از : بهروز بهروز
عنوان : فوبیا و هراسی!
ضمنا عنوان این مقاله هم خودش جای ایراد دارد. فوبیا خودش یک پسوند است به معنای ترس و هراس، و ترکیب فوبیای ... هراسی خنده دار است.
٣٣۱۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز بهروز
عنوان : نام مستعار
اگر منظورتان ما هستیم که شرمنده زندگی در مملکت ولایت فقیه اجازه نمی دهمد با اسم واقعی ظاهر شویم و مطمئنا اگر روزی گذارمان به پایتخت های اروپایی بیفتید این کار را خواهیم کرد. برای شرکت در یک بحث نیز فکر نمی کنم نیاز به تفتیش عقاید دیگران باشد. با سپاس
٣٣۱۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : حسن حسنی
عنوان : پاسخی مختصر به بهروز بهروز گرامی
با سلام
حضرت بهروز هر حزب و سازمان سیاسی در آن واحد در دو واگون قطار اجتماعی حرکت می کند: واگون استراتژی که هدف نهائی آن را تعیین می کند و واگون تاکتیکی که اهداف کوتاهمدت آن را.
لنین می تواند حتی با امپریالیسم آلمان توافق کند و در قطار در بسته با یاران خویش به کشور برگردد و انقلاب را رهبری کند، بی آنکه خائن قلمداد شود. ماهیت لنین و کردوکار او را استراتژی حزب او تعیین می کند، نه تاکتیک های او.
به یاد دارم، در شبی که سران و سرداران حزب توده را زجرکش می کردند، خمینی در تلویزیون ظاهر شد و برای توجیه عمل خویش جمله فراموش نشدنی زیر را بر زبان راند:
«اینها برای بیست سال دیگر برنامه ریزی می کنند.» (نقل به مضمون، چون خمینی درست حرف زدن بلد نبود.)
توده ستیزی علت طبقاتی و گهگاه علت معرفتی (شعورین) دارد.
شکنجه گر ساواکی به توده ای جوان می گفت: روس ها آمدند، ماتوشکا گفتند و تخم تو را در رحم مادرت کاشتند. (باز هم نقل به مضمون، به همان دلیل.)
خیلی از احزاب دیگر از مصدق تا نهضت آزادی و غیره تاکتیک های مشابهی داشته اند و کسی مرتب زهر در کام شان نمی ریزد. و چه بسا مصدق را آبراهام لینکن می کنند تا کیانوری را تخریب کنند.
زنده و سرفراز باشید!
٣٣۱۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهرو زی
عنوان : زنده باد حزب بهروز بهروز
لجن مالی دیگران چقدر سهل است. بخصوص وقتی با نام مستعار و بدون معرفی گرایش سیاسی خود صورت گیرد
٣٣۰۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱٣٨۹
|
از : بهروز بهروز
عنوان : حزب توده، حزبی که به تاریخ تعلق دارد
حزب توده هرگز حزبی برای کسب قدرت نبوده است. در واقع حزب توده پس از کودتای ۲۸ مرداد موجودیت مادی خود را در جامعه ایران از دست داد و صرفا به دلیل وجود آن چه اردوگاه سوسیالیسم می نامیدش به نشو و نمای خود ادامه می داد. ضربت قطعی به این گونه موجودیت (دقت کنید منظور من از موجودیت داشتن مختصات سیاسی برای کسب قدرت سیاسی به شیوه معمول است) را نه جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۱ بلکه سیاست های مشمئزکننده این حزب در فاصله ۵۷ تا ۶۱ بود. نمی خواهم به تکرار مکررات درباره مسلح کردن پاسداران به سلاح سنگین و تشکیل جبهه واحد به رهبری امام بزرگوار و انتصاب هایی نظیر حسن نزیه که امید و انتظار بر می انگیزد و غیره و غیره را که بسی درباره آن نوشته شده است بپردازم. آن چه حزب توده را به دسته ای بدنام - همان گونه که متاسفانه مجاهدین بدان بدل شدند - در تاریخ معاصر ایران تبدیل می کند گذر از پرنسیب های مبارزه سیاسی و زیر پا گذاشتن اخلاق سیاسی بود. اسلحه به دست گرفتن و به همراه پاسداران به شکار مخالفان - هر چند افسران کودتاگر - تا خط و قطب نما به جمهوری اسلامی دادن که رهبران نیروهای چپ انقلابی را شکار کند، و در زمانی که جمهوری اسلامی از کشته پشته می ساخت و هر روز مفتخرانه طومار کشتار خود را اعلام میکرد با نیروهای حکومت در سرکوب کردستان شرکت کردن بدانسان که تقدیرنامه از دست ژنرال صیاد دریافت کنی و .... اینهاست که حزب توده را به نامی ناخوشایند در تاریخ ما بدل کرده است. فوبیایی نیست. می توان از دستاوردهای حزب توده در دهه بیست سخن گفت و به عنوان نیرویی دمکرات و چپ در یک برهه از تاریخ از آن یاد کرد. ولی در توزین خطاها و خدمت ها در مورد این حزب اولی است که سنگینی می کند.
٣٣۰٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱٣٨۹
|
از : حسن حسنی
عنوان : متد فکری مخالفان حزب توده
من شخصا نوشته های دکتر قراگوزلو و امثال او را نمی خوانم. حالم بهم می خورد.
قدردانی من که سراپایم پشیزی نمی ارزد از آقای شاکری از آن روست که اولا این جور نوشته های آلوده به فرصت طلبی را می خوانند و بویژه به نقد آنها می پردازند و درست در لحظه ای که باد از سوی دیگر می وزد برای دفاع از حقیقت طبقاتی خویش سینه سپر می کنند. نه دفاع از مولدین بی سر و پا آسان است و نه بویژه دفاع از حزب آنها. پدر نظردهنده ای که به قول خودش جاهل بوده و بیسواد، پس از سفر به اران و غیره می گوید که ایران پیشرفته تر از اران است. اکنون همان فرزند که جهل پدرش را به سبب عضویت در سازمان چپ برجسته کرده بود، نظر او را برای اعلام برتری سرمایه داری بر سوسیالیسم به عنوان دلیل و برهان به خدمت می گیرد.
دیگری همه کاسه کوزه ها را بر سر استالین خراب می کند. بی آنکه حتی اندیشیده باشد که شوروی پس از جنگ جهانی دوم در چه وضع و حالی بود و علاوه بر این چرا خود جامعه آذربایجان کاری نکرده است.
قیرفیزستان و امثالهم در جامعه اولیه ی طایفه ای بودند و بدون طی مراحل جامعه طبقاتی با کشوری که قبلا استعمارش کرده بود بطور برابر حقوق متحد می شوند. ایران در این زمان انقلاب بورژوائی را پشت سر گذاشته بود. معلوم است که پس از چهل سال ایران پیشرفته تر از آنها باشد. پیشرفت که با تعویض نام یکشبه صورت نمی گیرد، بلکه باید نیروهای مولده رشد کنند. آذربایجانی های آنطرف و اینطرف را بلحاظ سطح شعور مقایسه کنید تا به تفاوت شان پی ببرید.
یک سال فعالیت فرقه تغییر معنوی ئی در جامعه پدید آورده که در خور ستایش بوده است.
حمله کردن به فرقه و حزب توده آسان است. ولی بدون ایندو میلیون ها اثر ادبی، علمی و هنری اصلا نمی توانست به فرهنگ ایران افزوده شود. حزب توده نسل بزرگی از اندیشمندان تربیت کرده است که بی همتا هستند و ثروت معنوی جامعه را تشکیل می دهند. حزب توده را باید از درون شناخت. و گرنه تفکر حاکم که رسانه ها را در انحصار خود دارد، می تواند از شریفترین حزب و انسان ها بدنام ترین احزاب و افراد را سر هم بندی کند. اگر حزب توده واقعا حزب یک مشت آشغال است، چه هراسی از آن باید باشد که چنین بی رحمانه تار و مارش می کنند؟
٣٣۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣٨۹
|
از : رحمان تبریزی
عنوان : به آقای شاکری عزیز
آقای شاکری عزیز، لطفا برای روشن شدن ذهن نسل جدید مقاله ای در رابطه با خدمات حزب توده از بدو تولدش بنویسید تا مورد نقد و بررسی همگان از نسلهای گوناگون قرار گیرد. منکه تا حالا هر چه دیده و شنیده ام نشان از خیانت حزب توده به ایران بوده است حتی از کسانی مثل آقای احد واحدی که سعی کرده اند اینطور جلوه دهند که این حزب در دوره کوتاه خود در آذربایجان قادر بوده است بهشت برینی بسازد. ما همه می دانیم حتی استالین هم نتوانسته بود در مسکو بسازد چنین بهشتی بسازد و با فروپاشی شوروی همگان دیدند که جمهوری های آسیای میانه چه وضع اسفناکی داشتند. آخر اینها را که نمی شود ماستمالی کرد. اگر شمال ایران هم به اقمار شوروی تبدیل می شدند سرنوشت بهتری پیدا نمی کردند. اگر خاطرات مردم از حزب توده خوب بود مطمئنا از پایین بطور شفاهی نسل به نسل به نسلهای بعدی منتقل می شد که می دانیم نشد بخصوص که ۶۰ ، ۷۰ سالی بیش از عمر آن نگذشته است. من همه مقالات اخبارروز در رابطه با آذربایجان در این هفته را خوانده ام و امیدوارم شما مقاله ای از شما درخواست کرده ام را بزودی منتشر کنید. با آرزوی تندرستی و شادی برای همه ی هموطنانم.
٣٣۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣٨۹
|
از : خیرخواه
عنوان : به آقای شاکری عزیز
آقای شاکری، دوست عزیز، مقاله آقای عباس مقدم را که در پایین همین صفحه چاپ شده را مطالعه بفرمایید و بعد بگویید ما دچار فوبیای حزب توده شده ایم. موفق باشید.
٣٣۰۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱٣٨۹
|