یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

همکاری مخالفین استبداد، گام بعدی چیست؟

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : آرش

عنوان : اعلامیه جهانی حقوق بشر و انتخابات آزاد
جای خوشبختی است که لااقل پس از اعدام هموطنان ما، این احزاب و سازمان ها یه بیانیه مشترک دادند.

دوستان هی صندوقچه گذشته را بیرون نریزیم. بسیار کارها و موضع گیری ها که می بایست نمی شد، در گذشته شده. وگرنه این قدرت بدبخت و زبون نبودیم که در قرن بیست و یکم اسگل ترین آدم های ممکن مثل احمدی نژاد و دار و دسته یک ملت را به گروگان بگیرند و یه عده آخوند جاهل برای ما کرکری بخونند.

آسیب های روحی جدی به همه وارد شده است. سعی کنیم دل ها را از کینه ها پاک کنیم و با عشق به انسان و آزادی و آبادی و پشرفت ایران و برای صلح در کنار هم زیستن خود را دوباره بیافرینیم.

مخالف استبداد بودن نه تنها کافی نیست که تعریف یگانه ای برای آن وجود ندارد.

اعلامیه جهانی حقوق بشر و
انتخابات آزاد،

امروز مشترکات ماست. مشخص و دارای الگوی فراوان در دنیا.
۲۵۶٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : فرهاد شبزنده دار از تهران

عنوان : چرا نباید مشروطه خواهان هم باشند! و چرا نباید بگویند که همه ی کارهای دموکراتیک خواهند کرد تا به قدرت برسند. مگر من جمهوریخواه هم نمی گویم؟!!
آقای شهرام مومنی شما درست می گوید، ولی مگر من هم نمی گویم که بهترین راه حل جمهوری تمام عیار ایران است. بنده البته با جمهوری فدرال مخالفم، ولی او هم باید باشد، همه ی ما معتقدیم که حزب ما و مذهب ما و مرام ما بهترین است . برای همین هم آنرا برگزیده ایم. خب این جمال فقط یک خال زیبا دارد و آن اینکه ما همگی چون مدعی دموکراسی هستیم بنا بر این دیگری را هم با تساهل و مدارا و حتا بیشتر به خاطر همان حقی که ما داریم و او هم دارد می پذیریم.
۲۵۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : شهرام مومنی

عنوان : حزب التقاطی انتخابی/ انتصابی
جناب ب - پیمان ، بهترست جنابعالی و دوستان داریوش همایون دستی بالا بزنند و به جای مجادله به رتق و فتق امور حزب التقاطی انتخابی/ انتصابی خود بپردازند.
در منشور «حزب مشروطه ایران» قسمت برنامه ی سیاسی آن هنوز رویاهای غیرممکن غیر انتخابی تو ذق میخورد از جمله «شاه بیت » آن چنین ست:[۳ ـ ما پادشاهی مشروطه را بهترین و مناسب ترین رژیم و شکل حکومت برای ایران می‌دانیم و از هیچ گونه تلاش قانونی و دمکراتیک برای برقراری نظام پادشاهی مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم پهلوی فروگزار نخواهیم کرد. ]

من وارد جزئیات نمیشوم فقط میدانم تا مردم نتوانند مجلس واقعی نمایندگی را از آن خود کنند هیچ قانونی و هیچ دموکراسی در ایران تحقق نخواهد یافت. اگر به این بزرگ دست یابند بدیهی ست که در تعیین شکل حکومتی را نیز موفق خواهند شد .

حالا شما تا ابد فرض را بر این بگذارید و پافشاری کنید که پادشاهی مشروطه بهترین و مناسبترین رژیم و شکل حکومت ست ...

اولا: سیستم های مشروطه / کنستیتوسینالیست / Constitutionalist همگی بهترین ست
فرقی نمی کند انگلستان باشد یا آلمان. اشتباه نفرمائید این مشروطه ی انگلستان ست که بعداز ۷۰ سال مجبور میشود سیستم دوحزبی را توسعه دهد و این مردم انگلستان می باشد که با آرا ی خود ناکفایتی دوحزب محافظه کار و کارگر را اعلام می کنند . ملکه ی انگلیس در این ماجرا ها چه نقشی دارد ؟

داریوش همایون مدتهاست از حزب دمکرات لیبرال صحبت می کند که منطقی ست ولی هنوز زمینی نشده ست چون با ایدئولوژی شاهدوستان در تضاد ست .
خلاصه اینکه فعالیت برای بازگشت پادشاهی یا حفظ ولی فقیه دو روی یک سکه ست و مردمی که در حال رهائی از مصائب جانکاه ولی فقیه هستند دلیلی ندارد که به پادشاهی توجه کنند. نیروهائی که برای انتقال به مردم سالاری و سیستم های انتخابی فعالیت می کنند نیز طبیعی ست که با جریان خواهان بازگشت پادشاهی نمی تواند همکاری موثر کند
۲۵۶۷۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پ پیمان

عنوان : همکاری احزاب و سازمان های سیاسی در هر عرصه ای مثبت است
هر انسان دمکراتی با همکاری احزاب و سازمان های دمکرات که برای دمکراسی و استقرار حکومتی دمکرات و فدرال در ایران مبارزه می کند از این اقدام مشترک شادمان است و خواستار ادامه این همکاری ها است و جای نقد در این باره نیست.

اما نکاتی را می توان در رابطه با پاسخ نمایندگان احزاب و سازمان های مختلف دریافت که در آینده همکاری می تواند با مشکل روبرو شود که می بایستی به آن توجه شود از جمله سخنان و پاسخ آقای فتاپور نماینده سازمان جمهوری خواهان ملی است. در نظرات ایشان اشاره ای به حکومت اسلامی که مسبب این اعدام ها است و یا حکومتی مستبد و دیکتاتور است به چشم نمی خورد. شاید ایشان بگویند که اینجا ایشان نمی خواهد تحلیلی از این حکومت دینی و استبدادی بدهد. جریانات و شخصیت های سیاسی که از آقای میر حسین موسوی که پیرو آیت اله خمینی است و خواستار و حفظ نظام اسلامی است و از مردم می خواهد که در چهارچوب قانون اساسی حرکت کنند چگونه می خواهند در تداوم این همکاری ها و در جهت تشکل های سیاسی دمکرات و مستقل که جمهوری اسلامی نه تنها آنها را به رسمیت نمی شناسد که آنها را محارب با اسلام و ضد نظام نمی داند می شود همکاری کرد؟
آیا باید دروغ گفت و قانون اساسی را قبول داشت وولایت فقیه را اطاعت کرد و در چهارچوب نظام خواستار استحاله و یا شعار قدیمی ایشان و همفکرانشان در اتحاد جمهوری خواهان از جمله آقای نگهدار " شکوفائی جمهوری اسلامی شد؟ حاصل بیش از سی سال این تفکر چه بوده است؟ همفکران مسلمان و اصلاح طلب ایشان در درون حکومت از جمله آقایان هاشمی رفسنجانی ، دکتر محمد خاتمی و میرحسین موسوی و حجت الا سلام کروبی با مسولیت های بالئی که داشتن تا چه اندازه جمهوری اسلامی را شکوفا کردند که حالا برخی از اعضا جمهوریخاهان ملی می خواهند با پیروی از مهندس میر حسین موسوی جمهوری الهی را دگرگون کنند.
این درک شیوه مبارزه را تعیین می کند. کسانی که می خواهند جمهوری اسلامی را از درون تغییر دهند به آگاه کردن مردم و تشکیل سازمان های دمکراتیک کمتر فکر می کنند . چون نگاهشان از بالا و بند و بست های سیاسی است تا تکیه به مردم و سازمان های دمکراتیک از پائین جوشیده آنان.
احزاب و سازمان هائیکه جمهوری اسلامی را اساسا" استبداد دینی و نظامی می دانند کمتر و یا ابدا" به فکر استحاله آن نیستند در عین حال توجه به تناقضات و اختلافات جناح های درون این حاکمیت استبدادی دارند بیشتر و اساسا" به مردم تکیه می کنند و تلاش می کنند با کار گسترده سیاسی و فرهنگی به آگاهی و تشکل مردم کمک کنند و توده های عظیم مردم را برعلیه این دیکتاتوری دینی بسیج کرده و نشان دهند که چه چیزی باید بخواهند و برای چه خواستهای انسانی باید تلاش کنند.
مبارزه برای حقوق بشر لازم و ضروری است اما برای چه؟ برای اینکه انتظار داریم که حاکمان مسلمان مستبد دیگر اعدام نمی کنند؟ بیش از سی سال است که این رژیم آدم می کشد؟ ما اعدام معلم آگاه فرزاد کمانگر و ... محکوم می کنیم و در کنار آن کار روشنگری می کنیم که چه کسانی مسبب این کشتار ند. این رژیم امروز دست به این جنایت نزده است ؟ در کردستان دهها معلم آگاه و مبارز را در چند دقیقه محاکمه و به رگبار مسلسل بستند.
جای تعجب است که آقای فتاپور بر اساس کدام تحلیل از این رژیم انتظار می تواند داشته باشد که اجازه فعالیت قانونی به جمهوری خواهان ملی بدهد؟ مگر احزاب برادر اسلامی که در حکومت آدمکش اسلامی شرکت داشتند می توانند قانونی فعالیت کنند؟ حکومت اسلامی مگر سران این احزاب را به تلویزیون ناورد و آنها را مجبور به توبه نکرد؟ چرا این آقایان از این همه جنایت برعلیه بشریت درس نمی گیرند و هنوز انتظار شکوفائی را دارند نمیدانم. البته در ایران بخشی انتظار مهدی موعود را می خواهند چرا آقای مهدی فتاپور چنین انتظاری ( استحاله جمهوری اسلامی یا بخوان شکوفائی جمهوری اسلامی را به یک حکومت دمکرات غیر اسلامی و یا به قول آقای کدیور حکومت اسلامی رحمانی ) را به همراه رهبران سبز و پشتیبانی از آنان نداشته باشد؟!!!

دوم
شنیده و خوانده می شود که مشروطه خواهان ( داریوش همایون ) خواستار امضای این بیانیه بودند که برخی از این جریانات موافق نبودند ولی آنها علیرغم این مخالفت در تظاهرات شرکت کردند.
این سوال از جانب کسی مطرح می شود که خود اساسا" طرفدار جمهوری فدرال و استقرار دمکراسی در ایران است و به دلیل موروثی بودن ( نفی انتخابات ) رژیم سلطنتی با نهادی به نام خانواده سلطنتی مخالفم. ولی دمکراسی و اعتقاد به آن فکر می کنم که طرفداران مشروطه سلطنتی هم چون بقیه احزاب نام برده نه کمتر و نه زیاد تر برای استقرار دمکراسی در ایران مبارزه و تلاش می کنند و آینده با رای مردم نهاد های دمکراتیک از طریق انتخابات آزاد تشکیل می شود تعیین می شود.
سوال اینجا است که آن گروه احزاب و سازمان ها که با حضور مشروطه خواهان به رهبری آقای داریوش همایون مخالفت کرده اند چه بوده است؟ چون شاه دیکتاتور بوده است می توان شخصیت های دمکرات را که با دیکتاتوری مخالف اندبا آنها همکاری نکرد؟
نیازی به تحلیل و آوردن مثال های متعدد ندارد که نشان داد که دمکرات بودن به معنی پای بندی به حقوق بشر، انتخابات آزاد، انتخاب نهاد های مدنی و حکومتی با آرای آزاد مردم و اعتقاد به جدابودن دین از حکومت است. اگر شاه دیکتاتور بود هیچ دلیلی ندارد که آقای داریوش همایون و همفکران ایشان دیکتاتور باشند . همانطور که چپ های دمکرات امروز و کمونیت های دو آتشه دیروز که طرفدار دیکتاتوری پرولتاریا و یا پیرو پیشوا استالین، مائو و انورخوجه بودند نه تنها ادعای دیکتاتوری ندارند که همه این شیوه های حکومتی را رد میکنند.
بویژه آن سازمان هائیکه حاضر به همکاری و متاسفانه دنباله روی از آقایان جمهوری چی های اسلامی که از حکومت اسلامی بیرون رانده شده اند حاضرند همکاری کنند و امضای خود را پای اعلامیه های مشترک برادران و خواهران مومن که بطور مستقیم و غیر مستقیم می خواهند به شکلی حکومت اسلامی را نجات دهند بگذارند.
دوستان دمکرات ، زمانی ما دمکرات هستیم که با تمامی کسانی که در گفتار و در کردار برای دمکراسی مبارزه می کنند همکاری کنیم و تعصبات خشک را به کناری نهیم. اگر آقای فتاپور و همفکران ایشان از آقای میر حسین موسوی که همین امروز آیت اله خمینی را پیشوای خود می داند که مسبب این همه کشتار در میهن ما بوده است ،حاضر نیست با دمکرات های مشروطه خواه برای مخالفت با ادام ها و برای حقوق بشر همکاری کنن؟!!!
راستی چه عللی برخی از دمکرات های چپ را به میرحسین موسوی نزدیکتر می داند تا مشروطه خواهانی چون آقای داریوش همایون که اگر از خیلی از این آقایان دمکرات چپ دمکرات تر نباشد کمتر دمکرات نیست؟ یک بار این سوال را از خود بکنید چرا من دمکرات چپ با میر حسین موسوی که در زنان ایشان بیش از ۴۰۰۰ نفر به دستور خمینی در زندان ها زنده به گور شدند بیشتر احساس نزدیکی می کنم؟!!
پاسخ به این سوال مسائل بسیاری را برای ما حل خواهد کرد.
به امید پیروزی مردم ایران ، و برکناری حکومت اسلامی و استقرار نظامی دمکرات و فدرال در ایران

دکتر پ. پیمان
۲۵۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پاسخی از تهران

عنوان : به دوستی که از ایران نظر خواسته بود
من فکر می کنم ما که رنگ خارجه را هم نده ایم، نه غرب بوده ایم و نه شوروی و روسیه و چین بهتر از هر کسی آزادیخواهیم، حالا اگر سواد داریم یا نداریم، فلسفه دانیم یا نیستیم، مشروطه چی هستیم یا هوادار چپیم، مذهبی هستیم یا ضد مذهبی با آنچه بسر ما آمده از تجاوز با چوب جارو گرفته که مذهبی ها با یک مذهبی کردند مقصودم محسن روح الامینی ست که با چوب جاروی مذهبی، با چوب جاروی مسجد مقعدش را تا روده ی باریک پاره کردند، پزشک معالجش رامین پوراندرجانی که او را معاینه کرده بود تکه جاروی شکسته را از مقعد او در آورده بود، به پدر نامردش که بعد رفت بدست بوس خامنه ای و به او گفت ایمدوارم ولایت فقیه این قربانی ناقابل را قبول کند!! آری آن پزشک را بجرم دانستن این راز کشتندش، آنهمه تجاوز مومنین به مومنین دختر و پسر شد، به چپی و راستی شد، زنان و دختران مردم را که به جرم بد حجابی گرفتند بردند برای تنبیه به فتوای امام زمان و قرآن و نایب برحقشان تجاوز جنسی کردند، اینها همه مومن یا نیمه مومن بودند که توسط فرزندان امام زمان و امام خمینی و امام خامنه ای انجام شد، اینان که چنین جنایاتی کردند همگی دستکم دو پدر داشتند و تنها یک مادر پدر خودشان و امام خمینی و امام خامنه ای هم دست اندرکار بوده اند. بنا بر این ما زخمی و مجروح و زنده سوزنده شده و تجاوز شده و کشتار شده و شکنجه شده و سرکوب شده و اعدام شده و حلق آویز شده و تحقیر شده ایم، چه مذهبی باشیم، چه شاهی، چه چپی و چه راستی آخر چه فرقی می کند. من در بازداشتگاه شانزده روزه ام همه این دستگیر شدگان و همه ی این رنگها را دیدم بنا بر این ما همه قربانی یک جنایتیم و خواهان یک نوع آزادی! آزادی بیقید و شرط، آزادی عقیده، آزادی دین و مسلک و مرام، آزادی داشتن احترام شهروندی حال هر مذهب و مرام و دین و آیین و سیاست و ایدئولوژی ای که داشته باشیم. امیدوارم جواب این دوست را داده باشم. دوستان خارج هر حرکت شما مارا زنده تر می کند! تحرک داشته باشید!
زنده باد حکومت ایرانی
مرگ بر اسلام سیاسی
۲۵۶۷۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : فعال سیاسی مستقل

عنوان : آیا کسی میداند...؟
آیا کسی میدانید که کلا چند سازمان و حزب ایرانی داریم؟ لطفا اگر میدانید مرا هم مطلع کنید. مرسی. در ضمن ما میخواهیم همه احزاب و سازمانها را در کنار در مبارزه با ج.ا ببینیم. اتحادتان باید پیرامون منشور حقوق بشر باشد و همه این منشور را باید قبول داشته باشند و تعهد بسپارند که ما مطمئن باشیم که همه ازادیخواه و دمکراسی خواه هستند. کاش از ایران نظرات بیشتری داشتیم که بیشتر نزدیک بشویم. بخصوص ما که ۳۰ سالیست که بدلیل فعالیت های سیاسی مان باید انتخاب میکردیم که سالانه به ایران برویم و یا بیرون مرز مبارزه کنیم و خوش نشین نباشیم.

به امید ایرانی آزاد که بتوانیم با همکاری یکدیگر آنرا آباد کنیم و در کنار خانواده هایمان باشیم.
۲۵۶۶۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : الف- نون

عنوان : همکاریها
از آقای مومنی و اخبار روز بخاطر طرح ودرج این امر مهم سپاس گذارم،امیدوارم که همکاریها فراتر از این نه سازمان برسد
۲۵۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : پوران از تهران

عنوان : مشروطه طلبان نیز هستند! اگر چه من خود جمهوری ایرانی طلبم!
من بارها نظر داده ام بر اینکه چرا در میان این جمع همیشه مشروطه خواهان عایبند. من شخصا هیچ کششی بسوی آنها ندارنم، ولی دموکرات منشی و شناخت موقعیت فعلی وجوب دست برداشتن از دگمهای خانمانسوز را به میان می کشد. دومسئله بسیار مهم است، اول اینکه پسر شاه، رضا پهلئوی گفته است که ادعای پادشاه بودن ندارد و این موضوعی نیست که او خودش بخواهد و امیدوارم ما به او این حق را بدهیم که بتواند در رقابت های آینده شرکت کند! دوم مسئله این است که پادشاهی در ایران از میان رفته است و اکثریت مردم جمهوریخواهند، با اینهمه بسیاری هنوز هستند، آنها همگی مدعی دمکراسیند، بنا بر این ما باید آنها را نیز ببازی بگیریم. یادمان باشد که پنجاه و هفت سال حکومت پهلویها در ایران به اندازه ی یک ماه حکومت اسلامی آدم نکشت! و ما و پدرانمان همگی در همه ی این کشتارها سهیم بوده ایم، چرا که این حکومتها هر چه بوده برآمده از ما بوده، این ما بودیم که با سلام و صلوات خمینی آدمکش را سر کار آوردیم، و با تظاهرات ملیونی خواهان کشتار شدیم! خواهان « اعدام باید گردد » شدیم. حالا باید چه کنیم!!!
۲۵۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست