یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در دفاع از «ساختار شکنی»

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حق

عنوان : اگر ساختار شکنی زمان شاه خوب بود الان نه تنها خوب است بلکه خوبتر است.
در زمان شاه هر کس ساختار شکن نبود مورد احترام قرار نمی گرفت. ساختار شکنی و روشنفکری اجین بودند، فارغ اتحصیلان دانشگاه ها و آخوندهایی که ساختار شکن نبودند تحقیر می شدند. اولی، عضو کلوب روشنفکران محسوب نمی شد و دومی، دشمن اسلام قلمداد می شد. حال همان روشنفکران و آخوندهایی که زمان شاه ساختار شکن بودند ساختار شکنی را قبیح می دانند و هر ساختار شکنی را عامل آمریکا، اروپا و اسراییل قلمداد می کنند. به ساختار شکنی چنان بار منفی ای داده اند که بسیاری در صدد بر می آیند که ثابت کنند که نه تنها ساختار شکن نیستند بلکه رو در روی ساختار شکنان می ایستند.

اگر بشر ساختار شکن نبود نه به پیشرفت های علمی امروز دست می یافت و نه به دمکراسی، به زندگی در غار ها ادامه می داد و هر که زورش بیشتر بود زندگی بقیه غار نشینان در دستش.

کسانی مثل خامنه ای، خاتمی، رفسنجانی و یاران مذهبی و سکولار شان لطفأ به این سئوال پاسخ دهند:- چطور ساختار شکنی در زمان شاه خوب بود ولی حالا که خودتان به قدرت رسیده اید چیز بدی است؟

۲۲ بهمن در راه است و تظاهرات گسترده ساختار شکنان هر دو جناح حکومتی را به وحشت انداخته است. سعی در دستیابی به یک توافق در بالا بر علیه ساختار شکنان سبز جریان دارد. امیدوارم ما ایرانیان خارج از کشور به حمایت از ساختار شکنان سبز مان در ایران جلوی سفارت خانه های جمهوری اسلامی خود را به نمایش بگذاریم.

اگر ساختار شکنی زمان شاه خوب بود الان نه تنها خوب است بلکه خوبتر هم هست.
۲۰٨۲۶ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨٨       

    از : مهام

عنوان : ۸ سال حکومت سازش ونرم آقای خاتمی به کجا انجامید؟بس است سازش!بس است ذلت!
من جرب المجرب حلت به ا لندامه!تجربه کرده را ,تجربه کردن خطاست!
مردم این همه مبارزه کرده اند،این همه خون داده اند!برای چه؟ برای آزادی ورفاه.
اکنون مشتی سازشکار ودلال افتاده اند وسط تاجنبش را خاموش کنند!
آزادی و رفاه ویک حکومت دموکراتیک، حق مسلم مردم ایران است وتا رسیدن به
خواسته های اصولیشان قدمی کوتاه نخواهند آمد.زنده باد آزادی! زنده باد
جمهوری دموکراتیک!
۲۰٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣٨٨       

    از : همشهری .

عنوان : تئوری خاکستری و درخت عمل سبز است. " گوته"
کسی از تظاهرات برمی گردد خانه و می نویسد و تحلیل میکند، دیگری از پنجره شاهد درگیری در خیابان است و استنباط خویش را مینویسد. آن دیگری در خارج از کشور است و همین کار را میکند. اگر فرض کنیم که هرسه نفر گرایشات و معلومات مشابهی دارند ، مشخص است که نظرات کدام یک به واقعیت نزدیک تر است. در ناآرامی های دانشجویی ۱۸ تیر ده سال پیش، من هم حضور داشتم. روزی که لباس شخصی ها در خیابان ها اغتشاش و آتش سوزی به پا کردند و به بهانه آن تحصن دانشجویان را برهم زدند، تنها کسانی که از نزدیک آن ها را با چشم خود می دیدند، متوجه ماهیت شان می شدند. همان شب و روزهای بعد ، بسیاری آن آتش سوزی ها را اوج قیام و تمام شدن کار رژیم ارزیابی کردند. از خارج از کشور بخصوص ، یک ارزیابی واقعی به گوش نرسید. همان موقع با خودبه این نتیجه رسیدم که اگر از کانون مسائل دور شدی، در ارزیابی از آنچه می گذرد ، عجله نکن ، وگرنه یا در دام خود رژیم می افتی و یا در دام صحنه سازان قدرت های سلطه گر.
۲۰۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : رویکردهای گوناگون برای تغییر، تکمیل کننده یکدیگرند
.
پس از تظاهرات عاشورا و بیانیه شماره ۱۷ رئیس جمهور موسوی، چند بیانیه مهم توسط برخی فرهیختگان و اندیشمندان جنبش سبز صادر شد؛ شامل بیانیه های ۵ نفره، زنان، ۵۰ نفره، و ۳۰ نفره.

اگر بپذیریم جنبش رنگارنگ است باید بپذیریم که راهکارهای رنگارنگ هم برای ادامه راه پیشنهاد کند. بنابراین نمی توان راهکارهای اصلاح طلبانه و یا هر جناح دیگر از جنبش را نادیده گرفت و به شکاف در جنبش که خواست حاکمیت است کمک کرد.


گزینه آشتی و مصالحه:

۱) یا باید دست آوردی داشته باشد (در جهت بازکردن فضای سیاسی کشور)،
۲) و یا محکوم به شکست است
(مگر این که رهبران جنبش به مردم خیانت کنند).


خب در هر دو صورت رویکردهای رادیکال تر برای تغییر را منتفی نمی کند:
در حالت اول اگر فضای سیاسی بازتر شود کمک می کند برای ادامه راه و گذر به مراحل بعدی.
اما اگر به شکست بیانجامد که خود بخود راه حل های رادیکال تر را روی میز می گذارد.

مثال خوب آن تحریم و یا شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ است. شرکت کنندگان می توانند به هواداران منطق تحریم بگویند: خب درست است که ما از طریق شرکت در انتخابات نتوانستیم فرد مورد نظر را رئیس جمهور کنیم. اما حرکتی ایجاد کرد که در جهت شماست؛ براندازی یا هر تغییر رادیکال مورد نظر شما.

نتیجه:
رویکردهای گوناگون برای تغییر که سرانجام به تغییرات اساسی بینجامد، در تضاد با هم نیستند. از اصلاحی به رادیکال تکمیل کننده یکدیگرند. رویکرد معتدل اصلاحی نافی رویکرد برای تغییرات عمیق نیست. باورمندان به حرکت های رادیکال به موازات آمادگی خود را برای زمان مناسب حفظ کنند.

پس از تظاهرات عاشورا و بیانیه شماره ۱۷ رئیس جمهور موسوی، چند بیانیه مهم توسط برخی فرهیختگان و اندیشمندان جنبش سبز صادر شد؛ شامل بیانیه های ۵ نفره، زنان، ۵۰ نفره، و ۳۰ نفره.

اگر بپذیریم جنبش رنگارنگ است باید بپذیریم که راهکارهای رنگارنگ هم برای ادامه راه پیشنهاد کند. بنابراین نمی توان راهکارهای اصلاح طلبانه و یا هر جناح دیگر از جنبش را نادیده گرفت و به شکاف در جنبش که خواست حاکمیت است کمک کرد.


گزینه آشتی و مصالحه:

۱) یا باید دست آوردی داشته باشد (در جهت بازکردن فضای سیاسی کشور)،
۲) و یا محکوم به شکست است
(مگر این که رهبران جنبش به مردم خیانت کنند).


خب در هر دو صورت رویکردهای رادیکال تر برای تغییر را منتفی نمی کند:
در حالت اول اگر فضای سیاسی بازتر شود کمک می کند برای ادامه راه و گذر به مراحل بعدی.
اما اگر به شکست بیانجامد که خود بخود راه حل های رادیکال تر را روی میز می گذارد.

مثال خوب آن تحریم و یا شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ است. شرکت کنندگان می توانند به هواداران منطق تحریم بگویند: خب درست است که ما از طریق شرکت در انتخابات نتوانستیم فرد مورد نظر را رئیس جمهور کنیم. اما حرکتی ایجاد کرد که در جهت شماست؛ براندازی یا هر تغییر رادیکال مورد نظر شما.

نتیجه:
رویکردهای گوناگون برای تغییر که سرانجام به تغییرات اساسی بینجامد، در تضاد با هم نیستند. از اصلاحی به رادیکال تکمیل کننده یکدیگرند. رویکرد معتدل اصلاحی نافی رویکرد برای تغییرات عمیق نیست. باورمندان به حرکت های رادیکال به موازات آمادگی خود را برای زمان مناسب حفظ کنند.
۲۰۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حسن کیان زاد

عنوان : راه حل مشکل، تنها پیروز جنبش دمکراسی سکولار است
سپاس از نقد روشنگرایانه شما در یادداشت روز. خواست ها و مطالبات جنبش خودجوش و گسترده سبز و رنگین کمانی مردم ایران را، که تحقق اش جز با بر کناری این حاکمیت ولائی سامان نمی پذیرد، نباید با قبول شگردهای سازشگرایانه کسانی چون محمد خاتمی ها، که همواره سرسپردگی و وفاداری خود را به نظام ولایت فقیه و نهادهای ساختاری آن، شفاف بیان داشته است، با شکست روبرو ساخت. مردم ایران کارنامه هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی، یعنی دولت اصلاح گرا را که هولناک ترین جنایات، از جمله قتل های زنجیره ای و یورش نیرو های سرکوب گر بسیج و امنیتی را به دانشگاه از یاد نبرده اند. فرایند دوران هشت ساله ریاست جمهوری ایشان، آقای احمدی نژاد است و حکومت جابر و غاصب و جنایتکارش، که بر حکم و فرمان ولایت سید علی خامنه ای، بنیان گرفته است.آری آزادی خواهان راستین ایران ساختار شکن ا ند و راه نجات را تنها در پهنه پیروزی جنبش دمکراسی سکولار دنبال می کنند و نه بار دیگر در چنبر کنش های باصطلاح اصلاحگرایانه ای که در محدوده قانون اساسی اسارت آور نظام ، سرکوبگرانه نابود می شوند و چونان سی سال گذشته راه بسوئی نمی برند.
۲۰۶٣۱ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : سر به دار از تهران

عنوان : http://www.youtube.com/watch?v=uv۶yda۴۵dmc&feature=player_embedded
http://www.youtube.com/watch?v=uv۶yda۴۵dmc&feature=player_embedded

دوستان با سلام لطفا این ویدیو را حتما ببینید و برای دیگران بفرستید. البته شماره ه ها اگر به لاتین نیست شما تغییرشان دهید
۲۰۶۰۴ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : کل این رژیم و قانون اساسی اش باید برای همیشه به درک واصل شود.
نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن باید برای همیشه به درک واصل شوند. ما لایق قانون اساسی ای بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر هستیم تا در پناه آن مثل کشورهای غربی آزاد و مرفه زندگی کنیم. مسئول حفظ تمامیت ارضی ایران هم ایرانیان خواهند بود. این رژیم توتالیتر هیچوقت حافظ منافع ملی ما نبوده، در همان اوائل ورودش به ایران، تمامیت ارضی ایران را به خطر انداخت و جنگ دو ساله را برای حفظ خود به هشت سال رساند. اگر می توانست آنرا طولانی تر هم می کرد که کنترل و سرکوب مردم را آسانتر عملی کند، یادتان هست که خمینی می گفت «جنگ برکت است»؟

خواسته های به حق ایرانیان را با واژه هایی که بار منفی و زشت دارند آغشته نکنید. این حقوق طبیعی هستند و نه رادیکال، خشونت طلب، خشونت زا، زیاده طلبی و افراطی ....همه این صفات زشت به رژیم و هوادارانشان تعلق دارد که رژیم با پر رویی تمام مردم را به آنها متهم می کنند. بسیاری از ما هم چون بازی با واژه ها بوسیله سیاست بازان را نمی دانیم به همان دام می افتیم که آنها می خواهند.

کدام اقتدار ملی؟ مردم با سیاست های خارجی و داخلی رژیم مخالفند چون تعریف های کاملا متفاوتی از اقتدار ملی دارند. دخالت های بیجای رژیم در خاور میانه و حمایت از تروریست ها و خالی کردن خزانه کشور به نفع بیگانگان فقط برای بقای رژیم بوده است. با این سیاست خارجی اش، که ملت حتی حق ندارند آنرا مورد سئوال قرار دهند،به غیر از جنگ هشت ساله، پول نفت و آبروی ما را در جهان نابود کرده است. بی کفایتی هایش در سیاست داخلی، ایران را به رده های آخر جدول های بین المللی در همه عرصه ها رسانده، اقتصاد، اعتیاد، اعدام ها، ...این چه اقتدار ملی است که با یک فوت کردن از هم می پاشد و با سرکوب و خفه شدن بی بی سی و صدای آمریکا و ترورهای درون و برون مرزی مثل شاپور بختیار و تجاوز جنسی به پسر و دختر ما حفظ می شود؟

کل این رژیم و قانون اساسی اش باید برای همیشه به درک واصل شود.
۲۰۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : علی رضا مرادی

عنوان : عوارض رادیکالیسم
مطلبی بسیار خام ،سطحی ،احساسی وفارغ از منطق بود .همیشه اقدامات اصلاحی و تدریجی ماندگارتر و عواقب ان قابل کنترل است اما ساختار شکنی لزوما منجر به اهداف پیش خواسته نمی شود و چه بسا مشکلات جدیدی را به بار بیاورد ضمن اینکه میتواند منجر به تضعیف اقتدار ملی و در شرایط گذار ناشی از ساختار شکنی تمامیت ارضی نیز باخطر مواجه شود.
۲۰۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣٨٨       

    از : همشهری .

عنوان : اصلاح طلبان " با" یا "بر" جنبش؟
به نظر من هنوز خیلی زود است که "اصلاح طلبان" را در مقابل جنبش ارزیابی کنیم. این کار بلافاصله مارا در بن بست گرفتار خواهد کرد. بن بستی از جنس "تحریم انتخابات". یعنی یک بار دیگر،" حداکثر"، روی کاغذ و در تئوری و "حداقل" و شاید "هیچ"، در میدان عمل. رندانی هم در کمین چنین سر خوردنی نشسته اند.
شیوه مردم را بکار بریم. آن ها اصلاح طلبان را به جلو هل میدهند.
نوشته اید:"چرا باید از سپردن ایران به دست این جنبش و کادرها و مبارزان توانایش وحشت داشت؟"
این ها چه کسانی هستند و کدام جریانات سیاسی را نمایندگی می کنند؟
۲۰۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

    از : ایرانی آزاد

عنوان : بیانیه «پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران» چتری است که آنقدر بزرگ که همه ایرانیان را پوشش می دهد و آنقدر شفاف است که راه را گم نخواهیم کرد.
آنقدر گروه ها و شخصیت های معلوم الحال در ۷۰ سال اخیر به ما ایرانیان نارو زده و دروغ گفته اند که ما بحق دیگر حاضر نیستیم به اینان اعتماد کنیم. آنقدر رنگ عوض کرده اند که از رنگهایشان حالت تهوع به ما دست می دهد. با اینحال نباید به آنها اجازه دهیم که ما را منفعل کنند و با پرتاب کردن توپ های متعدد بطرف ما حواس ما را پرت کنند و یا با کم و زیاد بها دادن به موضوعی الویت های ما را جابجا کنند. هر یک از ما باید اول تکلیف خود را با خود روشن کنیم که چه چیزی را برای خود و کشورمان می خواهیم و این خواسته ها را رده بندی کنیم و سپس آنها را با اعلامیه ها و بیانیه هایی مثل «پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران » مقایسه کنید. هر پلاتفورم و بیانیه ای که اصلی ترین خواسته های شما در آن بود را حمایت کنید. من اینکار را کردم و دیدم بیانیه «پشتیبانان جنبش سبز سکولار ایران» چتری است که آنقدر بزرگ که همه ایرانیان را پوشش می دهد و آنقدر شفاف است که ما راه را گم نخواهیم کرد.
من قبل از تصمیم گیری با دیگران تبادل نظر کردم و کامنت ها را هم در اخبار روز خواندم و تا به حال کسی خرده ای به این بیانیه نتوانسته است که بگیرد.

هر یک از ما کوله باری از تجربه زندگی و سیاست هم در جهنم جمهوری اسلامی را داریم و هم تجربه زندگی و سیاست در غرب را. چه چیزهایی را مردمان سرزمین های غرب دارند که ۵ میلیون مهاجر ایرانی را بخود جلب کرده است؟ لیست این چیزها را روی کاغذ بیاوریم و ببینیم آیا اینها انقدر سخت هستند که ما از عهده اش بر نیاییم و به آنها متعهد نشویم؟ ما خودمان اول باید مشخص کنیم که چه می خواهیم و بعد ببینیم گروه ها و فعالان سیاسی جه اجناسی برای فروش به ما دارند. ما که نباید چشم و گوشمان مرتب بطرف آنها نباشد و گرنه همانطور که سال ۵۷ سر ما کلاه رفت دوباره سر مان کلاه می گذارند. آنزمان ما مرید و مقلد اینان بودیم و هر چه می گفتند باور می کردیم و هر کاری که از ما می خواستند می کردیم . این بار خواسته های خود را خودمان مشخص و سپس به سیاسیون ابلاغ کنیم. آنها باید بدنبال ما باشند و به خواسته های ما گردن نهند و نه برعکس. نگاه ما به سیاسیون ایرانی و ایرانی نما باید همان نگاهی باشد که یک آمریکایی و اروپایی به سیاسیون دارد. کنترل را بدست خودمان بگیریم و سیاسیون را به خدمت خود واداریم. آنها مستخدمین ما باید باشند و نه سروران ما. نه مایوس شویم و نه منفعل و بدانیم هر چقدر اعتماد به نفس بیشتری نسبت به عقل و خرد خود داشته باشیم کمتر گول می خوریم و تحقیر می شویم. هر چقدر به خود متکی و آگاهتر باشیم تصمیمات بهتری می گیریم.
۲۰۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست