یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سازمان مجاهدین خلق و کودکان سرباز - سهیلا وحدتی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : خواننده

عنوان : قدرت استدلال مجاهدین، و «اخلاق سیاسی» و «اخلاق انسانی» اشان در برخورد با نظر منتقد، همین است
مجاهد یا هواداری که به خوبی از بی اعتبار شدن نام سازمانش در پی رفتار های رهبری، آگاه است و از همین رو حتی مجاهد یا طرفدار مجاهدین بودن خودش را انکار می کند (یعنی پیشاپیش به فریبکاری خود معترف می شود) با به کار بردن اصطلاحاتی مثل «پاچه ی مجاهدین را گرفتن»، و چندین اصطلاح دیگر از این نوع، در حق خانم سهیلا وحدتی، دست خودش را رو می کند و از همان آغاز، به شیوه معمول این تشکیلات که نخست مخالف خود را متهم به «رژیمی بودن» یا «بی مزر بودن با رژیم» می کند تا بتواند بلافاصله پس از آن با این نیرنگ لو رفته بر او بتازد و تازه خودش را دموکرات (!) هم نشان دهد، می نویسد که از این نوشته ی خانم سهیلا وحدتی، «,, بوی آخوندی ,, و دستگاه فکری ,, روحانیت مبارز,, است که به مشام خواننده می آید.»
تک تک جملاتش را بخوانید و ببینید که این ها چه کاره اند و از چه شیوه هایی استفاده می کنند و فرهنگ و هویت، و استدل و منطقشان چیست. تک تک جملات و کلماتش را بخوانید. خواندنی است!

اگر خبری، یا موردی را مثلاً افراد نزدیک به رژیم یا خود رژیم در جایی منتشر می کنند، دلیل بر آن نیست که الزاما آن خبر یا آن مورد، غلط است و نباید اصلاً به آن توجه کرد. مگر از میان این همه اخبار و اطلاعاتی که در سایت های اپوزیسیون و توسط مخالفان نقل می شوند و مورد استناد قرار می گیرند بخش بزرگی به نقل از منابع رژیم نیست؟

قدرت استدلال مجاهدین این است، و «اخلاق سیاسی» و «اخلاق انسانی» آن ها در برخورد با نظر منتقد (مثلاً همین خانم سهیلا وحدتی) هم آن.

طرف مربوطه چون نمی تواند انکار کند که بسیاری از میلیشیای در خون تپیده ی مجاهدین، و همچنین ساکنان اشرف، در سنین کودکی سرباز گیری شده اند، هم به نویسنده تهمت می زند، هم از پاسخ دادن به این موضوع بی پاسخ طفره می رود، و هم به توجیه آن می پردازد، و هم موضوع ستم جمعی و مقاومت جمعی را که ربطی به سرباز گیری از میان کودکان ندارد به این موضوع ربط می دهد تا دست های به خون کودکان آلوده ی رهبران مجاهدین را بشوید.
گویا فرقی نباید باشد میان انتظاراتی که از یک نیروی اپوزیسیون می رود با خلق و خوی یک نظام جنایتکار مثل نظام حاکم بر ایران.

من آنچه را تحت عنوان «خواننده»، در مورد سربازگیری مجاهدین (پس از ماجرای جنگ اول عراق) از کودکانی که سنشان به حدود دوازده تا پانزده سال رسیده بود، نوشته بودم باز هم تایید می کنم، و اکیدا از خانم سهیلا وحدتی می خواهم که در این موردی که کاملا روشن و انکارناپذیر است تحقیق کنند و نتیجه تحقیقشان را هم بی اعتنا به شانتاژ ها منتشر سازند.

بله. اکثر جوان هایی که در کمپ اشرف به گروگان گرفته شده اند را همین افراد تشکیل می دهند. و بر سر بعضی از آن کودکان که بعد از جنگ دوم عراق خواهان خروج از کمپ بودند رهبران سنگدل مجاهدین بلاهایی آورده اند که من از قسمتی از آن بلا ها اطلاع دارم.
۴۰۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣۹۰       

    از : علی

عنوان : حتی بر اساس استدلال خودتان این مطلب غرض آلودست
اگر شما تنها برای یک استدلال خودتان باور داشته باشید کل این قلم فرسایی مردود است. شما در شروع برای مشروع کردن دست یازیدن به این مطلب نوشته اید: «درست است که مقوله های حقوق کودک و حقوق بشر در آن زمان که سازمان مجاهدین خلق ایران وارد فاز نظامی شد و سربازگیری کودکان را آغاز نمود، اصولا بدین شکل مطرح نبود. هنوز سندهای بین المللی مانند «اصول و بهترین راهکارهای کیپ تاون»(۵) نوشته نشده بود، و «مقاوله نامه اختیاری میثاق حقوق کودک در مورد شرکت کودکان در جنگ»(۶) هنوز وجود نداشت. اما اکنون بیش از یک دهه است که استانداردهای بین المللی حقوق بشر روشن می سازد که هیچ گروه سیاسی حق ندارد اسلحه دست کودکان دهد، و هنوز می بینیم که سربازگیری کودکان توسط سازمان مجاهدین خلق ایران تا به امروز هیچگاه متوقف نشده و ادامه یافته است».
جهت اطلاعتان قریب به دهسال ست که مجاهدین خلع سلاح شده و قرارگاهشان نیز به شهر یا کمپ تغییر نام پیدا کرده و اثری از هیچگونه سلاح و ... و در نتیجه تسلیح وجود ندارد. و این یعنی بطلان استدلالتان در دست یازیدن به این مطلب.
ضمن اینکه نسبت دادن قربانیان حمله به شهروندان غیر مسلح در این کمپ در سنین حدود سی سالگی بعنوان کودکان سرباز و یا حضور جوانانی که پس از خلع سلاح ساکن آنجا شده اند با تعبیر کودکان سرباز عرض آلودگی و بی ربطی استدلالات را بیشتر نمایان میکند.
۴۰۴۹٨ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۰       

    از : احمد معترض

عنوان : یک کاسه کردن جنایات رژیم با قربانیان اش
خانم وحدتی سلام,

مقاله اتان و دل تنگی هایتان را با دقت خواندم . راستش را بخواهید اولین برداشت من احساس دلخوری اتان از ,, اصل مقاومت ,, در برابر دیکتاتوری مذهبی بود. گرچه بسیار تلاش کرده اید تا در زرورق ,, حقوق کودکان ,, آن را ساری و جاری کنید, اما در جای جای این مقاله کد ها و علائمی میدهید که نشان از آن دلخوری دارد. نکته ی دوم ,, بوی آخوندی ,, و دستگاه فکری ,, روحانیت مبارز,, است که به مشام خواننده می آید. نه بدلیل اینکه از مجاهدین دل خوشی ندارید, نه بدلیل آنکه شاید نخواهید سر به تن مجاهدین باشد, ویا به هزار دلیل و برهان دیگر, بلکه بدلیل یک کاسه کردن جنایات رژیم با قربانیان اش. بدلیل نکشیدن مرز بین ,, قاتل حکومتی و مقتول انقلابی ,, و بدلیل ,, نبودن مینیمم پرنسیب های ژورنالیستی و حقوق بشری,,. وقتی این بی پرنسیبی را می بینم, دلم بعنوان یک ایرانی بدرد می آید. تلاش برای همردیف کردن قربانیان این رژیم و دستگاه جهنمی سرکوب آخوندی با کد های روز پسند,- چون پاچه ی مجاهدین را گرفتن, امروزه مد روز شده - نشان از همین ,, بی پرنسیبی ,, است. بنده نه مجاهد ام و نه سخنگوی مجاهدین, اما اینقدر میفهمم که در صحنه های سیاسی و فکری وعملی فرق بنیادین بین ,, دیکتاتوری مذهبی و مجاهدین ,, وجود دارد. خانم وحدتی باید به این سوال اصلی پاسخ دهند, آیا از نظر ایشان اصولا مقاومت در مقابل دیکتاتوری مذهبی با تمامی امکانات و ابزار جائز است یا نه؟
در تمامی طول تاریخ بشریت, هرکجا دیکتاتوری بوده, مقاومت تمام عیار هم بوده است. مقاومت تمام عیار یعنی با همه چیز, با زن و مرد و پیر و جوان اش. با خانه و کاشانه و امیال و آرزو هایش . با تمامی دلبستگی ها و علائق اش در عشق به مردم و آینده ی بهتر برای مردم اش. در منشور ملل متحد نیز همین جملات آمده است, حال خوش آیند ما باشد یا نباشد. سربازی در لغت به معنای باختن سر، جانفشانی کردن، تا پای جان در رزم ایستادن و جان باختن است . در دستگاه انقلاب ,, اختیاری ,, و در دستگاه دیکتاتور ,, اجباری ,, است. یقیننا منظور شما در مقاله اتان بخش ,, اختیار ,, و ,, آزادگی ,, عنصر انسانی نبوده بلکه دقیقا آینه و یکی کردن چنین مفاهیمی با برداشت ها و طرز تفکرارتجاعی دولتی و حکومتی و بویژه به معنای منفی و لوس کردن آن بوده است. در ثانی آوردن فاکت هائی از انجمن ها و تشکلات وزارت بد نام اطلاعات رژیم و همچنین ماموران شناخته شده ی آن دستگاه مخوف جنائی و ردیف کردن خزعبلات آنها بعنوان ,,شاهد,, بسیار ناشایست و به جد درخور انتقاد است . نمونتا خانم وحدتی نمی دانند که ,, کانون هابیلیان ,, یکی از دالون های اطلاعات آخوندی برای کندن ریشه ی مجاهدین و مبارزین است. و یا برادر ,,طالب ,, از جمله شکنجه گران زندان مخوف اوین و حاج آقا مصلحی می باشد و یا ,,سعید شاهسوندی ,, مامور اطلاعات رژیم فقط برای یک ماموریت به ینگه ی دنیا گسیل شده است ؟
۴۰۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣۹۰       

    از : خواننده

عنوان : قبل از مرداد ۱۳۹۰
من برای خانم سهیلا وحدتی، و یار گرامی و همراه این بانوی گران قدر، آقای رضا فانی یزدی، همیشه احترامی ویژه و در خور شخصیت این دو انسان والا، قائل بودم و هستم.
بنا بر این، ازاین بانوی گرامی خواهشمندم که به آنچه در سایت ها از مرداد ماه ۱۳۹۰تا کنون نوشته شده است اکتفا نکنند.
رهبری مجاهدین خلق، اقدام به عملی کرده است که ایشان ظاهراً از آن غافل مانده اند: بازگردانیدن کودکانی که در جریان اشغال کویت توسط جرج بوش، پدر به خارج از عراق ارسال شده بودند به عراق تحت حاکمیت صدام و سازمان استخبارات آن که رابطه تگاتنگی با سازمان مجاهدین داشت.
این کودکان، به هنگام بازگشت به غراق، به طور متوسط، سنی میان دوازده تا پانزده سال داشته اند.
کمپی هم توسط رهبری سازمان مجاهدین خلق، برای این کودکان برپا شده بود، که در آن کمپ، کل ذهنیت این کودکان معصوم را در جهت «رهنمود» های مسعود و مریم جهت می دادند.
این جوان هایی که در کمپ «اشرف» می بینید، اکثراً همان ها هستند. بنا بر این بهتر است که این بانوی گرامی به این موضوع هم بذل توجه نمایند.
با تشکر
۴۰۴٨۵ - تاریخ انتشار : ٨ مهر ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست