از : ع.ا ط
عنوان : داور نهایی
از آنروز که مردم پس از رهانیدنتان از زندان های رژیم شاه بر دوش کشان تا درب خانه هایتان می بردند تا امروز این را میدانند که همه ی مبارزان راه آزادی,چه شما که زنده اید و چه آنها که خونبار رفته اند و چه حتی بسیاری از آنهایی که با عشق آزادی توده ها در دل گوشه نشین جای جای این جهان شده اند,جان های بی قراری هستید و ذره ذره ی وجودتان در آرمان خواهیِ رها سازی!و آزادیِ انسان ها است و قلب زنده بودنتان برای روزی می تپد که همه ی آدم ها را سعادت مند و آزاد ببیند.
در این شکی نکنید که دوباره روزی این همبستگی و پشت گرمیِ مردمی به خود را تکرار خواهند کرد و بار دیگر ثابت خواهند نمود که"داور نهایی" آنها هستند.داوری که حساب مصلحت اندیشان و عافیت طلبان را از انسان های شریف و مبارز در راه آزادی جدا میسازد.برایش تفاوتی ندارد که او چه مکتبی دارد و با چه اندیشه ای به جهان مینگرد.این داور,کمال دموکراسیست!او بیشتر و بهتر از هز جریان فکری این را میداند و در زندگی روزمره اش لمس کرده است که احترام به حقوق دیگران و خود چه معنایی دارد.
شما و به قول خودتان"فران ها"و امثال آنها نباید این باور شیرین و تاریخی را از دست بدهید که"مردم داور نهایی اند".
نباید بگذارید که سنگینیِ کفه ی آرمان خواهی تان شناخت و هدایت درست این مردم را برای دنیایی بهتر به فراموشی بسپارد.
روانشناسی شان که ریشه در تاریخشان ,آداب و رسومشان,مناسبات تولیدیشان و ...دارد را بایدبدانیم و بیاموزیم و زندگی کنیم!
بازنگری و نقد با توجه به این بنیانهای اجتماعی-اقتصادی است که راه روشن و درست اندیشی سیاسی می انجامد و اساسی تر میشود.
ساده نگذریم که چرادر جنگلی ترین روستاهای مازندران امروز, روستاییِ شریفی دکتر"قبادی"را لعن و نفرین میکند و به قعر جهنم حواله میدهد!زیرا که او حتی فرامین بهداشتیِ رژیم شاه را که میتوانست به نفع مردم باشد به جا نمی آورد!
برداشت مردم را جدی تر بنگرید.خطا ها واشتباهات یک سازمان سیاسی که منجر به از دست دادن هزاران جانِ شریف انسانی میشود رامانند خطای تاکتیکیِ یک تیم فوتبال نبینیم!که نتوانسته در یک بازی حتی حساس امتیازی بگیرد!!
باید نگاه هاتان را سنگین تر و عمیق تر کنید.با"شستن چشم هایتان""جور دیگری"ببینید.
لازم نیست هرروز در بوق و کرنا کنید که اشتباه کرده اید.در زندگانی سیاسی این پیشامد ها وجود دارد.همان گونه"جان بیقرار" بمانید برای آزادی خواستن,برای نه گفتن به ظلم و بیداد,برای پیشتاز بودن.مردم شما را خواهند بخشید.تمایز بارز سیاستتان را با اصلاح طلبان حکومتی و مجیز گویان حداقل نگر نشان دهید.بنگرید با چه چیز میتوانید با تفاوت بدرخشید.شما جامه ای به تن دارید که از خون پاک مبارزان راه آزادی نقش و رنگ گرفته است.بهتر است به خواست های برحق توده ها در این خفقان و سیاهی نزدیک تر باشید.مردم را با زندگی کردن در آنها و با آنها سازماندهی کنید.با چیزهایی که به آنها مربوط میشود و تعریف زندگیشان است.
دوست عزیز!خوش بودنتان,از ته دل خندیدنتان,لباس های فاخر و شیک پوشیدنتان حتی کراوات زدنتان,زیورآلات آویزان کردنتان,رهانیدن مو هاتان در باد پشت ماشین های سان روف دارتان!بیزینستان و آفتاب گرفتن هاتان در سواحل اختصاصی هتل های آنچنانی شایسته ی جان های بیقراری که بودید و هستید نمیباشد و شاید خوشایند این مردم نیز نباشد.به پوپولیسم در نغلتیده ام اما برای شما مردان و زنانی که به گونه ای حرفه ای راهی را اینگونه انتخاب کرده اید برای آزادی انسان ها شرایط دشوار تری از آدم های معمولی وجود دارد.ساده نیست با هوشی که در شما سراغ دارم بهتر میدانید چه میگویم.
آقای کریمیِ عزیز و بزرگ!
اگر"نقش مشارکتی" مردم را میخواهید,باید در این فرآیند سوسیالیستی خواست های بر حق مردم را ارتقا دهید.شما روشن فکران آزادی خواهید,بازمانده از تاریخ خونبار جنبش مردمی و انسانی هستید.
وقتی شما بسنده میکنید به"هر اقدامی که ولو اندک میزان بتواند با بازسازی فضای اعتماد"به امثال شماها را فراهم کند و برایش بدون تحلیل عمیق و بنیادین اجتماعی_اقتصادی"جای ارج و تقدیر"میگذارید مردم که درگیر نان شبشان هستند چه کنند؟به کجا پناه ببرند از بیدادگری ها؟
بلی,"زمان"خواهد برد,"هزینه"در بر خواهد داشت.
بهتر است هرروشنگری و نقد را"بیماری مزمن افراطی"ننامیم.
کدام"مسولیت جمعی"با پای خود به مسلخ رفتن "غبرایی ها"و تسویه حساب های درون سازمانی را درست میداند.شما خوب میدانید چه میگویم...
با مردم ساده و راحت گفتگو کنید.ما صداقت شما را باور داریم.ایرادی نخواهد داشت همان گونه که گفتید"حقیقت روند"است,اما لحظه ها تپش حقیقیِ زندگی هستند,فراموششان نکنید.
۶۱۰٣۶ - تاریخ انتشار : ۹ اسفند ۱٣۹۲
|