احسان در کوه های کردستان و سهراب در خیابان های تهران
-
ندا شهبازی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : ازادی
عنوان : تقسیم بندی مبارزین بر اساس ملیت!!!
با بخشی از صحبت های نویسنده مقاله موافقم که کسایی که در تهران کشته میشوند از نظر رسانه های جمعی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند البته خوشبختانه این رویه در حال کاهش هست (در مورد فرزاد کمانگر ما شاهد اعتراض و رسانه ای شدن موضوع در رابطه با یک زندانی کرد با وابستگی سازمانی بودیم)
ولی باید به این نکته توجه کنیم رسانه های سراسری و فارسی زبان مثل بی بی سی یا صدای امریکا بیشتر کسانی رو مطرح میکنند که در جنبش هایی شرکت کرده باشند که به نوعی از طرف غرب مورد تایید باشه یا با سیاست رسمی غرب همخوانی داشته باشند و افراد کشته شده یا زندانی وابستگی مشخص سازمانی نداشته باشند.مثلا در مورد اخبار مربوط به زندانی ها یا کشته شدگان مربوط به مجاهدین( بدون توجه به ملیت کشته شده ها )سعی میکنند که بزرگنمایی نکنند و حداکثر به ذکر خبر بپردازند.نحوه برخورد به کشته شدگان بین سال های ۶۰-۶۷ نشان گر این مدعاست.یا در موردپوشش اخبار مربوط به محاصره شهر اشرف با بی توجه این رسانه ها مواجه میشویم.
ولی تا انجا که به نیرو های مبارز مربوط میشود تقسیم بندی شهدا به ترک .کرد . فارس و... .و ارزش گذاری بر روی انها با توجه به ملیتشان عملی ارتجاعی محسوب میشود که باعث ایجاد اختلاف بین ملیتهای ایران شده و در نهایت به نفع رژیم میشود
٣۲۵۱٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣٨۹
|
از : لقمان شمال
عنوان : مبارزه برای رسیدن به حقوق و حرمت انسان همیشه و همه جا دارای یک معنی است چه در کوههای سیاهکل و کردستان و جه در تبریز و اصفهان و تهران
گویند یک پنجم مردم ایران در تهران و اطراف آن زندگی میکنند. آیا نویسنده مقاله قادر به تقسیم بندی قومی و خواستها و نوع مبارزه آزادی خواهی این خیل انسانها در پایتخت میتواند باشد؟ آیا وی قادر است کوتاه تحلیل بنماید که در تظاهرات بیسابقه سال گذشته با شرکت جمعیت کثیری از همه اقشار جامعه (مقیم تهران)، بیان شعارهای سیاسی و احتماعی آنان چه بوده؟ وکشته شدگان در کف خیابانها و در زندانها از چه قوم و طایفه و متولد کدام منطقه ایران بوده اند؟ این بیان نویسنده «اما تفاوت است میان خواسته های جوانی که در تهران بپا می خیزد با یک جوان کرد یا لر یا بلوچ یا عرب یا آذری. خواه ناخواه وقتی خواسته ها متفاوت باشند، وقتی نوع و شدت محرومیتهای کشیده شده یکی نباشند، و وقتی جو عمومی، فضای سیاسی و امکانات دو جامعه یکی نباشند، عکس العمل و شیوه مبارزه نیز متفاوت خواهند بود» بسیار نارسا و راسیستی است. آیا ایشان اساسآ فرقی در مورد احساس درد در زیر شکنجه و تجاوز بغرور یکنفر کرد و لر گیلک و آذربایجانی، فارس و تهرانی وو میبیند؟ آیا خون یکی (کوهستانی) «رنگین تر» احساس وجود تبعیض و سرکوب او بیشتر از دیگری(شهری) است ؟ ایشان ادامه میدهند « که اگر سهراب در کردستان متولد شده بود و با بند بند وجودش تبعیض و تحقیر و سرکوب ملتش را لمس کرده بود، بی شک به مانند احسان راهی کوهستان های کردستان میشد». بنظر ایشان محل «تولد» و بکوه رفتن دال بر معیار مبارز «بهتر» و «اصیل» بودن است. مبارزه برای آزادی از بند حقارت و شکنجه و اعدام و… نه در انحصار یک طایفه و نه در وراثت «قومی» است.جمع و تفریق کردن شهدای راه آزادی مردم ایران و احیانآ «درجه بندی» نمودن آنها در قبرستان شهدا فقط از بینش نژادپرستانه و دشمنی کورناشی میشود. عملی هم رژیم شاه درمورد کشته شدگان کوههای سیاهکل انجام گرفت و هم رژیم ضدایرانی آخوندها در بخاک سپاری شهدا راه آزادی ایران مرتکب میشود(نابود کردن آثار جرم در خاوران). مبارزه با این نوع گرایشهای افراطی و ضدانسانی جدا از مبارزه رهایی بخش مردم ایران از حکومت جبر و جنایت جمهوری اسلامی نیست.
٣۲۵۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱۲)
نظر شما
اصل مطلب
|