از : علی کبیری
عنوان : یزدی فانی...کسی که وقایع را وارونه میبیند!
جناب یزدی فانی،
این منتقدین یا بقول شما اسلام ستیزان نیستند که بطور یک طرفه اسلام را نقد میکنند. درواقع این جمع باسلاح قلم به جنگ آدمکشان اسلامی که قصد جانشان راکرده اند، میروند و شما توقع داریدتا غیرمسلمانان همچون حواریون مسیح، مسیح وار با مسلمانان آدمکش برخورد نموده واگر مسلمانان قبای آنها را طلب کردند، ردایشان رانیز به آنان تقدیم کنند ویا اگر مسلمانان به آنها یک سیلی زدند، طرف دیگر صورتشان را برای سیلی خوردن به مسلمانان عرضه کنند. نه آقای محترم...لااقل این نسخهء مشفقانهء شما برای علاج بیمار مسلمان ایرانی جواب نمیدهد. برچه اساسی و به چه دلیلی باید درمقابل دستاربندان یاوه گو که ملت وکشور مارا به گروگان گرفته اند، ساکت باشیم؟ چرا شما ملت مارا به زندگی گوسفندوار تشویق میکنید؟ تاکی باید درمقابل دروغگوئیهای فقهاء سکوت اختیارکرد؟ تاکی باید درمقابل ظلم و ستم زیر سرپوش دین سکوت کرد؟ ایرانیان ادیان خود رادارند. ادیان آنها زرتشتی است که "پندارنیک، گفتارنیک وکردارنیک" را توصیه میکند و مانی که " مبارزهء روشنائی با ظلمت" را و مزدک که "به هرکه به اندازهء نیاز وفعالیتش." اینها ادیان ماهستند ومابجز اینها به دین دیگری نیازنداریم. متوجه شدید؟ اگر آرامش و ترقی میخواهید، به اصل خود برگردید و نه چیزدیگر.
۶۶۰۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹٣
|
از : م. ارشک
عنوان : سرنا را از سر دیگر زدن
آقای رضا فانی یزدی
دست مریزاد بابا! دست به ماله کشی حضرتعالی هم بدنیست.
شما که در معرفی خود در تارنمایتان می فرمایید "... به فعالیتهای سیاسی و حقوق بشری می پردازید و ازبنیانگزاران واولین اعضای اتحادجمهوریخواهان ایران ..." و غیره و غیره بوده اید، رجوع شود به:
http://www.rezafani.com/index.php?/site/comments/aboutme/ ) آنوقت در این نوشتار تحریک آمیزتان روشنفکر برخاسته از جامعه مسلمان را هدف حمله بی انصافانه قرار می دهید فقط به خاطر اینکه به عنوان یک انسان وحشی گریهایی را که به نام مذهبش انجام می گیرد به باد انتقاد می گیرد و محکوم می کند؟ آیا این جنایات بی سابقه نباید در وهله اول به شدید ترین وجه توسط خود مسلمانان محکوم شوند؟ مگر انتقادات بی رحمانه ای که روشنفکران مسیحی ازارباب کلیسا و اندیشه مذهبی بطورکلی کردند و می کنند موجب انزوا و تباهی جوامع مسیحی شده یا به عکس باعث ارتقاء ارزشهای انسانی و پیشرفت و ترقی آنها گردید؟ شما که در تشکلی هستید که دفاع از دموکراسی و آزادی بیان و سکولاریسم و غیره را اهداف اصلی خود قرار داده، چطور به خودتان اجازه می دهید با چنین نوشتار تحریک آمیزی صداهای خردورزانه اقلیت مسئولی را در میان مسلمانان خفه کنید؟ حالا خوب است که طعم سرکوب و خفقان را هم چشیده اید. واقعا دست مریزاد.
آقا یا خانم زمانی
ظاهرا روشنفکر آتئیست مسلمان خار چشم شماست، زیرا شما قادر نیستید ببینید که اینها هستند که بیشترین خدمت را به جوامع مسلمان انجام می دهند، نه شما و آنهایی که با سکوت یا عدم محکوم کردن قاطعانه چیزی که جز توحش عریان نامی برآن نمی توان گذاشت مهر تایید برآن می زنند و زمینه اسلام هراسی و اسلام ستیزی را فراهم می کنند. بله، راست می گویید که از ماست که برماست، منتهی شما سرنا را از سر گشادش می زنید. درواقع، اتهام بغایت غیرمنصفانه ای که می زنید خیلی بیشتر به شما و امثال جنابعالی می چسبد تا به روشنفکران آتئیست مسلمان زاده.
۶۶۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹٣
|
از : مهناز
عنوان : فرق اسلام هراسی و مسلمان ستیزی
جناب فانی،
با عرض سلام. شما در این نوشته با اختلاط مقولات نامربوط تصویری مغشوش از پدیده تعصب و بیگانه ستیزی (هر نوع بیگانه ای) دادهاید.
بسیار فرق است میان "مسلمان ستیزی" و "اسلام هراسی". اولی میتواند نتیجه تعصب و نا آگاهی و بیگانه ستیزی باشد، ولی دومی هراس از یک تفکر و ایدئولوژیست که اتفاقا بی مورد هم نیست.
البته اسلام جنبههای مثبت و سازنده ای دارد و در مرحلهای از تاریخ بشر تمدن ساز بوده، ولی آموزههای اسلامی ماهیتا قابلیت آموزش و گسترش خشونت و سلطه گری و عدم تحمل دیگران را دارد، زیاد هم دارد، و حذف این آموزهها از اسلام و "رحمانی" جلوه دادن آن هم آسان نیست! ولی این قابلیتها، بسته به شرایط، میتوانند تا حدی خاموش بمانند و به عقب رانده شوند، یا به ایدئولوژی مسلط در جامعه تبدیل گردند. متأسفانه در دنیای امروز شق دوم دست بالا را دارد و اسلام امروزی بسیار خطرناک است. بنابر این ترس از آن کاملا بجا و منطقیست و نمیتوان از مردم دنیا انتظار داشت که از آن نهراسند. این به عهده مسلمانان است که آنرا تعدیل کنند و از ترسناک بودن برهانند. صرف اینکه مسلمانان میانه رو بگویند "اسلام ما فرق دارد" کافی نیست.
مثالی که در مورد گروه نژاد پرست و جنایتکار کوکلاس کلن در آمریکا زدید بسیار گویاست. این گروه به خاطر اعتقادشان به ایدئولوژی برتری نژادی و توجیه جنایت محکوم هستند، نه سفید پوست بودن. فراموش نکنید که بزرگترین و گستردهترین مبارزان با این گروه و افکارشان سفید پوستان بوده و هستند. اگر سفید پوستی صرفاً از شاخه خشونت آمیز نژاد پرستی تبری کند و بگوید که "من به برتری نژادی معتقدم ولی برتری نژادی من با کوکلاس کلنها فرق دارد چون با کشت و کشتار مخالفم" نمیتواند انتظار داشته باشد که مردمان آزاده از او بپذیرند.
مبارزه (و نه صرفاً تبری) با ایدئولوژی "برتری نژادی سفید پوستان" در وحله اول به عهده سفید پوستان است، همچنانکه مبارزه با ایدئولوژی اسلام سیاسی و سلطه گر و خشونت پرور به عهده مسلمانان میباشد. مسلمانان اگر میخواهند اسلام هراسی را از دنیا بر اندازند باید هدف مبارزه خود را جهان اسلام قرار دهند نه مردمی که به حق از اسلامی که میبینند و اثراتش را حس میکنند میترسند.
با احترام،
مهناز
۶۶۰٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹٣
|
از : کیا
عنوان : اسلام همیشه دو چهره داشته است!
من مجبور شدم مقاله و کامنتهای البرز و زمانی "کامنت نویسان محترم" را چند بار بخوانم تا حمله آقای زمانی را به البرز بفهمم .
متاسفانه عقل من کم آورد اگر کسی روشنگری کند بسیار سپاسگزارم!
۶۶۰٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹٣
|
از : خسرو صدری
عنوان : ترور و تروریست های مهم در خدمت قدرت ها هستند!
با آن که همیشه شریک دلنگرانی های آقای فانی عزیز دررابطه با آنچه مستقیم و غیر مستقیم براوضاع کشورمان اثر می گذارد، هستم ولی درتبیین مسائل گاه زاویه دید مشترکی باهم نداریم.من با این تعبیر که: "تروریست ها افراد معدودی هستند که دچار استیصال بوده و همین استیصال متاسفانه آنها را به جنایت می کشاند." موافق نیستم.نظرم را هم در این باره چند سال پیش در مطلبی با عنوان"ترور در خدمت قدرت" نوشتم. ترورهای مهم تاریخ کشورمان و جهان ونیز سازمان های تروریستی مهم، همه در چارچوب درگیری های قدرت های جهانی ، منطقه ای و یا حداقل داخل کشوری قابل توضیح و کالبد شکافی هستند. تروریست ها قرار نیست که مستقیم به حامیان خود خدمت کنند؛ بلکه برعکس در بسیاری موارد باید بهانه مناسب برای اقدامات قدرت پشت سرشان ایجاد نمایند.در این رابطه به علایق اسرائیل در تشکیل سازمان حماس و استفاده آمریکا از القاعده توجه فرمایید.
در معادلات سیاسی اروپا، ترورهایی که به نام دفاع از اسلام انجام می شود، دارای تاثیری مستقیم و فوری است. این اقدامات به سرعت در گرایشات سیاسی مردم تاثیر می گذارد و همانطور که میدانیم:"درعالم سیاست هیچ چیزی به خودی خود صورت نمی گیرد." حتی اگر احمقی هم پیدا شود که فقط از روی تعصب وبدون ارتباط مستقیم ویا غیر مستقیم با قدرت ها، دست به ترور زند، بلافاصله وجهش به حساب خاصی ریخته خواهد شد. منظورم آن نیست که ترور کور هم اینجا و آنجا صورت نمی گیرد.ترور های اینچنین ولی وارد مانورهای تبلیغاتی نشده و زود هم فراموش می شوند.
ترورهای دولتی هم البته مقوله ای دیگر است که آمریکا واسرائیل برجسته ترین مصادیق انجام آن هستند.
۶۶۰۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : پیشنهاد می کنم
زمانی گرامی، ممنون از اینکه وقت شریف خود را صرف خواندن نظرم کرده ای، اما ایکاش قبل از دست به قلم یا (کیبورد) شدن، با کمی حوصله تمام نظر یا مطلبم را خوانده بودی، که اگر چنین کرده بودی، شاید قدر دانسته، و مطمئن می شدی، آنی که بن می برد، دوستان عجول و کم حوصله ای چون شما هستند، که نخوانده، می برند و می دوزند.
ضمنا، اگر منظورت از [کمنتار] نظر است، پیشنهاد می کنم، وقتی فارسی می نویسی، فارسی بنویس. بس که کلمات غیر لازم به این زبان بخت برگشته چپانده ایم، که اگر فردوسی [علیه الرحمه] سر از خاک بردارد، نمیدانم چه خواهد کرد، مسلما قبل از هر کاری یک دل سیر به حال [کمنتار] شما گریه خواهد کرد.
۶۶۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹٣
|
از : حمید آقایی
عنوان : خلط مبحث نفرمایید
آقای فانی یزدی، لطفا خلط مبحث نفرمایید و یا به کلی گویی نپردازید.
اگر هراسی هست، از ایدئولوژی اسلامی و یا اسلام سیاسی است که الهام بخش تروریست های می باشد. ایدئولوژی اسلامی با آنچه که عموم مردم مسلمان به آن اعتقاد دارند بسیار متفاوت است و این تفاوت را مردم عادی بهتر از من و شما می شناسند و می فهمند؛ و به همین دلیل نیز بدون صغرا کبری و بدون تردید با تروریسم و خشونت مرز بندی کرده و می کنند.
باید از ایدئولوژی اسلامی و اصولا هر ایدئولوژی دیگری هراس داشت. گروهای تروریستی که از آنها نام بردید از میان فرهنگ و اعتقادات مردم عادی برنخاسته اند و تغذیه نشده اند، آنان نیز ایدئولوژی خاص خود را داشتند.
۶۶۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹٣
|
از : زمانی
عنوان : از ماست که برم ماست
این شهروندان ومردم عادی اروپائی نیستند که به اسلام هراسی و مسلمان ستیزی دامن میزنند، بلکه دو دسته افراد این کار را میکنند ۱- فاشیست ها و دست راستی های جوامع غربی ۲- باصطلاح روشنفکران آتئیست مسلمان زاده !! ( نمونه اش همین خانم یا آقای البرز با کمنتارش) ، و صد البته انگار برخی ایرانی های خارج از کشور میخواهند گوی سبقت را از دست راستی ها هم بربایند، مصداق : یکی بر سر شاخ بن میبرید...
دستتان درد نکند آقای فانی با هشدار مسولانه تان .
۶۶۰۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : پیشرفت سریع و قدرت گیری محیرالعقول خودکامگان
آقای یزدی گرامی، ضمن احترام فراوان و بی قید و شرط به سخن پایانی نوشتارت، که می گوید، «...ایجاد تنفر علیه هر مذهب، نژاد، جنسیت..... میتواند چون هلوکاست موجبات...کشتار میلیونها انسان را فراهم آورد....».
ولی برخلاف پنداشت شما،«...معرفی اسلام به عنوان [یکی از] ریشه [ها] و منشا[های] این ترورها و جنایات...» را «...هیزم بیار[ی] برای جنایات جمعی...» نمیدانم.
گرچه گروههای کوچکی از مسیحیت اینجا و آنجا در جوامع مسیحی مردم را به انزوا دعوت می کنند، اما عصر روشنگری اروپا دندانهای خونخوار و انسان سوز این مذهب را کشیده است. اما فیلسوفان و روشنگران در مذهب اسلام قبل از پراکندن اندیشه های اصلاحگرایانه خود یا بر دار شدند، و یا به جبر عزلت گزیدند. و امروز بر غالب سکوهای بلند سخنوری در جهان اسلام، خرافه اندیشان و خرافه افکنان حکومتی خودکامه دارند.
جدای از نقشه های صاحبان سرمایه در جهان، که وقت و بی وقت برای حفظ سرمایه خود در این یا آن محل آتش جنگی دهشتناک و خانمانسوز را علم می کنند. اسلام نیز در سده اخیر و حاضر در غالب مواقع تبدیل شده به اهرمی در دست آتش افروزان، که با سوء استفاده از عدم تجربه و درک بخشهای وسیعی از مردمانِ به اجبار حاشیه نشین شده، آگاهانه و گاه نا آگاهانه آنان و خود را به جنگ و نبرد با شیوه هایی از زندگی می کشند، که برای داشتن یک زندگی انسانی بسیار لازم است.
اگر در طول هزار و سیصد سال گذشته، بواسطه دلایل پسندیده و ناپسند فراوانی، لازم بوده، که همه از یک فرد، که عادل و باکمالاتش می نامیدند، تبعیت کنند. امروز این شیوه از زندگانی بر اساس هزاران دلیل، نه تنها پسندیده نیست، بل اسباب ایستایی، عدم تحرک و پیشرفت اجتماعی را موجب میشود.
بگذار آشکار بگویم، اگر نتوانیم فعالیتهای انسانیمان را متمرکز بر این نکته سازیم، که حس و قدرت تحمل را در برابر بدترین نوع انتقاد فراهم آوریم، آنگاه قادر نخواهیم بود، که با حفظ جایگاه منتقد و انتقاد در هر اجتماعی، بخصوص اجتماعات مختلف ایرانی، به رشد اندیشه های سالم و انسانی یاری رسانیم.
اسفناکترین رویدادی که دامن قریب به اتفاق نیروهای شرکت کننده در قیام بهمن ۵۷، را گرفت. همانا فراموش شدن دفاع یکپارچه و بی قید و شرط از مقام منتقد و انتقاد بود. که این همه اسباب پیشرفت سریع و قدرت گیری محیرالعقول خودکامگان تازه از راه رسیده را فراهم آورد.
۶۶۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹٣
|