تاریخ هجری مسلمانان از چه زمانی شکل گرفت؟
-
ب. بی نیاز (داریوش)
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : بی نیاز
عنوان : مزدک گرامی
ابتدا با سپاس برای کامنتتان،
«عربهای ساسانی» مفهوم من در آوردی نیست. این عنوان به مجموعهی عربهایی گفته میشود که تعدادی از پادشاهان ساسانی آنان را از مناطقی مانند شام به میانرودان و خراسان بزرگ به اجبار کوچ دادند. متأسفانه تعداد این کوچی های اجباری هم بسیار بودند. مورخان به این مردم، «عربهای ساسانی» میگویند و نه «عربهای ایران» برای این که آنها به ویژه در خراسان بزرگ ریشه نداشتند و توسط پادشاهان ساسانی (نه همه) به اجبار کوچانده شدند. شما می توانید تحت عنوان «مسیحیت در ایران» در دانشنامهی ایرانیکا نگاه کنید یا هر منبع دیگری.
معاویه (که البته نام اصلیاش ماآویا بود)، عبدالملک مروان، هارون الرشید و ... - برای این که فقط چند نام برده باشم- همه متعلق به عربهای ساسانی بودند و زادگاه آنها در قلمرو آن زمان ایران بود. البته باید یادآوری کنم که زبان غالب این انسانها عمدتاً سُریانی بوده تا عربیای که ما امروز میشناسیم.
در ضمن گوهر چنین نوشتارها یا بحثها اساساً برای برانگیختن پرسش [یا بهتر بگویم ایجاد شک به «دانش» تاکنونی خودمان ] است تا اثبات حقایق. حقیقت احتمالاً در جایی قرار دارد که نه من میدانم و نه - احتمالاً - پژوهشگرانی که در این راه گام نهادهاند.
شاد و تندرست باشید
بی نیاز
۵۲۷٨۹ - تاریخ انتشار : ٣ فروردين ۱٣۹۲
|
از : مسعود امیرخلیلی
عنوان : عرب های ایرانی در دوران ساسانیان
آقای مزدک مادرباوران
ساسانیان در سال ۲۴۱ شهر عرب نشین الحضر ( ۸۰ کیلومتری جنوب موصل – Hatra ) را که در کناره رودخانه دجله قرار داشت به تصرف خود در آوردند و اعراب این منطقه را به شرق ایران انتقال دادند. شاپور اول به شهر انطاکیه ( Antiochia ) حمله کرد و کشیش مسیحی و تمام پیروان کلیسا را اسیر و در جندی شاپور اسکان داد. به نقل از زرتشت شناس معاصر آلمانی ،Stausberg ، شاپور اول ده ها – یا صد ها هزار از مسیحیان مناطق سوریه، کاپادوکیه و کیلیکیه ( ترکیه امروز ) را به ایران انتقال داد. زرتشت شناس آلمانی همچنین اشاره می کند که به علت ازدواج مسیحیان انتقال داده شده با پیروان ادیان دیگر دین مسیح قوی ترین اقلیت دینی در ایران به شمار می آمد. دوباره خسرو اول در سال ۵۴۰ تمام شهروندان انطاکیه را به گروگان گرفت و در منطقه میان رودان ( بین النهرین ) در شهر جدیدی بنام ” انطاکیه خسرو ” متوطن کرد.
نقل می شود که تالار پذیرایی کاخ تیسفون با نقاشی های از این انتقال شهروندان انطاکیه تزئین شده بود.
انتقال ساکنان مناطق تسخیر شده به داخل سرزمین ایران بخشی از سیاست خارجی دولت ساسانیان را تشکیل می داد. بدین ترتیب در دوران ساسانیان اعراب نه فقط همسایگان غربی ایران بودند، بلکه در داخل خاک ایران نیز زندگی می کردند. از:
http://www.chubin.net/?p=۲۰۹۳
۵۲۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۲
|
از : مزدک مادرباوران
عنوان : در باره ی صیغه ی "عرب های ساسانی"
سرکار بی نیاز،
ترجمه و بازنویسی تحقیقات دیگران مساله ای است و بکار گیری ابداعات هدفمند چیز ی دیگر.
من اگرچه خود جزو کسانی هستم که بدلائلی متفاوت، نگاه متفاوتی نسبت به پیدایش اسلام و وجود تاریخی کسانی مثل موسی و عیسی و زردشت و محمد دارد، اما در قضاوت تاریخی بودن این یا آن نظریه هنوز بسیار محطاط بوده و با نتیجه گیری عجولانه مخالفم.
اما برای من، شاید تنها نکته ی جالب و تازه در مقالات برگرفته از تحقیقات دیگران، واژه ی "عرب های ساسانی" می باشد.
درست مثل اینکه بگوئیم "عربهای پهلوی" یا مثلا "ترکهای کرد" و یا "کرد های ساسانی" و غیره.
ساسانیان یک خاندان بودند که یک امپراطوری را ایجاد کرده و بر ملتهای دیگر حکومت می کردند.
چه شد که ناگهای سرو کله ی عده ای عرب در "خراسان بزرگ" پیدا شد، در مقالات برگرفته شما از محققین دیگر خالی است.
در آن موقع هم نام ایران به این امپراطوری اطلاق نمی شد و نمی توان از "عربهای ایران" نام برد. شاید بتوان از عربهای ساکن خراسان نام برد.
در فرهنگ امپراطوری، یا مثلا امپریالیسم، برخی کشورهای افریقائی را با نام "صاحبان" آن "می شناخت" و مثلا اگر فرانسه بخشی از "کامرون" را تصرف می کرد، از آن بنام "کامرون ِ فرانسه" یاد می شد. امیدوارم شما قصد چنین واژه سازی بازی را نداشت باشید.
در اینکه مردم مناطقی که امروزه در محدوده ی جغرافیائی معروف به تاجیکستان، افغانستان و ایران زندگی می کنند، نقش مهمی در پیدایش اسلام داشته اند، تردیدی ندارم و برای من چیز تازه ای در بر ندارد، ولی اینکه شما با استناد به یار شاطر به این دقت معتقد هستید که "این خلفا قاعده را بر این نهادند که به کسی به جز ایرانیان، به ویژه ایرانیان خراسانی، اعتماد نکنند. در نتیجه برجستهترین شخصیتهای دربار خلفای عباسی ایرانیان بودند" جای بسی تردید دارد.
شما، و تمام پژوهشگرانی که فقط با این یا آن سکه چند قرن را با دید "پوزیتویستی" تحلیل می کنند، دچار یک خطای بزرگ هستید: شما بر متن همان نظراتی به جمع آوری "فاکت" و تحلیل آن می پردازید، که پیشینیان شما در دروان حسادت و نفرت مشروطه چیان!
ایران فقط یک محدوده ی اجباری جغرافیائی را نشان می دهد. امپراطوری روس، چه در دروه ی تزارهای پیشا بلشویکی و چه در دروه ی بلشویکهای شوینیست، یک امپراطوری در برگیرنده ی اقوام و ملل بسیاری بود و امروزه اطلاق روس مثلا به یک قزاق، ناسزا تلقی می گردد.
آنچه که مسلم است، این است که "ایران" کنونی با بحران هویت عمیقی روبروست و "احمدی-مشائی" ها هم نمی توانند یک هویت پلاستیکی ایرانی- اسلامی برای مردم زندانی در این محدوده ی جغرافیائی درست کنند.
از اینرو، تولیدات شما از نظر من فقط در چارچوب هویت سازی تصنعی برای شروع و بازسازی یک امپراطوری از دست رفته قابل توضیح است.
یکی از "پروفسور" هائی که امروزه دست به چنین کاری زده است، اسرائیل فینکل اشتاین است، که تابحال سعی کرده است تصویر متفاوتی از دین یهود ارائه نماید.
بیائید و بجای نتیجه گیری های عجولانه، فقط به ذکر نتایج پژوهشهای دیگران بپردازید.
رابطه ی امپراطوری ساسانی با اعراب مرزهای این امپراطوری و امپراطوری رم، و پیدایش مسیحیت، یهودیت و اسلام، بسیار پیچیده تر از این نتیجه گیری های از نظر من بسیار ساده لوحانه است. در این زمینه هنوز ده ها پژوهش لازم است.
با سپاس
مزدک مادرباوران
mazdak.madarbavaran@pitahura.com
۵۲۷۷۵ - تاریخ انتشار : ۲ فروردين ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣٣)
نظر شما
اصل مطلب
|