یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پس چه کسی دارد جنایت می کند؟ - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : پ پیمان

عنوان : آقای نگهدار سوسیال دمکرات یا اصلاح طلب پیرو خط امام؟!!!
آقای ف. تابان
خسته نباشی. نوشتن این یاد داشت صرفا" برای این است که خوشحالم که چنین نوشته ای را از شما می خوانم جای این برخورد خالی بود و به روشنی خط مشی سیاسی آقای نگهدار و همفکران ایشان را روشن می کند. فقط برای من این سوال باقی می ماند که آقای نگهدار و دیگرانی که مانند ایشان می اندیشند و تلاش نمی کنند که مستبد خامنه ای و دیکتاتور بزرگ خمینی را نقد کنند و احساس همدردی نسبت به انسان هائی که به دستور و حکم مستقیم این آدمکشان اعدام شده اند ندارند .
داشتن چنین مش ای جرم نیست. ولی عدم احساس و همدردی با خانواده ی اعدام شدگان و زندانیان سیاسی و محکوم نکردن دیکتاتورهائی از جمله خمینی و خامنه ای جای سوال است؟
من شک دارم که این صرفا" یک مشی سیاسی است و یا همکاری با آقای خامنه ای برای حفظ این نظام. این شک از آنجا ریشه می گیرد وقتی نقش ایشان را در سازمان فدائیان اکثریت و صدور بیانیه ای از کمیته های سازمانی از جانب ایشان که خواسته بودند " گروه های ضد انقلاب و تروریست ها " را شناسائی کرده و به مسولین خود گزارش کنند تا مرکزیت سازمان با برنامه در اختیار مسولین قرار دهد .
البته ایشان تنها نبودند و با همکاری همفکرش علی توسلی که باعث لو رفتن صدها عضو سازمان در موقع برگشت از پلنوم وسیع سازمان در تاشکند به ایران شد.
آقای نگهدار حق دارد که خواستار شکوفائی جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی در دیروز و به رهبری امام خامنه ای در امروز باشد ولی آیا اجازه داشت که از اعضای سازمان بخواهد که تروریست ها را و گروه های ضد انقلابی را شناسائی کنند و از طریق ایشان و یا علی توسلی در اختیار حاکمان مسلمان قرار دهد؟!!! این گونه بیان از کینه شخصی سرچشمه نمی گیرد بلکه غیر مسولانه برخورد کردن به دیکتاتور خامنه ای است که ایشان به دیکتاتور فرزند وار و یک شاگرد با وفا و دلسوز راهنمائی می کند که رفتار دیگری داشته باشد که امام خامنه ای هم نشان داد و رفتارش را عوض کرد و دستور کشتار مردم را داد و در روزهای اخیر نیز ایشان از موهبت فتوای ایشان برای اعدام برخوردار شدند!!!

دکتر پ. پیمان
۲۵۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : درباره «تغییر»
خب حالا وقتی میگیم «تغییر» منظور این نیست که کره خری برود و کره خر دیگری جایش بیاید. تغییر در همه ما... مرد.. زن... در همه گروه ها و سازمان ها.

«تغییر» یک فرآیند است.
۲۵۶۶٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : ولی این دلیل نمیشه که به هم مظنون بود و با این کار دستی دستی به وزارت اطلاعات کمک کرد
حرف های آقای سرداری درسته. حتی به واسطه شنیده ام که دو سه سال قبل با بعضی از فعالیین سیاسی در کانادا تماس گرفتند و به آنها وعده زمین و وام داده اند که برگردند ایران. یا شاهنامه نفیس برایشان فرستاده اند.

ولی این دلیل نمیشه که به هم مظنون بود و با این کار دستی دستی به وزارت اطلاعات کمک کرد. ما «هدف» خود را روشن و ساده بیان می کنیم:

هدف:

«تغییر» برای برقراری یک دموکراسی پایدار در ایران

حالا از دو استراتژی عمده زیر:

۱) تغییر مرحله ای

۲) سرنگونی

هر یک طرفداران و دلایل خود را دارد. به گمان من چون هدف نهایی یکی است ، طرفداران دو استراتژی (روش) گوناگون نباید به هم گیر بدهند و فعالیت های همدیگر را خنثی کنند.

تغییر مرحله ای اگر موفق باشد پیشرفت به هر مرحله جلوتر به نفع گروه دوم (سرنگونی) خواهد بود اگر نتوان تا رسیدن به هدف جلو رفت. اگر هم اصلن موفق نباشد که خیل عظیم گروه اول (تغییر مرحله) به ناچار به گروه دوم (سرنگونی) خواهند پیوست.

بیایید یه کم بلوغ نشون بدیم. «هدف» و «استراتژی» و «تاکتیک های» متناسب با هر استراتژی را قاطی نکنیم.

فراموش نکنیم از هر تحلیلی باید یه راهکار دربیاد وگرنه میشه زر مفت برای خودارضایی یا خودنمایی و قمپز در کردن:)
۲۵۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : رضا سرداری

عنوان : در ورای سیاست
در ارتباط با نوشته اقای تابان، باید این نکته هم اضافه شود که خط مشی مورد انتقاد اوممکن است عناصری فراتر از جنبه های صرف نظری و یا سیاسی داشته باشند.
ازمدتها پیش یکی ازسیاست های راهبردی جمهوری اسلامی گفتتمان سازی درصف اپوزیسیون با استفاده از چهره های شناخته شده دربخشهای مختلف آن بوده است. بعد از روی کار آمدن باند احمدی نژاد در ۱۳۸۴، دایره اطلاعات خارجی وزارت امورحارجه درهمکاری وهمآهنگی فشرده با دایره برون مرزی وزارت اطلاعات، در چهاچوب یک برنامه طراحی شده به تماسهای مختلفی که اغلب غیر مستقیم وتحت پوششهای موجه صورت میگرفت کوشیدند افراد نسبتا سرشناسی را که دارای مواضع سیاسی خنثی و یا حتی معتدل نسبت به حکومت جمهوری اسلامی درمجموعه خود بودند، به سمت خود جلب کنند. مسئله انرژی اتمی و مخالفت با سیاست خارجی آمریکا وکشورهای غربی نسبت به ایران دو موضوع کلیدی برای فعال کردن بخشهای جذب شده بودند. دولت احمدی نژاد سرنخهای تماس با برخی از این افراد را از دولت خاتمی به ارث برده بود که قبلا کوشیده بود طرفدارانی برای دفاع از برنامه های اصلاحی دولت خاتمی در داخل وسیاست های خارجی آن در خارج بیابد.
احسان نراقی، هوشنگ امیر احمدی وتعداد پرشماری از استادان دانشگاه ها وتجار ایرانی مقیم اروپا وآمریکا...از جمله افرادی بودند که در وحله اول تماسهای پیشینشان به عوامل دولت جدید منتقل شد. (فراموش نکنیم که هوشنگ امیر احمدی جزو کسانی بود که کوشیده بود درجریان تدارک تشکیلاتی و تهیه برنامه سیاسی برای تاسیس اتحاد جمهوری خواهان مورد مراجعه ومشورت واقع گردد).
دولت جدید ضمن توفیق درجذب تعدادی قابل توجهی از این تیپ ایرانیان در عین حال کوشید از طریق آنان درفضای فعالیت های اپوزیسیونی در خارج از کشور تاثیر گذاشته و ابتکارات سیاسی متعددی را در خارج از کشور به مرحله اجرا بگذارد.وزرات اطلاعات در این دوره طبق یک برنامه معین موفق به ایجاد سرپل های ارتباطی جدید با برخی در خارج از کشور گردید. نقطه آغاز این برنامه با کیفیت و اهداف دیگری به زمان خاتمی بر می گشت ، این برنامه بعداز روی کار آمدن احمدی نژاد و تعویض وزیر وبعضی جابجاییها در سطح مدیران داخلی وزارتخانه با بعضی تغییرات در اهداف پیشین ادامه یافته بود. هدف اصلی وزارت اطلاعات درخارج از کشور کماکان بی اثر ساختن کامل اپوزیسیون خارج از طریق و سایل سیاسی بود.
همزمان با فعالیتهای فوق، صلاح طلبان حکومتی حذف شده از از قدرت اجرایی در داخل کشور نیز برای گسترش نفوذ خود در خارج از کشور به سمت کسانی رفتند که به لجاظ مواضع سیاسی به اصلاح طلبان اپوزیسیون مشهور بودند وکوشیدند روابط خود را با این طیف که در دور خاتمی شروع شده بود گسترش دهند.

کودتای انتخاباتی در خرداد سال گذشته و به دنبال آن شروع وگسترش جنبش سبز در ایران تقریبا تمامی رشته های دولت احمدی نژاد در خارج از کشور را پنبه کرده ومنجر به از دست رفتن اغلب ارتباطات آن شد. وزیر جدید اطلاعات در هماهنگی با اطلاعات سپاه بعد از تصفیه ها وجابجایی های مهمی در وزارتخانه، این بار سیاست فشرده ای را با خطوطی کاملا روشن نسبت به اپوزیسیون خارج، وارد میدان عمل کرد. معنای این سیاست فشرده باید از طرق مستقیم وغیر مستقیم به برخی ازچهر های موجه اما میانه رو اپوزیسیون در هردو بخش سکولار و نواندیشان دینی اپوزیسیثون مستقر در خارج از کشور به روشنی اما با تمثیل واشاره وزبان لالی تفهیم میشد. این سیاست نه در پی وادار کردن طیفی از اپوزیسیون به دفاع از دولت احمدی نژاد ویا دفاع صریح از حکومت جمهوری اسلامی، بلکه رعایت خطوط قرمز زیر با حفظ مواضع نسبی دموکراتیک افراد مورد توجه وزارت اطلاعات بود. این خطوط قرمز عبارت بودند از: (این سیاست در داخل کشور هم ادامه یافت):
۱-انتقاد از رهبری وبه زبان روشن تر از آیت الله خامنه ای عواقب جدی خواهد داشت.
۲-هرنوع نزدیکی وهمکاری با روشنفکران دینی رادیکال طرفدار گذر از قانون اساسی و حذف ولایت فقهی در ایران، ممنوع است. این بخش برای رژیم ایران در درجه اول عنوان ستون پنجم آمریکا تعریف شده بودند. با زبان مناسب به آنان گفته شد تخلف از این خط دارای عواقب جدی خواهد بود.
۳-هرنوع همکاری با بخش سکولار اپوزیسیون که بر ضد اصل ولایت فقیه در ایران هستند غیر مجاز بوده وتخلف از آن نیز مستوجب مجازات خواهد بود.
۴-هرنوع اقدامی برای گسترش همکاری بین صفوف پراکنده اپوزیسیون به اصطلاح بر انداز(چه نرمش وچه سختش) پیامدهای تنبیهی خاص خود را خواهد داشت.
۵-و...

وزارت اطلاعات کوشید معنای عقوبت ومجازات را برای این عده را باز با زبان اشره وتمثیل روشن گرداند:. تمامی رفت وآمدهای احتمالی این افراد و بستگانشان به ایران تحت کنترل قرار گرفته و کسانی که به ایران میرود بازداشت خواهد گردید. روابط فامیلی نزدیک این افراد درایران مجازات خواهند شدو... هم چنین وزارت اطلاعات صریحا به این طیف فهماند که حکومت ماندنی است وآنها فقط با رعایت شروط فوق میتوانند به بازگشت احتمالی خود به ایران در آینده امیدوار باشندونیزاعلام گردید که دستان وزارت اطلاعات آن چنان دراز است که در صورت تخلف آنان از خطوط قرمز تعیین شده، میتواند حتی در محل سکونتشان در هر جای دیگر دنیا یقه آنها را بگیردو...


تعیین اینکه چه کسانی از افراد اپوزیسیون تحت تاثیر این خط مشی ارعاب حکومت جمهوری اسلامی قرار گرفته و کوشیدند به طریقی نشان دهند که حاضر به بازی هستند کار ممکنی در شرایط حاضر نیست. اما ازآن جایی موج هایی که گاه وبیگاه و بطورناگهانی توسط بعضی از چهره های شناخته شده اصلاح طلب در داخل ویاخارج ایجاد میشود چندان منطبق بر اوضاع واقعی زمان ایجاد این موجها نیست، انسان بی اختیار به یاد سیاست ارعاب وزارت اطلاعات میافتد. مثلا تاکنون ما چنیدین بار مصاحبه هایی از شخصیت شناخته شده ای مثل آقای سحابی را شاهد بوده ایم که صراحتا از شرکت کنندگان در جنبش سبز خواسته است که رهبر را ازدایره انتقادات خود مستثنی کنند وکاری نکنند که او تضعیف شود چون چنین کاری در نهایت به تجزیه کشور منجر خواهد شد؟؟؟و...یا ایشان با زبان خاص خود از همگان خواسته اند به خانه های خود بروند و اعتراضات خود را از طرق دیگری، که برای شنوندگان ایشان اصلا معلوم نیست چیست، تعقیب کنندو...
یادمان نرود که ایشان قبلا از تادیب شدگان بوده ومعنی واقعی سرپیچی از خطوط قرمز تعیین شده توسط حکومت را در سلولهای قبر مانند شکنجه گاههای جمهوری اسلامی به سختی تجربه کرده است و...
۲۵۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : به ناظر باطرف
دوست گرامی

۱) جریان احمدی نژاد-مصباح و باندهای وابسته، خطر آینده ای بس تاریک تر و مرتجع تر و خونبارتر است.

۲) فعلن همه قوانین و سازوکارها به رهبر بند است. مهار او شاید بتواند در «این مرحله» قوانین فاشیستی را نرم تر کند.

۳) من که نمی گوییم باید به جمهوری اسلامی یا خامنه ای یا هر کس دیگری دخیل بست. ادامه این حکومت جهل و جنون و جنایت یه روز حتی یک روزش هم زیادیه.

و اما
و اما
و اما
...

فرق است بین رویاها و آرزوهای شیرین و شیک، تا رسیدن به هدف! هر چند مرحله ای!

من هم می توانم با آروزهای شیرین خودارضایی کنم و بدون ارائه هیچ «راهکاری» برای دیگران قمپز در کنم که من انقلابیم و شما اخید، آیا دردی از ملت دوا می شود؟

اینم گفته باشم شخصا به شخصیت آقای فرخ نگهدار احساس خوبی ندارم. اما باید بپذیریم که اختلافات ما ابدی خواهد بود. در آینده هم دمکراسی بستر تعادل اختلافات ما خواهد بود نه محو آن ها!
۲۵۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : زهره

عنوان : منطق ؟
اعدام کلمه ها ؟ چه رابطه ای بین منطق , و ولایت فقیه و مهاجرانی و فرخ نگهدار می تواند وجود داشته باشد؟ جناب صدری مثل نگهدار از ولایت فقیه حمایت کنید اما واژه ها را اعدام نکنید.
۲۵۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : صدری .

عنوان : "امروز" چه باید کرد؟
" اگر مطالبات جنبش سبز در این مرحله به حذف ولایت فقیه و تغییر نظام و حذف اسلام از حاکمیت ارتقا پیدا کند، این جنبش عملا جبهه مخالف خود را تقویت کرده و از سوی دیگر موجب ریزش بخش هایی از طرفداران جنبش سبز شده است."
عطاالله مهاجرانی / جرس.

به نظر من این منطق غلطی نیست و در مورد آینده هم از امروز حکم صادر نمی کند.
۲۵۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : ک معمار

عنوان : بعد از فرزاد ماهی های بسیاری خواب به چشمشان نرفت
نمی دانم این در کجای اندیشه دمکراتیک نوشته شده که میتوان بدون پشتوانه تشکل های دمکراتیکی که در جامعه وجود ندارند به تغییر منش و رویه حتی در سطح رهبری که تا گردن در باتلاق جرم و جنایت دست وپا می زند.دل بست. اقای نگهدار و طیف فکری ایشان از نظرات دست دوم زنده یاد نورالدین کیانوری تبعیت می کنند . دو تن اعتماد به هاشمی در سیاست و تغییر از لای عبای ایشان کردند. زنده یاد دکتر عبدالرحمان قاسملو که بدنش سوراخ سوراخ شد تا فهمید اشتباه کرد. و دومی نورالدین کیانوی, وقتی در پایان روز های حیاتش به دیدنش می رفتیم بیشتر به ترحم بما دست می داد تا نزد رهیری از حزب کمونیستی برویم تا انرژی بگیریم و زمانی که در بند بود نسبت به اقای خامنه ای نوشت, ایشان اخرین ولایت فقیه هستند.
و زمانی هم فوت کردند روی شانه ۲۰ نفر اطلاعاتی به خاک سپرده شدند.
حالا اقای نگهدار پس از اینهمه سال که نزدیک به ۲۸ سال می شود و اصلا طعم شبهائی را که کیانوری ها با گوشت و استخوانشان لمس کردند را نه تنها تجربه ننمودند در این مدت از ۵۰۰۰ کیلومتری هم نزدیک مرز ایران نشدند چطور از این همه فاصله توان معاینه خامنه ای را دارند و در بند تغییر قدرت هستند؟؟
به نظر من بهترین سفارش به اقای نگهدار و طیف فکریشان این است بیخود در خارج خود را معطل کرده اند. یک بلیط یک سره بگیرند تا از نزدیک قدرت را تجربه کنند.
۲۵۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : ناظر با طرف

عنوان : به آرش کمانگیر
«اما
اگر بتوان این تغییر را طی مراحلی به انجام رساند، در مراحل اولیه ممکن است تعامل با خامنه ای برای ایستادن جلوی احمدی نژاد و دار و دسته اش، بخشی از نقشه راه باشد.»

آقای آرش بهتر نیست با احمدی نژاد و دارو دسته اش تعامل کرد برای ایستادن جلو خامنه ای.
در خاطرات علم میخواندم که زمانی کسانی ( «نگهدار»ان آن زمان)با کمک شاه هویدا را زدند. از قضا تاکتیک میسری هم بود.ولی بعدها روشن شد که هویدا کاره ای نبود.
۲۵۶۴۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : در استراتژی و تاکتیک دقت بیشری داشته باشیم، شاید نیاز به این بحث ها نباشد
دوستان گرامی

به گمان من اگر ما هدف را «تغییر» به دمکراسی پایدار گذاشته ایم؛ در نهایت برای ولایت فقیه و خامنه ای و یا هر ولی فقیهی جایی نحواهد بود.
این تغییر هم ممکن است به ناچار با سرنگونی انجام پذیر باشد.

واما
اما
اما

اگر بتوان این تغییر را طی مراحلی به انجام رساند، در مراحل اولیه ممکن است تعامل با خامنه ای برای ایستادن جلوی احمدی نژاد و دار و دسته اش، بخشی از نقشه راه باشد.

به گمان من این سنتزی است که همه را «هم مسیر» می کند (حتی اگر به هدف کسانی چون آقای فرخ نگهدار هم مشکوک باشیم که خواهان تغییر نیستند). خب در مرحله بعدی در ترن جایشان نیست.

اینجا ممکن است این نگرانی پیش بیاید که چنین مرحله اولی ممکن است سوپاپ شود و رژیم از آن برای حفظ خود استفاده کند. به نظر می رسد که خواست های مردم چنان عمیق و بنیادین است که به این سادگی ها نمی توان آن را منحرف کرد. از طرف دیگر مثلن اگر بتوان در مرحله اول و در تعامل خامنه ای با جنبش، این جو خفقان قعلی را آزادتر کرد که به نفع خواهد بود.

خلاصه میخواهم این را بگویم که اگر راهبرد «تغییر» مسالمت آمیز «مرحله ای» باشد، همه تا مقداری همراه خواهند بود. این همراهی را قدر بدانیم تا ببینیم در مرحله بعدی آیا همراه خواهند بود یا نه. هر چند بر خلاف نظر نویسنده این مقاله نمی توانم بپذیرم که آقای فرخ نگهدار و دیگران استراتریشان تغییر رفتار خامنه ای است. به گمانم تاکتیک است در بستر استراتژی «تغییر» مرحله ای به دموکراسی.

یه کم در استراتژی و تاکتیک دقت بیشری داشته باشیم، شاید نیاز به این بحث ها نباشد. تمرکز را بذاریم روی راهکارها!
۲۵۶۴۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست