یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عوامل بازسازی استبداد، بعد از انقلاب ۵۷ چه کسانی بودند؟ (۶) - فرید راستگو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : پرسش یا سفسطه

عنوان : مهم تغییر است
‫به ناشناس و پرسشگر
خبر کشف ژن بی حجابی را دوستی از طریق ایمیل فرستاده که البته منهم منتظرم ببینم چقدر و تا چه حد این خبر موثق است، اگرچه که احمدینژاد نماینده رژیم ددمنش ج.ا. هر خبری را به مصلحت روز مرتب وارونه و یا تکذیب میکند.

جناب ناشناس، وقتی آب نفرت مردم از سر رژیمی گذشت، دیگر فرقی ندارد خبر تأیید شده باشد یا نشده باشد، مردم این رژیم را نمیخواهند.

اول خود رژیم ها این روش سانسور و جعل اخبار را به مردم یاد میدهند! مقاله شاه برضد خمینی و تکذیب قتل ندا آقاسلطان دو نمونه برجسته این ‫کار هستند. کدام تخریب؟ تخریب رژیم ج.ا.؟ آیا واقعن شما معتقدید در مقابل رژیم خونخوار اسلامی نباید شایعات و اخبار را گفت؟ قتل عامهای ۶۷ و کشتار ۷۶ و کهریزک ۸۴ به بعد همه اول شایعه بود و هیچ منبع موثقی انها را تأیید نمیکرد؟

شما با این حرف میخواهید دوباره رژیم شاه را غسل تعمید بدهید و بیگناه جلوه دهید و مردم معترض را تخریبکار و گناهکار. جناب ناشناس، این مردم هستند که تصمیم میگیرند چه را نمیخواهند و یا چه را میخواهند. شما درآن زمان اون رزیم را به هر دلیل درست یا غلطی نمیخواستی! خوب حالا فرض کن پشیمان شده باشی، این مشکل شماست که با خودتان و گذشته تان دارید. اشتباه شما این است که فکر میکنید رژیم شاه شما را میخواست؟ نه جانم، نه رژیم شاه و نه رژیم ج.ا. مردم و شما را نمیخواست و نمیخواهند. خواستن دو طرفه است. تازه، ما هزاران کار در زندگی میکنیم که خیلی هاش اشتباه در میاد.

چه باید کرد که تکرار نشه؟ شما دیگر از اون وری افتادی؟ چقدر محافظه کاری؟ اصلن آمدیم و اخرسر به این نتیجه رسیدم که این رزیم جز با با یک انقلاب خونین دیگر سرنگون نمیشود، انوقت چه باید کرد؟ باید یک سی سال دیگه هم صبر کرد و مثل بره باخفت هر روز عده ای از مردم بیگناه را به زیر تیغ جلادان ج.ا. فرستاد تا بقیه به زندگی ننگینشان راحت ادامه دهند؟

‫ مهم تغییر است. مردم از شاه تغییر خواستند، جواب نداد! امروز هم همه از ج.ا. تغییر میخواهند. اگر ج.ا. خودش را تغییر ندهد، مردم دست از فشارشان برنخواهند داشت واز هر وسیله ممکنی استفاده خواهند کرد حتا اگر مجبور شوند انقلابی دیگر کنند! انقلاب بشرطی که تمام راه حل های اصلاحی دیگر امتحان شده باشد ولی نتیجه نداده باشد، بسیار تصمیم درستی است. شما ببینید از پارسال تا کنون چه حکومت نظامی و خفقانی را بر مردم تحمیل کرده اند. چقدر جعل و بقول شما تخریب اخبار میکنند؟ شما اگر در ایران جای این مردم بودید، مردمی که دست و پا و پا دهانشان را با زنجیر بسته اند و اجازه کوچکترین حرکت انتقادی و اعتراضی به انها نمیدهند، چه میکردید؟

‫فرض کنید بشما امروز کسی خبر بدهد که خامنه ای امروز فتوا داده که همه بی حجابان را باید از تحصیل و کار محروم کرد! شما چه میکنید؟ به مردم میگویید خبر موثق نیست و در واقع همان کاری را میکنید که نوکران رژیم مثل لاریجانی و غیره برای ماسمالی حرفهای ‫سید علی و دولتمردان رژیم میکنند؟

رژیمی که رفتنی است رفتنی است. مردم ما همیشه همینطور قضاوت کرده اند. شما خوتان را بمراتب ساده تر از مردم میتوانید تغییر دهید. اگر میخواهید مردم را تغییر دهید بروید اول با اسم و هویت مشخص و اشناتر فیلسوف مردم شوید!
۲٨۱۹۵ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : چرا دکتر بختیار هم شاه را نوکر امریکا میدانست?

عنوان : شاه و اجازه واشنگتن
سئوال - آقای بختیار، از نظر روابط ایران با دو قدرت آمریکا و شوروی، آیا تصمیم داشتید که تغییر سیاست بدهید؟ و اگر چنین برنامه ای داشتید نحوه و حدود آنرا خواهش میکنم روشن بفرمائید

سئوال - آقای بختیار،‌ میگویند - و خود شاه نیز در خاطراتش و همچنین در مصاحبه ای با مجله مصری اکتبر تأیید کرد - که بدون اجازه واشنگتن کاری نمیکرد و تصمیمی نمی گرفت. مخالفان شما هم میگویند بختیار مرد آمریکائی ها بود و آنها او را بشاه تحمیل کردند تا نقش محلل را بازی کند. در این مورد چه میگوئید؟

دکتر بختیار - بنده نمیدانم که محلل اینجا چه مفهومی دارد و شاید چون در زمینه صحبت آخوند هستیم یک معنائی داشته باشد که من نمیدانم. ولی من وقتی قبول کردم بعنوان محلل نبود. بعنوان یک رفورماتور بود. برای اینکه می بینیم همیشه انقلاب ضد انقلاب میآورد. همینطورکه حالا هر کس را اعدام میکنند میگویند ضد انقلاب است. ولی نظر من این بود که تمام این کارها اگر از مسیر قانونی و بر روی اصولی که ما همیشه در جبهه ملی بعد از سقوط مصدق اعلام کرده بودیم، انجام شده بود این مسئله پیش نمی آمد.

اینجا به نکته ای اشاره کردید که شاه در خاطراتش نوشته، مسئول این امر خود اوست که نوشته است. ولی من میتوانم عرض کنم که متأسفانه یک مقدار زیادش صحیح است. برای اینکه وقتی مردم در داخل کشور ناراضی بودند. دولت اعم از اینکه بوسیله شاه اداره بشود یا یک نخست وزیر یا یک دیکتاتور یا هر کس دیگر، در صورت ناراضی بودن مردم،‌ دولت احتیاج دارد که پایگاهی در خارج از کشور برای خودش دست و پا بکند، شاه اگر بخواسته های ملت گوش شنوا نشان داده بود، شاید احتیاج نداشت که امریکائی ها تصمیم بگیرند و شاید امریکائی ها هم خودشان را در مقامی نمیدیدند که از او تقاضای غیر مشروع داشته باشند.

اینجا هم باز مسئله دمکراسی و قانون اساسی مطرح میشود. مرحوم دکتر مصدق بخود من این افتخار را داد که با حضور عده ای فرمود اگر سفیر یک مملکت خارجی از شاه چیزی خواست که بر خلاف مصالح بود، باید بگوید که به دولت مراجعه کنید و وقتی که به دولت گفتند باید بگوید با نظر مجلس باید بشود. عوض اینکه فشار تمام تقاضاهای غیر مشروع روی یک نفر باشد، این منعکس میشود روی نمایندگان ملت و روی تمام ملت. فراموش نکنید که سالها و سالها قبل از تولد شماها، وقتی که منهم خیلی کوچک بودم، سلطان احمد شاه در ضیافتی که در لندن ملکه انگلیس بافتخار او ترتیب داده بود، وقتی که از او خواستند در نطقش به قرارداد ۱۹۱۹ اشاره ای بکند، گفت پادشاه مشروطه نباید چنین کاری را بکند برای اینکه از وظائف او نیست. حالا البته میتوانیم بگوئیم که به او آن رسید که دیدیم. ولی او شرافتمندانه قانون را مراعات کرد. بنظر من محمد رضا شاه اگر متکی میشد به یک دولتی که آن دولت نماینده ملت بود،‌ یعنی مورد تأیید نمایندگان واقعی ملت بود، هرگز احتیاج پیدا نمی کرد که برای کمترین چیز با سفیر این دولت یا آن دولت مشورت بکند. باز بر میگردیم که اگر قانون اساسی مراعات میشد این اختلافات پیش نمی آمد و برای همین موضوع و بدلیل همین دخالت های مستمر دربار در امور دولت بود که دکتر مصدق سقوط کرد.

دولت مصدق در سال ۳۱ مخصوصاً ۳۲ مستمراً مورد حمله یک عده آخوند دیگر بریاست بهبهانی سید ابوالقاسم کاشی و عده ای افراد معلوم الحال بود که خوشبختانه زمانه همه را معرفی کرد. اینها وقتی که میخواستند آزاری به دولت بدهند یا بلوائی بر پا کنند به کمک پول دربار، این عمال یعنی آخوند و اوباش دور هم جمع میشدند و آن الم شنگه هائی که شنیدید یا دیدید، براه می انداختند. بنظر من اگر که شاه خودش را مبری میداشت از این چیزها، خودش را دور میکرد از این دخالت ها،‌ خیلی خیلی بیشتر مورد احترام بود. در این زمینه خاطره کوچکی دارم که عرض میکنم. روزی که من نخست وزیر شدم شاه این مسئله را بمن تذکر دادند که در سلطنت مشروطه، شاه مصون از تعرض است و اینهائی که به در و دیوار مینویسند چه صیغه ایست. من به ایشان پیشنهاد کردم یک هفته صبر کنند. یک هفته یا هشت روز گذشته بود که آمدم کاخ نیاوران، خود ایشان به من اظهار کردند، عین این عبارت : آقای بختیار فحش ها بمن کم شده ولی شما از فحش خوردن غوغا میکنید. من جواب دادم، وظیفه دولت است که فحش بخورد، وظیفه شاهی که دخالت نمیکند فحش خوردن نیست. و این باز بر میگردد باینکه اگر مکانیسم مشروطیت ما درست کار میکرد، ما هرگز به این بلاها گرفتار نمی شدیم حالا استفاده میکنم از حوصله شما و میگویم،‌ یکسال قبل یعنی در سال ۵۶ ما هیچ چیز نمی خواستیم - نه کریم سنجابی، نه داریوش فروهر - نه افرادی که اینقدر دور امام تملق گفتند و مداهنه کردند و بجائی هم نرسیدند جز به نفرت عمومی که روی آنها همیشه سایه می اندازد و درچه شرائط ننگینی زندگی میکنند - ما هیچ چیز از شاه نخواسته بودیم جز اجزای قانون اساسی. او نکرد و وقتی که من آمدم دیگر دیر بود.
۲٨۱۹۲ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : به ناشناس

عنوان : سئوالی از ناشناس
«...مخالفان پهلویها همین روشهای نادرست را برای تخریب بکار میبردند...». در اینجا منظورتان تخریب کیست؟
۲٨۱۷۵ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣٨۹       

    از : unknown

عنوان : بازهم جعل ویا پخش جعلیات "کشف ژن عامل بی‏حجابی !"
بازهم جعل ویا پخش جعلیات
"کشف ژن عامل بی‏حجابی !"
منبع موثقتان چیست؟ مخالفان پهلویها همین روشهای نادرست را برای تخریب بکار میبردند.برای مطالب بیشتر دراین زمینه سلسله مقالات گنجی در زمانه بسیار مفید ومستند است.
۲٨۱۶۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : پرسشگر

عنوان : ناشناس گرامی، همه ما باید سلامت و انرژی خود را حفظ کنیم تا بتوانیم بهتر با این رژیم مبارزه کنیم.
ناشناس گرامی،

کاش بیشتر افراد شهامت داشتند و کمی از زندگی خود می گفتند و نشان می دادند چه ضربه ای به تک تک ایرانیان در این ۳۱ سال وارد آمده است. ایرانی ای نیست که لطمه نخورده باشد ولی دوست عزیز اگر ما سلامت خود را حفظ نکنیم چگونه خواهیم توانست با این رژیم تبهکار مبارزه کنیم و به داد خود و ملت برسیم؟ نه خودتان را تنبیه کنید و نه گیاهانتان را. نسل گذشته با تجربیات متفاوتش پلی است برای ما تا گذشته را بهتر درک کنیم و نسل شما را بهتر بفهمیم. چه شما و چه مخالفانتان باید بتوانید افکار و احساسات تجربیات خود را بیان کرده و بجا بگذارید. توقع نداشته باشید که همه ما با وجدان باشیم و به خطاهای خود اعتراف کنیم. همه چنین شهامتی را یا ندارند و یا اهداف سیاسی آنها مهمتر از جان و مال انسانهاست و یا بواقع احساس نمی کنند که مرتکب خطایی شده باشند. آن گروهی را هم که خود را گول می زند را هم نباید فراموش کرد که با اعتراف به خطاهایش دچار عذاب وجدان می شود و قادر به تحمل آن نیست. در ضمن آنهایی که متحول می شوند مورد خشم یاران خود قرار گرفته و از جمع رانده می شوند و مورد غضب و بی مهری آنها قرار می گیرند. الاهه بقراط ها کم نیستند که متحول شده اند و همفکران سابقشان تحمل حتی شنیدن نام آنها را ندارند.

دوست عزیز، بنظر می رسد شما و بیطرف تفاوت سنی کمی دارید. هر دو شما خاطرات زیادی از رژیم سابق دارید و با اینکه در آنزمان تحت یک رژیم بودید دو راه متفاوت را در آنزمان پیمودید. یکی هیچ نقشی در آوردن این رژیم نداشت و دیگری همه ی هم و غم خود را گذاشت تا خمینی بیاید. الان هر دو در خارج از کشور در کنار هم ایستاده اید و مبارزه می کنید بر علیه یک چیز. نسل بعد از شما که نتیجه ی زحمات هم نسلان شماست هم به میدان آمده و به تمام نیروهایی که خواست مشترکشان نابودی این رژیم و برقراری لیبرال دمکراسی است پیوسته است. مهم نیست مردم به جمهوری و یا پادشاهی رای بدهند بلکه مهم آنست که قانون اساسی نوین ایران بر مبنای منشور حقوق بشر باشد تا حقوق شهروندی همه ایرانیان تضمین شود.

شما و بیطرف شجاعت آنرا داشتید که گوشه ای از زندگی خود را با ما در میان بگذارید. من کوچکتر از آنم که جسارت کرده و به شما پند بدهم ولی ما که دربدریم باید حتی الامکان خود را برای خدمت به کشور در آینده مجهز کنیم و سلامتی ما برای اینکار اساسی است.
منتظر نظرات بیشتر از سوی شما هستم. تندرست و خوش باشید.

به پرسش و سفسطه گرامی، مطلبی که در رابطه با ژن بدحجابی عنوان کردید واقعا ناراحت کننده است و با تمام تفاوت فکری ای که با شما دارم در این مورد با شما هم عقیده هستم و باید بگویم نوشته شما هم مرا سخت تحت تاثیر قرار داد چون احساس شما را در واژه به واژه می شد حس کرد.

به کسیکه به پرسش و سفسطه ایراد گرفته بود که این موضوع ربطی به بحث ندارد، شمایید که رابطه ای نمی بینید. واقع که بنازم به انساندوستی و احساست!!! اگر برای دهها میلیون بچه در ایران مبارزه نمی کنید که سرنوشتی بهتر از ما داشته باشند برای چه مبارزه می کنید؟ واقع که درد آورست که آدمهایی مثل شما پیدا می شوند که درد بچه ها را هم ندارند چه برسد به بزرگترها.

همه ما باید سلامت و انرژی خود را حفظ کنیم تا بتوانیم بهتر با این رژیم مبارزه کنیم.
۲٨۱۶۵ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : توهم زدا

عنوان : توهم زدا هستم نه توهم زا مثل برخی ها که دمکراسی را نمی فهمند وبی اجازه از جانب مردم ایران مقام قیمومیت را بعهده گرفته اند.
۱. چه کسی حق دارد بگوید حزب اللهی ها، مشروطه خواهان و مجاهدین خلق و توده ای ها و ملی مذهبی ها حق تشکل ندارند؟

۲. این حق را چه کسی تایین می کند و چطور؟

توهم زدا هستم نه توهم زا مثل برخی ها که دمکراسی را نمی فهمند وبی اجازه از جانب مردم ایران مقام قیمومیت را بعهده گرفته اند.

به پرسش و سفسطه، خبر ناگواری دادی که دل هر انسانی را بدرد میاورد. تزریق مواد به بچه ها بدون اجازه پدر و مادر و مخلوط کردن آن با داروی فلج که همه مجبور به زدنش هستند جنایت علیه بشریت است. اگر راست میگویند چرا در مجله های علمی منتشر نمیکنند که دانشمندان جهان ببینند و نظر بدهند. اون گفته بود که داروی ایدز هم در ایران کشف شد. خبر مرگش این دوا کو که دنیا ببیند.
۲٨۱۵۶ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : قانون اساسی جمهوری ایرانی را چگونه باید تهیه کرد؟

عنوان : آیا قانون اساسی جمهوری ایرانی نوشته شده است؟ بوسیله چه کسانی؟ نامشان چیست؟
هنوز قانون اساسی جمهوری ایران نو شته نشده برخی برای ما معین میکنند چه چیزهایی در آن ممنوع است، عجب دمکرات های عجیب و غریبی؟

آیا قانون اساسی جمهوری ایرانی نوشته شده است؟ بوسیله چه کسانی؟ نامشان چیست؟ یک کپی آنرا منتشر کنید ببینیم.
۲٨۱۵٣ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : نکته سنج

عنوان : رسیدن بآزادی و حرمت انسانی در جامعه بدون طرفداران(نا) شناخته شده استبداد
کاربر محترم« قانون اساسی با مشارکت آحاد ملت نوشته میشود و نه با حذف برخی».
بسیار صحیح میفرمایید که قانون اساسی با مشارکت آحاد ملت نوشته میشود ولی نه با عوامل شناخته شده ارتجاع وابسته از قماش محمدرضا و خمینی و یا هر جنایتکار دیگری ! مبارزه با عوامل استبداد و خشونت، معنی حذف ابزار و نهادهای استبدادی و کوتاه کردن دست بازماندگان آن است. دروازه «دموکراسی» بدان «گشادی» نباید باشد که مردم بعد از سی و چند سال مبارزه و با دادن اینهمه هزینه با «نمایندگان» ولایت فقیه ضدایرانی و رژیم ددمنش پهلوی برای «تهیه» قانون اساسی جدید مردمی مذاکره نمایند که «ظل الله خوب است و یا آیت الله» !!
۲٨۱۵۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : نکته سنج

عنوان : رسیدن بآزادی و حرمت انسانی در جامعه بدون طرفداران(نا) شناخته شده استبداد
کاربر محترم« قانون اساسی با مشارکت آحاد ملت نوشته میشود و نه با حذف برخی».
بسیار صحیح میفرمایید که قانون اساسی با مشارکت آحاد ملت نوشته میشود ولی نه با عوامل شناخته شده ارتجاع وابسته از قماش محمدرضا و خمینی و یا هر جنایتکار دیگری ! مبارزه با عوامل استبداد و خشونت، معنی حذف ابزار و نهادهای استبدادی و کوتاه کردن دست بازماندگان آن است. دروازه «دموکراسی» بدان «گشادی» نباید باشد که مردم بعد از سی و چند سال مبارزه و با دادن اینهمه هزینه با «نمایندگان» ولایت فقیه ضدایرانی و رژیم ددمنش پهلوی برای «تهیه» قانون اساسی جدید مردمی مذاکره نمایند که «ظل الله خوب است و یا آیت الله» !!
۲٨۱۵۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

    از : قانون اساسی با مشارکت آحاد ملت نوشته میشود و نه با حذف برخی

عنوان : ۷۵ میلیون ایرانی باید معلوم می کنند چه می خواهند و نمی خواهند. به ما چه در انگلیس و جای دیگر چکار میکنند.
جمهوری ایرانی یک کانسپت جدید است که در جهان نمونه ندارد که آنرا با دیگر سیستم ها مقایسه کنیم.

اینبار برخلاف گذشته شرکت آحاد ملت برای تعیین سرنوشت خود تصمیم خواهد گرفت. قانون اساسی بوسیله نمایندگان ملت ایران نوشته خواهد شد. نحله های مختلف همه حق تبلیغ برای یارگیری خواهند داشت و نه اکثریت اجازه زورگویی خواهد داشت و نه اقلیت. حقوق هر دو محفوظ خواهد بود. هیچکس حذف نخواهد شد تا گروهی زیرزمینی تشکیل دهد و مسلحانه دوباره بجان ملت بیافتد و در زندان های سیاسی اوینی و کهریزکی هم سرنوشت همه زندانیان سیاسی قبل از خودش در دو رژیم شود. ما دیگر نه زندان سیاسی می خواهیم و نه زندانی.

۷۵ میلیون ایرانی باید معلوم می کنند چه می خواهند و نمی خواهند. به ما چه در انگلیس و جای دیگر چکار میکنند. ما یک قانون اساسی قرن بیست و یکمی میخواهیم که در آن هیچکس حذف نشود و آزادی بیان رکن اصلی آن باشد. هیچکس دیگر حق ندارد در دهان ملت ایران را ببندد.
۲٨۱۴۷ - تاریخ انتشار : ٣۱ خرداد ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست