از : انقلابی سابق
عنوان : عجب گیر کردیما واقعا!
فعلا که رژیم از یکطرف و این اپوزیسیون از طرف دیگر ما ملت را به گروگان گرفته اند. این اپوزیسیون اگر حسابی بود رژیم تا حالا دوام نمیاورد، می آورد؟؟؟
اگر هم این اپوزیسیون فقط روی سرنگونی این رژیم اتحاد کنه نتیجه اش بهتر از سال ۵۷ نمیشه که اتحادشون فقط روی سرنگونی شاه بود. بنظر من اپوزیسیون نمیخواد اتحاد کنه چون هر کدومشون مطالباتشون با بقیه زمین تا آسمون فاصله دارند.
۶۱٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۲
|
از : جمشید برومند
عنوان : برای "کیا"
با این حرف کلی شما دردی دوا نمیشود :"اتحاد همه نیروهای ضّد دیکتاتوری لازم است تا از این منجلاب بیرون بیاییم."
ببینید ؛ تجربه انقلاب ۵۷ ثابت کرد که کلی گوئی ، دنباله روی ، سکتاریسم و مصلحت گرائی الزاما بنفع مردم ، نیروهای مترقی و ضد دیکتاتوری تمام نمیشود. دیدیم که عقب مانده ترین نیروهای ارتجاعی حاکم شدند و "مستانه" سر دادند"دیو چو بیرون رود فرشته در آید " . در همه پرسی جمهوری اسلامی نیز ، نیروهای ضد دیکتاتوری در خواب حرگوشی ، مانند مردم به جمهوری اسلامی ضد مشروطه رای دادند. بعد هم دخیل بسته شد که از میان خیل نیروهای ارتجاعی حاکم ، عناصر مترقی آنها تفوق خواهند گرفت که نگرفت . استحاله خواهند شد که شد ولی بنفع آدمخواران تازه بدوران رسیده نظامی . در نتیجه چنان پوستی از گرُده ء مردم کُندند که نیازی به بحث بیشتر نیست. بخش بزرگی از نیروهای بالنده ءمردم نیز بشدت از نظر جسمی و روحی و سیاسی آسیب دیدند.
امروز این مشکل در خارج از کشور بسیار حاد تر از داخل ایران بچشم میخورد.
تکرار شعار های قبل از انقلاب با بار بسیار منفی روبرو میشود و تداعی شعار "همه با هم " میگردد.
دیگر نمی توان با شعار کلی اتحاد همه نیروهای ضد دیکتاتوری "معجزه "کرد. دیگر امکان همراهی همه نیروهای ضد دیکتاتوری مثل قبل از انقلاب حول شعار "شاه باید برود" بدون قید وشرط ، مثلا حول شعار "ولی مطلقه فقیه " باید برود، یا جمهوری اسلامی منحل باید گردد یا این یا آن شعار "جذاب " جمع نخواهند شد. مردم در ایران قطبی شده اند و جامعه تغییرات زیادی کرده که تمام جامعه شناسان اذعان دارند. حکومت مذهبی بر خلاف حکومت پادشاهی در لایه های پائینی اجتماعی سرمایه گذاری کرده و لانه دارد.
باید بفرمائید اصلا نیروهای ضد دیکتاتوری کدامند؟ تکلیف آن دسته از مردمی که از این حکومت دیکتاتوری حمایت می کنند چه میشد؟
اگر این را مشخص کنید شاید بحث روشن تر شود.
حرف آخر :
در ایران امروز "گفتمان " انتخابات و رای شهروندی و تقلب انتخاباتی و حقوق شهروندی و قانون اساسی بیش از روزهای انقلاب بهمن ۵۷ مطرح است.
بهتر نیست کنشگران سیاسی و حقوق بشری بر این محور های مطالباتی ، مثلا انتخابات آزاد تکیه نمایند؟
بهتر نیست نقض آشکار و دائمی حقوق بشر جمهوری اسلامی از جمله در امر انتخابات را دامن زد؟
بهتر نیست نیروهای ضد دیکتاتوری پای بندی خود را به مردم سالاری ، در دفاع از حق رای مردم بدون دخالت باندها و نهاد های قدرت و حامی دیکتاتوری نشان دهند؟
چه نیروهائی اساسا انتخابات آزاد قبول ندارند؟ با آنها چه باید کرد؟
در فردای ۲۲ بهمن از بحث ها در بین مردم وجود نداشت دیکتاتوری رفت و دیکتاتور دیگر بازتولید شد. در این مورد چه میگوئید؟
هنوز بحث هائی مانند ، اول سرنگونی بعد انتخابات نیز مطرح است . به همین دلیل شعار "اتحاد همه نیروهای ضّد دیکتاتوری لازم است تا از این منجلاب بیرون بیاییم." به این تفاوت های راهبردی توجه ندارد.
۶۱٣٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۲
|
از : سینا صدرالعلما
عنوان : آقای محمود اسدی محترم...
من و امثال فراونی دیگر در این شورش ازپیش برنامه ریزی شده شرکت نداشتیم و برای همین همانموقع جُل و پلاسمان را جمع کردیم و ناچاراً جلای میهن گفتیم. زیرا کتاب میخواندیم و از تاریخ مملکت بویژه صدسال گذشته اش آگاه بودیم و میدانستیم از آخوند بجز بدبختی و فلاکت و تحجّر و تحمیق انسانها کار دیگری بر نمیآید. با رباعیات خیّام آشنا بودیم. مادر پیرم زا در آن هنگام یک کارگر زن تیمارش میکرد، روزی درهمان بهبهه شورش لجنبار خمینی برگشت با همان لهجه ویژه خودش به مادرم گفت{ خانم من از این مردم تعجب میکنم به آخوند اعتماد میکنند و دنبالشان در خیابانها راه می افتند}
بودند فراوان مردمی که بخوبی از رذالت و دنائت آخوند آگاهی داشتند. اما دربرابر انبوه مردم نادان مملکت چه میتوانستند بکنند.؟
این دقیقاً همان ملتی بود که روز ۲۷ مرداد سال ۱۳۳۲ در خیابانها فریاد میزد «از جان خود گذشتم با خون خود نوشتم یامرگ یامصدق» وروز بعد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همین ملت بود که فریاد میزد « جاوید شاه مرگ بر مصدق» آیا نادان تر از این ملت بتاریخ خود سراغ دارید؟
و باز بعد از گذشت ۲۵ سال ستم شاهی با جمعیت پنج میلیونی به استقبال جلاد بیسوادش رفت و بعد از دهسال کشتار و جنگ و خرابی مملکت پعد از بدرک واصل شدنش اینبار با جمعیت ده میلیونی ببدرقه جسد عفن آورش رفت و برایش برج و بارگاه ساخت وهنوز که هنوز اسن مرتب برای رفع حاجتش بسر قبر هولناک او میرود!؟
یکعده عقب مانده شارلاتان درس خوانده هم دوربر این آخوند رذل گور به گور شده برای لَپ و لیس جمع شدند و آن شد که اکنون تجربه و ملاحظه میفرمائید.
بقول هِگل فیلسوف آلمانی:« هرملتی لایق همان حکومتیست که بر او حکم میراند»
حال بگردید و چون براستی گذشته چراغ راه آینده است چاره جستجو بفرمائید.
۶۱٣٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۲
|
از : کیا
عنوان : چطوره آنطوری که بود انقلاب را توضیح دهیم؟
انقلاب ۵۷ یک انقلاب بود ولی در پاکسازی ضّد انقلاب "ماشین رژیم سابق ،هجتیه ،..."
فائق نیامد و بطور خزنده ولی ، شاه شد.
و اگر واقعیت را در تئوریهای تخیلی پنهان کنیم نه تنها به نتیجه نمیرسیم بلکه به ناکجا آباد میرسیم.
اتحاد همه نیروهای ضّد دیکتاتوری لازم است تا از این منجلاب بیرون بیاییم.
۶۱٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣۹۲
|
از : انقلابی سابق
عنوان : سئوال کلیدی من
حالا این "خبط تاریخی" و اشتباه تاریخی سال ۵۷ را چطور باید جبران کرد؟ ۳۵ سال گذشته و ما تازه میخواهیم بفهمیم یا فهمیدیم که انقلاب ۵۷ غلط بود که بود ولی حالا چکار باید بکنیم تا ملت نجات پیدا کند مسئله اصلی و دغدغه ما باید باشد، نه؟!
۶۱٣۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۲
|
از : محمود اسدی
عنوان : چرا رودربایستی دارید؟
آقای ملک محمدی در مطلبتان بر نکات درستی دست گذاشتهاید. ولی برخی را با رودربایستی طرح کردهاید.
مثلا نوشته اید: «محتوای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی واقعی گفتمان مسلط بر انقلاب از نظامی که سرنگون می کرد پیشروتر نبود.» آقای ملک محمدی پیشروتر نبود هم رو بودن و یا هم سطح بودن را هم معنی میدهد. آیا منظورتان هم سطح بودن هم هست. یا اینکه بدون رودربایستی بگوئید این محتوای فرسنگها عقب تر بود.
«نظام اسلامی فرزند مشروع انقلاب بهمن بود.» نظام اسلامی فرزند مشروع جامعه ایران و همه نیروهای انقلابی آن (از جمله شما و من) بود!
نهایت اینکه باید براین رودربایستی فائق آمد!
۶۱٣۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣۹۲
|