از : سعید
عنوان : تو برای وصل کردن آمدی - نی برای فسخ کردن آمدی (مولوی)
آقای ملکوتی، قصدی به نوشتن نداشتم لیک نوشته ی شما چنان مشامم را آزرد که برای رهانیدن خویش چاره ای نیافتم جز بازگو کردن ماجرایی که بر من رفته است.
سال ۱۳۴۸کلاس هشتم با کریمی در یک نیمکت می نشستم، درس تعلیات دینی بود و آقای کرمانی همان خشکه مذهب کم سواد، معلم. من داشتم برای کریمی ماجرائی را که شنیده بودم علت اصلی جنگ حسین ابن علی و یزید ابن معاویه بوده را تعریف می کردم که آقای کرمانی پرسید: کریمی چیه که دارید پچ پچ می کنید؟ کریمی هم گفت: آقا، سعید داره داستان جنگ کربلا را تعریف می کنه. آقای کرمانی خوشحال از اینکه علاقمندی پیدا شده، گفت: سعید، بیا جلو و برای همه تعریف کن. من هم خوش خیال، رفتم و شروع کردم به بازگو کردن داستان. اما به محض اینکه اسم زنی به نام اُرینب را آوردم و گفتم گویا اصل ماجرا عشقی بوده، ناگهان آقای کرمانی مثل ترّقه منفجر شد و از جا جهید و با داد و بیداد، که: کّره خر به اندازه ی خودت دهانت را باز کن، به ائمه چکار داری. و مرا از کلاس انداخت بیرون.
حالا شده حکایت شما و نظریه "اخلاق در سیاست" اکبر گنجی!
آقای ملکوتی، آیا براستی مردم باید روشنفکران را روی سرشان بگذارند و حلوا، حلوا کنند؟ و اکبر گنجی نامی، حق ندارد پایش را از گلیمش درازتر کند؟ چرا؟
در ضمن تکلیف ما با امثال جلال آل احمدها که ضررشان برای مردم ایران از اکبر گنجی ها بیشتر بوده و هست، چیست؟
در ثانی، فکر نمی کنید: اگر رسم شود اینگونه که شما می نوازید، دیگران نیز بنوازند، در اندک زمان "کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند" حافظ
٣۷۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۰
|
از : دانشجو
عنوان : ترفند آقای سیروش ملکوتی و مبهم گویی ایشان
آقای سیروس ملکوتی، مطالب مطرحه از جانب شما بسیار گنگ و مبهم است که در بهترین شرایط چیزی جز ابراز احساسات نیست. من بهیچ عنوان از هواداران خط سیاسی اکبر گنجی نیستم و در بسیاری موارد با عقاید او در تضاد هستم، ولی در عین حال بعضی از شجاعتهای او را تحسین میکنم. گنجی با دروغگو خواندن روح الله خمینی صادقانه عملکرد خود را در آن دوران به نقد کشید. او همچنین با بیان این مطلب که امام زمان وجود نداشته و قرآن نیز از تراوشات فکری محمد ابن عبدالله است نشان داد که آمادهء قبول بعضی تحولات اساسی است. شما، آقای ملکوتی، در فلسفه بافیهای خود هیچ اشارهء دقیقی به اظهارات گنجی نمیکنید و دائماْ به «ما» گفتن او ایراد میگیرید. گنجی با اشاره به دروغ پردازیهای سازمانهای سیاسی در پیش از انقلاب وارد مبحثی شده که منجمدان فکری در دوران جنگ سرد را خوش نمیاید. به باور من مشکل شما با گنجی در همین مقوله است.
٣۷۹۵۶ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۰
|
از : بهرنگ دانش
عنوان : شکلی دیگر از انحصار طلبی
آقای ملکوتی ،می توانید توضیح دهید که جنابعالی نماینده کدام (ما) هستید؟واین نمایندگی را از چه نهادی دریافت نموده اید،که اینگونه آقای گنجی و (ما)یش را زیر سوال می برید؟ازطرفی آن (ما)یی که اشتباهات مطروحه درمصاحبه آقای گنجی را مرتکب شده بود وامروز هم به نوعی دیگر مرتکب می شود،یک نحله خاصی از اپوزیسیون رژیم شاه نبود.بلکه تقریبا اکثریت قریب به اتفاق آنها چنین اشتباهاتی را مرتکب شده بودند.اتفاقا(ما)ی قبلی آقای گنجی هم در این مسیر می پیمود .
صحبت بر سر نوعی نگاه است که توصیه می شود،خوب است تغییر کند.وچقدر هم جالب است که چنین توصیه ای از جانب فردی مثل آقای گنجی هم صورت بگیرد.تصور می کنم کسی حق ندارد نقد یک راه اشتباه را فقط به افراد خاصی منحصر کند که آن راه را پیموده اند.
٣۷۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۰
|
از : احمد
عنوان : سلام
من فقط میخواهم از اقای مهلکوتی قدر دانی کنم برای جوابیهاش به اکبری گجنی.
چرا که گنجی با چهرهی که سیاستمدارانی غربی برایش جورکردن، اورا سمبلی ازادی و نو اندیشی ساختن، اما او همانیست کی بود، او دنبال چیزیست مسڵ دامی برای ایندی ایران، او همانیست مسلی مرتذوی و حجاریان و محسینی رازی، این حقیقتی تلخی ست برای کشوری ما.
٣۷۹۵٣ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣۹۰
|