از : حمید محوی
عنوان : پاسخ به نظریات آقای صفی نیا
ببینید آقای صفی نیا، من فکر می کنم که شما در دانشگاه خیلی بازی گوشی کرده اید و گر نه این گونه بی دلیل و برهان به این شکل دربارهی مارکسیسم حرف نمی زدید. من به دقت مطالب شما را خواندم ولی هیچ تکیه گاه فکری و موضوع مشخصی نیافتم.
ولی برای این که اندکی به روشنی حرف بزنیم، باید بگویم که بین من و شما که این همه می دانید، تفاوتی هست. تفاوت در این جاست که شما برای همیشه به حاکمیت بربریت و... کوتاه سخن ابدی بودن جامعهی طبقاتی - به هر دلیلی - باور دارید (حتی با تأسف، شاید) ولی من و امثال من دست کم در رویاهایمان به روز رهایی بردگان جهان باور داریم و برای آن روز مبارزه می کنیم.
برای من (که نگویم ما) دینامیسم زندگی، انسانیت حتی، در این اتوپی معنی پیدا می کند.
٣٣٣۱۴ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۹
|
از : شورانگیز هدایتی
عنوان : برای یک مشت دلار
به صفی نیا
دوست عزیز من اقتصاد نخوانده ام و رشته تحصیلی ام معماری ست و با این حال به ریاضیات و آمار و مباحث اقتصادی علاقه مندم و با این که در کشور ما اقتصاد دان زن کم داریم و گویا این بیماری در همه جا وجود دارد اما من واقعا دوست داشتم اقتصاد بخوانم و از دوران دانشجوئی به شکل آزاد مطالعه کرده ام و تا حدودی و نه البته به اندازه " جناب " شما با مبانی ساده اقتصاد آشنا هستم. یعنی کلیات نظریات مارکس و کینز و هایک و فریدمن را می دانم و با نوشته های معشوق جناب عالی یعنی آقای استیگلیتز تا حدودی آشنا هستم حالا چند سوال
اگر واقعا به تعبیر شما نظرات مارکس و تحلیلگرانی مانند دکتر قراگوزلو فناتیک است چرا استادان هاروترد دیده ی شما آن ها را نقد و برای همیشه بایگانی نمی کنند؟
تصور شما از سوسیالیسم به قدری دگم است که فقط شوروی وچین را می بینی حال آن که نویسندگانی همچون قراگوزلو تا حالا نقدهای زیادی در باره انحراف شوروی از سوسیالیسم منتشر کرده اند . شما برو اول بخوان و بعد اظهار فضل بنما جناب دکتر محترم آقای دکتر صفی نیا
در ضمن تا آن جا که من آقای قراگوزلو را می شناسم و در یک دوره افتخار شاگردی ایشان را داشته ام او هرگز برای " دلار " مورد علاقه ی شما قلم و قدم نمی زند اگر نمی دانی می توانی از دوستان مورد اعتمادت در ایران بپرسی تا بفهمی که ایشان در چه موقعیت اقتصادی زندگی می کنند.
در پایان شما که از اتمام بحران حرف می زنید آیا می توانید به ما بگوئید که این تظاهرات میلیونی کارگران در فرانسه و اسپانیا و پرتغال و یونان از کجا بلند شده شده است؟ نکند کارگران از فرط سیری زده به زیدر دلشان؟
سرمایه داری مدل استیگلیتز در حال حاضر یک میلیلرد و نیم انسان گرسنه روی دست بشریت گذاشته است و کسی که از آن دفاع کند یا نمی داند یا خود را به نادانی زده و یا دشمن انسان و انسانیت است . به خود بیائید و به رفاه تمام انسان ها فکر کنید. دنیا برای آسایش یک سری بانکدار چپاولگر ساخته نشده است قربان
٣٣٣۰۵ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۹
|
از : مریم بوستانی
عنوان : آب و برق و تحصیل رایگان چی شد ؟
با سپاس بی کران از نویسنده ارزشمند که همیشه و در بهترین مواقع مقالات علمی و منحصر به فردی منتشر می کند و تشکر از روحیه خستگی ناپذیر ایشان. من در تهران زندگی می کنم و دانشجوی پزشکی دانشگاه آزاد هستم و تا کنون برای تامین هزینه دانشگاه پدرم مجبور شده ماشین اش را بفروشد و مادرم بسیاری از زین آلات جوانی خود را فروخته است و ما دیگر واقعا نمی توانیم ادامه دهیم از روز ۲۸ آذر که قیمت ها به حال خود رها شده من واقعا حالت گیج ردگی دارم و مثل آدم های دیوانه سرگردانم که چکار کنم. هنوز هیچی نشده کرایه تاکسی و اتوبوس بالا زده و رانندگان با کمال شرمساری می گویند واقعن چاره ای ندارند و حق با آنان است. روز به روز وضع بدتر می شود آیا این بود آن وعده هایی که آقایان می دادند که همه چیز را رایگان خواهند کرد؟ من نمی دانم چون سیاسی به آن صورت نیستم اما فیلم سخنرانی آقای خمینی را چند بار از رسانه ها دیده ام و سوالم این است که اگر واقعا ایشان زنده بود آیا اجازه می داداین حوادث اتفاق بیفتد. ممنون می شوم که یک نفر جواب مرا بدهد
٣٣٣۰۴ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۹
|
از : کامران بیگ محمدی
عنوان : آقا جان سلام
آقا جان سلام. من همانی هستم که در ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ پای سخنرانی شما در بهشت زهرا نشستم و برای صورت نورانی ات اشک ریختم و برای بوسیدن دستت با دیگران مسابفه دام. من همان انقلابی ۵۷ هستم همانی که پس از ورود تو به ایران چند شب برای سلمتی ات نماز شب خوند و دعا کرد تا دولت خبیث شاه زودتر سرنگون بشه و دولت تو به قدرت برسه. می دانی برای چی ؟ برای این که از تو شنیدم با همین گوش های خودم شنیدم که می خواهی " آ ب و برق " رو " رایگان " کنی. شنیدم که می خواهی " پول نفت " رو بیاری دم در خونه ها. حالا ۳۲ سال گذشت و ما هم چنان منتظریم . حالا داریم می میریم و یکی پیدار شده و قیمت آب و برق رو چند برابر کرده . تو او را نمی شناسی. اسم کوچیکش محموده . ساده لباس می پوشه و می گه طرف دار فقیر فقراست اما داره پدر مارو در میاره. قربونت یه کاری بکن. ما که مردیم از این همه رایگان سازی
کامران. تبریز
٣٣۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۹
|
از : صفی نیا
عنوان : فناتیک مارکسیستی به جای تحلیل واقعی اقتصاد
چناب قراگوزلو
من قرزند یک کارمند جزء بودم که قبل از انقلاب در رشته اقتصاد در دانشگاه تهران درس میخواندم و در آن زمان اقتصاددانان مارکسیست دانشگاه آقایان دکتر نعمانی و بهداد بودند که در کنار آقای دکتر پاکدامن وبرخی دیگر از اساتید که فکر میکنم سوسیالیست بودند به ما در دانشکده درس میدادند. طبعا این آموزش ها برای ما دانشجویان جوان آن زمان که از پایگاه اجتماعی طبقات پایین هم بودیم خیلی جذاب بود و به تبع آن فکر میکردیم نظام اقتصادی کشور یاید سوسیالیستی اداره شود و ضعف و عقب ماندگی کشورهای سوسیالیستی را هم توجیه میکردیم. بعد ها که به دوره های بالاتر رفتم و موفق شدم در انگلستان دکترای اقتصاد بگیرم به ناگزیر مجبور شدم نظریه های اقتصادی و از جمله نظریه های رادیکال اقتصاد مانند نظریه مارکسیستی را در کنار نظرات رسمی اقتصاد خرد و کلان و بین الملل و پول و بانک و غیره مطالعه کنم به ضعفهای عمیق نظریه مارکسیستی اقتصاد پی بردم و واقعا هم قبل از انحلال اتحاد جماهیر شوروی به سقوط محتوم آن باور داشتم مطمین شده بودم که اقتصاد های سوسیالیستی قادر به رقابت با نظام های مبتنی بر بازار و رقابت آزاد نیستند و اینکه ضعفهای این نظام های اقتصادی بازار در توزیع نابرابر درامدها بمراتب راحتر قابل حل است تا مشکلات ساختاری اقتصادهای سوسیالیستی که به طور اجتناب نا پذیری نا کارامد هستند. و همانطور که دیدیم چین هم مجبور به تغییر مسیر خود شد.
این نکات را نوشتم که بدانید نه یک سرمایه دار هستم و نه دشمن مارکسیست ها و غیره بلکه به مقتضای رشته تخصصی خود و نیز تجریه جهانی به این امر متقاعد شده ام که نظریه مارکسیستی یک نظریه صحیحی نیست. به همین دلیل از اینکه شما و برخی دیگر از تحصیل کرده های کشور هنوز به پیروی از این نظریه ادامه میدهید برای تاسف میخورم زیرا که این چشم بستن به پیشرفتهای نظری و تجری انسان پیشرفته است.
در واقع تداوم نوشته های شما حاکی از آن است که متاسفانه شما این نوشته ها را تحلیل اقتصادی دانسته احیانا فکر میکنید کار مفیدی انجام میدهید. کاش کسی پیدا میشد شما را متوجه میکرد که عمر خود را صرف این نظریه های غلط نکنید. واقعا تا کی میخواهید این حرفهای بی معنی مارکسیستی را تکرار کنید. اگر این حرفها ارزشی داشت و چیری را توضیح میداد شوروی سقوط نمیکرد و چین برای حل معضلات اقتصادی خود به سرمایه داری روی نمی آورد و کره شمالی و کوبا یه این وضع رقت بار دچار نمی شدند. مطمین باشید مارکسیستهای روسی و چینی و کوبایی و فرانسوی و المانی خیلی بهتر از شما از این تحلیلها بیرون میدادند ولیکن چون اساس تیوری معیوب بود همه آخر سر به اشتباه بودن نطریه مارکسیسی اعتراف کردند.
شما هنوز به جلد سوم کاپیتال چسیده اید. حداقل اگر میخواهید تحلیل مارکسیسی ارایه دهید باید کار مارکسیستهای معاصر را که سعی کرده اند نظریه مارکسیستی را در چارچوب نظریه مدرن اقتصاد طرح کنند بخوانید. اشاره هایی که در نوشته خود به بازارهای مالی و انباشت سرمایه و غیره کرده اید سرتا سر اشتباه است و غیر از شعارهای کلی نا مفهوم چیز دیگری نیست. مثلا به دو مورد که در ویژگیهای کلی اقتصاد سیاسی نو لیبرالیستی آورده اید توجه کنید:
پ - انباشت به شیوه ی خلع ید مجدد از سرمایه داری بر محور رژیم انباشت متکی به ارزش سهام.
- سیاست های مونتاریستی، بورس بازی
واقعا این جملات چه مفهومی دارند؟ مثلا انباشت به شیوه خلع ید مجدد از سزمایه داری بر محور انباشت متکی به ارزش سهام یعنی چه معنی و آصلا شما تا چه حد با کارکرد بازارهای مالی و بورس ها در دنیا آشنایی دارید که به خود اجازه اظهار نظر در این باره میدهید. و یا شما از سیاستهای پولی و مالی چه میدانید. آیا هرگز یک امتحان درس اقتصاد کلان پیشرفته را گذرانده اید که سیاستهای به قول خودتان مونی تاریستی را تخطیه میکنید؟ فرق شما با فناتک های مذهبی مانند شریعتمداری که با نقل گزاره های بی ارزش صد ها سال پیش به خیال خود پیشرفتهای علوم اجتماعی و اقتصادی را رد کرده و دستاوردهای دنیای آزاد رامسخره میکنند ودنبال علوم اجتماعی اسلامی هستند چیست؟ شما هم چسبیده اید به تحلیل های اشتباهی که مارکس و انگلس بیش از صد سال پیش داشته اند و از همان زمان هم اشتباه بودن انها توسط اقتصاددانان تذکر داده شده است ولیکن مارکسیستهای متعصب مانند شما بجای آنکه به ضعف نظریه مارکسیستی اقرار کرده نظریه کاملتر را فرا بگیرید اقتصاددانان بزرگ را مسخره میکنند. اگر شما میدانستید که استیگلیتز در چه جایگاهی از علم اقتصاد قرار دارد اینطور در مورد او نمی نوشتید. مطمین باشید مارکس و ا نگلس و سایر نویسنده های مارکسیستی انگشت کوچک استیگلیتز و سایر برندگان نوبل اقتصاد نیستند و با تحلیل های غلط خود از فرایندهای اقتصادی ضرر و ریانهای زیادی بار آورده ضربات زیادی به جوامع بشری زده اند که هنوز هم در کشورهایی که با سیاستهای مارکسیستی ادازه میشوند به خوبی قابل مشاهده است. شما کافی است نوشته های پروفسور دایاموند را که امسال برنده جایزه نوبل اقتصاد شد بخوانید تا تحلیل یک اقتصاددان بزرگ از بازار کار و دلایل استمرار بیکاری را با دقت ریاضی ملاحظه کنید و آنرا با نوشته های سست و مغلوط و شعار گونه مارکسیستی در مورد بیکاری مقایسه کنید. توجه کنید که دستور العملهای این اقتصاددانان بود که به دولتها کمک کرد بحران اخیر اقتصادی را پشت سر بگذارند در حالیکه نظریه و دستورالعنل های مارکسیستی هیچگاه نتوانست هیچ کشور سوسیالیستی یا کمونیستی را از سقوط محتوم باز دارد.
امیدوارم تا دیر نشده شروع به مطالعه علم اقتصاد واقعی کنید و عمر خود را تلف نکنید. مطمین باشید هیچکس حتی در یک کشور مارکسیستی حاضر نخواهد بود برای این نوشته های شما (حتی اگر روزها و ماه ها بر روی آنها کار کرده باشید ) یک دلار هم به شما بدهد. البته من احتمال کمی میدهم که شما به این توصیه ها ترتیب اثری بدهید ولیکن حیفم آمد تذکری به شما که ظاهرا با معصومیتی ساده لوحانه هنور فکر میکنید از این امامزاده معجزه ای پیدا خواهد شد نداده باشم.
موفق باشید.
٣٣۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣٨۹
|
از : حمید محوی
عنوان : دربارهی دو نکته : مبارزهی طبقاتی و هزینه های نظامی
با تشکر از استاد گرامی آقای محمد قراگوزلو
مقالهی به خوبی چشم انداز جامعهی سرمایه داری جهانی را ترسیم می کند. با این وجود می خواستم روی دو نکته تأملاتی داشته باشم.
یکی از مهمترین مسائلی که مطرح شده، چگونگی مبارزهی طبقاتی است. در این مورد می خواستم موضوع کاملا مشخصی را یادآوری کنم - در واقع هشدار بدهم - زیرا گویا در جامعهی ما همیشه و در تمام موارد کفگیر خیلی زود به ته دیگ برخورد می کند، و ما از هم اکنون می توانیم طلایه های نظریات افراطی را در گوشه و کنار رسانه های خارج از کشور مشاهده کنیم. متأسفانه شرایط به طور کلی برای مبارزهی طبقاتی آگاهانه و صحیح مساعد نیست و بیم این می رود که ما در آینده با هذیان های تب آلود انقلابی مانند «نهضت سربداران» روبرو شویم. متأسفانه ضایعات چنین جریان هایی جبران ناپذیر است و ما تنها می توانیم از هم اکنون احتمالا پیش بینی کرده و مانع چنین روش هایی شویم. زیرا با توجه به مناطق تقریبا جنگ زدهی کردستان و بلوچستان، از هم اکنون مشاهده کنیم که چنین گرایشاتی برای مبارزهی مسلحانه به نفع کدام پرچم تمام خواهد شد : روشن است ایالات متحده و ناتو و به هدف تضعیف و تجزیهی ایران...
اخیرا مقاله ای می خواندم که در آن صحبت از برخی مقامات آمریکایی بود که با خارج ساختن مجاهدین خلق از لیست گروه های تروریستی، در فکر به کار بستن آنها در منازعاتشان علیه ایران هستند. یعنی موضوعی که می تواند قربانیان بسیار زیادی به بار بیاورد و حتی در صورت پیروزی (تقریبا ناممکن چنین جریان هایی)، برای جامعهی ایران بسیار فاجعه بار خواهد بود. به طور کلی هشدار من در مورد مبارزهی طبقاتی، به ترفندهایی نیز باز می گردد که قدرت های حاضر در صحنهی بین المللی، برای پیش برد اهدافشان به کار می بندند، به این شکل که از یک سو با بورژوازی معامله و وابستهی حاکم وارد مذاکره می شوند - بده و بستان های رایج - و از سوی دیگر برای نیروهای انقلابی و یا بهتر بگوییم به اصطلاح انقلابی خط مشی تعیین می کنند.
در نتیجه ما نیازمند فعالیت آموزشی گسترده هستیم تا دریچهی امیدی برای مبارزهی طبقاتی داشته باشیم. من فکر می کنم جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت سرمایه داری وابسته به دلیل محدودیت هایی که ایجاد کرده، خودش یکی از مشویق مبارزهی مسلحانه برای گروه های احتمالی است، زیرا در این زمینه بیش از همه می تواند مبارزهی طبقاتی را ناامید سازد. در هر صورت چنین مبارزاتی در اصل و اساسشان ناامید کننده هستند.
دومین موضوع مربوط است به مسائل نظامی که شما آن را برای رفاه عمومی و ضرورتی که به آن اشاره کرده اید ، یعنی بهبود وضع کارگران و کارمندان...بیهوده ارزیابی کرده اید. و به همین نسبت مسابقهی تسلیحاتی در منطقه را بی مورد دانسته اید.
پیش از همه باید بگویم که فروش «جنگنده های فوق پیشرفته» به عربستان، و صدها میلیارد دلار فروش اسلحه به کشورهای عربی، کاملا به شکلی که شما می گویید نیست.
اولا این سلاح هایی که به عربستان فروخته اند فوق پیشرفته نیست. شکاری اف ۱۵ در حال حاضر تنها می تواند به عنوان یک شکاری از دور خارج شده مطرح باشد. البته از فانتوم های ایران و تام کت های ایران پیشرفته تر است. هواپیما به معنی امروزی یعنی اف ۲۲ و اف ۳۵ که اینها را به اسرائیل فروخته اند.
در واقع اسلحه فروشانی مانند ایالات متحدهی آمریکا با باد کردن در بادکنک ارتش ایران، می توانند صد ها میلیارد دلار اسلحه به شیخ نشین های جزایر خلیج فارس و عربستان بفروشند. یعنی به همان بازی ادامه دهند که در استراتژی آن را «بازی بزرگ» می نامند. این هم یک نوع جنگ تحمیلی است.
ولی نظریات شما در مورد مسائل نظامی و بیهوده بودن آن، موضوعی است که باید به شکل موشکافانه ای مورد بررسی قرار گیرد.
در حالت کلی حق با شما است. چون که شما صلح طلب هستید. ولی مشکل این جا است که ما در دنیایی زندگی می کنیم که نه تنها بخش عظیمی از پیش رفت های به دست آمده در نخستین گام ها نظامی بوده اند، بلکه به تأیید استراتژهایی مانند مک نامارای آمریکایی، هیچ پیشرفتی بی آن که امنیت وجود داشته باشد یعنی بی آن که ارتش قدرتمند و بازدارنده ای وجود داشته باشد، ممکن نخواهد بود. به ویژه وقتی شما در منطقه ای ساکن باشید که ۶۰ درصدر تمام منابع نفتی جهان در آن جا ذخیره شده باشد.
من فکر می کنم که سیاست جمهوری اسلامی در رابطه با مسائل نظامی به شکل صحیحی انجام نمی گیرد.
ایرانی ها چاره ای ندارند حز این که مخارج سنگین نظامی را تحمل کنند، چون که این یک واقعیت تحمیلی است.
ببینید شما به افزایش شهریه دانشگاه ها در انگلستان اشاره کردید که سه برابر شده، ولی نگفتید که در عین حال انگلستان کار ساختمانی دومین زیر دریایی اتمی کلاس آستوت را راه اندازی کرده که دومیلیارد دلار هزینه بر می دارد.
در نتیجه با تمام تهدیداتی که برای ایران وجود دارد، ما نمی توانیم از این فعالیت فرهنگی و بنیادی یعنی ایجاد امنیت به وسیلهی نیروی نظامی اجتناب کنیم.
ولی نوک حملهی انتقادی ما به جمهوری اسلامی در سیاست نظامی، همان نوک حملهی مبارزهی طبقاتی است. مبارزهی طبقاتی، هدف : طبقهی بورزوازی وابسته و معامله گر.
به این معنا که این ارتش هنوز وابسته است و موجب ارتقاء نیروهای مولد نمی شود. دروغ تبلیغاتی، به عنوان مثال، این جاست که می گویند ما بالگرد تهاجمی می سازیم ولی ارهی لیزری برای بریدن قطعات پنجرهی هلیکوپتر ساخت کمونوته اروپایی است. می گویند ما شکاری شفق ساخته ایم، بعد کاشف به عمل می آید که تمام قطعات اصلی آن وارداتی هستند.
و البته که باید فریبرز رئیس دانا را بازداشت کنند، همان طور که رگ های امیر کبیر را در حمام فین کاشان زدند؟ او هم بر این اعتقاد بود که باید به آدمها امکان رشد داد، باید آدم تربیت کرد. ولی بورژوازی وابسته و معامله به شکل بنیادی عقیم است و با هر گونه کار و فعالیت و خلاقیت خصومتی بنیادی دارد.
البته پیشنهاد فیدل کاسترو نیز بسیار زیبا به نظر می رسد که چند وقت پیش طی بیانیه ای اعلام کرد که تمام کشورها باید خلع سلاح شوند. البته این آرزومندی یک روز تحقق خواهد یافت، ولی تا آن روز...
با تشکر از خوانش شما
٣٣۲۷۷ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣٨۹
|