از : امید
عنوان : ماهیت واقعی
قبل از هر چیز باید بگویم که این جناب م. آشنا کمی خود را با ادب و تربیت "آشنا " کند!
در یک مورد باید به دوستان نظردهنده گوشزد کرد که حساب چپهای دموکرات (دموکرات، سوسیال دموکرات، سبزها و طرفداران محیط زیست، طرفداران برابری اقلیتهای قومی و نژادی، هواداران خدمات اجتماعی و هواداران آزادی زنان) از کمونیستها جداست. نسل چگوارا ها (بقول آقای آشنا) و مارکسیستهای نسل پیش از آنها چهره واقعی کمونیسم را به همه دنیا نشان داده اند. همه مردم کمابیش به ماهیت واقعی مارکسیسم لنینسم واقفند.
۴۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷
|
از : باقری
عنوان : تاریخ
این جملات مقاله را رفیق آشنا م یکبار دیگر بخوانند:
باید یکبار برای همیشه چپ کمونیست ایران را، همچون اسلامیون (شامل مجاهدین خلق هم میشود) از اتهام آزادی خواهی تبرئه کرد. مسلما سازمان اکثریت واقف است که هر سند جدیدی که در باره سازمان فداییان منتشرشده و میشود کمک زیادی به بهتر شدن تصویر این سازمان نمیکند و بالعکس حقایقی را برملا میکند که حتی اگر نصف آن حقیقت باشد فاجعه است (کتاب اخیر وزارت اطلاعات).
با حمله به عباس پهلوان (هر که هست) تاریخ عوض نمی شود.
۴۶۲۶ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷
|
از : آشنا م
عنوان : عباس آقا
جناب پهلوان! اگر همان عباس آقای پهلوان مطبوعاتچی قدیمی خودمان باشید! باید خدمتت عرض کنم چپ (در اصطلاح البته) علم سیاست است و سابقه تاریخی در تاریخ معاصر ایران و جهان دارد، با این تعاریف و ساده نگری ها نه آبروی خودت را ببر و نه زحمت ما بدار.
آن آقای خدایی سمت چپ رویه سیاسی و جهان بینی ی خود شما است! که ساده نگری و جنگولک باری محض است.
شما اگر چند روزی از آن حال و هوای سبک رسانه ای لوس انجلسی ات جدا شوی، شاید دریابی که چرا زمانی که اوج کار مطبوعاتی ات در تهران دهه چهل و پنجاه بود، امثال شاملو ها کاه به کلاهت پیمانه نمی کردند. عجبی نیست که هنوز در این اواخر عمر در عوالم سلطنتی و هرگز هم "چه گوارا" و آن نسل را درک نمی کنی. باش تا صبح دولتت بدمد، پیرمردی که جوان هم بودی پیر بودی.
۴۶۲۴ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷
|
از : عباس پهلوان
عنوان : توجیه اعمال
مقاله جالبی بود.
یکی از خصوصیات منحصر بفرد چپیها تصورات خیالی و توجیه اعمالشان است.
یکی از این تصورات از هم پاشیدن سیستمهای دموکراسی در دنیای غرب بدنبال مشکلات مالی است و دیگری توجیه کارهایشان در قبل و بعد از انقلاب از فبیل:
- انقلابی دو آتشه شدن در بدو ورود به دانشگاه در سن ۱۸ سالگی با خواندن دو تا کتاب در حالیکه کمترین آشنای با جامعه شان نداشتند .
- آدم کشی در زمان شاه بنام مبارزه.
- آدم فروشی در زمان خمینی به اسم حمایت از مواضع ضد امپریالیستی.
نمونه آخر آن هم شخصی بنام علی خدایی است که درسایت راه توده به تفصیل هنرنماییهای این حزب را در حمایت از مواضع ضد امپریالیستی امام در اوایل انقلاب شرح میدهد.
به جوانانی که در پی سیاسی شدن و بخصوص چگوارای معاصر شدن میگردند خواندن آنرا توصیه میکنم.
شاید اگر محمد رضاه شاه از روی نادانی و جهالت جلوی حرف زدن این نوابق را در طول سلطنتش نمی گرفت امروز ما وضعی بهتر از این داشتیم. شاید......
۴۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣٨۷
|
از : بهمن دشتبان
عنوان : سرابی بنام سوسیالیسم
با دورود
سلسله مقالات در باره فدائیان بنظر من همه جنبش چپ را در نظر دارد. در حالیکه فدائی برای کارهای خود پاسخ گو میباشد ایراد اساسی به بنیاد فلسفه مارکسیسم
وعملکرد انقلابی لنین وبلشویک ها ودیگر کمونیستها در سر تاسر جهان است.
این اندیشه انقلابی اندیشه ای در عمل علیه خود طبقه کارکر و دهقان ودیکر اقشار وطبقات جامعه است. تجربه شوروی ودیکر گشورهای سوسیالیستی و
بهای گرانی که مردم روسیه وهمسایگان ان پرداختند بیش از حد سنگین وخون الود بود.پرسش این نیست چرا وچگونه سوسیالیسم شکست خورد.نه .
پرسش اساسی این است آیا این حق وجود دارد عده ای بنام طبقه گارکر نظام کهنسال اجتماعی را با جنگ وخشونت در هم بریزند وبرای رسیدن به اهداف خود
همچون بلشویک ها در شوروی سابق مرتکب ملیونها قتل وغارت ونابودی گشور خود شوند ?
البته هر عقل سلیمی به پرسش بالا پاسخی منفی خواهد داد
پرسش اساسی این است
آیا باید به هر قیمتی عدالت اجتماعی برقرار کرد?
باز هم پاسخ منفی میباشد بنا بر این
چپ در شوروی و بویژه در گشور ما ایران مرتکب این خطای مرگ آور شد که نه
حق داشت ونه نمایندگی از سوی طبقه ویا قشری که آنرا را نمایندگی کند . بنا بر فلسفه ویا دکترین مارکس جنگ ویا مبارزه طبقانی یک اصل است.
این فلسفه هم مخالف آزادی ودمکراسی است وهم مخالف هم زیستی
سالم طبقات در جامعه میباشد.
آزمایشگاه بربریت سوسیالیسم را ما در شوروی سابق دیدیم.
آیا میتوان ادعا کرد رهبران بلشویک به اندازه تودهای ها ویا فدائی و و و انقلابی نبودند?
آنها برای اهداف خود جهان سوسیالیسم ,را به جهنمی غیر قابل تصور تبدیل کردند.
آیا کمونیست های توده ای ودیگران همان راه بلشویک را میخواهند بروند .آیا
تجربه این راه طی شده برای ما بحد کافی آموزنده نیست?
در یک دمکراسی نیرومند همه حق حیات وزندگی وبالندگی دارند.
در یک نظام سویسالیستی هم انگونه که دیدیم فقط وفقط رفقا حق حیات وزندگی
مرفه وذارای امتیازات بودند.
چپ ایران باید میان بردگی و یاآزادو سربلند زیستن از آزادی دفاع کندچر اکه در
یک فضای باز بهتر میتواند عقاید اجتماعی خود را تبلیغ کند صرف نظر از درست ویا
خطا بودن آن.
چپ باید شاکر نظام استبدادی پهلوی وجمهوری اسلامی باشد برای اینکه
این دو نظام مردم ایران را از رویداد های خونین وگشتار های ملیونی بلشویک ها
در روسیه دربی خبری گذا شتند وعده ای از جوانان این گشور بنا بر حس انسان
دوستی وعدالت خواهی قربانی فریب توده ای هاشدند.
گارنامه چپ چیزی جز دورغ وفریب وقتل و توطعه وهمکاری نزدیک با جمهوری اسلامی
نبوده است انهم به طمع تسخیر قدرت از طریق کودتا ویا جنگ داخلی بهترین راه حل برای لنینیست ها
متاسفانه مردم ایران امکان این را ندارند که در آزادی نمایندگان خود را انتخاب کنندوچپ نمیتواند ادعای حتی نمایندگی کار گران را داشته باشد
انچه امروز به عنوان مخا لفان میبینیم گرک هائی هستند که برای قدرت وفقط قدرت به این در و آن در میزنند.برای آزادی و دمکراسی در ایران ما نه نیاز به ایده
ولوژی داریم ونه به اسلحه وخشونت ونه به بیگانه .با احترام
۴۶۱۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨۷
|
از : darbedar ghorbat
عنوان : آرمان سوسیالیسم به دردی دیگر هم خورده است؟
«آقا! بچه میخری؟»
«خانوم! بچه میخری؟»
«خانوم! یه دقیقه صبر کن، ببینش، بچه خوبیهها ...»
«آقا با توام، نگاش کن»!
«دو میلیون، فقط ۲ میلیون تومن
۴۶۰۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨۷
|
از : . .
عنوان : گر نباشد ترکه قاضی ز پی میکند زنگی مست در کعبه قی
.
۴۶۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨۷
|
از : امیر /
عنوان : به مسئول محترم اخبار روز!
جای چنین " ادبیات" مسمومی بهتر است در همان سایت های همفکران این عالیجنابان باشد.
هدف از اینکه مثلا گفته شود: "حزب توده مستقیم کارگزار خارجی بوده" ویا " فساد رهبری حزب توده پس از سالها زندگی در نکبت سوسیالیسم" و... چیزی نیست جز تنزل دادن سطح بحث های سازنده به ادبیات " شعبان بی مخی" و شریعتمداری.
اینکه این ها چنین ناشیانه و هیستریک با لجن پراکنی ،درک واقعی خود از مفهوم " آزادی" را به نمایش میگذارند خود گویا تر از هر نقدی است ولی از سوی دیگر اگر با تذکر و اخطار به رعایت حرمت قلم مجبور نشوند در اینجا نیز همان خواهند کرد که " زنگی مست در کعبه " میکند.
۴۶۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨۷
|
از : اردشیر _۲۰ شمالی
عنوان : آرمان سوسیالیسم به چه دردی می خورد
روی صحبتم به آن دوستانی است که به این نوشته برخورد کردن و با سوال به این که چرا چنین مطلبی نوشته شد . دوستان این یسیار طبعی اسن که اینگونه نوشته باید در بیاد و اتفاقا تازه شروع شد و این هم فقط گنج بخش نیست که اینگونه مینویسند مثلا حبیب تبریزی هم دقیقا در بر خورد به تحلیل سازمان فدائیان (اکثریت) به بحران کنونی همینگونه برخورد کرد.
بحران در جهان سرمایه داری پیش می آید و همه متجصصین اقتصاد و حتا آنهائی که در همین علم جایزه نوبل گرفتند اعتراف دارند که دلیل این بحران در ذات این ساختار است و حالا این آقایان چپ را که خودشان می گفتند که مرد و بر سر قبرش شادمانی ها کردنند و شراب لذت نوشیدند و رقصان میگفتند که دیگر تمام شد و دنیا بکام شد .
باز می بینند که لذتشان و سرمستی حاصل از شراب نابشان از سر پرید و پایکوبشان تمام شد این چپ باز دارد بر خلاف حواست این آقایان در ایران و در جهان قد راست میکند و این است که این آقایان که کم هم نیستند باید چپ را و تاریخ چپ را تحریف کنند. آیا فکر میکنید که کیومرث نویدی لمپنیسم طراز نوین را به گفته خودش سالهل پیش نوشت میرود پیدا میکند و فیثاغورس وار فریاد میآورد یافتم -یافتم میکند و آن را چاپ میکند.آیا فکر میکنید که در سایت ایران گولابل تجمع این آقایان و خانم ها همینجوری که شروع میشود و مطالب تحریف شده ار جپ ایران و جهان سلسله وار میآید.
۴۶۰۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨۷
|
از : احمد بی طرف
عنوان : هدفتان چه بود؟
نفهمیدم هدف شما از نوشتن این مطلب چه بود. می خواستید سازمان اکثریت را نقد کنید؟ در نظر داشتید که به سر تا پای چپ، از مارکس گرفته تا حمید اشرف و از پیکاری گرفته تا توده ای ....ید؟ سوسیالیسم را رد کنید؟ کفش و کلاه کرده اید تاآرمانگرائی را تحقیر کنید و یا چه گورا و چریک های فدائی را با بن لادن درهم کرده، یکی جلوه دهید و یگانه معرفی کنید. به راستی شما باور دارید که آن آرمانگرائی که برای خودکشی روی نارنجک خم می شد تا به مردم آسیب نرسد با آنان که با بمب مردم را هدف قرار می دهند تفاوتی ندارند؟من فکر نمی کنم آقای دکتر گنج بخش شما این را درک نکرده باشید. به نظرم می دانید ولی خلاف گوئی می کنید. شما نمونه های کاملا استثنائی را اصل گرفته اید و از تک موردها قاعده ساخته اید. این همه بی انصافی برای چه بود؟ چرا و به چه دلیل چنین اختیار زبان و قلم از کف داده اید! البته بگویم که همان تک موردها هم امروز ما را شرمگین می کند. نه تنها قابل دفاع نیست که محکوم کردن آنها وظیفه چپهای سوسیالیست است.
آقای گنج بخش شما خود را مدافع حقوق بشر معرفی می کنید. از اتحاد دم می زنید. ادعا می کنید که حرمت انسان را ارج می گذارید. اگر چنین است چرا با نزدیک ترین متحدان خود در اتحاد جمهوریخواهان چنین خشن و زهرآگین سخن می گوئید. شما فکر می کنید خشونت فقط از لوله تفنگ بیرون می آید؟ آیا اگر به جای قلم در دست شما اسلحه بود و مطمئن می شدید که به خاطر عواقبش گرفتار نمی شوید آیا همین متحدان خود را به رگبار نمی بستید؟ همین کاری که امروز با قلم کرده اید.
دوست عزیز مطلب شما نقد نیست، افشاگریست. آنهم با روش و منش ماکیاولیستی. من دوست داشتم سوسیالیسم را تعریف کرده و آن را رد می کردید. دلایلتان را در اثبات سرمایه داری که چنین شیفته اش شده اید، بازگو می کردید. شما اینگونه نکردید. فحش داده اید. با کمال معذرت و با پوزش بسیار باید بگویم که آگاهانه خواسته اید که چپ را و گذشته و حال و آینده آن را به .... بکشید.
شما می دانید که این رسم گفتگو نیست. نوشته تان بیشتر به عقده گشائی تنه میزد، ازاینرو منتظرم که لحنتان را اصلاح کنید و حرمت کلام را نگهدارید و سنجیده وارد یک نقد شوید.
۴۶۰۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣٨۷
|