یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند؟ (۶) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : به مسافر خسته و روانشناس

عنوان : به مسافر خسته و روانشناس درخواست بحث خلاق می کنند ولی آنرا بعمل نمی آورند.
من از مسافر خسته و روانشناس درخواست کردم به گفته خود عمل کنند و درگیر بحث خلاق شوند ولی هیچکدام علاقه ای نشان نداده اند. از ایشان درخواست کردم که نظریات آقایان سالاری و پیمان را به چالش بگیرند باز هم هیچ عکس العملی از آنها ندیدم. چرا؟

از جواب شما متشکرم، آقای سالاری. شما را شخصی می دانم که با موازین دمکراسی بخوبی آشنا هستید. از نظرات شما همیشه بهره می برم. لطفا بیشتر بنویسید.
۲۷۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : روانشناس

عنوان : حقیقت در پر گفتن و تکرار نیست
جناب پرسش گر، از آنجاییکه مثل شما عادت ندارم که نظریات درست دیگران «طوطی وار» تکرار بنمایم و توجه خود را فقط بفقط به تکرار «پرسش ها» معطوف داریم همانگونه که بنیاد فکری شما است، شما هر چندگاه با نوشتن «تقدیر نامه» باین و آن جان نثار در تایید «نظریات» بدون محتوا ولی پراز فحاشی مرشد اعظم وجود خود را «جلوه ساز» مینمایید.بایستی «اعتراف» نمایم که «رشد» کرده اید و قادر هستید بکلاس بالاتر اکابر بروید. این اجازه بصورت محدود شامل حال شما میشود.
۲۷۶۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : سلطنت طلب

عنوان : هادی خرسندی
آنکه آثار سلطنت طلبی
بود پیوسته در سخنهایش

دیدمش پیرو امام شده
پاک تغییر کرده دنیایش

گفتم این بود سلطنت طلبی؟
با تمام فغان و غوغایش

گفت آمد امام و شد توقیف
ثروت بنده، طبق فتوایش

لیک در پس گرفتن اموال
شاه، کاری نکرد فردایش

نامه دادم خودم حضور امام
عربی بود نصف انشایش

گفتم این بینوا طلب دارد
از شما باغ و ملک و ویلایش

ثروتم را اگر که پس بدهید
نوکرم بر امام وآبایش

آن امام عزیز هم فوری
تلفن زد به احمد آقایش

رفع توقیف شد ز اموالم
جان بقربان قد و بالایش

بله من سلطنت طلب هستم
نکنم هیچوقت حاشایش

سلطنت با طلب دو تا لفظست
بکن از همدگر مجزایش

بنده اکنون رسیده ام به طلب
سلطنت نیز، گور بابایش
۲۷۶۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : به روانشناس و مسافر خسته
روانشناس و مسافر خسته،

روانشناس نظر شما درباره مخالفان اینست که « آنان چیزی ندارند که از خود مایه بگذارند». تقاضای من از شما این است که شما از خود در رابطه با ملیون و این مقاله از خود مایه بگذارید تا بدینوسیله ثابت شود که مخالفان تان حرفی برای گفتن ندارند. مثلا نشان دهید که بنی صدر مردی روشنفکر و سیاسیتمداری درجه یک است که با قابلیت های فراوان خود می تواند در سرنگونی این رژیم و استقرار دمکراسی حقوق بشری در ایران نقش مهمی ایفا کند. نشان دهید که سیاست های داخلی و خارجی او و دیگر ملیون برای ایران چیست تا نشان داده شود که با اجرای این برنامه های امنیت داخلی و خارجی ایران تامین خواهد شد. نشان دهید برنامه های اقتصادی ملیون برای کشور چیست و با اجرای این برنامه ها اقتصادی ایران مدرن و پیشرفته خواهند شد. نشان دهید چه تفاوت هایی این برنامه ها با برنامه های ج.ا دارند.

شما با مایه گذاشتن از خود در رابطه با آنچه در بالا آورده ام به آسانی می توانید جلوی کسانی را بگیرید که، «بیشرمی و مفت حرف زدن را از پدرتاجدارشان محمد رضا بارث بردند و در دامن رژیم خمینی پرورش پیدا کرده اند». با پرداختن به برنامه های آینده ملیون برای ایران براحتی می توانید اخلال «در ماموریت اینها در خراب کردن محیط بحث و تبادل نطر..» وارد آورید و با بحث تان درباره برنامه های ملیون که بنی صدر یکی از آنهاست، می توانید ثابت کنید که شما برخلاف، «این قماش موجودات دشمن مردم و میلیون ایران»، ملی و دمکرات هستید، توجه کنید دمکرات و نه دمکرات تر.

امید است شما با بحث و تبادل نظر درباره برنامه های کنونی و آینده ملیون برای ایران، میدان را از دست مخالفان خود که، «عادت ذاتی آنان فحاشی بدیگران و دشمنی با ملیون ایرانست» را بدر آورید. این تنها راه مقابله سازنده با آنهاست هم در اینجا و هم در عرصه عمومی در ایران آزاد. همان جواب هایی را بدهید که در عرصه عمومی می دهید مثلا در جواب به مخالفانتان در اینجا فرض کنید جلوی دوربین تلویزیون ها هستید و با مخالفان تان به مناظره نشسته اید و میلیون ها ایرانی به نظاره نشسته اند و می خواهند میان شما قضاوت کنند که کدامیک مستدل تر است.

در کنار پرداختن به برنامه های کنونی و برنامه های ملیون برای آینده ایران لطفا منبعد حتما توضیح دهید کدام بخش از نظرات آنها را شما «فحاشی» و «دشمنی» آنها «بدیگران» و «ملیون» ایران تلقی می کنید و چرا آن بخش از نظراتشان باید فحاشی و دشمنی به دیگران و ملیون تلقی شود. برای اطلاع همگان با ذکر نقل قول از نظرات مخالفان تان تفاوت بین بررسی و نقد را با فحاشی و دشمنی آنها نسبت به ملیون ایران نشان دهید تا منظورتان درک شود. شما با خودداری از فحاشی و نقد و بررسی و استدلال در برخورد با نظرات مخالفان تان نشان دهید که برخلاف آنها شما فحاش و بی مایه و یاوه گو نیستید. اینگونه حقانیت شما ثابت خواهد شد و آنها خلع سلاح کامل می شوند.
۲۷۶۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : حبیب الله پیمان ‫ملی−مذهبی و موسس و چهره اصلی جنبش مسلمانان
‫پیرو و موازی با رشد خط فکری شریعتی، در اوائل دهه چهل، گروه جنبش انقلابی مردم ایران ( جاما) توسط افرادی چون سامی ، حبیب الله پیمان و علی شریعتمداری بنیانگذاری شد. پس از انقلاب کاظم سامی و نظام الدین قهاری به فعالیت های خود ادامه دادند، ‫و مورد ستایش ‫سازمان مجاهدین زمان انقلاب ‫قرار گرفتند، بطوریکه سامی کاندید مورد علاقه مجاهدین در اولین انتخابت خبرگان و انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی شد.

‫ملی−مذهبی کارکشته، حبیب الله پیمان موسس و چهره اصلی جنبش مسلمانان مبارز می باشد که از موسسان گروه جاما ‫ هم بود. در سال ۱۳۵۶ تعدادی از عناصر نهضت آزادی به همراهی همفکرانی چون پیمان نشریه جنبش مسلمان ایران را منتشر کردند. پس از پیروزی انقلاب، پیمان با انتشار نشریه امت گروهی را به دور خود جمع کرد. در سال ۱۳۷۵ جزوه با عنوان جنبش مسلمان مبارز منتشر شد و در آن شدیدا به مهندس بازرگان حمله ‫کردند. نهضتی ها در واکنش به ان عمل، در بیانیه ای کار پیمان را حیله گرانه و منافقانه و متقلبانه توصیف کردند. در سالهای اخیر بعضی از افراد جنبش مسلمانان مبارز در نشریه ایران فردا وابسته به عزت الله سحابی به کار خود ادامه داد‫ه اند . حبیب الله پیمان مدعی است اولین کسی می باشد که روش نافرمانی مدنی را علیه ‫ج.ا. توصیه کرده است. ‫اخیراً حبیب اله پیمان‫، در مورد تأئید موسوی گفته:
« مهندس موسوی تلازم میان عدالت اجتماعی و آزادی و دموکراسی را متوجه است و در عین حال بر اخلاقیات تاکید دارد از این منظر دیدگاه نزدیکی با جنبش ما دارد ولی این به آن معنا نیست که در تمام مسائل فکری رای مساوی داشته باشیم بلکه اختلاف دیدگاه به طور طبیعی در برخی مسائل وجود دارد که اگر وجود نداشت ما نیز امروز می‌توانستیم و اجازه داشتیم در کنار او در انتخابات حضور پیدا کنیم و یا او با ما ارتباط بیشتری برقرار کند »

‫نتیجه برای کاربری که در مورد پیمان نظرخواهی کرده بود.

‫پیمان بعلت داشتن ریشه درخت مذهبی در ذهن ملی و دموکرات گرایانه خود، از گزند اندیشه و تصمیم مصلحت گرایانه و تعصبات و اشتباهات ناشی از آن مصون نیست و هرآینه امکان سقوط در این چاه را داشته و دارد و خواهد داشت.

رژیم دلخواه پیمان جمهوری لیبرال دموکراتیک سکولار با تضمین بی قید و شرط کلیه نیازهای اولیه شهروندانش و رعایت کامل حقوق تمام اقلیت هایش نمی باشد نه نمی باشد!

مطمئن نیستم اگر او خودرا دوست دارد، پس ترا هم دوست دارد!
مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من اشتباه میکنم، پس من بشرم!
‫ مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من پوزش میخواهم، پس من انسانی صادقم!
‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من به انتقادات خوب گوش میدهم و خود را برهمان اساس متحول میکنم، پس من رشد میکنم!

‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من اشتباهاتم را با مردمی که قبلاً گمراه کردم پوزش خواهانه درمیان میگذارم، پس من با شعور و با عقل و وجدانم.‫

مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من میخواهم همه درکنار هم در صلح و تفاهم و مسئولیت و حقوق یکسان زندگی کنند، پس من سکولارم.

مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من نمیخواهم به فرزندانم در مدارس با شستشوی مغزی تدریس وتعلیم یک دین خاص، ویا یک ایدئولوژی خاص، جهت دین باوری آنها تحمیل شود، پس من سکولارم.

‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: ‫من اجازه نمیدهم در مدارس علوم مدرن را با دین و شرعیات مخلوط و قاطی کنند و ومغلطه سازی کنند، پس من سکولارم.
مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من ترا کافر نمیشمارم، پس من مسلمان نیستم.

‫‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: من ترا دینداری ‫‫ویا بیدینی دیگر مخالف خود نمی بینم، پس من مسلمان نیستم.

‫‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: من دین خرافی آسمانی ترا خطری در راه پیشرفت علم و دموکراسی این کره زمین میبینم ، پس من مسلمان نیستم.

‫ ‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من هیچوقت حاضر به کشتن تو نیستم، پس من مسلمان نیستم.

‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: ‫من دروغ قابل پاک شدن با توبه نمیگویم، پس من مسلمان نیستم.

‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: من به مصلحت وقت دروغ نمیگویم، پس من مسلمان نیستم.

مطمئن نیستم اگر او زمانی معتقد باشد به: من اسیر و زندانی را مورد شکنجه، تجاوز و لوات قرار نمیدهم، پس مسلمان نیستم.

‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: من خدایی ناظر و جاسوس تمام جزئیات امور مردم نمی بینم، پس مسلمان نیستم. ‫

‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: من به فقه، خرافات، حقوق و شرایع دینی بیعقیده ام، پس مسلمان نیستم.

‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: من خودرا از سوسک و موش و میمون و درخت و طبیعت، بالاتر نمی بینم، پس مسلمان نیستم.

‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: من آزادی همه دینداران و دگراندیشان را میخواهم، پس من مسلمان نیستم.

‫‫‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من هیچ ارتباطی مثبت از التقات ایدئولوژی مارکس و محمد نمیبینم، پس من مجاهد نیستم.

‫‫‫مطمئن هستم که او معتقد نیست به: من هیچ ارتباطی مثبت بین دین و ملی گرایی و لیبرالیزم و دموکراسی و سکولاریزم نمی بینم، پس من ملی−مذهبی نیستم. ‫ ‫

‫‫‫‫‫‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من معتقد به حکومت جمهوری مردم از نوع سکولار لیبرال دموکراسی ام، پس من شاهپرست، سلطنت طلب و مشروطه خواه نیستم.

‫‫‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من معتقد به حکومت جمهوری مردم از نوع سکولار لیبرال دموکراسی ام، پس من ایدئولوژیست، کمونیست، پرولتاریا طلب و مستبد خواه نیستم.

‫‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من معتقد به حکومت جمهوری مردم از نوع سکولار لیبرال دموکراسی ام، پس من به همه عقاید صادق با احترام گوش میدهم و با احترام بحث میکنم.

‫‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من لیبرال دموکرات صادقم، پس حسن نیت دارم و هیچکسی را دشمن گذشته، امروز و آینده خود و میهن خود نمیدانم، مگر قانون و دستگاه قضائی و دادگستری میهن دموکراتیکم اینگونه رأی و حکم دهد.‫‫ ‫

‫‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من همواره در برابر همنسلهای خود و نسلهای بعدی مسئولم، پس من یک خدمتگذارم.

‫‫‫مطمئن نیستم اگر او معتقد باشد به: من معتقد به رشد تدریجی تجربه شده و ثابت شده هستم، پس من ایده الیست نیستم.


پیروز باشید
۲۷۶۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱٣٨۹       

    از : به مسافر خسته

عنوان : نظر شما و دوستان را درباره نظر دکتر پیمان هم مایلم بدانم.
نظر دکتر پیمان را هم باید بررسی کرد. نظر شما و دوستان را درباره نظر دکتر پیمان هم مایلم بدانم. پیروز باشیم.
۲۷۵۱۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : به مسافر خسته

عنوان : «...امکان بحث خلاق را هم از دیگران میگیرید».
مسافر خسته عزیز،

اجازه دهیم نظراتی که من، شما و دوستان دیگر را می آزارد صرف نظر کنیم و از این فرصت استفاده کنیم و بجای تلف کردن وقت و یادآوری به آن برخی ها که، «... امکان بحث خلاق را هم از دیگران میگیرید». آقای سالاری را به چالش بگیریم. با تشکر از آقای سالاری و دوستان. پیروز باشیم.
۲۷۵۱۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : روانشناس

عنوان : نباید توجه به پارازیتها داشت.
خانم /آقای مسافر خسته، بیخود و بی جهت توجه سگان ولگرد و لجن پراکنان را بخودتان معطوف نکنید. آنان چیزی ندارند که از خود مایه بگذارند. بیشرمی و مفت حرف زدن را از پدرتاجدارشان محمد رضا بارث بردند و در دامن رژیم خمینی پرورش پیدا کرده اند. ماموریت اینها در خراب کردن محیط بحث و تبادل نطر است. نه اینکه این قماش موجودات دشمن مردم و میلیون ایران هستند،بلکه عادت ذاتی آنان فحاشی بدیگران و دشمنی با ملیون ایرانست.
۲۷۵۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : بیطرف

عنوان : برو خستگیتو در کن بی ادب، من میدونم از کجا اومدم و کی و چی هستم و از محله ای هم که توش بدنیا اومدم شرمنده نیست. تو باید خجالت بکشی که معلوم نیس از کدوم جهنم دره زدی بیرون.
مسافر همیشه خسته و کوفته که انقدر سمجه که نمیره یه گوشه آروم بگیره که کمتر پاچه ی اینو و اونو بگیره. فضول میگه « محیط بحث و گفتگو در اینجا را با کوچه و میدان پامنار و شکوفه (راه آهن) اشتباهی گرفته اند». اونوقت منو بی تربیت میدونه!!!

بتو چه من از کجای ایران اومدم؟ اگه دمکراسی و حقوق بشر سرت میشد این زرها رو نمیزدی.

هیچی توی خارج هم یاد نگرفتی. پس بزار یادت بدم بیسواد.اولا که طبق منشور حقوق بشر مهم نیس که مردم یه کشور اهل کجا باشن، حقوقشون محفوظه. بالا شهر و پایین شهر نداره. همه مردم مساوی الحقوقن. تبعیض و تحقیرم مجاز نیس که تو خودتو بهتر از من بدونی. منه پامناری یه رای دارم و اگه تو هم ایرونی باشی یه رای بیشتر نداری. رای تو هم ارزشش از رای من بیشتر نیس.

دوم اینکه توی دمکراسی ها مردم آزادن که هر آدم سیاسی را نقد و بررسی کنن و سانسور ممنوعه. اینجا هر کی بره توی سیاست خودشو آماده کرده که پاسخگو باشه و اگه دروغ بگه یا گفته باشه و یا کاری ناشایست و غلط کرده باشه حتی اگه ۲۰ ساله پیش باشه همه جا پخش میشه. بعد باید بیاد جلو جواب بده.

سوم اینکه کی تو را اینجا مبصر کرده؟ اینهمه آت و آشغال بعنوان نظر دادی که یه شاهی نمیارزه. تو که حریف ناشناس و پرسشگر و رضا سالاری نمیشی، اومدی یقه منو میگیری؟ اگه کسی باید زحمتشو کم کنه تویی. تو علم غیب داری که ادعا میکنی میدونی کی سلطنت طلب هس یا نه؟ تازه بتو چه؟ مگه فضولی؟

از آدمایی مثه تو انتظار هیچی نبایست داشت. از عهده اش برنمی یاین. تو اصلا قوه تشخیص نداری که ببینی نظر خودت چقدر زشته. شخصیتی که نداری خوب نشون میده. تا حالا یه نظر بدرد بخور ندادی، همش دروغ و اتهام و فحش و طفره بود و از این شاخ به اون شاخ پریدن. مگه تو قیم بنی صدری یا وکیل مدافعش و یا خودشی؟ تو کی هستی که بخوای دهن کسی را ببندی، خودتو سانسور کن. برو منشور را یه بار بخون ببین بهت حق سانسور میده یا نه؟ تو مردم سه منطقه توی تهرون را تحقیر کردی، فحاشی کردی، نسبت بهشون تبعیض قائل شدی. اونوقت خودتو نماد بشر دوستی و برابری و آزادی و تربیت و قابل بحث با آدمای حسابی میکنی؟

بنی صدر سواد سیاسی و تاریخی و اقتصادی نداشت و خیال کرد که میتونه یه تنه کشور بزرگی مثه ایران را مدیریت کنه. اصلا مگه بچه آخوند حقوق بشر سرش میشه؟ همه رفقاش هم مثه خودش این چیزا سرشون نمیشد که اگه میشد ملت غمی نداشت. تو یه همچین آدمایی را بیگناه و معصوم میدونی و قابل احترام. باشه ولی نداری به این و اون بگی چی بگن و نگن و فکر کنن و نکنن.

برو خستگیتو در کن بی ادب، من میدونم از کجا اومدم و کی و چی هستم و از محله ای هم که توش بدنیا اومدم شرمنده نیست. تو باید خجالت بکشی که معلوم نیس از کدوم جهنم دره زدی بیرون.
۲۷۵۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣٨۹       

    از : مسافر خسته

عنوان : هر دم باد مخالف در کردن دلیل سلامت مزاج نیست
هر دم باد مخالف در کردن دلیل سلامت مزاج نیست. آیا کسی نیست باین جان نثاران گوشزدی بنماید که با فحاشی و بد وبیراه گفتن بدیگران محیط بحث و گفتگو در اینجا را با کوچه و میدان پامنار و شکوفه (راه آهن) اشتباهی گرفته اند. من بآقای بنی صدر هیچ توافقی در هیچ زمینه ای ندارم، ولی بهمان اندازه شرف که دارد باز میارزد بهزاران جان نثار طرفدار استبداد شاهی که شما نمایندگی مینمایید. شما هرگز قادر بدرک نخواهید بود، بحث و تبادل نظربرای رسیدن بتوافق آغاز میگردد و فحاشی که شما بعنوان متد و ابزار طرز تفکر استفاده میکنید، جهت پرکندگی و نفاق است. اگر ذاتآ قادر بتجزیه وتحلیل خلاق نیستید، لااقل سکوت پیشه نمایید زیرا با فحاشی تویین این وآن ، نظرتان همانند همان باد مخالف محیط را کوتاه بگند میزند. و امکان بحث خلاق را هم از دیگران میگیرید. زیرا نیمه وقت و انرژی جهت پاک کردن محیط از تراوشات شما میشود. ادامه این شیوه از جانب شما نماینگر دارای بودن عدم سلامت روانی و مزاجی شما است که مزمن و مشکل است.
۲۷۵۰۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ خرداد ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست