یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تاریخ هجری مسلمانان از چه زمانی شکل گرفت؟ - ب. بی نیاز (داریوش)

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی کبیری

عنوان : بابا ایوالله!!
تصورم این بود که این جناب امیر خلیلی بعد از مشاهده ی اطلاعیه ی دانشگاه مونستر، خجالت زده شده و شاید بخود آید. ولی بعضیها خجالت را خورده و آبرو را قی کرده اند. شایسته است خوانندگان محترم ملاحظه کنند که چه کسانی دارند برای ما تاریخ مینویسند؟!

این آقا در همین پائین صفحه ی حاضر چنین داد سخن میدهد:

« از طرف دیگر پروفسور Kalisch ، استاد رشته اسلام شناسی ( آلمان)، بعد از اینکه به واقعیت تاریخی محمد شک کرد کرسی تدریس در دانشگاه را از دست داد...»

ملاحظه میکنید؟ میگوید " پروفسور Kalisch کرسی تدریس در دانشگاه را از دست داد"

ترجمه ی فارسی اطلاعیه دانشگاه مونستر در مورد پروفسور کالیش بشرح زیر است:

(( بیو گرافی کوتاه
پروفسور دکتر کالیش متولد سال ۱۹۶۶ در هامبورگ است. نامبرده در ۱۹۹۴ اولین امتحان را با موفقیت در دانشگاه هامبورگ گذراند. سه سال بعد، وی موفق به اخذ درجه ی دکترا از دانشکده حقوق و اقتصاد وابسته به دانشگاه فنی دارمشتادت آلمان با تز " منطق و انعطاف در متدولوژی حقوق قضای اسلامی" شد. در ۱۹۹۸، کالیش موفق به گذراندن دومین امتحان ازدانشگاه هامبورگ شده و در هامبورگ به شغل وکالت اشتغال ورزید...........از فوریه ۲۰۰۵ تا ژوئن ۲۰۱۰ در سمت رنیس بخش مطالعات اسلامی در مرکز مطالعات ادیان بوده است. از ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰ ، نامبرده در سمت پروفسور (استاد) در رشته ی "تاریخ انتلکتوئل خاورمیانه در اواخر عصر باستان" در دپارتمان زبانشناسی، مشغول به تدریس میباشد.))

توجه میفرمائید؟ دانشگاه اظهار میکند که پروفسور کالیش در سمت استاد (پروفسور) هنوز هم مشغول تدریس در آن دانشگاه است. ولی همچنانکه حضرت دکتر مسعود امیر خلیلی در پائین همین صفحه مدعی شده است، "پروفسور کالیش کرسی تدریس در دانشگاه را از دست داده است!!"

سپس در پاسخ به انتقاد من راجع به دروغگوئیش، حرفش را عوض کرده و چنین میگوید:

« در رشته زبان شناسی ( Philologie) تدریس می کند.» در صورتی که دانشگاه اعلام کرده است که پروفسور کالیش در رشته ی "تاریخ انتلکتوئل خاورمیانه در اواخر عصر باستان" در دپارتمان زبانشناسی، مشغول به تدریس میباشد. تفاوت دو جمله را ملاحظه میکنید؟ واقعاً که...

واقعاً مایه ی تعجب و حیرت است وقتی مشاهده میکنیم که همچه اشخاصی لقب دکتر را پشت اسمشان یدک کشیده و برای ما تاریخ مینویسند!! شرم و خجالت هم خوب چیزیست اگر بعضیها داشته باشند!!
۵٣۰٣۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ فروردين ۱٣۹۲       

    از : احمد احمدی

عنوان : این همه نتیجه ی سرسری بودن است
به همه ی خواننده گان، از جملی سرکار کبیری

این ها همه نتایج سرسری بودن است و انسانهای سرسری همیشه عصبی هستند و افترا می زنند.
اینکه محمد وجود داشته یا نه، اینکه اسلام از ایران برخاست یا توسط سازمان سیا و از سیاره ی مریخ به کره ی زمین آمد، اینها همه اش حدس و بحث است که می تواند بصورت شیرین صورت بگیرد. ولی آدم اینقدر سرسری نباید باشد که تا کسی از کتابی انتقاد کرد، با چماق "۲۰۰ میلیون" نفر این کتاب را تائید کرده اند، بحث ها را کشت.
بخش دوم مقاله آقای بی نیاز متشر شده است و من دیگر در اینجا کامنتی نمی نویسم.
امیدوارم بحثها در مورد بخش دوم دوستانه تر، شفاف تر و لذت بخش تر ادامه یابند.

با درود فراوان
۵٣۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۲       

    از : احمد احمدی

عنوان : Fall Kalisch & Entlassung
من که مطالب و اطلاعات و بحث های مربوط به اخراج وی را در شبکه پیدا کردم.
با کمی جستجو می توان این داده ها را یافت.
۵٣۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۲       

    از : احمد احمدی

عنوان : _۲_Fall Kalisch
http://www.balkanforum.info/f۲۶/islamprofessor-entlassen-۳۳۶۹۹
۵٣۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۲       

    از : مسعود امیرخلیلی

عنوان : Kalisch
آقای کبیری
من نوشته بودم که کرسی استادی را از Kalisch گرفته اند که خود شما نیر به آن اشاره کرده اید :

" Ehemaliger Lehrstuhlinhaber für Religion des Islam "
" Ehemaliger " این معنی را می دهد که Kalisch قبلا کرسی (Lehrstuhlinhaber) داشته و الان ندارد، اما چون Kalisch پروفسور و کارمند است دانشگاه نمی تواند او را احراج کند. اما همانطور که نقل قول شما به زبان آلمانی به آن اشاره می کند امروز Kalisch نه به عنوان پروفسور اسلام شناسی بلکه:
"Seit dem ۲۴. Juni ۲۰۱۰ hat er die Professur für Geistesgeschichte im Vorderen Orient in nachantiker Zeit am Fachbereich Philologie"
در رشته زبان شناسی ( Philologie) تدریس می کند.

آقای کبیری خیلی تشکر از این نقل شما به زبان آلمانی که گفته منرا تایید کرد.
۵۲۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : علی کبیری

عنوان : انتشار مطالب نادرست!
آقای خلیلی

بر اساس اطلاعات امروزِ دانشگاه MÜNSTER در مورد پروفسور Kalisch که لینک آن در زیر آمده است:

http://www.uni-muenster.de/GGVO/MitarbeiterInnen

ایشان هم اکنون در آن دانشگاه مشغول به تدریس میباشند. اطلاعیه دانشگاه به زبان آلمانی در مورد ایشان بشرح زیر است:

Prof. Dr. Sven Kalisch

Professur für Geistesgeschichte im Vorderen Orient in nachantiker Zeit
(Ehemaliger Lehrstuhlinhaber für Religion des Islam)

Telefon: +۴۹ ۲۵۱ ۸۳-۲۶۱۱۹

E-Mail: kalisch@uni-muenster.de

تحصیلات دانشگاهی و سابقه ی کار kalisch در دانشگاه MÜNSTER، بر طبق همان لینک بالا بشرح زیر است:

Kurzbiografie

۱۹۶۶ ist Prof. Dr. Sven Kalisch in Hamburg, Deutschland, geboren. ۱۹۹۴ legte er sein erstes juristisches Staatsexamen an der Universität Hamburg ab. Drei Jahre später folgte die Promotion am Fachbereich Rechts- und Wirtschaftswissenschaften der Technischen Hochschule Darmstadt, Deutschland, mit dem Titel "Vernunft und Flexibilität in der islamischen Rechtsmethodik". An der Universität Hamburg legte Sven Kalisch ۱۹۹۸ sein zweites juristisches Staatsexamen ab und war bis ۲۰۰۱ als selbstständiger Rechtsanwalt in Hamburg tätig. ۲۰۰۲ folgte seine Habilitation im Fach Islamwissenschaft an der Universität Hamburg mit dem Titel "Fiqh und Uṣūl al-fiqh in der Zaidīya – Die historische Entwicklung der Zaidīya als Rechtsschule". Von Februar ۲۰۰۵ bis Juni ۲۰۱۰ war Prof. Dr. Sven Kalisch Lehrstuhlinhaber für Religion des Islam am Centrum für Religiöse Studien. Seit dem ۲۴. Juni ۲۰۱۰ hat er die Professur für Geistesgeschichte im Vorderen Orient in nachantiker Zeit am Fachbereich Philologie

در یادداشتهای زیر بکررات بطور مستقیم و غیر مستقیم به شما تذکر داده ام تا از تبلیغ مطالب نادرست خودداری کنید که متأسفانه چنین نکردید. اطلاعیه ی بالا در مورد Kalisch نیز از جمله تبلیغ همین اطلاعات نادرست از جانب شماست. بنابراین من با شمادیگر بحثی ندارم.
۵۲۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : احمد احمدی

عنوان : نتیجه گیری من
سرکار کبیری،

تنها نتیجه ای که من از نوشته های شما گرفته ام این است که شما انسانی افواهی هستید که کمتر کتاب خوانده اید و بیشتر نام کتابها را یادداشت کرده اید که چند نفر روی آن کار کرده اند. می دانید چند قرن است که چند نفر روی تورات و انجیل و قرآن کار کرده اند؟ و چند میلیون نفر به آن باور دارند.

شما انسانی عصبی و متعصب و متاسفانه کند ذهن هستید و نوشته های دیگران را بدرستی نمی خوانید.
بیش از این ارزشی در برخورد به شما نمی بینم. ولی:

لیلی واقعا مرد بود یا زن؟

من، هم در "مرد" بودن شما تردید دارم، و هم در "زن" بودن لیلی!

حالا حالی تان شد؟
۵۲۹٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : مسعود امیرخلیلی

عنوان : ” ۱۹ استاد دانشگاه ”
آقای کبیری
اول، این واژه ” مع الفارق ” چه معنی را می دهد. اینکه ” ۱۹ استاد دانشگاه ” یک موضوعی را تایید کنند دلیل به درستی آن نیست. استاد دانشگاه شهر مونستر ( آلمان)، انگلبرت وینتر و بئاته دیگناس ( امریکا) که کتاب " روم و ایران " را نوشته اند به جنگ افسانه ای یرموک ، بین بیزانس و اعراب، در سال ۶۳۶ باور دارند. بیش از ۹۰ درصد از استاد های اسلام شناس در اروپا تاریخ طبری (اسطوره طبری) را درست می دانند. از طرف دیگر پروفسور Kalisch ، استاد رشته اسلام شناسی ( آلمان)، بعد از اینکه به واقعیت تاریخی محمد شک کرد کرسی تدریس در دانشگاه را از دست داد.
علم تاریخ جزو علوم انسانی است و نه علوم طبیعی که نظریه ها در آزمایشگاه به اثبات برسند و دیگر کسی نتواند آنها را رد کند. و در خاتمه، فکر نمی کنم این ضرب مثل شما: " تخم مرغ دزد شتر دزد میشود،" ربطی به گفتمان ما داشته باشد.
۵۲۹٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : علی کبیری

عنوان : با منطق و ادب سخن بگوئیم!
جناب آقای احمدی

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/سخن شناس نئی جان من، خطا اینجاست!!

بی پرده باید به شما یادآوری کنم که در سخن شما استدلالی مشاهده نمیشود تا براساس آن قابل پاسخگوئی باشد. ولی لازمست چند نکته را یادآوری کنم:

۱- آیا از نظر منطقی درست است قبل از آنکه کتابی را خوانده باشیم، در باره ی آن به قضاوت بنشینیم؟ من در این نوع قضاوت هیچگونه استدلالی چه منطقی و چه بی منطق، نمی بینم.

۲- آقای امیر خلیلی قبلاً از کارِ هویلند راجع به تاریخِ نقل گفتاری از سوفرونیوس ایراد وارد کرده اند. عین اظهار ایشان در همین پائین صفحه قابل مشاهده است که میفرمایند «...هویلند نگفته است که در چه تاریخی این سند نوشته شده است...» در پاسخ به ایشان پیشنهاد کردم ( پیشنهاد کردم نه گرد وخاک!) که رابرت هویلند هم دارای ایمیل دانشگاهیست و هم در فیسبوک است. شایسته است قبل از قضاوت در باره ی کار او که چرا دقیقاً به تاریخ خبر اشاره نکرده یا هر انتقادی که به کار او وارد است، با او تماس بگیرید و اگر پاسخ منطقی دریافت نکردید، سپس به قضاوت بنشینید. آیا این پیشنهاد غیر منطقی بود؟ رابرت هویلند یک آدم زنده است و انتقاد هم به کارِ او وارد است. تکرار میکنم، انتقاد به کار او وارد است. تازه، کارِ چه کسی بی نقص و ایراد است؟ آیا گرد وخاک کرده ام؟

۳- به نتیجه گیری ایشان انتقاد کردم که مقایسه ی بین یک کتابی که خوانده اید و کتاب دیگری که نخوانده اید، منطقی نیست. آیا این انتقاد من بی مورد است؟ عنوان کتابی که آقای امیر خلیلی خوانده اند، " اسلام از دید دیگران" است. حالا اگر جناب امیر خلیلی در باره ی این "موضوع" کتابی مینوشتند، آیا قرار بود نظر خودشان را ابراز دارند یا نظر دیگرانی را که در آن کتاب آورده اند؟ طبعاً جریر طبری هم یکی از آنها است. اما اینکه طبری مثلاً دو سده پس از ظهور اسلام، تاریخ نوشته است، بحث دیگریست و کسی که در باره ی موضوع بالا مینویسد، حق ندارد دید خودش را هم در آن دخالت دهد. مگر اینکه عنوان کتاب فی المثل " بررسی و نقدِ اسلام از دید دیگران" باشد. امیدوارم نظرم را به روشنی توضیح داده باشم.

۴- استدلال ایشان با انگشت گذاشتن بر روی یک مورد از کتاب " اسلام از دید دیگران،" و تعمیم آن به کیفیت کار هویلند در کلیه ی موارد، ازنوع مغالطه ی " آزمایش یک جزء از کل و تعمیم نتیجه ی آن به کلّ" است. این نوع استدلال از جنبه ی منطقی ایراد دارد. مثل اینکه مثلاً ما آمار بگیریم که اهالی یک کوچه همه دزد و قداره کش هستند. پس نتیجه اینکه اهالی آن محل همه دزد و قدار کش میباشند. این نوع نتیجه گیری منطقی نیست. از نظر حساب احتمالات و آمار ریاضی نیز این نوع نتیجه گیری علمی بحساب نمیآید.

حال اگر آقای امیر خلیلی، به مطالب کتاب "اسلام از دید دیگران" مظنون هستند، بهتر است تا در این باره مقاله ای تهیه کرده و بطور مستند آنرا مورد انتقاد قرار دهند. من که وکیل وصی رابرت هویلند نیستم. تلاش من در اینجا اینست که از طریق مباحثه موفق به یافتن بهترین راه حل شویم.

۵- فرموده اید « روشهای شما غیر قابل قبول هستند و من در رفتار شما ناهنجاری های زیادی را مشاهده می کنم. از گردو خاک کردن بر سر تعداد صفحات یک کتاب تا دادن آمار تعداد "پرفسور"هائی که روی "قرآن" های شما کار کرده اند و...»

انتقاد شما را هنگامی وارد میدانم که "ناهنجاری های زیاد" مرا که مشاهده کرده اید، مورد بمورد اشاره کنید تا از این منبعد نه تنها از "گرد وخاک کردن" خودداری کنم، بلکه تشکر وامتنان خودم را هم نسبت به شما که مرا به راه راست هدایت کرده اید، ابراز دارم. من که ادعا نکرده ام حرفهایم آیه های نازل هستند. ضمناً من کجا اظهار کرده ام که "پروفسور" هائی بر روی "قرآن" من کار کرده اند؟ لطفاً مدرک ارائه کنید. بنظر میرسد ذهن شما " Selective "است. ولی اگر با بررسی متن نوشته ی آقای بی نیاز، غرور تاریخدانی شما را جریحه دار کرده ام، حتماً مرا خواهید بخشید که بخشش از بزرگان عملی بس پسندیده است.

۶- فرموده اید « بنظر می رسد که شما خود با عالم ارواح ارتباط دارید و دائما به افراد اتهامات واهی می زنید:
"...لطفاً ابتدا کتاب را مطالعه کرده و سپس در باره ی آن نظر ابراز فرمائید...." »

خب. پس بیآئیم و مطابق خواسته ی شما از آقای امیر خلیلی چنین تقاضا کنیم:
«...لطفاً کتاب را مطالعه نکرده و در باره ی آن نظر ابراز فرمائید...»
آیا این پیشنهاد مطابق میل و خواسته ی شماست؟!

۷- فرموده اید «حیف است که شما خود را قاطی بحثی می کنید که خود دنبال هیچ حقیقتی نیستید و دائما از آنچه که موجود است دفاع می کنید. »

با عرض معذرت، همه ی ما چند روز است که داریم قصه ی لیلی و مجنون را میگوئیم، حال شما آمده اید و از ما سئوال میکنید که آیا لیلی مرد بود یازن؟! تازه همانقدر که شما محق به بیان نظرتان هستید، من هم حق دارم نظرم را در اینجا بیان کنم. ولی بنظر میرسد که شما هنوز پیام را نگرفته اید. منظور از این مباحثه ها، نزدیک شدن به واقعیت است و نه "حقیقتی" که شما بیان داشته اید. بین واقعیت و حقیقت به اندازه ی یک جهنم فاصله وجود دارد. حقیقت تنها در ذهن شما یا در ذهن دیگران است. ولی واقعیت آن چیریست که همه ی ما در پی نزدیک شدن (نسبیت) به آنیم. اسلام در بیشتر از ۱۴۰۰ سال پیش ظهور کرده و ما اکنون داریم به ۱۴۰۰ سال قبل نقب میزنیم. امیدوارم که زیر آوارِ تاریخ له ولورده نشویم.

۸- فرموده اید « برایتان کمی تردید آرزو می کنم. »

منهم برای شما غوطه ور نشدن در گرداب مغالطه را آرزو میکنم.
۵۲۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : احمد احمدی

عنوان : روشهای شما غیر قابل قبول هستند
آقای کبیری،
روشهای شما غیر قابل قبول هستند و من در رفتار شما ناهنجاری های زیادی را مشاهده می کنم.
از گردو خاک کردن بر سر تعداد صفحات یک کتاب تا دادن آمار تعداد "پرفسور"هائی که روی "قرآن" های شما کار کرده اند و...

بنظر می رسد که شما خود با عالم ارواح ارتباط دارید و دائما به افراد اتهامات واهی می زنید:
"...لطفاً ابتدا کتاب را مطالعه کرده و سپس در باره ی آن نظر ابراز فرمائید...."

این رفتار چه معنائی دارد.
خود شما یک مثال دیگر بزنید و از آقای امیر خلیلی بخواهید که آن مثال را برای شما روشن نماید.
شما که قصد ندارید در اینجا یک کرسی دانشگاه افتتاح نمائید و "سکه" دریافت کنید؟

حیف است که شما خود را قاطی بحثی می کنید که خود دنبال هیچ حقیقتی نیستید و دائما از آنچه که موجود است دفاع می کنید.

برایتان کمی تردید آرزو می کنم.

احمد احمدی
۵۲۹۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ فروردين ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست