از : مرد بارانی
عنوان : عطسه آسمان!
آتش سیگارت
آنگاه که
زبانم را سوزاند
تنها تف روزگار بود که نجاتم داد !
مغناطیس زمین
زنجیری از واقعیت
به پایم بست
سر به بالا بردم
حفره ای عمیق در آسمان
بلعیدم !
عطسه آسمان
اما به ناگهان
به زندگی پرتابم کرد
و رقصیدم با زمان
در نجوای صدای تو
که دوستش داری !
٣۵۴۵ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣٨۷
|