یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بحران ایران - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : رضا سالاری‫

عنوان : منظور و هدف چیست؟
‫جناب محمد قراگوزلو
کاش همانقدر که در درون دانشگاه جمهوری اسلامی ضد علوم اقتصاد و ضد علوم انسانی بر اریکه استادی تکیه زده و بر پیکر بیجان نیمچه اپوزیسیون نیمچه سبز شلاق نقد و انتقاد محکم فرود میآورید، مرحمت میفرمودید چند ترکه نرم و ظریف و سبک انتقاد و نقد هم بر دولت و حکومت ولایی ‫بالای سرتان فرود میآوردید تا ببینید چگونه یکشبه شغل و مقامتان را در خطر میاندازند.

دیگر دوران فریب خوردن عوام و غیرمتخصصین از نقدهای مصلحتی بی هدف و انگیزه سیاسی ولی در غالب کلمات و لغات قلمبه، سلمبه و ثقیل و نامفهوم بسر رسیده. نوشتار شما مرا بیاد گفتار و نوشتار فیلسوف معروف جمهوری اسلامی، احمد فردید، میاندازد. ‫همان سید احمد فَردید معروف با نام اولیه سید احمد مهینی یزدی - که در سال ۱۳۱۸ به فردید تغییر یافت - ‫او هم بحرالعلوم بود و از همه چیز میگفت و زمین و زمان را بخوبی بهم میبافت! سخت و ثقیل و خلاصه و تیتر وار میگفت و به همه چیز و همه کس ایراد میگرفت، البته جز حکومت بالای سرش، هم در زمان پهلوی و هم در زمان ج.ا. بقول انگیسی ها: ‫گفتی، فرضاً که خوب هم گفتی. ?so what - خوب که چی؟
٣۱۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : ماساچوستی
جناب شهاب،
اگر منظور از کنایه شما بنده هستم ‎عرض شود در دوران شاه که تقلا شد خارج رفته ها را به ایران برگردانند و فارغ التحصیل های ایرانی خوار و زبون بودند به هر تحصیل کرده از هر دهکده خارجی که با اهوپ و تلوپ وارد مجلسی میشد میگفتند آقا ماساچوستی ست و منظور تحصیل کرده هاروارد بود. بعضی هم که از دانشگاه هوارد سیاه پوستان در واشینگتون آمده بودند سعی داشتند خود را هارواردی و ماساچوستی جا بزنند. منظور از ماساچوستی این بود نه اینکه ساکن ماساچوست باشند.
٣۱۲٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : هادی شهاب

عنوان : کامنت گذاران محترم
کامنت گذاران محترم،

آخر برایم روشن نشد چرا یک نویسنده ساکن یک کشور دیگر اجر و احترامش کمتر یا بیشتر از یک نویسنده ساکن ایران باید باشد؟
چرا نباید خود را بیشتر متمرکز به این بکنیم که یک نویسنده چه چیزی را به ما میخواهد بگوید؟
این نیش زدنها به همدیگر "از سوی کامنت گذاران" چه میزان به محتوای مقاله مربوط است ؟

هادی شهاب
٣۱۲۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : اعظم تندنویس

عنوان : تکرار اوباما
به نظر من هم انتخاب موسوی اگر بدون تقلب انجام میشد بیشترین اصلاحات ممکن در ایران از آن چه که اوباما در آمریکا انجام داده است فراتر نمیرفت. دوستان کمی به حافظه تاریخی خود مراجعه کنند و زمانی را بیاد آورند که مجلس ششم و دولت هفتم و هشتم دست همین خاتمی و موسوی چی ها بود . آنان از اصلاح قانون مطبوعات ناتوان ماندند و نشان دادند که چقدر سازشکار و حقیرند. حالا فرض کنیم بار دیگر به قدرت می رسیدند روز از نو روزی از نو. خودشان گفته بودند اگر موسوی پیروز شود اوضاع را به ابتدای سال ۱۳۸۴ خواهد رساند . یعنی قبل از احمدی نژاد یعنی از ما توقع شق القمر نداشته باشید . حالا یک عده شده اند کاسه داغتر از آش و با عناوین کذائی از موسوی دفاع میکنند. و به منتقدان خاتمی و موسوی انگ می چسبانند. در مجموع مقاله آموزنده ای بود بخصوص مقایسه میان تغییر اوباما با تغییر سه بخش لیبرالیسم ایرانی. برای نویسنده سلامتی و بهروزی آرزو دارم.
٣۱۲۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : گله گذاری
با همه خوبیها ، اخبار روز، یک عیب دارد و آن اینکه هنوز در آخر مقالات ، نویسنده را معرفی نمیکند. این برای من ملا! چندین بار موجب شرمندگی شده است. مثلا امروز اگر میدانستم که جناب قراگوزلو استاد دانشگاه تهران اند و از بس این اصطلاحات را در سر کلاس تکرار فرموده اند که عادت ثانی شده و این " لکچر" برای دانشجویان و از ما بهتران است ، هرگز جسارت نمیکردم نظر ‎" آدم " کوچه بازاری را بیان کنم که با گوشت و پوست خود اثرات بحران اخیر سرمایه داری را حس کرده و این اصطلاحات را دورادور شنیده است . بنده خیال میکردم ایشان یکی از تئوریسین های ماساچوستی ست که برای ما بیسوادان اظهار فضل میفرمایند. ممنون از سرکار خانم مینا کاویانی که این مشکل را حل فرمودند و تقاضای عفو از جناب قرا گوزلو. جناب ، اگر بار دیگر نوشتید ممکن است ساده تر و به اندازه سواد و فهم ما هم بنویسید؟ اما بهر حال نظر من همان است که گفتم و تغییر نمیکند .
٣۱۲۱۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨۹       

    از : فرهاد زانیچ خواه

عنوان : آیا این راه رشد غیر سرمایه داری رادیکال و لنینی نیست؟
کاش نیروهای دلسوز داخل کشور ، که از نزدیک بر تمام گرفتاری های مردم احاطه دارند، با بررسی مداوم اوضاع وحشتناک اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی اسیاسی -اقتصادی ایران ، همراه با آهنگ و نبض مردم، چشم انداز تشدید بحران را ارزیابی نمایند تا قبل از رسیدن به آستانه ی فروپاشی حکومت فاشیستی ، نیروهای خواهان گذار از دیکتاتوری به مردم سالاری با دید روشنتری توانسته باشند با همگرائی بیشتر ، وطائف «گذار » تا تشکیل مجلس موسسان را به شکل مناسبی بعهده بگیرند. مگر اینکه گذار به سوسیالیزم قطعی ،در این صورت خواهشمندست، با روشنگر ی های خود ، من نوعی ی تبعیدی و دور از وطن را ، از خواب غفلت بیرون آورید که هنوز منتطر وقوع انقلاب دمکراتیک هستم.

نم دانم چگونه ، علیرغم تمام کمبود ها ، بی تجربگی ها، سازمان نیافتادگی های کارگران و زحمتکشان ایران و تمام نیروهای دمکراتیک ، اصرای عجیبی وجود دارد، که باردیگر ، تمام وظایف «گذار» را بعهده ی «طبقه ی کارگر » محول نمود. تو گوئی جنبش کارگری در «سایه ی» حکومت مذهبی توانسته بسازمان یابی لازم برسد و برخلاف انقلاب ۵۷ می تواند با این بار صف مستقل خود رهبری انقلاب را بعهده بگیرد.

در این نوشته، آقای قراگوزلو با بر شمردن وقایع و حوادث قبل از انتخابات ایالات متحده و پیروزی باراک اوباما که بسیار بسبک ژورنالیستی بازاری تهیه شده ، انتظارات عجیبی از حزب دموکرات امریکا و سوسیال دمکرات های جهان سرمایه داری دارد که با تمام شواهد تاریخی بعداز جنگ دوم جهانی معارضت دارد. ، در پایان «تحلیل جهانی» خود، آنرا به «عروج مجدد راست فاشیست انگلستان و سوئد » چسبانده ست که این دو کشور نیز هر یک ویژگی ها و مشکلات خود را دارند. انگلستان با صدارت تونی بلیر ( حزب کارگر) برای اشغال نظامی عراق به «کاروان مرگ » ژرژ دبلیو بوش پیوست. در صورتیکه سوئد رفتار دیگری داشت . بسیار تعجب انگیز ست که با پیشرفت وسائل ارتباطی و رفت و آمد میلونی ایرانیان به داخل و خارج از کشور، چنین غیر واقع بینانه و سکتاریستی مسائل اساسی جهان را بهم ربط دهیم و نتیجه گیری دلخواه خود را بگیریم .

بزبان دیگر ؛ هیچ سوسیال دمکراتی در بهترین دوران بعداز جنگ دوم جهانی - ویلی برانت و اولاف پالمه - جز رفرم در چارچوب سرمایه داری برای تامین «دولت رفاه » رسالت دیگری برای خود قائل نبود. بعداز فروپاشی «سوسیالیسم واقعا موجود » سوسیال دموکراسی و جنبش کارگری مورد هجوم ،همه جانبه ی «سرمایه » قرار دارد، تا امکان مقابله جنبش کارگری - سوسیالیستی با سرمایداری تا آنجا که ممکن ست تقلیل یابد. فراموش نکنینم که احزاب محافظه کار راست و ماورای راست و حتی احزاب میانی همیشه علنی و پنهانی
منافع سرمایه داران را در تمام کشورهای سرمایه داری نمایندگی کرده و مالک تمام رسانه های عمومی و مطبوعات می باشند.

سوسیال دمکراتها و احزاب چپ در شرائطی کاملا نا برابر همیشه به اتکای آرای کارگران و لایه های پائینی و میانی ، به قدرت رسیده ولی هیچوقت نمی توانند از نظر مالی با «سرمایه» رقابت کنند. بار تمام بحران های مالی ، اقتصادی و صنعتی که همیشه توسط «سرمایه» ایجاد میشود بر عهده ی سوسیال دمکرات ها و جنبش کارگری و چپ می باشد که با تامین اجتماعی و تغییر مالیات ها جمع وجور نماید. اگر کسی در اروپا تضعیف مداوم سوسیال دموکراسی را در دو دهه اخیر انکار کند باید بی خبر باشد. امروز کسی نیست که قدر قدرتی «سرمایه » را درک نکند ، کارخانه هارا تعطیل می کنند ، سرمایه ها را جابجا می کنند ، بورس را هدایت می کنند ، دیگر سوسیال دموکراسی قادر نیست بر سر میز مذاکره از «دولت رفاه» دفاع کند.
سوسیال دمکراسی آرا خود را از دست داده و هنوز هنوز در عالم «سرمستی» بعداز جنگ دوم جهانی هستند.
هم اکنون حزب کارگر انگلستان، سوسیال دموکرات آلمان و سوئد مشغول تغییر مواضع هستند. این بدان معنی نیست که آنها میتوانند قدرت از دست رفته را مجددا باز پس بگیرند ، باید دید کارگران و چپ ها در این پروسه تا چه حد می توانند خود را دربرابر سرمایه متشکل کنند. این فعالیت ها در این جا با شعار پیش نمیرود اعتراض ها علیه سرمایه داری بیش از همیشه شروع شده و این همه اعتراض نیاز به کادر و سیاست مناسب دارد و زمان لازم دارد. تا سوسیال دمکراسی چپ و کارگری خود را بازسازی کنند.

آقای قراگوزلو با این مقدمه که از جهان سرمایه داری ارائه کردند وارد بحث مشخص ایران میشوند.
ادامه ی بحث خود را با چسباندن سوسیال دمکراسی به جنبش سبز ادامه میدهند:
« آقایان سوسیال دموکرات اگر ذره ئی از هاله ی مقدس سبز فاصله بگیرند و دست بندهای سبز را باز کنند، و این نکته ی ساده را دریابند که تغییرات پایدار، مفید و مثبت به سود طبقه ی کارگر از مسیر تغییر در درون طبقه ی بورژوازی و جابه جائی سیاست مداران نمی-گذرد، آن گاه فهم نکات پیش گفته برای شان آسان تر خواهد بود ...»
آقای قراگوزلو طبق معمول تمام نماینگان دائمی و موقت سرمایه داری اعم از مذهبی و غیرمذهبی را با عناوین رایج و نادقیق سیاسی ردیف نموده : «برنامه ی تغییر محور شیخ اصلاحات» - «پدرخوانده ی نئولیبرالیسم وطنی (موسا غنی نژاد)» - «سمپات های او (امثال عباس عبدی) -
« سیاست تغییر جناب مهندس تا حدودی با برنامه-های لیبرالی محمد خاتمی (جامعه ی مدنی جان لاکی و قانون گرایی منتسکیویی) تفاوت داشت » - «تلفیقی از لیبرالیسم و کنسرواتیسم بود» -«اعتماد سرمایه داری غرب را برای بازگشت سرمایه های فراری و البته ادغام در اقتصاد جهانی سرمایه داری و عضویت در WTO فراهم سازد.»

سپس تمام رهبران مذهبی فوق الذکر را را به بقیه نیروها می چسباند:
«حمایتی که تحت عنوان کذائی پلورالیسم می کوشد، سکولارها را در کنار جمهوری-خواهان بگذارد و از پیوند مشروطه خواهان، سوسیال دموکرات ها و ملی، مذهبی ها موجود غریب الخلقه ئی بزاید که موتور محرکه ی طبقاتی اش بورژوازی پرو غرب و ناراضی ایران است. (نوسکولاریسم تازه تولید شده که بوی کباب پول و قدرت به مشامش خورده نیز به این جمع پریشان اضافه شده است.)
نتیجه گیری آقای قراگوزلو:
«دل این بورژوازی برا ی رکود تولید می تپد و از قصیده ی نفس گیر ورشکسته گی صنایع داخلی و افزایش واردات و افلاس بورژوازی ملی (که هم ضدانقلاب است و هم و مرتجع) نوحه می خواند. این دغدغه ها هیچ ربطی به طبقه ی کارگر ندارد. در جامعه ی سرمایه-داری ایران که تضاد اصلی میان کار ـ سرمایه است، طبقه ی کارگر نیروی خود را خرج عروج هیچ جناحی از بورژوازی نخواهد کرد. »

سپس دست بدامان فوئرباخ شده :

«در روزگاری که حتا جناح "چپ" بورژوازی (نئوکینزی ها) نیز به بن بست رسیده اند چپ کارگری در کنار دفاع از پیروزی های مقطعی طبقه ی کارگر (یعنی افزایش دستمزدها، بیمه ی بی کاری مکفا، لغو کار کودکان و... ) در مجموع نگاه خود را به آن سیاست تغییر محوری می دوزد که در تز یازدهم از تزهای فوئر باخ آمده است:
"فیلسوفان تاکنون جهان را تفسیر کرده اند، وقت آن رسیده است که جهان را تغییر دهیم."
به این مفهوم، تغییر یعنی، تغییر بنیادهای سیاسی اقتصادی جامعه ی سرمایه داری و خلع ید از بورژوازی.
اینک با توجه به این که بحران های پی درپی سرمایه داری در سطح جهان به وضوح نشان داده است که نه فقط جهانی عاری از انباشت سرمایه و سود و اضافه تولید ممکن است بل که تحقق جهان جدید فقط به قدرت آخرین نیروی انقلابی تاریخ یعنی طبقه ی کارگر امکان پذیر است.
آقایان سوسیال دموکرات اگر ذره ئی از هاله ی مقدس سبز فاصله بگیرند و دست بندها سبز را باز کنند، و این نکته ی ساده را دریابند که تغییرات پایدار، مفید و مثبت به سود طبقه ی کارگر از مسیر تغییر در درون طبقه ی بورژوازی و جابه جائی سیاست مداران نمی-گذرد، آن گاه فهم نکات پیش گفته برای شان آسان تر خواهد بود. »

آیا واقعا میشود از اوباما شروع کرد و با احمدی نژاد و نقل قولی از فوئرباخ علیه پلورالیسم و مبارزات دمکراتیک شورید و بسوی انقلاب کارگری شتافت؟ آیا این راه رشد غیر سرمایه داری رادیکال و لنینی نیست؟
٣۱۲۱۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : تلخیص زیبا
سرکار لیلی خانم،
ممنون از تلخیص زیبای شما ازاین مقاله و گرنه من ملای! به مکتب نرفته با کوله بار لغتی خود ، به سختی میتوانستم به منظور پی ببرم. حقیقت آنست که برای من هنوز هضم " سوسیال دموکراسی به ته خط رسیده غرب با سوسوسیال دموکراسی مدعی ایران" مشکل است چه برسد به " قانون شبه کینزی بهداشت عمومی" ، " چپ پوپولیست و راست سوسیال دموکرات" ، " نئولیبرالی موسوم به ریاضت اقتصادی" ، " سیاست های سندیکالیستی" ، "نئولیبرالیسم وطنی" ، " لیبرالیسم و کنسرواتیسم" ، " بورژوازی پرو غرب" ، " بورژوازی ملی" ، " بورژوازی (نئوکینزی ها)" و غیره.
راستش من خیال میکردم که سوسیالیسم اروپایی کمبود های کاپیتالیسم ( اگر کمبودی دارد) را حل کرده ولی ظاهرا گند کاپیتالیسم تا اروپا هم کشیده شده است. همانطور که فرمودید " نکات بسیاری در این نوشته وجود دارد که در جای خود نیازمند بحث بیشتری هستند." . کافیست در اینجا بگویم که کسی گفته بود تنها عیب کاپیتالیسم ، کاپیتالیست است. بانکدارهای کاپیتالیست چنان دماری از مردم درآوردند وقیامت را در نظرشان مجسم کردند که ملت ، سرمایه چندین نسل آینده را دو دستی تقدیم آنها کرد و روز قیامت را عجالتا به تعویق انداخت. اما اگر و یا وقتی روز قیامت کاپیتالیست فرا رسد مشکل " تحقق جهان جدید فقط به قدرت آخرین نیروی انقلابی تاریخ یعنی طبقه ی کارگر امکان پذیر [باشد] ". در آن صورت نه تنها عمر من نحوی ، بلکه کل عمر به قایق نشسته ها بر فنا خوهد بود.

ماهح
٣۱۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨۹       

    از : مینا کاویانی

عنوان : ارادت و شکایت از جناب قراگوزلو
آقای قراگوزلو! من قصدم جسارت نیست اما شما که طرفدار دموکراسی هستید و در تهران زندگی میکنید و من از نزدیک در چند سخنرانی شما در دانشکاه تهران حاضر بوده ام و با خلق و خوی خوب و آرام شما در پاسخ به پرسش دانشجویان آشنا هستم و چند کتاب شما را دارم و حتی یکی از آنها را به نام فکر دموکراسی سیاسی در نمایشگاه کتاب پارسال برای من امضا کردید وووو آیا شما تظهرات مردم تهران از تجریش تا راه آهن را ندیدید؟ آیا روز ۲۵ خرداد و ۳۰ خرداد و ۱۳آبا و ۱۶ آذر در تهران تشریف نداشتید. من که می دانم شما هم میدانید که مردم واقعا به مهندس موسوی رای داده اند حالا نمی دانم چرا شما و بعضی بزرگان دیگر مانند جناب زرافشان اینهمه اصرار دارید رای و خواسته مردم را نادیده بگیرید) واقعا دموکراسی یعنی این؟مگر نه این که شما در کتاب دموکراسی خود از رای و نظر اکثریت دفاع کرده اید حالا چرا با آن مخلفت می کنید؟ من نمیگویم شما از احمدی نژاد دفاع می کنید اما مخالفت با موسوی آن هم با اینهمه اصراری که شما دارید نتیجه اش می شود همان. گفتم من قصد جسارت ندارم و همیشه خود را شاگرد شما میدانم و خواهم دانست و برای گذاشتن این کامنت نیز دو دل بودم اما واقعا این گلایه از شما از مدتها پیش در گلویم گیر کرده بود.خیلی ارادت داریم.اما شکایت هم داریم.
٣۱۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨۹       

    از : شهریار مددپور

عنوان : عالی بود اما...
با تشکر از دکتر قراگوزلو به خاطر این مقاله سرراست. از مدتها پیش برای من نیز این پرسش مطرح بود که اگر واقعا موسوی رئیس جمهور می شد مشکلات فعلی ایران هم حل می شد؟ بی تعارف من پاسخم را گرفتم و از این بابن مدیون نویسنده هستم. باید قبول کرد که با تعویض فرد مشکلات حل نمیشود اگر میشد الان رضا پهلوی شاه بود و آموزگار و شریف امامی و ازهاری و بختیار جواب داده بودند.
خطاب به دوستان کامنت گذار گرامی. مشارکت در بحث خیلی خوب است بشرطی که حرفی برای گفتن داشته باشیم وگرنه ایرادهای ملانصرالدینی راه به جائی نخواهد برد. ببین عزیزم یکی به خاتمی می گوید "سید خوش خنده " دیگری می گوید " مردی با عبای شکلاتی " و این ها در ادبیات سیاسی رایج است. من فکر میکنم منظور نویسنده از " هیلاری بلوند و خوش خنده " در مقابل " کاندولیزای اخمو و بلک " اشاره به نرمش دموکرات ها در برابرسرسختیجمهوری خواهان باشدو بالاخره بلوند و خوشخنده که هردو در خانم کلینتون جمع شده نه هجو است و نه شوخی. رویه ای است که نویسندگان حرفه ای برمیگزینند تا خواندن مقاله را برای ما ساده و جذاب کنند و به عقیده من روش خوبی است که انصافا نویسنده خوب از پس آن بر آمده. چرا شما همیشه نیمه شکسته لیوان را میبینید ؟اما مقاله به عقیده من کمی سریع از بعضی مباحث مهم مانند انتخابات سوئد گذشته است و هر چند در اتصال بحران جهانی موفق بوده اما اشاره به حوادثی که در سوئد گذشت برای خواننده ای که در جریان نیست ناقص است. بهتر بود نویسنده یا به این قضیه نمی پرداخت و یا دقیق میشد. خیلی خیلی متشکر و ممنون. یوته بوری .ش. مددپور
٣۱۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨۹       

    از : امیل زولا

عنوان : سوال از نویسنده
راه حل شما درست شبیه راه حل کدیور است، فقط برای اینکه سر در نمی آورم از این اصرار چپ ها می پرسم، استدلال ها درست است، می شود فهمید که تحول اساسی فقط با خلع ید اتفاق می افتد، اما مگر تجربه قبلی به کجا انجامید. لطفا نگویید آن که سوسیالیسم نبود، در عمل همان می شود، واقعا تعجب دارد و مشکوک است که این همه آدم چپ که دلشان واقعا می سوزد برای بینوایی کارگران و سایر مردم مورد ستم سرمایه داری، همه شان دائم یک حرف سطحی و غیر عملی و امتحان پس داده را تکرار می کنند، جالب است که همان افراد عوام تحت ستم سریع متوجه می شوند که کمترین ضمانتی در عملیاتی شدن این ایده وجود ندارد، مگر به شیوه هرمی و سرکوب گسترده که خب معلوم است از تویش همه چیز در می آید الا سوسیالیسم، نویسندگان چپ باید توضیح بدهند که چگونه خواهند توانست پس از یک دگرگونی انقلابی، حاکمان که این بار به قول شما خلع ید کرده اند، خود طبقه تسلط طلب جدید نخواهند بود، مسئله انسان ها هستند، شما با انسان های موجود، بخصوص ایران، هر راه حلی را نمی توانید اجرایی کنید، مگر افغانستان را نمی بینید، بدون این که طرفدار حزبی یا ایسمی باشم، معتقدم باید از آزادی انسان دفاع کرد و نه از یک سیستم که وعده آزاد کردن انسان را می دهد، حتی حرف اصلی مارکس هم همین است، واحزاب موجود واقاعا معلوم نیست چبی فکر کرده اند، و فریب کارند یا متوهم، واشتباه است وارد عمل شدن قبل از بوجود آمدن شرایطی که به اندازه کافی انسان آزاد موجود باشد.
٣۱۲۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست