از : حامد صابری
عنوان : تحریف واقعیت در کشور
"با این همه بر این باوریم که بدنه ی فراموش شده ی سازمان در داخل کشور با نسبتی معنی دار، رادیکال تر از خود سازمان است. "
بنده حداقل این را مطمئنم گزاره بالا صد در صد نادرست است قطعا اکثریت نیروهایی از سازمان که در داخل کشور مانده اند مواضع سیاسی شان به فرخ نگهدار بسیار نزدیکتر از مواضع فعلی سازمان است . من نمی دانم آیا این دوستان رابطه ای با بدنه ی فراموش شده سازمان دارند ؟ بنده حداقل در منطقه ای که زندگی میکنم و با بسیاری از دوستان قدیمی در ارتباط هستم چنین چیزی را شاهد نیستم . و از طریق حلقه دوستان دوران دانشگاه در سال ۵۸ که در سراسر کشور پراکنده اند خلاف این را شاهد هستم .
بنده آدرس میل خودم را دادم و با اسم واقعی خود هم مطلب نوشتم اگر کسی خواهان درک حقیقت باشد من می توانم مستندات ادعاهای خودم را ارائه بدهم . ما باید یاد بگیریم اگر واقعیت خلاف میل ما هم هست اول واقعیت را بپذیریم و بعد تلاش کنیم آن را تغییر بدهیم .
۶۶٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹٣
|
از : آشنا ...
عنوان : ...
...پرسش این است که این خیل رمیده و توبه کار چه دورنمائی غیر از این می تواند داشته باشد .وقتی با سرمایه داری مانند شاخ گاو نمی توان درافتاد و آن را از بین برد برای اینکه بزعم آنان جایگزینی ندارد پس فقط باید آنرا آرایش کرد وبرای همه قابل هضم گردانید ، باید به زندگی شخصی رسید و بار خودرا بست تا بار برای زندگی دیگران را .
سقوط عده ای که از کسب قدرت سیاسی و سوسیالیسم دست می کشند و به چاکران بورژوازی بدل میشوند دراین نهفته است که دیگر آرمانی ندارند که برای آن پیکار کنند . آرمان آنها همین منزل آخر است که به آن رسیده اند و درفکر زیور آن هستند . هرکس که امید خودرا ازدست بدهد و به پایان شب سیاه امیدی نداشته باشد به همین سرنوشت دچار می شود . آنها که بدنبال رویزیونیستها ، شوروی را کشور سوسیالیستی تبلیغ می کردند، زودتر ازبقیه با فروپاشی شوروی ، به کام نهنگ سرمایه داری فرو رفته و می روند . یا قبول سوسیالیسم و مبارزه برای نیل به جامعه انسانی و یا فرورفتن به منجلاب حمایت از سرمایه داری دراشکال گوناگون آن . آنکس که امروز به مارکسیسم لنینیسم حمله میکند دیر یا زود درعرصه تشدید مبارزه طبقاتی درکنار دشمن طبقاتی قرار خواهد گرفت . این مسئله فقط یک مسئله زمانی است و کمونیستها باید این واقعیت را برای تعیین برنامه استراتژیک خوداز هم اکنون بدانند .آنها که اینروزها به مغز مارکس حمله میکنند ولنینیسم را به ریشخند میگیرند، همین آرمان بریده هائی هستند که از انقلاب بعدی، ازمباره طبقه کارگر، ازقهرانقلابی، از مبارزه کمونیستها، از مبارزه آزادیخواهان برای آزادی و استقلال و پیکار علیه امپریالیسم می هراسند..آنها راه دیگری جز حمایت از سرمایه داری ندارند و رژیم جمهوری اسلامی نیز جز چیز دیگری جز سرمایه داری نیست ...
۶۶٣۹۷ - تاریخ انتشار : ۵ بهمن ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : گمان هم نمی رود، که ماحصل دیکتاتوری چیزی جز فشار و تنگدستی های فکری و اقتصادی باشد
آشنای گرامی، شاید حق با شما باشد، و انسان بتواند روزی با دیکتاتوری تشریح شده توسط شما، به انسانیت و خوشبختی برسد. اما تا به امروز نمونه های متعدد دیکتاتوری در کشورمان و نیز سایر نقاط جهان نشان داده، که با دیکتاتوری از هر نوع و لباسش نمیتوان به زندگی انسانی دست یافت.
تأثیر جنبشها، قیامها و انقلابات مختلف روی داده در کشورمان و نیز جهان را نمیتوان از نظر دور داشت، به همان قسمی که انقلاب مشروطیت ایران هنوز هم چشمه ای جوشان برای تحرک اندیشه ها در کشورمان به شمار می رود، شاید انقلاب اکتبر روسیه هم همان تأثیر را بر مردم به جان آمده روس داشته باشد، و شاید روسها به این می اندیشند، که برای حذر از قسمتهای تاریک لنین و استالین و گرفتار نکردن خود در اردوگاههای سیبری، بهتر باشد، به قسمتهای تاریک لنین ها و استالین ها مجال جولان ندهند، چه بهر حال آزموده را آزمودن خطاست، و دیکتاتوری انسانیت به همراه نداشته، و گمان هم نمی رود، که ماحصل دیکتاتوری چیزی جز فشار و تنگدستی های فکری و اقتصادی باشد.
کاش اندیشمندانی از قبیل آشنای عزیز، در کنار مطالعه دقیق آثار اندیشمندان جهان، همتی هم در جهت خواندن آثار اندیشمندان کشورمان به خرج میدادند. دانستن اینکه مارکس، لنین، استالین چه کردند، شاید برای گزینش راه از چاه مثمر ثمر باشند، ولی اگر ما به تاریخ کشور خود، نیروها و امکانات موجود در آن محیط نباشیم، کاری جز به دور خود چرخیدن نخواهیم داشت، و وقتی در اثر چرخیدنهای مکرر حسابی گیج و منگ هستیم، به ناچار و به اصطلاح برای نجات کشور دست به دامان نیروهای واسطه می شویم، نیروهایی که علناً عصر و دوران زندگی آقای خمینی(مبتکر و اعمالگر دستگاه ولایت فقیهی) را دوران طلایی کشور جار می زنند.
بنابراین پیشنهاد می کنم، به جای آویختن بی شرط و شروط از واسطه ها، و برافروختن چهره برای اینکه، کسی احیانا گفته ماستِ مارکس، لنین و استالین هم ترش است و یا میتواند ترش و بد طعم باشد، دست به مطالعاتی عمیق در تاریخ سده اخیر کشورمان بزنیم، سده ای که مملو است، از فداکاریها، تلاش و جانفشانیهای متعلقین به جنبش چپ کشور، تا دریابیم، به چه علت و یا علتهایی علیرغم تمامی آن فداکاریها جنبش چپ نتوانسته جایگاه موثر خود را مستمراً حفظ کند، و دائما در معرض خطر تلاشی و کنار گذاشته شدن از صحن علنی اجتماع قرار داشته است
۶۶٣٨۴ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹٣
|
از : امیر ایرانی
عنوان : سیکل معیوب مبارزه در کشور ایران و اهداف مبارزاتی در کشور ایران
سیکل معیوب مبارزه در کشور ایران:۱)محوریت مبارزه با امپریالیسم(جهان خوار ونیمه جهان خوار و کمی جهان خوار)۲)ساختن دشمن خارجی۳)نادیده گرفتن تمام مردم این سرزمین و پر رنگ کردن طبقه ای بنام کارگر۴) کریه دانستن سرمایه۵)نا دیده گرفتن شرایط حاکم بر جامعه و برنامه ریزی برای جنگ مسلحانه (که یک نوع خودکشی و دگر کشی است)!.پیش بینی پیامدهای هر کدام مجزا و پیش بینی پیامد این بستهء پنچ موردی با هم ،بعهدهء خوانندگان گرام ، گذاشته می شود!.:::اهداف مبارزاتی در کشور ایران :۱)دمیدن روح ملی ایرانی ۲)دمیدن روح دمکراسی خواهانه و تلاش برای بر قراری دمکراسی۳)دمیدن روح آزادی خواهانه و تلاش برای نهادینه کردن آزادی خواهی و(آزادی بیان بدون قید وشرط)۴)دمیدن روح عدالت خواهانه و تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی!.البته !باید به ترتیب وتوالی و تقدم و تأخر این چهار مورد، توجه داشت واین چهار مورد یک بستهء مبارزاتی است و جدا دانستن آنها از هم هرز دادن توان مبارزاتی و انحراف در روند تغییرات در کشور ایران خواهد بود!.پیش بینی تحقق این بستهء چهار تایی بعهدهء خوانندهءگرام ،گذاشته می شود !.اما می توان گفت : یکی از این پیش بینی ها می تواند ایجاد دولتهای رفاه باشد!.
۶۶٣٨٣ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹٣
|
از : آشنا ...
عنوان : دامه...
سوسیالیسم مورد کینه دشمنان انسانهاست و تمام نیروی خود را برای نابودی آن بکار میبرند. شکست کمون پاریس ، انقلاب مجارستان ، جمهوری شورایی ایالت باوریی آلمان ، انقلاب شوروی و چین و آلبانی از سختی راهی که در پیش است پرده بر میدارد. کمونیستها از این شکستها به زاری نمی افتند ، توبه نمی کنند ، همه چیز را تمام شده تلقی نمی نمایند،دوباره بر میخیزند و خود را برای نبرد بعدی تا روز قطعی جدال آماده میکنند.
روشنفکران خرده بورژوا که بدنبال مد روز به مارکسیسم روی آورده بودند ، با فروپاشی شوروی تصور کردند که این سوسیالیسم بود که دچار شکست شد . آنها امید خود را از دست داده اند و به جامعه متحول بعدی ، به آینده انسان آزاد اعتقادی ندارند . برای آنها همین هست که هست و باید با آن ساخت . نظام سرمایه داری جاودانه است و پیشگوییهای مارکسیسم لنینیسم تخیلات پوچی بیش نبوده است . ما به این اشاره نمی کنیم که امپریالیستها و سرمایه دارن و سازمانهای جاسوسی و مزدورن آنها تا چه حد در این تنور یاس و ناامیدی هیزم میافکنند . فردی که چنین دورنمایی ندارد از امروز به فردا سقوط میکند . برای وی سرمایه داری پایان تاریخ است و پس از آن هیچ چیز دیگری نیست.تکامل تاریخ به پایان میرسد و لذا تمام تلاش وی نه در جهت تغییر بنیادی اجتماع بلکه در جهت اصلاح آن است . اصلاحاتی که زندگی وی را بهتر کند . پارلمان بورژوازی ، پلورالیسم ، تعدد احزاب ، پارلمانتاریسم و ... کلماتی است که مرتب بر زبان میآورد و جار میزند که گویا با این داروهای تجربه شده کشنده میتوان جامعه انسانی را برپا کرد . البته جامعه سرمایه داری "انسانی".
سوسیالیسم برای این عده معنی ندارد . پس چگونه ممکن است که آنها افراد مبارزی از کار در آیند.کسی که به تحول اعتقادی ندارد،کسی که سکون را پذیرفته است فقط میتواند خود را برای سکون وفق دهد.این افراد در بهترین حالت خود مدافع جوامع سرمایه داری "دموکراسی های" غرب اند..تو گویی ممالک دیکتاتوری آمریکا لاتین و یا ایران و نظایر آنها از خانواده جوامع سرمایه داری نیستند. همین افراد در بدترین حالت خود هوادار رفسنجانی و اصلاح طلبان دوم خردادی و نظایر آن میشوند و چرا که نشوند. آنها که وقتی در اندیشههای خود به بطلان سوسیالیسم رسیده اند و مارکسیسم لنینیسم را پندارهای واهی دانسته اند و لذا به نقش انقلابی طبقه کارگر اعتقادی نداشته و وجود استثمار و حتا استعمار را نفی میکنند،چرا نباید از سرمایه داری حاکم در ایران دفاع نکنند.تمامیت انتقاد آنها را به رژیم سرمایه داری کنونی ایران میتوان در مجموعهای از نق زدنها خلاصه کرد که آنهم بزودی رفع میگردد تا دیگر ملالی از ورشکستگان اصلاح طلبان دوم خردادی نداشته باشند...ادامه
۶۶٣۷۵ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹٣
|
از : آشنا ...
عنوان : ادامه...
برایان موریس ظاهرا خود را هوادار پر حرارت اندیشههای انقلابی کارل مارکس و جامعه نشان میدهد که گویا او در مانیفست حزب کمونیست و سایر آثار ارزشمندش نظیر برومر لوئی بناپارت و یا در جمعبندی از کمون پاریس ...ترسیم نموده.اما واقعیّت این است که برایان موریس نه از نظر یک مارکسیست لنینیست بل از منظر یک لیبرال "چپ" یک هوادار دو آتشه "پلورالیسم بورژوازی و سیستم چند حزبی سیاسی" به مارکس مینگرد و با توسل به چماق شناخته شده "استبداد مطلق تک حزبی" به نفی دو انقلاب کبیر اکتبر شوروی و چین که دستاوردهای عظیمش در تاریخ بشریّت غیر قابل کتمان است میپردازد و از "دیکتاتورهایی" نظیر لنین و استالین و ... را در مقابل مارکس "دمکرات" قرار میدهد. غافل از اینکه هیچ مدعی مارکسیستی نمیتواند مدافع مارکس باشد اما از مبارزه طبقاتی فراتر نرود و به بسط آن تا استقرار دیکتاتوری پرولتاریا ، ساختمان سوسیالیسم و گذار به کمونیسم اعتقادی نداشته باشد . چنین کسانی برای "بی ضرر" کردن مارکس و مارکسیسم به میدان آمده اند . مارکس چون میدانست عدهای لیبرال مسلک ضدّ حزبی از کتاب مانیفست او سؤ استفاده خواهند کرد ، از همان آغاز با دور اندیشی ژرفی نام مانیفست را مانیفست حزب کمونیست گذاشت و در همان کتاب نخستین گام بر سوسیالیسم را کسب قدرت سیاسی ، الغای مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و استقرار دوره اول کمونیسم یعنی سوسیالیسم را بصورت درخشانی فرموله نمود . لنین با الهام از اندیشه مارکس در دوران دیگری دوران سرمایه داری انحصاری ، دوره امپریالیسم تئوری سوسیالیسم علمی را بطور استادانهای در عمل پیاده نمود و طبقه کارگر را تحت رهبری حزب کمونیست بلشویک به پیروزی بزرگ تاریخی رسانید . حال باید از برایان موریس پرسید که اگر مارکس "دمکرات انسان گرا و سکولار" بجای لنین "غیر دمکرات" در دوره روسیه ۱۹۱۷ میزیست چه میکرد ، راه منشویکی را میپیمود ، راه رویزیونیستهایی نظیر کائوتسکی و یا راه اپوزیسیون کارگری ضدّ حزبیون و باکونیستهای آنارشیست را طی میکرد ، ساختمان سوسیالیسم را با دستکش سفید بنا میکرد،جنگ کبیر ضدّ فاشیستی را با دعا و صلوات و بحثهای روشنفکرانه و پلورالیستی و ترتسکیستی علیه هیتلر پیش میبرد...؟ این روزها بی ضرر کردن مارکس و مارکسیسم و بازگشت به او مد روز شده است.بی ضرر کردن مارکس یعنی حذف دیکتاتوری پرولتاریا و نفی حزب واحد کمونیست یعنی فرمانده و مغز متفکر طبقه کارگر و انکار تمام دستاوردهای صد و پنجاه ساله کمونیستی جهانی و جز این نیست...ادامه دارد...
۶۶٣۷٣ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : نیرویی موثر در جهت بنیادی کردن عدالت اجتماعی در کشور
دوستانی از جفاهای رفته در حق مارکسیسم لنینیسم نوشته اند. نمی دانم، شاید حق با این دوستان باشد.
شوروی تحت لوای سوسیالیزم واقعا موجود را تجربه نکرده ام، اما از انسانهای منصف شنیده و خوانده ام، که طبقه کارگر و در مجموع انسان در آن اجتماع خود را آزاد و عددی حس نمی کرد، برایش تصمیم می گرفتند، و او بی حق اعتراض و چون و چرا مجبور به اطاعت بود، چرا که در اثر اعتراض، اگر سرنوشت دیگری پیدا نمی کرد، سر از تبعیدگاههای سیبری در می آورد.
سالهاست در طی سده اخیر همه اندیشمندان و فعالین چپ در ایران، در رأس جنبش احقاق حقوق اجتماعی مردم ایران، از طریق مبارزه برای ایجاد عدالت اجتماعی بوده و هستند.
در این مسیر دو مشکل عمده مانع از تبدیل شدن نیروهای چپ کشور به نیرویی، مستمر موثر، بوده است.
اول اینکه دورنمای تصویر شده از جانب این جنبش همواره از جای دیگری وارد شده، و در مقاطع مختلفی از تاریخ سده اخیر به تناوب شوروی، چین، کوبا، ویتنام و حالا اروپای غربی مدرن، به عنوان جوامعی خوب معرفی شده اند، این جوامع شاید در نوع خود و در برخی ملاحظات خوب هم باشند، اما مطالعه تاریخ سده اخیر کشورمان نشان می دهد، که الگوهای خوبی برای کشورمان نبوده و نیستند.
شرایط و مقتضیات اجتماعی کشور ما بگونه ای است، که مانند هر کشور دیگری وجود و مختصات خاص خودش را دارد.
که اگر جنبش چپ ایران بتواند بر مشکل اساسی دیگر خود، یعنی سانسور و خودسانسوری در لایه ها و اقشار مختلف خود فائق بیاید، و بدین طریق قدرت تحمل نظرات گوناگون را در پیکره خود ایجاد کند، در اثر برخورد و مباحثات سالم نظرات گوناگون جنبش چپ ایران خواهد توانست، در پیرو این قبیل بحثهای پرمحتوا به اتحادی مستمر بر اساس برنامه ای مشترک رسیده، و از این طریق به نیرویی موثر در جهت بنیادی کردن عدالت اجتماعی در کشور تبدیل شود
۶۶٣۶۹ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹٣
|
از : خواننده جویای حقیقت
عنوان : چرا پاسخ نمی دهند؟
این طیف از فدائیان سالهاست نظرات خود را درباره پاره مسائل بنیادی بیان می کنند. چرا دبیر اول یا مسئول شورا و یا کسی از رهبران سازمان با امضای سازمانی خود جواب نمی دهد؟ چرا همیشه باید آقای انصاری پاسخگو باشد؟ وهاب عزیز نباید خود را سپر بلا و پرده ساتر کند. فرخ نگهدار را رسانه های امپریالیستی بی سبب بزرگ نمی کنند. نمی گویم آدم آنهاست. ولی به قطع می گویم صدای امریکا و ... با پیش گشیدن فرخ قصد پیشبرد خط ضدیت با چپ ایران را تعقیب می کنند. دموکراسی یکی نیز پاسخگو بودن در برابر چنین موضوعاتی است. منتظر پاسخ مسئولین با با امضای سازمان یا مسئولیت سازمانی هستیم.
۶۶٣۶٨ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹٣
|
از : آشنا ...
عنوان : دفاع از مارکسیسم لنینیسم ...
امروزه بسیاری شاهدند که برخی مدعیان هواداری از طبقه کارگر از راهی که رفته اند و شاید از روز نخست به آن اعتقادی نداشته اند ، سراسیمه بر میگردند . در گذشته اگر بودند کسانیکه از مارکسیسم لنینیسم چون پذیرش مارکسیسم مد روز بود یک ذره نزول نمی کردند ، همان کسان امروز از مخالفان سرسخت مارکسیسم لنینیسم شده و با استفاده از منابع قدیم و جدید آنتی کمونیستی در نکوهش مارکسیسم لنینیسم سینه چاک میدهند . اینطور بنظر میرسد که فریادهای ناهنجار و گوشخراش آنها بیشتر از آنجهت است تا گذشته خود را تبرئه کنند . البته اینان از انتقاد به مارکس شروع نکرده اند . نخست به انتقاد از استالین پرداختند و سپس پای لنین را به میدان کشیدند و آنوقت کاسه کوزهها را بر سر مارکس و انگلس خراب کردند و سر انجام دفاع از نظام "جاودانه" سرمایه داری را فراهم آوردند . برخی از آنها هنوز هم که هنوز است خود را مارکسیسم جلوه میدهند ولی مارکسیسم را از ماهیت انقلابی آن تهی کرده تا حد یک نظریه جالب که دیگر به تاریخ تعلق دارد و باید مایهای برای مطالعات اندیشمندان و پژوهشهای علمی باشد تنزیل میدهند . برای آنها مارکسیسم نیز مانند سایر کتب نگهداری شده در کتابخانهاست و بدرد محققها میخورد . تحقیق آنها نیز در مارکسیسم نه برای آن است که از آن اسلحه ایدئولوژیک و انقلابی برای بسیج طبقه کارگر بسازند ، بلکه بیشتر به آن خاطر است که در مارکسیسم مطالبی در رّد آن پیدا کرده و در حالیکه از ریش مارکس تعریف میکنند مغز وی را مورد حمله قرار میدهند... اگر چاپ شود ادامه خواهد داشت.
۶۶٣۶۱ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹٣
|
از : ح ع
عنوان : کدام سوسیالیسم
جناب آقای انصاری میگویند سیمایی که رفقای داخل کشور از سازمان ارائه میدهند منصفانه نیست و سازمان همچنان معتقد به سوسیالیسم است و ....... شما خوب میدانید مراد دوستان داخل کشور از سوسیالیسم کدام است ،و یقینا سوسیالیسمی نیست که سوسیال دمکراتها ،ضدکمونیستها،چپ های براه راست هدایت شده وطیف های متنوع وگوناگون دیگری که همگی مدعی اند به آن باوردارند. آقای وهاب انصاری که امیدوارم از "انصار نگهدار" نباشند ،میگویند اخراج نگهدار موجب انشعاب دیگری در سازمان خواهد شد واز برنامه های سیاسی و خط مشی های گوناگون و متنوع در سازمان دفاع میکنند اما این موضوع مهم را در نظر نمیگیرند که اگر هرکس بخواهد برخلاف نظر رسمی یک سازمان در تریبونهای عمومی و گسترده موضعگیری کرده و اغتشاش آفرینی کند، آن سازمان دیگر به یک جبهه ویا انجمن بیشتر شباهت خواهد داشت تا.....در ضمن توجه داشته باشید که رفقای داخل کشور دراین مصاحبه از سازمان میخواهند که با طیف راستی که درآن لانه کرده و "نگهدار" نماد بارز آن است مرزبندی صریح و روشن بعمل آورد و نباید این مهم را به موضوع اخراج شخص "نگهدار" فرو کاهید.
۶۶٣۵۶ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹٣
|