از : البرز
عنوان : رادیکالیزم در ذات و نهایت خود همواره نافی اجازه حضور افکار و نظرات گوناگون
ضمن استقبال از گفتگوهایی از این دست که به طرح علنی مسائل و مشکلات می پردازد. لازم دیدم، که به دو نکته مهم آمده در این گفته بپردازم.
وقتی به پلورالیزم یا اجازه حضور افکار متفاوت، و وجود مبرم آن در جامعه و در سازمان خود معترفیم، سخن گفتن از «...بدنه...رادیکالتر از خود سازمان...» بی معناست. رادیکالیزم در ذات و نهایت خود همواره نافی اجازه حضور افکار و نظرات گوناگون شده و میشود. عبارت، بدنه رادیکالتر از خود سازمان، را با توجه به مفاهیم دیگر آمده در گفتگو، میتوان نتیجه تخطی سازمان فدائیان اکثریت از آرمانهای اولیه جنبش فدائی تصور کرد، که در این صورت لازم بود، دوست مصاحبه شونده، مثالهایی عینی در باره این قسم اشکالات طرح می کرد.
در جایی از متن گفتگو درج شده، «...کدام وحدت؟...» ضمن پیوستن به این سئوال اساسی دوست مصاحبه شونده. میخواهم اضافه کنم. طرحی به نام، وحدت بزرگ چپ، از آغاز خود بر پایه ای رویاگونه استوار شد. به بیان دیگر وقتی سخن از وحدت میشود، یکی و واحد شدن تجلی یافته و در دستور قرار ی گیرد. با توجه به وجود آراء، نظرات و افکار متفاوت در جنبش فدائی و نیز جنبش چپ در ایران، واحد شدن نه تنها ممکن نیست، بل محال قطعی است.
اگر مباحث مربوط به تشکل بزرگ چپ ایران، بر پایه و اساس اتحاد ریخته شده بود، شاید به گمان قریب به یقین، امروز اتحادی مستحکم بر پایه برنامه ای مدون و مشترک داشتیم. و نیروهای مختلف چپ میتوانستند با اتکاء و وفاداری به برنامه مشترک، در تلاشی مشترک، و به جای دویدن مستمر و بی نتیجه به دنبال واسطه ها، به نیرویی موثر در راه به ثمر رساندن و برقراری آزادی و عدالت اجتماعی در کشور تبدیل شوند.
۶۶٣۵۴ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : جویندگان نام و ماجراجویان
انواعی از حکومتگری:مستبدی را در خود می پروراند و چیرگی وی را بر جامعه آسان می کندو تقویت خوی استبداد ی وچیرگیِ کامل بر جامعه ، مستبد را به سمتی می برد که بر خلاف خواسته های مردم، روشهایی ویرانگر و چپاولگرانه را بر سرزمین زیر چیرگیش تحمیل می کند و درآن سرزمین قطعا"! مردمانی پیشرو برای تغییر شرایط، پیشگام می شوند.اما تجربیات تاریخی ،گویای اینست:گروهی ازاین پیش روان وپیشگامان با بر گزیدن ایده لوژی هایی،خود خورنده و محو کنندهءنیرو های بالنده آن جامعه و سر زمین می شوند ، نیرو هایی که می بایست می ماندند و بالندگی های فردی و خلاقیتهایشان را نمایان و تحقق می بخشیدند وبا ارائه یافتگانشان، گروهی از مردمان سرزمینشان را هدایت گر و پذیرش گر ؛ آزادی خواهی و دمکراسی خواهی شوند.اما در نوباوگیِ اندیشه ایِ خود ، محو شدند و کالبد بی اندیشه آنان ، افتخار آفرینِ گروهی از وراث تشکیلاتیشان و هم ایده لوژیشان شده اند. اما گروهی از آن ماندگانِ پیشرو و پیشگام، گذر روزگار و شکستهای سخت و پرپر شدن بسیاری از یارانشان، آنان را بر این می دارد که تأمل بر گذشته کنند، و راهکار رفته شده را باز بینند. در این باز بینی قطعا"!شکیاتی در مبانی راهکار رفته ، ایجاد خواهد شد!. در نهایت پیشروندگان و پیشگامانِ مسئولیت پذیر با شهامت ، تجدیدنظر را در راهکارهای خواهند دید!. وراهکاری دیگر بر خواهند گزید! تا دگر بار، مسئولیتِ روندگانِ پرپر شده بر دوش آنان سنگینی نکند!.این نکته ایست : که هر جوینده نام وماجراجو باید در نظر داشته باشد!.
۶۶٣۵٣ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹٣
|
از : کیا
عنوان : " اگر می خواهیم تاریخی بر سنگ قبرمان حک شود، ناگزیر از اتحاد هستیم. "
مصاحبه یی مناسب و زیبا که نسبتا واقعیت را تشریح میکند و راه مبارزه را نشان میدهد.
حساسیت روی جناح "نگهدار" را میتوان " تجدید نظر" کرد !، چون سیستم تشکیلاتی
زیبای عنوان شده از طرف شما این طیف را در یک " حلقه " ، در فراکسینها ، یا فرمهای دیگر "دمکرات" ،...ها انتقال میدهد!
موفق باشید!
۶۶٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹٣
|
از : بهروز الف
عنوان : چند نکته
جای بسی تشکر هست که مسئولین سایت اخبار روز با اینکه از نظر برنامه ای و فکری با جمعی که خود را بخش داخل کشور مینامد ندارند، این مصاحبه را انجام داده که در نوع خود شاید بی نظیر باشد. با اجازه میخواهم چند نکته را مطرح کنم شاید ارزش فکر کردن درباره اش مفید و موثر باشد.
۱. ادامه راه و فکر یک جریان، جمع، تشکل و ... تنها حمل کردن نام آن جریان نیست بل ادامه کاری آن راه و روش همراه با نقد سازنده برای عدم تکرار اشتباهات هست. زنده یاد رفیق حمید اشرف در گفتگو هایی که با زنده یاد تقی شهرام داشت، از او میپرسد شما که تغییر عقیده دادید و دیگر فکر و راه و روش آن سازمان را قبول نداشتید بهتر میبود که تشکیلات خود با نام جدید خود برپا میکردید تا مسائل بوجود آمده رخ نمیداد (در این مضمون) سالها بعد و تا کنون شاهد نبودیم و نیستیم که افراد (بخصوص رهبران) کلیه بخش های فدایی به چنین بلوغ فکری ای رسیده باشند و آن راه و روش را قبول داشته و به آن عمل کنند. بخوبی آگاهم و آگاهیم که در درون سازمان اکثریت همه جور افراد پیدا میشود و این نه حاکی از بلوغ فکری و قبول تفاوت عقاید و دمکراسی درون سازمانی بل تبدیل یک سازمان سیاسی به یک کلوب تفریحات سالم هست. هر سازمان سیاسی ای در تاریخ بشریت جدا از محل جغرافیایی آن دارای یک برنامه و راه و روش بود و در آن گام برمیدارد بغییر از سازمان اکثریت که از مقلد امام گرفته که ساعت ها در صف میایستد و به هرچه فکر و اندیشه هست توهین میکند تا به یک جنایتکار رای بدهد و سعی در ادامه عمر رژیم جهل و جنون و جنایت دار تا کسانی که هم پیمانه خلبانی که رفقا حمید اشرف و یارانش را کلوله باران کرد و تا کسانی که حداقل در حرف طرفدار سوسیالیسم هستند. این بل بشوری نه حاکی از آگاهی که به سخره گرفتن فکر و اندیشه و عمل سیاسی هست.
۲. من تمامی نوشته ها و اعلامیه های بخش داخل سازمان اکثریت را خوانده ام ولی تا کنون برایم مشخص نشده که این رفقا چرا اینقدر اصرار دارند که خود را به سازمانی مربوط بدانند که فرسنگ ها با آن فاصله دارند. آیا اضافه شدن یک سازمان فدایی کاری هست عجیب و ناشدنی؟ اینان کدامیک از راه، روش، فکر و یا عملکرد سازمان اکثریت را قبول دارند که اینهمه اصرار در مانده گاری در کنار آنها را دارند. آیا بهتر نیست بجای این همه پافشاری و اتلاف وقت، به سازماندهی خود و شروع به حرکتی کردن بپردازند؟
۳. گفته شده که وحدت سازمان اکثریت و اتحاد فداییان شدنی هست و منطقن این وحدت انجام خواهد گرفت. اما، گفته نمیشود که اکثریت کسانی که در سازمان اتحاد فداییان خواهان یکی شدن هستند، عملا سالها از اعضای حتی رده بالای سازمان اکثریت بودند. در واقع جدا شدن آنها از اکثریت زیر سوال هست تا خوشحالی از وحدت آنها. آن تعدادی که خواهان یکی شدن نبوده و نیستند، عملا یا کنار رفته اند یا منفعل شده اند. جملگی آگاهیم که انشعاب اقلیت و اکثریت نه بر مبنای حلاجی راه و روش و اندیشه که بر سر حمایت و یا عدم حمایت از رژیم خونخوار اسلامی بود. بسیاری از کسانی که به اقلیت پیوستند و در رده بالای سازمانی قرار گرفتند ابدا تفاوت فکری و راه و روش سازمانی متفاوتی با افراد بالایی اکثریت نداشتند بل تنها و تنها برایشان ننگ بود که از این جانوران مادون انسان حمایت کنند. بهمین خاطر در همان قدم اول مبارزه حدایی خود را اعلام کردند. در نتیجه وحدت این دوسازمان در واقع نه وحدت بل بازکشت بسوی همدیگر هست. وحدت حتی بخش کوچکی از جناح های اقلیت با بخش کوچکی از اکثریت شکفت انگیز خواهد بود و این نه بخاطر "کینه قدیمی" بل بخاطر صد ها زخمی هست که بر جان و روان وارد آمده و چه جان های زلالی که به خاک ننشسته
۶۶٣۵۱ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹٣
|
از : وهاب انصاری
عنوان : سخنی با رفقای داخل
تشکر از اخبار روز و رفقای داخل برای انجام این مصاحبه، که نقطه نظرات رفقا را برای خوانندگان و فداییان روشنی بخشیده است.
از نظر من رفقای داخل، تصویری که از تحولات سیاسی و بویژه برنامه ایی سازمان فداییان خلق ابران اکثریت ارایه میدهند، منصفانه نیست. سازمان در برنامه خود تاکید دارد، که طرفدار سوسیالیسم است و در مبارزه طبقاتی در کنار نیروی کار علیه سرمایه است. البته برنامه سازمان به زعم خود، در عین حال بر تحولات جهانی چپ چشم نپوشیده و از شکستها درس گرفته است. اما مهمترین ماندگاری سازمان پایبندی آن به آرمان سوسیالیسم و عدالت اجتماعی که بر بستر تحولات دمکراتیک و مبارزات طبقاتی زحمتکشان متحقق خواهد شد، است. همه اینها در برنامه مصوب کنگره اخیر سازمان با رای بالایی تصویب شده است.
تحولات دمکراتیک را سازمان هم برای خود و هم برای جامعه ایران میخواهد، که أولی تا حدود زیادی متحقق شده است، اما برای دومی مبارزه همچنان ادامه دارد.
در باره ارتباطات و تنگناها و موانع خود رفقا بدرستی آنها را بیان کرده اند،
در باره پروژه وحدتی که هم اکنون در جریان است. هم نظری و دغدغه خاطر مشترک بین رفقای داخل و بخشی از اعضای فعال سازمان فداییان خلق اکثریت وجود دارد. پیشنهادهای آلترناتیوها برأی پروژه وحدت فعلی هم کمابیش مشترک است، که میتواند با هم فکری بیشتر عین هم باشد، اختلاف أساسی در بین نیست. امید که کنگره آتی سازمان بتواند، تصمیماتی درست و منطقی در این راستا اتخاذ نماید.
در مورد اخراج ها باید بیشتر با هم بحث بکنیم، یکی از مبانی تحول چپ، پذیرش تنوع در درون خود و در جامعه است. اگر امتداد نظرات رفیق فرخ نگهدار را در داخل (بخشی از فداییان) ببینیم، آنگاه اخراج نماد یک فکر و نظر هیچ چیزی به جز تسویه بخشی از سازمان یا در بهترین حالت انشعابی دیگر نخواهد بود. مگر اینکه رفقا به این نتیجه رسیده باشند، مباحث سیاسی و برنامه ایی با طیف های سازمان و تاثیرگذاری بر یکدیگر به پایان خود رسیده است. تجربه نشان داده است، که اخراج و انشعابهای زودرس نه تنها مشگل را حل نکرده است، بلکه اختلافات و مباحث سیاسی در اشکال دیگر بازتولید شده است. پذیرش تنوع برنامه ایی و سیاسی در چارچوب چپ برای همه طیفهای سازمان میتواند، در حفظ و قوام سازمان مثبت و سازنده باشد، تا اخراج.
من بدون آنکه اهمیت اختلافات سیاسی را کم کنم. که میتواند در مقاطعی در کوران مبارزه در احزاب جدی و معطوف به پایگاه اجتماعی حتی به انشعاب هم منجر شود. از نظر من بر مبنای اختلافات صرف سیاسی نمیتوان انشعاب یا اخراج کرد. چپ و حزب چپ باید با برنامه اش و سمت گیری اجتماعی اش تعریف و تعیین جایگاه بکند. در این چارچوپ باید تنوع را در درون حزب چپ پذیرفت و از آن استقبال کرد. همانقدر که نمیتوان با طیف غیر چپ، حتی با سیاستهای مشترک نمیتوان فعالیت حزبی مشترک کرد.
۶۶٣۴۶ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹٣
|