از : فرید راستگو
عنوان : عقل توجیه گر
از قدیم گفته اند تا مرد سخن نه گفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.دوست محترم نمی دانم هدف شما از نوشتن این مقاله چه بوده است. درست است شما مواضع گذاشته خود را ترک کرده اید که این حرکت از نظر عقل آزاد هیچ اشکالی ندارد. اما در زمانی که خود تئوریسنهای سرمایه داری مدعی بی عدالتی این سیستم هستند و اذعان دارند در این سیستم فقر و بیکاری روز افزون شده است چگونه از دیگران ایراد می گیرید. من حرف از فقر در کشورهای آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکای جنوبی نمیزنم از همان آمریکائی که شما در آن زندگی می کنید مثال می آورم و از آمارهای امروزین که قدر مسلم تضاد طبقاتی و بی عدالتی گسترده تر شده آمار نمی آورم من از۱۵ تا ۲۰ سال قبل آمارمی آورم که هنوز مردم آمریکا زیر سیطره دستگاه بنیان بر کن آقای بوش نبوده اند.در بهار ۱۹۹۲ اداره آمار آمریکا گزارش می کند که شمار کارگران شاغل تمام وقت که دستمزدشان زیر خط فقر است میان سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ بشدت افزایش یافته است. روز نامه نیویورک تایمز بعد از این گزارش می نویسد : در صد تمام آمریکائیانی که تمام وقت کار می کنند و در آمدشان پائین تراز خط فقراست در ۱۳ سال گذشته ۵۰ افزایش یافته است و ادامه می دهد در سال ۱۹۹۲، ۱۸ کاگران شاغل تمام وقت در آمدی کمتر از ۱۳۰۹۱ دلار در سال داشته اند در حالیکه این رقم در سال ۱۹۷۹، ۱۲ بوده است و در صد کارگران جوان ۱۸ تا ۲۴ ساله با دستمزد ۵/۶ دلار در ساعت(۱۳۰۹۱ دلار در سال) از ۲۳ در سال ۱۹۷۹ به ۴۷ در سال ۱۹۹۲ افزایش یافته است ( نیویورک تایمز ۳۱ مارس ۱۹۹۴ صفحه ۱۸ ). کسانی همچون الگور معاون کلینتون برای حفظ مجیط زیست فیلم ساخته اند. آیا کارخانه سرمایه دارن وسرمایه داری لجام گسیخته باعث آلودگی محیط زیست میشود یا کارخانه فقرا و زاغه نشینهای دوره شهری. دوست محترم شما زمانی با عقل توجیه گرتان جنایات استالین و مائو و....را توجیه می کردید امروز هم با همان عقل سیستم به بن بست رسیده سرمایه داری را توجیه می کنید. بجای این همه توجیه گری اگر فکری برایمان مانده است فکر کنیم که چگونه جامعه انسانی را بسوی عدالت و آزادی سوق دهیم. کمونیست شکست خورد سرمایه داری در تمام اشکالش چه اسلامی چه دولتی چه نئولیبرالیش و..... رو بزوال است. زمینه آینده نیکو را اگر بتوانیم ما بایدبرای نسلهای آینده پی ریزی کنیم پس توجیه گر نابودکنندگان ونابودی بشریت نباشیم. در مورد رعایت حقوق بشر در جهان( که فکر می کنم سیستم سرمایه داری بر آن غالب است) شما را به گفتار مدافعین حقوق بشر رجوع می دهم. مطمئن باشید اگر ترس از مردم ، مطبوعات و افراد پیشرو نبود دیگران هم مثل آقای خامنه ای میشدند همانطوریکه آقای پوتین تلاش کرد بشود.
٣۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣٨۷
|
از : ضد جهل
عنوان : بر ... مگس مجلس لعنت
باز سروکله این بی مزه پیدا شد. بابا اسرائیل هم به ایران حمله نمی کند مستشار. همه خوابهایت باطل شد. دست بردار!
٣۶۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣٨۷
|
از : داد بی صدا
عنوان : خانواده؟
پریسا خانم اکثریت خانواده است؟ یعنی روابط فامیلی در آن حاکم است؟ شما ممکن است حق داشته باشید اما می دانید هنگامی در یک سیستم بجای تشکیلات احساسات و روابط طایفه ای حاکم باشد، آن مجموعه بسیار عقب افتاده و بنوعی یک محفل فامیلی (مافیایی) است.
٣۶۶۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱٣٨۷
|
از : پریسا ا
عنوان : به باز شدن بحث کمک کنیم
من ارتباط بند ۱۶ اعلامیه حقوق بشر را با نامه به مادران نفهمیدم!! شاید اشکال از درک من است ولی ایکاش آقای گنج بخش در این مورد توضیح می دادند. در ضمن دوستان خیلی بهتر بود به نکاتی که ایشان اشاره کردند پرداخته می شد نه به روند زندگی ایشان!!! یک عضو خانواده اکثریت
٣۶۶۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : جیج غانی
عنوان : تشکر
از طالب و اردوان موسوی بخاطر بحث روشن، قابل فهم و آموزندهء ایشان آنهم در این زمینهء حساس، زنده باشید.
٣۶۵۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱٣٨۷
|
از : اردوان موسوی
عنوان : با کدام برهان
برای اسدی یا سوادکوهی !
خوشبختانه یا شور بختانه بنده هم در سوئد زندگی میکنم ولی دلیلی ندارد که سطح موضوع را نامعین و عامیانه در حد شاگرد مدرسه های سوئد پائین بیاورم. بلکه خوشحالم که در اینجا آموختم در این کشور سوسیال دموکراسی و چپ توانستند طی دهه ها مبارزه و انتقاد از سیستم سرمایه داری آنرا تعدیل نمایند و جامعه ای در سطح بالای رفاه اجتماعی و با استاندارد بالا بنا نمایند که آرزو ی اغلب سوسیالیست های کشورهای دیگر جهان می باشد و برعکس همیشه مورد سرزنش قدرتهای بزرگی چون آمریکا و انگلستان بوده ست. نیروهای ترقیخواه سوئد می دانند که نئو لیبرالیسم در دهه ۹۰ چه لطمه ای به زیر بنای رفاه اجتماعی سوئد وارد نمود که در ادامه سوسیال دموکراسی سوئد نتوانست با موجی که حزب کارگر بلر و سوسیال دموکراتهای آلمان پرچم دار آن بودند دربرابر تعرض راست ها مقاومت نمایند و در نتیجه روند تعدیل سرمایه داری در سوئد دچار چرخش شدیدی شد که بحران سرمایه داری در این کشور را مجددا عمیق نمود.
آنچه مهم ست برنامه ی سوسیال دموکرات های سوئد برای تحقق یک جامعه ی سرمایه داری دموکراتیک می باشد که بزرگترین نیروی متشکل در برابر احزاب راست را دارا می باشند.
انواع نیروهای چپ سوئد مانند دیگر کشورهای اروپائی هم بصورت پارلمانی و خارج از پارلمان برای
آرمان سوسیالیسم فعالیت می کنند بر خلاف آقای گنج بخش هیچ دلیلی ندارد که چپ ها و سوسیال دموکراتها از مبارزه علیه سرمایه داری دست بر دارند.
برخلاف نظر آقای گنج بخش کمترین حسن مبارزات چپ ها و سوسیال دموکراتها علیه سرمایه داری وادار کردن کاپپیتالیست ها به مراعات بیشتر قواعد و قوانین اجتماعی بوده و دقیقا میزان دموکراتیک بودن جوامع اروپائی به وزن کمی و کیفی نیروهای چپ این کشورها دارد.
هنوز در اروپا کسی جرات نمی کند از چپها خرده بگیرد که چرا از سرمایه داری انتقاد می کنند و برای سوسیالیسم مبارزه می کنند.
صد البته برای کشورهای آسیایی وآفریقائی و آمریکآی لاتین که هنوز زخمهای کاری دیکتاتورها بر این جوامع التیام نیافته موعظه های نیروهای میانی و راست و مذهبی علیه سوسیالیسم خیلی بچه گانه می باشد. من پپشنهاد می کنم که آقای گنج بخش انتقاداتش را به سازمان اکثریت به زبانهای دیگر از جمله انگلیسی -آلمانی - فرانسوی و بقیه ترجمه نمایند تا نسل دومی های ایرانی با متفکران وکشورشان آشنا شوند .
جماب سوادکوهی می داند که در سوئد همیشه چپ ها در پارلمان بوده و با با دولت سوسیال دموکرات هم همکاری داشته منتهی در ایران ما از این حرفها خبری نبوده و نیست و سرمایه داری دولتی نفتی از رصاخان تا احمدی نژاد از جامعه ی مدنی و حقوق شهروندی بیزار بودند. چپ ها با انتقاد از این جمعه ی درب و داغون همیشه سر خود بر دار دادند.
من فکر می کنم یک سو تفاهم بزرگ هم صورت گرفته و آن برخ کشیدن دستاوردهای سرمایه داری ست که ربطی به فضاحت های قرون وسطائی ایران ندارد. در ایران آنقدر ناهنجاری وجود دارد که نمی توان آنرا با سوئد و اروپا مقایسه کرد و چون در اینجا ساهد پیشرت هائی هستیم پس به آقای خامنه ای و سرمایه داری آنجا تخفیف بدهیم و برایشان دسته گل بفرستیم.
" ماشالله "
٣۶۴۶ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۷
|
از : طا لب
عنوان : به آقای اسد
این لالایی ها را ما زیاد شنیده ایم. شما هم وارد بحث شوید و فاکت های خود را رو کنید تا بنده و شاید دیگران از شما بیاموزیم.
شما شاید هنوز در حال و هوای تسلیم هستید. از این فضا خارج شوید اگر واقعا هنوز چپ هستید. و اگر با چپ وداع کرده اید که این دیگر خجالت ندارد.
٣۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۷
|
از : ه اسدی سوادکوهی
عنوان : بسیار جای نومیدی است
با درود
بسیار جای نومیدی است که افرادی که نظر دیگرن را میخوانند شور بختانه آنچنان سطحی به حمله شخصی میپردازند که منه خواننده حاضر نیستم بیشتر از ۲ سطر نظر آنها را بخوانم. من که خود را چپ میدانم و ۲۰ سال در خارج ایران و در کشور سرمایداری زندگی میکنم شرمنده میشوم که خود را چپ بنامم. یک دانشاموز دبستانی سوئد میتواند بهتر از فاکتها در مورد سیستم سرمایداری بده و منطق این دوستان کمتر از ۱ دقیقه در برابر کودک دبستانی تاب نخواهد آورد. ما با این منطق خمینی را کمک کردیم، با همین منطق خواستیم مشکلات ایران را حل کنیم و با همین منطق کشور خود را به ویرانی دادیم.
٣۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱٣٨۷
|
از : یک دوست
عنوان : "اتحاد" جمهوری خواهان نه "سازمان" جمهوری خواهان!
آقای روزبه زرین نعل گرامی حرف دل بنده را مطرح کرده اید،خیلی بجا و زیبا ممنون!
سوالی که از این آقای گنج بخش باید پرسید اینکه اتحاد جمهوری خواهان یک سازمان سیاسی است یا اتحادی بین احزاب و شخصیت های جمهوری خواه؟
اگر یک سازمان سیاسی نیست، چرا ایشان از اعضای سازمان اکثریت بعنوان هم سازمانی های خود نام می برد؟
و دیگر اینکه در جبهه های اینچنینی احزاب و افراد حول مبرم ترین خواست های مشترک خود جمع می شوند و این بدان معنا نیست که همه احزاب پذیرای یک جهانبینی و ایدئولوژی (بزعم گنج بخش سرمایه داری) باشند.
پس این چه انتظاری است که ایشان از سازمان اکثریت دارد. آیا این سازمان باید بحرمت اتحاد نیمه جان جمهوری خواهان سایر وظایفش را بر زمین بگذارد و به مسئولیت های خودش در برابر اعضا و هوادارانش عمل نکند؟
این درک ایشان از دمکراسی و حقوق بشر است؟ که حتی برای متحدین میان مدت خود فضای آزاد سیاسی را نمی خواهد؟
٣۶۲٨ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۷
|
از : جیج غانی
عنوان : آقای روزبه زرین نعل از بهروزی خود سیر شده اید؟
آقای روزبه زرین نعل هشدار! مگر از جانتان سیر شده اید؟
مگر از بهروزی خود سیر گشته اید که از آقای "دکتر" امیر حسین گنج بخش مبتکر کبیر "اتحاد جمهوریخواهان" سئوال می فرمائید؟
اصلا چگونه ممکن است کسی ایرانی باشد، در اپوزیسیون باشد و حضرت دکتر امیر حسین را نشناسید؟
اصلا دکتر امیر حسین، دکتر در چه نیستند؟
ایشان از نظر من دکتر در همه چیز هستند.
ایشان تا قبل از عزیمت به ینگه دنیا؛ بر حسب اطلاعات محدود من؛ به دکتراهای متعددی در اروپا دست یافتند.
در حقیقت زندگی یکسره "دکتر" شدن ایشان از دوران کودکی و نوجوانی بمثابه یک بچه مرفه شمال شهر تهران، با بپایان رساندن دبیرستان رازی (می توانید بخوانید از خود راضی های شمال شهر تهران) آغاز شد!
دوران جوانی و غرورهای ناشی از این دوران را ایشان با دریافت دکترای دفاع بی شائبه از "آرمان" های سازمان پیکار در راه آزادی طبقهء کارگر دریافت نمودند!
چند صباحی از این مدافعات پرشور و دریافت دکترا در دفاع از تزهای "سه جهنمی" در این سازمان نگذشته بود که بدلیل انحلال این "سازمان" ایشان به دریافت تز دکترای خود در دفاع بی چون و چرا از حداقل های اعلامیهء جهانی حقوق بشر در تشکیلات حقوق بشر ایرانیان مقیم فرانسه و همراهی با مهاجمین طرفدار آقای دکتر شاهپور بختیار به نیروهای اپوزیسیون در سیته یونیورسیتهء پاریس اقدام نمودند.
چند ضباحی نگذشته بود که ایشان مبارزات دموکراتیک - حقوق بشری خود را به سطح سیاسی ارتقاء دادند و به کسب دکترای پشت هم اندازی در حزب جمهوریخواهان ملی ایران پرداختند.
ایشان در این ایام از یک طرف به بهانهء دفاع تمام و کمال از حقوق بشر و تمامیت ارضی ایران حقوق اقوام و ملل ایرانی را انکار می فرمودند و از طرف دیگر با رهبر حزب دموکرات کردستان ایران، بمثابه یک "دکتر"، نرد اتحاد می زدند!
در همین ایام میکونوسی پیش آمد و ایشان هم تحصیلات "مجانی" خود در زمینهء فیزیک را در یکی دانشگاه های فرانسه به "پایان" رساندند. ایشان پس از دریافت یک دکترای علمی دیگر و برای چیدن ثمرهء این همه "زحمات" مجانی دوران شباب به ینگه دنیا؛ "سرزمین آزادی و برکت"!، عزیمت فرمودند.
ایشان از بدو ورود به ینگه دنیا، بمثابه مدینهء فاضله، به کسب دکترا در دفاع بی قید و شرط از لیبرالیسم نوین و برنامهء گلوبالیزاسیون سرمایه های جهانی پرداختند.
کوششی که شما در این مختصر از ایشان ملاحظه می فرمائید از سلسله "رسالات کوتاه و سئوالی" ایشان در دستیابی به مقام دکتری در این زمینهء بسیار "علمی" می باشد.
من از شما و سایر هم میهنان خواهشمندم مزاحم وقت شریف ایشان نشوید و اجازه دهید تا ایشان در پروسهء دریافت دکترای ترویج فلسفهء نئولیبرالیسم به متحدین خود در "اتحاد جمهوریخواهان"، در اسرع وقت، حالی کند که جایشان یا در یک سازمان سوسیالیستی آزادیخواه است و یا در کنار ایشان در "اتحاد جمهوریخواهان"!
ایجاد این فراغت برای این "آقای دکتر" هم بنفع من و شماست، هم بنفع متحدین ایشان است در اتحاد جمهوریخواهان، هم بنفع تشکل های متحدین ایشان است و از همه مهمتر بخاطر رفع زحمات ایشان و متحدینشان از سازمان های مدافع آزادی و سوسیالیسم، بنفع "جقوق" مردمی خواهد بود که از این گلوبالیزاسیون سرمایه های جهانی هیچ نفعی بجز یک جهنم گلوبال عایدشان نخواهد گردید.
موفق باشید.
٣۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۹ مهر ۱٣٨۷
|