمانی و حق وحقوق، آزادی تبلیغ و فعالیت اقلیت های نظری در درون و بیرون این سازمان مد نظر بوده باشد و اینکه فعالین این جریان سیاسی بصورت داوطلبانه فعالیت می کنند و می توانند اگر سیاستی را قبول نداشته باشند آنرا انجام ندهند و حتی به مخالفت با آن سیاست، مقاله در بیرون از سازمان اکثریت بنویسند. خب داشتن حق و حقوق برای اعضا و احترام و رعایت آن بسیار دمکراتیک است و باید به سازمان هایی چون فدائیان خلق در این عرصه تبریک گفت. اما در این بین از نوشته آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، معلوم نیست که چرا آوردن اسامی همه اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان بصورت بیرونی، چه ربطی به باز بودن یک سازمان سیاسی دارد؟ یک سازمان سیاسی ایرانی که بر علیه رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کند چرا باید همه اعضای رهبریش را در بیرون معرفی کند و تازه عدم انجام چنین روشی را بعنوان انتقاد و نیز به امر دمکراسی و علنیت ربط بدهند؟
تا آنجا که من مباحث کنگره فدائیان اکثریت را دنبال کرده ام هر بار شاهد این بوده ام که کنگره آنان همزمان بطور مستقیم از اینترنت پخش شده است و گزارشات روزانه کنگره آنها علناً توسط خبرنگاران و ارگان های سازمان مربوطه انتشار یافته است و این برخوردهای علنی و دمکراتیک مشخصاً برای اطلاع رسانی به علاقمندان و دوستداران و حتی مخالفین این سازمان می شود تعبیر کرد. و چنین علنیتی بسیار خوب و قابل احترام است و بسود چنبش دمکراتیک مردم ایران است.

در مورد تغییر نگرش نسبت به تاریخ و گذشته یک سازمان، به نظرم این حق هر جریان سیاسی است که چنین کند. اما می شود آن تغییر نگرش را قبول نداشت و نقد کرد اما نمی شود حق و حقوق اعضا و فعالین یک سازمان سیاسی را در برخورد با تاریخشان انکار کرد.
در ضمن در خصوص تهمت و دروغ در مورد رفت و آمد اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان اکثریت به ایران معمولاً چنین شایعاتی توسط عوامل جمهوری اسلامی و گروه های رادیکال افراطی و توتالیتر مطرح می شود. اگر آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند چنین اطلاعات دقیقی را دارند چرا اسامی افراد شورای مرکزی سازمان مذکور را که به ایران رفت و آمد می کنند را اعلام نمی کند؟ جالب است فرد مذکور این خبر را برای افشاگری به اطلاع ما می رساند و در ضمن در همان جا می نویسد که برای سازمان های امنیتی رژیم، این افراد شناخته شده است. متاسفانه نویسنده محترم منابع خود را اعلام نمی کند که چگونه و از چه طریقی آن اطلاعات را تهیه می کند؟ واقعیت این است که در اینجا بحث اختلاف نظر و تفاوت فکری مطرح نیست چون داشتن مواضع انتقادی امر طبیعی است و می شود امکان گفتگو حول آن موارد اختلاف را فراهم کرد. اما روشن است که تهمت، دروغ و شعار نمی‏تواند مشکل پیش آمده را حل کند. آن جریاناتی که گزارش مالی می دهند یا اسامی رهبریشان را اعلام می کنند نمی دانم چگونه می شود این روش آنان را به دمکراسی، باز بودن و دمکراتیک و دمکرات بودنشان ربط داد؟ به علاوه روش فعالیت آن جریانات مورد علاقه نویسنده محترم به خود آن جریانات ربط دارد و روشن نیست که چرا آن روش را حتماً باید به گروه های دیگر بسط داد؟ و اگر جریانی این روش مذکور را رعایت نکند باید مورد مواخذه قرار گیرد؟
تشکیل دستور یک کمیتهسلام
آقای خلیق بابت مصاحبه ای که انجام دادید از شما تشکر می کنم و خسته نباشید! کاش بیشتر فرصت داشتید و توضیحات بیشتری نسبت به مواضع سازمان ارائه می دادید. و باز کاش دیگر گروه های سیاسی ایرانی شهامت سازمان شما را داشتند و می توانستند با گذشته و تاریخ خود برخورد انتقادی کنند.
بخشی از ما ایرانیان همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، عادت داریم به دلایل مختلف با مارک توده ای زدن صدای دیگران را خاموش کنیم. هر چند که توده ای بودن جرم نیست و می توان با آن گرایش سیاسی موافق یا مخالف بود.خوشبختانه سالهاست که دیگر چنین برخوردهایی برای بسیاری از هموطنان ما نخ نما شده است. در ضمن برایم جالب است بعضی از هموطنانی چون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» نوشته خود را امضا زده اند، همه جا ترازویی را زیر بغل خود گرفته اند و حکم برای این یا آن جریان سیاسی ایرانی صادر می کنند که چپ هستند یا نیستند. اگر مواضع جریانی چون فدائیان خلق ایران اکثریت که توسط مسئولین اصلی شان اعلام می گردد که همچنان چپ و عدالت خواه هستند و برای آزادی و دمکراسی در ایران مبارزه می کنند و مصوبات کنگره های آنها هم حرف مسئولین آنها را تائید می کنند. در این بین دیگر منطقاً عاقلانه نیست که فردی از بیرون بیاید و به آنها بگوید که آنها چپ نیستند. البته شاید چپ در چارچوب فکری و نظری فرد حکم دهنده نباشند و این از نظر من اشکالی ندارد و می شود بر خلاف واقعیت ها همچون آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، دنیا را دید! اما برای سنجش چپ بودن یک سازمان سیاسی مگر می شود جز مواضع و اسناد سازمان مذکور بجای دیگری مراجعه کرد؟
در ضمن تا آنجا که من میدانم هیچکدام از سازمان های وابسته به جنبش فدائیان امروز در ایران مبارزه مسلحانه نمی کنند اما همچنان خود را به آن تاریخ و جنبش متعلق می دانند.
به علاوه منظور آقای خلیق از باز بودن سازمان فدائیان خلق اکثریت تا آنجا که من مقالات ایشان و مصوبات کنگره های فدائیان را خوانده ام فکر می کنم داشتن دمکراسی درون سازمانی و حق وحقوق، آزادی تبلیغ و فعالیت اقلیت های نظری در درون و بیرون این سازمان مد نظر بوده باشد و اینکه فعالین این جریان سیاسی بصورت داوطلبانه فعالیت می کنند و می توانند اگر سیاستی را قبول نداشته باشند آنرا انجام ندهند و حتی به مخالفت با آن سیاست، مقاله در بیرون از سازمان اکثریت بنویسند. خب داشتن حق و حقوق برای اعضا و احترام و رعایت آن بسیار دمکراتیک است و باید به سازمان هایی چون فدائیان خلق در این عرصه تبریک گفت. اما در این بین از نوشته آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند، معلوم نیست که چرا آوردن اسامی همه اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان بصورت بیرونی، چه ربطی به باز بودن یک سازمان سیاسی دارد؟ یک سازمان سیاسی ایرانی که بر علیه رژیم جمهوری اسلامی مبارزه می کند چرا باید همه اعضای رهبریش را در بیرون معرفی کند و تازه عدم انجام چنین روشی را بعنوان انتقاد و نیز به امر دمکراسی و علنیت ربط بدهد؟
تا آنجا که من مباحث کنگره فدائیان اکثریت را دنبال کردم هر بار شاهد بودم که کنگره آنان همزمان بطور مستقیم از اینترنت پخش شده است و گزارشات روزانه کنگره آنها علناً توسط خبرنگاران و ارگان های سازمان مربوطه انتشار یافته است و این برخوردهای علنی و دمکراتیک مشخصاً برای اطلاع رسانی به علاقمندان و دوستداران و حتی مخالفین این سازمان تعبیر می شود. و چنین علنیتی بسیار خوب و قابل احترام است و بسود چنبش دمکراتیک مردم ایران است.

در مورد تغییر نگرش نسبت به تاریخ و گذشته یک سازمان، به نظرم این حق هر جریان سیاسی است. اما می شود آن تغییر نگرش را قبول نداشت و نقد کرد اما نمی شود حق و حقوق اعضا و فعالین یک سازمان سیاسی را در برخورد با تاریخشان انکار کرد.
در ضمن در خصوص تهمت و دروغ در مورد رفت و آمد اعضای شورای مرکزی سازمان فدائیان اکثریت به ایران معمولاً چنین شایعاتی توسط عوامل جمهوری اسلامی و گروه های رادیکال افراطی و توتالیتر مطرح می شود. اگر آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده اند چنین اطلاعات دقیقی را دارند چرا اسامی افراد شورای مرکزی سازمان مذکور را که به ایران رفت و آمد می کنند را اعلام نمی کند؟ جالب است فرد مذکور این خبر را به اطلاع ما می رساند که برای سازمان های امنیتی رژیم، این افراد شناخته شده است. متاسفانه نویسنده محترم منابع خود را اعلام نمی کند که چگونه و از چه طریقی آن اطلاعات را تهیه می کند؟ واقعیت این است که در اینجا بحث اختلاف نظر و تفاوت فکری مطرح نیست چون داشتن مواضع انتقادی امر طبیعی است و می شود امکان گفتگو حول آن موارد اختلاف را فراهم کرد. اما روشن است که تهمت، دروغ و شعار نمی‏تواند مشکل پیش آمده را حل کند. آن جریاناتی که گزارش مالی می دهند یا اسامی رهبریشان را اعلام می کنند نمی دانم چگونه می شود این روش آنان را به دمکراسی، باز بودن و دمکراتیک و دمکرات بودنشان ربط داد؟ به علاوه روش فعالیت آن جریانات مورد علاقه نویسنده محترم به خودشان ربط دارد و روشن نیست که چرا آن روش را حتماً باید به گروه های دیگر بسط داد؟
تشکیل دستور یک کمیته از گروه های سیاسی توسط نویسنده محترم (معلوم نیست منظور کدام گروه سیاسی مد نظر است؟ به علاوه کدام یک از گروه های سیاسی شجاعت این را داشته اند که به اندازه سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت از خود انتقاد کنند؟ ) برای رسیدگی به پرونده و شکایت ها دیگر چه صیغه ای است؟ از کی تا حالا سازمان های سیاسی و یا افرادی محترمی چون شما قاضی و وکیل دادگستری یا نماینده مردم ایران شده اند؟ روشن است که فدائیان در میدان مبارزه اشتباهاتی را در سیاست مرتکب شدند و تاکنون هم به مشی خود با توجه به توان و ظرفیت شان انتقاد کرده و می کنند و هنوز هم فدائیان بررسی گذشته سازمان خود را در دستور کار خود دارند و این برای یک جریان زنده و دمکرات ایران بسیار قابل احترام است.
اتفاقاً از نظر من خواننده، سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت یک سازمان جدی و فعال سیاسی ایرانی است و فعالین آن نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور جز فعالترین جریانات سیاسی ایرانی می باشند و همین موضوع آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده را ناراحت و از خود بی خود کرده است. توصیه به شما هموطن ناشناس این است که بگویم که برای ایجاد جو سالم سیاسی اول باید از خودتان شروع کنید و مطمئن باشید با اینکار نه تنها به خودتان بلکه به گروه و همفکران خودتان و جامعه سیاسی نیز خدمت خواهید کرد.
با احترام
فریبرز عظیمی
از گروه های سیاسی (معلوم نیست منظور کدام گروه سیاسی مد نظر است؟ به علاوه کدام یک از گروه های سیاسی شجاعت این را داشته اند که به اندازه سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت از خود انتقاد کنند؟ ) برای رسیدگی به پرونده و شکایت ها دیگر چه صیغه ای است؟ از کی تا حالا افرادی چون شما قاضی و وکیل دادگستری شده اند؟ روشن است که فدائیان در میدان مبارزه اشتباهاتی را در سیاست مرتکب شدند و تاکنون هم به مشی خود با توجه به توان و ظرفیت شان انتقاد کرده و می کنند و هنوز هم فدائیان بررسی گذشته سازمان خود را در دستور کار خود دارند و این برای یک جریان زنده و دمکرات ایران بسیار قابل احترام است.
اتفاقاً از نظر من خواننده سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت یک سازمان جدی و فعال سیاسی ایرانی است و فعالین آن نه تنها در ایران بلکه در خارج از کشور جز فعالترین جریانات سیاسی ایرانی می باشند و همین موضوع آقا یا خانمی که با نام «جنبش شکست نخوردگان» امضا زده را ناراحت و از خود بی خود کرده است. توصیه به شما هموطن ناشناس این است که بگویم که برای ایجاد جو سالم سیاسی اول باید از خودتان شروع کنید و مطمئن باشید با اینکار نه تنها به خودتان بلکه به گروه و همفکران خودتان و جامعه سیاسی نیز خدمت خواهید کرد.
با احترام
فریبرز عظیمی
۲٣٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ فروردين ۱٣٨۹       

    از : دارا احمدی

عنوان : عالی است
مطلب بسیار جالب و خوبی است، خسته‌ نباشید.
۲٣٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹       

    از : نسیم نیکوئی

عنوان : ۹۸ در صد مردم ایران از برپائی حکومت جمهوری اسلامی ایران حمایت کردند
سالهای اول انقلاب پدران ما که از ستم حکومت شاهنشاهی بستوه امده بودند با ایجاد حکومت خمینی موافقت کردند. ما امروز نمیتوانیم به انها خرده بگیریم چون که انها نمیتوانستند اینده را پیشگوئی کنند. دفاع از جمهوری اسلامی در اوائل انقلاب به نظر من کاملا طبیعی بود و من هرگز حاضر نیستم پدران خودمان را به محاکمه بکشانم که چرا از جمهوری اسلامی حمایت کردند .چرا که امروز بعد از ۳۰ سال جوانان ایران پشت بامها صدای اله واکبر سر میدهند و بدنبال موسوی نخست وزیر ان موقع راه میافتند و من چگونه میتوانم دفاع ۳۰ سال قبل پدران خودمان را از نخست وزیر موسوی محکوم کنم? خوب انها هم برای اسایش و رفاه مردم ایران مبارزه کردند و دسته دسته به زندان و شکنجه و اعدام محکوم شدند. ۷۵ در صد اعدامیان چپ سال ۶۷ از فدائیان و توده ایها بودند. پس من به عنوان یک ایرانی سبز به هیچوجه شما را مقصر نمیدانم و خوشحالم که تعدادی از دوستان پدرم هنوز زنده هستند و برای ازادی ایران از چنگال ارتجاع مبارزه میکنند. فدائیان خلق در تاریخ دمکراسی خواهی ایران سربلند میباشند و با تصحیح اشتباها تشان همراه مردم ایران مبارزه میکنند وبه امید روزی که به ایران برگردند و پرچم ازادی خواهی را در ایران برافراشته نگه دارند
۲٣٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹       

    از : اروان کیانی

عنوان : برخورد صادقانه فداییان خلق اکثریت
با سلام به اقای خلیق
من ازجوانان نسل بعد از انقلاب هستم و تحولات سالهای بعد از انقلاب را شخصا مشاهده نکردم و برای من بیشتر تاریخ میباشد ولی در فداییان خلق ایران اکثریت یک نوع صداقت میبینم و از همه کسانی که میخواهند ادای رهبر خلق را در بیاورند دل خوشی ندارم. من در مصاحبه شما صداقت میبینم و برای انهائی که ادعاهای عجیب و غریب برای رهبری طبقه کارگر را دارند و حتا چند عضو کارگر در تشکیلاتشان نیست ولی به اجتماعات مخالفین خودشان حمله میکنند تا انها را از سخن گفتن باز دارند تره هم خرد نمیکنم. من از فعالین دانشجویان ازادیخواه و برابری طلب ایران هستم وفکر میکنم همه ما برای ایرانی ازاد و دمکراتیک باید متحد شویم و سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت را سازمانی چپ ودمکرات میدانم و برای رهبران ان که تا این حد در درون خود به دمکراسی ارج میگذارند احترام قائلم.
پاینده باشید
۲٣٨۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : آقای خلیق به سوالات پاسخ نوع توده ای می دهد
آقای خلیق وقتی که حزبی سیاسی بر اساس دفاع از نظام جمهوری اسلامی و برنامه راه رشد غیر سرمایه داری یعنی باز سازی نظام سرمایه در ایران براساس یک نظام سرمایه داری بوروکراتیک که در ان بوروکراتها به رهبری نظام می رسند تغییر می کند دیگر نمی تواند خود را به همان گروه چریکی سابق که حداقل با تمام تناقضاتش به ارمانهای یک حکومت کارگری وفادار بود بچسباند. مگر در تاریخ دنیا کم اتفاق افتاده است که احزاب سیاسی پس از جدا شدن از سازمانی دیگر به راهی دیگر رفته باشند. این فقط مختص فرهنگ عقب افتاده جهان سومی است که هنوز با اتکا به فرهنک فیودالی جوامع می خواهد از اعتبار سازمان مادر استفاده کند و لی تمام برنامه اش چیز دیگری باشد. اگر مثلا سازمان شما از یک نیروی مترقی پشتیبانی کرده بود و بجای رژیم جمهوری اسلامی یک رزیم مردمی بود شما باز هم می گفتید که نه تاریخچه ما ۱۹ بهمن بود.مسلما نه به ان تاریخ کاری داشتید و نه حرفش را میزدید. امروز از تصمیمات بسیار بزرگ خود سخن می راندید که چکونه به پشتیبانی از یک رژیم مردمی پرداخت و شجاعانه با گذشته اوانتوریستی خود تصفیه حساب کرد. از ان مهمتر شما توضیح نمی دهید اگر این سازما ن باز شده است. چگونه است که از برگزاری کنگره های علنی و گزارش مالی و دادن لیست کمیته مرگزی اجتناب می کند. اگر مساله امنییتی است که فکر می کنم خود قبول دارید سازمانی که عضو مرگزیت ان بین ایران و اروپا در سفر است از نظر سازمانهای امنیتی رژیم کاملا شناخته شده است. پس این مخفی کاری از برای چیست. سازمانهای از شما رادیکالتر کنگره علنی دارند و بیلان کار می دهند و اسامی اعضای مرگزیت و حتی کمیته های ان و گزارش مالی انها روشن است سازمان شما که همیشه از یک جناح از رزیم پشتیبانی کرده و بقول خودتان سیاسی کار است و اعضای مرکزیت ان نیز به کسب وکار در ایران و المان مشغولند اگر از مردم ترسی ندارند از چه کسی دارند. نکته اخر این است که در ۱۹ بهمن گروهی چریکی شکل گرفت که علاوه بر مشی چریکی بعنوان یک نیرویی که قصد انقلاب داشت و به نیروی مردم متکی بود عمل کرد ایا اکثریت که براساس رفرم و حمایت از بخشی از رژیم در ۳۰ سال گذشته شکل کرفته است عملا یک حزب و سیاست جدید نیست. اگر نمی توانید از این سیاست حمایت از جناحی از رزیم دفاع کنید مساله ایست که به جبر و جبونی کل احزاب سرمایه در ایران برمیگردد که هیچوقت نمی توانند به اندازه برادران اروپایی خود از یک بنیه قوی برخوردار بوده و همیشه حقظ نظام استثمار برایشان منفقت بیشتر ی داشته است تا خواستهای لیبرالیسم . بنابراین جبن و حضیظ خود را نمی توانید با قایم شدن در پشت سازمانهای رادیکال قایم کنید.
مساله اخر اعلام کرده اید که هیچ مدرکی مبنی بر همکاری و شرکت اکثریت در قتل مخالفان نیست. اگر فقط به کار شماره ۴۱۲ استناد کنیم مکر سیاه روی سفید ننوشتید که در امل با سربداران درکیر شدید و شما و توده ایها حتی زخمی شدید. ایا این راهم که در نشریه خودتان گفتید تکذیب می کنید. چرا یک کمیته از گروههای سیاسی مختلف دعوت نمی کنید که به پرونده های شما و شکایات رسیده رسیدگی کنند و یک گزارش به مردم بدهند. انتخاب کمیته هم باشما فقط از گروهای مختلف یک نمایند به اختیار خود انتخاب کنید. شخصا فکر می کنم انحلال سازمان اکثریت بدلیل جرایمی که مرتکب شده است و رسیدگی به جرایم ان در همکاری با رژیم که منجر به دستگیری و قتل عده ای شده است به سالم شدن جو سیاسی در ایران کمک می کند. احزاب راست و چپ در ایران فقط در یک جو سالم سیاسی می توانند برای تبلیغ برنامه های خود فعالیت کنند. اتهامات وارده به اکثریت بسیار جدیتر و وسیعتر است که بتوانید با یک تکذیت فاتحه انرا بخوانید.
۲٣٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست