یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گزارش به بیژن - ک. معمار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : دوستدار ایرانیان

عنوان : به اخبار روز، یک تشکر بزرگ ما موافقان و مخالفان به شما بدهکاریم که هیچیک از نظرات را سانسور نکردید.
خدمت گردانندگان محترم اخبار روز،

من از شما متشکرم که دمکراسی کامل را در اینجا برقرار کردید حتی یکی از نظرات هم من ندیدم که حذف شود. امیدوارم در ایران آزاد ما هم چپ، هم میانه و هم راست که هیچکدام افراطی نباشند را داشته باشیم و همه همدیگر را تحمل کنیم.

به اخبار روز، یک تشکر بزرگ ما موافقان و مخالفان به شما بدهکاریم که هیچیک از نظرات را سانسور نکردید.

سپاسگزارم
۲۴۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : ایراندوست

عنوان : سئوال از طرفداران سلطنت
بعد از اینهمه مجادله، لطفا بفرمایید اگر نفع شخصی ندارید، چه اشکالی در حکومت ادواری، مسئول و منتخب مردم می‌بینید که با واگذاری نامحدود سلطنت به یک خاندان خاص مرتفع خواهد شد؟
۲۴۰۷۴ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : بهمن فراهانی

عنوان : یک مو نباید از سر کسی کم شود !
یک یادآوری به دوستان طرفدار آزادی ، پیشرفت و سرفرازی ایرانیان.
کسی که آزادمنش ست ، حتما نیروهای دیکتاتور مآب و دشنام های آنها را تحمل می کند و هرگز مانند آنها عمل نمی کند. بگذار هرچه میخواهند بگویند و بنویسند. اخبار روز هم بهتر ست ادبیات آنها را «پاک » نکند . یادتان باشد که در زمان انقلاب روی شعار های مخالفان شاه را پاسبانها و ساواکیها و غلامان خانه زاد فورا رنگ میکردند. تا مردم نتوانند آن شعار ها را بخواند .شاید آن شعارها اساسا مثل کتاب ممنوعه ی حکومت اسلامی خمینی یک حرف مفت بود و لازم بود در موقع مقتضی در باره ی آن صحبت میشد تا مردم بدانند با چه کسی طرفند. دریغا که هر چه ممنوعه شود «جاذبه » پیدا می کند . شعار پاک کردن ها هم به نویسندگان آن حقانیت می داد و پاسخ آنها به حقوق بگیران حکومت که فورا روی شعار ها را دوغاب می مالیدند این بود :« ننگ با رنگ پاک نمیشود» .

حالا حکایت آن حضرات ست که امروز ، بعداز ۳۰ سال در اینجا از همان ادبیات «کلاسیک » استفاده و شناخته شده استفاده می کنند و به مخالفان خود «نثار » می کنند. بهتر ست اخبار روز حتی کامنت های با فحش های رکیک را حذف نکند تا نویسندگان بی نام و نشان وابسته به هر نحله ی فوری نتوانند قیافه حق بجانب بگیرند.
در خاتمه اشاره ای می کنم به دو شعار تبلیغات تجارتی شرکت طبلی فیلم که شادروان بیژن جزنی یکی از صاحبان آن بود .

- یک مو نباید از سر کسی کم شود !
- یا گنهش پاک کن یا بزنش دستبد !
این دو شعار تبلیغاتی د رسراسر تهران ؛ سینما ها و رادیو مدتها شنیده شد ولی کسی نمی دانست برای چه کالائی تبلیغ میشد.
همه کنجکاو بودند که منظور از این شعار ها چیست ؟
در مملکتی که آدم ها ناپدید و سر به نیست میشدند و اختلاس و دزدی و رشوه بیداد میکرد و لایحه از کجا آورده ای را برای خواباندن سر وصدای مردم به مجلس برده بودند . این شعار ها بسیار گزنده بود !
بعدا معلوم شد اولی تبلیغ شامپوی گلمو و دومی مربوط به صابون عروس بوده ست. این ها مربوط به اوائل انقلاب سفید ست.
بیژن در تمام کارهایش خلاق بود
در ضمن آقای رضا سالاری به مبارزه ی مسلحانه استراتژی و تاکتیک اشاره کردند .
که آنرا بیژن ننوشته کتاب معروف او تاریخ سی ساله می باشد.
۲۴۰۷٣ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : سروش ع

عنوان : روزگار اطلاعات و بی خبری
آقای امید عزیز، من سالهاست از جمود فکری خود حرکت کرده ام، شاید در ۱۹/۲۰ سالگی. برادر جان به این منابع در همین ستون دوستان اشاره کرده اند مثا آقای زرگری. مساله ایرون ساید و جمهوری یا پادشاهی موضع کهنه ای است. حتی دوستان سلطنت طلب شما هم از ملاقات سید ضیا و رضاخان و ایرون ساید در قزوین و اینکه ایرون ساید او را مناسب تشخیص داد خبر دارند. برادر دیگران که نبایند برای ما بخوانند. خودمان باید دامن همت بکمر برنیم. شما حتما خبر ندارید که دولت انگلیس از انتشار دفترچه ی خاطرات ایرون ساید بوسیله ی بازماندگانش جلوگیری کرد و فقطب ه انتشار بخشی از آن رضایت داد. روزگار رزگار اطلاعات است.
دوست عزیز ، در کشوری که دیکتاتوری حکمفرمایی می کند، هنرمندان میهنی نه تنها آگاهان سیاسی هستند بلکه مردم آنها از آنها توقع رهبری دارند.
فعلا همان منابعی را که آقای زرگر در همین ستون به آنها اشاره کرده اند بخوانید. بعد بروید سرغ آدلسون و بعد منابع دیگر را خدمتتان اعام می کنم
۲۴۰۷۲ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : شراره مصلحی

عنوان : بحثهای یکطرفه
من تمام نطرات را خواندم و باید بگویم که اولن تهداد طرفداران رژیم قبل خیلی بیشتر از مخالفینش است و متاسفانه مخالفین آن سیستم نمیتوانند یک بحث منطقی و مستدل ارائه کنند. نمونه بارز این ناتوانی را در مسائل مطرح شده توسط آقایان سروش و زرگری میبینیم. چنین بحثهای یکطرفه میتواند کسل کننده باشد.
۲۴۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امید

عنوان : باید از جمود فکری خود حریت کنید!
آقای سروش عبدی یا سروش ع، من واقعاْ از این همه برخوردهای متناقض شما در عجبم. من نمیدانم با چه زبانی باید با شما و یا امثال شما صحبت کرد. شما هیچ کاری به سوالهای مطرح شده ندارید و تصور مینمایید که با به گمراه کشیدن بحث میتوان مسیر صحبت را عوض کرد.
آقا جان! برادر جان! رفیق مبارز! هموطن! برای اثبات حرف باید مدرک آورد. تکرار میکنم مدرک!!! آورد. نمیتوان در کنج خانه نشست و آنچه را که دوست داشت حقیقت فرض کرد. شما برای اثبات حرفها و ادعاهای بی اساستان در مورد اعلام جمهوری توسط انگلیس و اینکه این توطئه به رضا شاه محول شده بود نیاز به آوردن دلیل و مدرک مستند دارید. کاری که تا این لحظه در انجامش عاجز مانده اید.
من میتوانم حدس بزنم که نتیجه گیریهای مشعشعانه شما و همفکرانتان برای شما بسیار افتخار آفرین است ولی متاسفانه در دنیای واقعی نمیتواند مورد قبول واقع شود. بنابر این ادعاهای خود را نه برای یک تحقیق تاریخی بلکه برای نگارش جلد دوم دایی جان ناپلئون روانه دارید شاید مقبول حاصل شود. در مورد نویسنده ها نیز چرا نیاید به کسروی که ضمن داشتن انتقادات از رضا شاه از ارادتمندان او بود رجوع کرد؟ شاملو یک شاعر و هدایت یک داستان سرا بود. آنها الزاماْ تحلیلگر سیاسی نبودند. آیا از روابط تنگاتنگ هدایت با حزب توده و کیانوری قافلید؟ آیا فراموش کرده اید که شاملو در نهایت سهل انگاری شعری برای تروریستی چون خسرو روزبه نگاشت؟ آیا اینها هستند نمونه های شما برای ارائه افکار به اصطلاح روشنفکران ایران؟ چرا به سوال بنده در کامنت ۲۴۰۵۷، که ثابت میکند که ارتجاعی فکر کردن به اصطلاح روشنفکران ایران ربطی به خاندان پهلوی ندارد، پاسخ نمیدهید؟ شما سوال میکنید چرا حکموت پهلوی هنوز مثل زخم هرچندکاه سر باز می کند.
بسیار در حریتم که چگونه این سوال را نمیفهمید! در سال ۵۷ با یک دنیا بوق و کرنا و ارائه داستانهای دروغ یک جریان سیاسی ارتجاعی را بر ضد خاندان پهلوی و به نفع یک جریان ارتجاعی فاشیستی مذهبی بوجود آوردید. آدمهای ساده لوحی مثل بنده هم که در دوران نوجوانی بودیم به دنبال این موج راه افتادیم. همه باور داشتیم که پهلویها به زباله دان تاریخ رفتند و دیگر اثری از آنها نیست. امروز بعد از فروکش کردن آن آتش خانمان برانداز گروه بسیار زیادی از هم نسلهای من و نسل آینده، با توجه به اسناد و مدارک، به این نتیجه رسیده اند که نسل گذشته در مورد ماهیت خاندان پهلوی لااقل ۹۰ درصد دروغ گفته. ما امروز خواستار پاسخگویی به این دروغگوییهای هستیم و افرادی چون شما نیز متاسفانه همان حرفهای بی اساس سال ۵۷ را تکرار میکنند. تو گویی که تصمیم گرفته اند همچنان در دنیای مجازی خود اسیر بمانند. این است مشکل من با فردی چون شما.
۲۴۰۷۰ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امید

عنوان : باید از جمود فکری خود حریت کنید!
آقای سروش عبدی یا سروش ع، من واقعاْ از این همه برخوردهای متناقض شما در عجبم. من نمیدانم با چه زبانی باید با شما و یا امثال شما صحبت کرد. شما هیچ کاری به سوالهای مطرح شده ندارید و تصور مینمایید که با به گمراه کشیدن بحث میتوان مسیر صحبت را عوض کرد.
آقا جان! برادر جان! رفیق مبارز! هموطن! برای اثبات حرف باید مدرک آورد. تکرار میکنم مدرک!!! آورد. نمیتوان در کنج خانه نشست و آنچه را که دوست داشت حقیقت فرض کرد. شما برای اثبات حرفها و ادعاهای بی اساستان در مورد اعلام جمهوری توسط انگلیس و اینکه این توطئه به رضا شاه محول شده بود نیاز به آوردن دلیل و مدرک مستند دارید. کاری که تا این لحظه در انجامش عاجز مانده اید.
من میتوانم حدس بزنم که نتیجه گیریهای مشعشعانه شما و همفکرانتان برای شما بسیار افتخار آفرین است ولی متاسفانه در دنیای واقعی نمیتواند مورد قبول واقع شود. بنابر این ادعاهای خود را نه برای یک تحقیق تاریخی بلکه برای نگارش جلد دوم دایی جان ناپلئون روانه دارید شاید مقبول حاصل شود. در مورد نویسنده ها نیز چرا نیاید به کسروی که ضمن داشتن انتقادات از رضا شاه از ارادتمندان او بود رجوع کرد؟ شاملو یک شاعر و هدایت یک داستان سرا بود. آنها الزاماْ تحلیلگر سیاسی نبودند. آیا از روابط تنگاتنگ هدایت با حزب توده و کیانوری قافلید؟ آیا فراموش کرده اید که شاملو در نهایت سهل انگاری شعری برای تروریستی چون خسرو روزبه نگاشت؟ آیا اینها هستند نمونه های شما برای ارائه افکار به اصطلاح روشنفکران ایران؟ چرا به سوال بنده در کامنت ۲۴۰۵۷، که ثابت میکند که ارتجاعی فکر کردن به اصطلاح روشنفکران ایران ربطی به خاندان پهلوی ندارد، پاسخ نمیدهید؟ شما سوال میکنید چرا حکموت پهلوی هنوز مثل زخم هرچندکاه سر باز می کند.
بسیار در حریتم که چگونه این سوال را نمیفهمید! در سال ۵۷ با یک دنیا بوق و کرنا و ارائه داستانهای دروغ یک جریان سیاسی ارتجاعی را بر ضد خاندان پهلوی و به نفع یک جریان ارتجاعی فاشیستی مذهبی بوجود آوردید. آدمهای ساده لوحی مثل بنده هم که در دوران نوجوانی بودیم به دنبال این موج راه افتادیم. همه باور داشتیم که پهلویها به زباله دان تاریخ رفتند و دیگر اثری از آنها نیست. امروز بعد از فروکش کردن آن آتش خانمان برانداز گروه بسیار زیادی از هم نسلهای من و نسل آینده، با توجه به اسناد و مدارک، به این نتیجه رسیده اند که نسل گذشته در مورد ماهیت خاندان پهلوی لااقل ۹۰ درصد دروغ گفته. ما امروز خواستار پاسخگویی به این دروغگوییهای هستیم و افرادی چون شما نیز متاسفانه همان حرفهای بی اساس سال ۵۷ را تکرار میکنند. تو گویی که تصمیم گرفته اند همچنان در دنیای مجازی خود اسیر بمانند. این است مشکل من با فردی چون شما.
۲۴۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : سروش ع

عنوان : حیرت
آقای امید عزیز،
یادتان باشد ما انقلاب مشروطه را تجربه کردیم که تمام رسوبات خفقان و اختناق را دور بریزیم و این مثل نیزه توی چشم دولت فخیمه می رفت. بعد از شکست قرار داد وثوق الدوله و خودکشی کلنل فضل اله خود و دعوت وی مبنی بر خودکشی دست جمعی روشنفکرن، سیاست انگلیش در ایران بکلی عوض شد . دستاوردهای انقلاب می بایستس باطل شود. لذا دولت انگلیس به تکاپو افتاد .ابتدا تصمیم که در ایران جمهوری ایجاد و سید ضیا را به مقام ریاست جمهوری منصوب کند.. با توجه با غلیان جامعه و تداوم جو انقالابی مشوطه طلبی، از آنجا که دولت جمهوری نمی توانست متضمن تامین منافع دولت انگلیس در آینده باشد و حضور شخصیت هایی مانند مصدق و احتمالا قوام السطنه می توانست زمام امور را از دست انگلیش خارج کند، ایرونساید و ریپرترها وارد صحنه شدند. ایرانی مقتدر و آراسته به زرق و برق ناسیونالیستی و "پیشرفته" میان روسیه و خلیج فارس لازم بود. و این وظیفه به رضا شاه محول شد.
چرا درک این قضیه اینقدر مشکل است. چرا اینهمه بهم دشنام می دهید؟ چرا حکموت پهلوی هنوز مثل زخم هرچندکاه سر باز می کند.
به ادبیات مراجعه کنید مفاخرما که شما آقایان سلطنت طلب هم به آنها می نازید (هدایت، شاملو و....) از زمان درخشان پهلوی شما بعنوان روزگاری تاریک دم می زنند. آنها هم مثا اپوزیسیون "خائن بودند"؟ به حزب توده کاری نداشته باشید،یک قلم غیر وابسته در خدمت پهلوی نمی بینید. حتی خانلزی اعتراض می کند ودشنام می دهد.
دوستان تاریخی به قضیه نگاه کنید نه در محدوه ی عمر خود. این دفاع شما از انگلیس و عواملش حیرت انگیز است!
۲۴۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : با درود فراوان خدمت جناب پرسشگر

عنوان : با درود فراوان خدمت جناب پرسشگر
با درود فراوان خدمت جناب پرسشگر باید عرض کنم که مسئله بسیار خوبی را مطرح کردید. مسائل باید در زمان و مکان خود مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. در زمان رضا شاه در کجای دنیا دموکراسی وجود داشت که ما میخواستیم دومیش باشیم. در تمام آسیا وضع به مراتب بدتر از ایران بود. در روسیه خفقان بلشویکها به سرکردگی جنایتکاری بنام لنین و بعد از او استالین مردم بینوا را از زندگی ساقط کرده بود. در اروپای شرقی و مرکزی نیز هرج و مرج بیداد میکرد تا سرانجام جنبشهای فاشیستی بر این کشورها فایق شدند. در انگلستان و آمریکای شمالی نژاد پرستی بیداد میکرد. بروید و تاریخ کشتار سیاهها را حتی تا بعد از جنگ دوم جهانی بخوانید. در چنین شرایطی آیا نباید از این داعیان سرخ اندیش آزادی سوال کرد که در زمان رضا شاه کدام کشور دارای حاکمیتی دموکراتیک بود که ما میخواستیم دومیش باشیم؟
۲۴۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

    از : امید

عنوان : حرف شما نه ارزان بلکه بی ارزش است!
آقای حمید زرگری این چه بیماری است که شما منجمدان در گذشته به آن دچارید. همه چیز در دید شما سیاه و سفید است و یک فرد یا مطلق خوب است یا مطلق بد. اگر انگلیسیها حرفی زدند که به مزاج شما خوشایند آمد آنوقت صد البته بدون هیچ شک و شبهه ای مورد قبولتان است. ولی اگر خدای ناکرده حرفی زدند که مورد قبول شما نیست آن موقع باید با هزار اگر و اما به آن نگریست و گفت که "بله سیاست انگیس پیچیده تر از آن عمل می کند که دریافتنش آسان باشد". نه دوست عزیز بهتر است بگویید که دریافت نظر مخالف برایتان سخت است حتی اگر با دلیل و مدرک باشد.
آقای محترم کسی از آقای مجد نمیترسد. واقعیت این است که بر اساس مدارک موجود و بر اساس نظر کارشناسان مسائل تاریخی ایشان دروغ میگوید یا بقول یکی از کاربران تاریخ فروش است. حال شما و دوستانتان هر جور مایلید فکر کنید (و یا بقول خودتان هر چه که دریافتش برایتان راحت است دریافت کنید). شما میگویید که رضا شاه سانسور و خفقان را در ایران پایه گذاری کرد. واقعاْ زهی "اعتماد به نفس!!". شما و دیگر ایدئولوژی زده ها جوری صحبت میکنید که تو گویی ایران قبل از رضا شاه یک بهشت برین بود و این رضا شاه بود که دیکتاتوری را در ایران اختراع کرد. نه دوست عزیز جنین نیست. بقول خودتان بروید مطالعه کنید. بروید تاریخ را بخوانید و از جنایات محمد علی شاه قاجار آگاه شوید. بروید و بخوانید که ملا و مقتدای جنبش ضد پهلویها محمد مصدق چگونه در خاطراتش از مراتب بندگی و جان نثاری خود به این پسرخاله خونخوارش صحبت میکند. بروید قانون اساسی مشروطه را بخوانید که چگونه به آخوندها برای تصویب قوانین حق وتو میدهد و زنان را در کنار دیوانگان و مجرمین از حق تعیین سرنوشت باز میدارد. بروید و مطالعه کنید که چگونه آخوندها در آن زمان در دادگاههای اسلامی حکم سنگسار و دست بریدن و پابریدن میدادند و این رضا شاه مستبد قلدر بود که جلوی اینکار را گرفت. البته خدا را شکر که به لطف انقلاب مترقی ۲۲ بهمن که به همت شما و امثال شما در ایران بوجود آمد ما مجدداْ از موهبت دادگاههای اسلامی بهرهمندیم! بله آقای محترم کسی نمیگوید که رضا شاه دموکرات بود. ولی چنین نیست که او مبتکر دیکتاتوری در ایران باشد. در حقیقت کلیه جریانات مخالف پهلویها به مراتب زورگوتر از پهلویها بودند و هستند. آقای محترم شما آزادید هر چه که دوست دارید فکر کنید ولی شایسته نیست برای اعمال نظراتتان دست به وارونه جلوه دادن حقایق بزنید. این همان مسئله ایست که نسل جوان امروز ایران مد نظر دارد و صرف نظر از مشروطه خواه و یا جمهوریخواه بودن بر خلاف شما با دیدی باز به عملکرد پادشاهان پهلوی نگاه میکند. بله آقای حمید زرگری حرف ارزان است بخصوص اگر همچون اظهارات شما بی پایه و اساس باشد.
۲۴۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست