سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقش چپ در حوادث مرداد ۳۲ - محمدعلی عمویی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حسین علمی

عنوان : نقد مارکسیستی
دوست گرامی انوشه هاتفی در پست خود نظر من را جویا شده ست. نمی دانم ایشان نطر من را در باره ی بعضی فرازهای سخنرانی آقای محمد علی عموئی که ایشان نقل قول کرده اند خواسته یا در باره ی کل سخنرانی یا در باره نقش حزب در کودتای ۲۸ مرداد یا بطورکلی کودتای ضد دولت ملی دکتر محمد مصدق .

با کمال تواضع به اطلاع خانم هاتفی میرسانم که اینجانب مشکل را در برخورد "بلشویکی" آقای عموئی می بینم.

در فاصله ی زمانی ۲۰تا ۳۲ که بهترین دوره ی تمرین دموکراسی در ایران بوده مجموعه ای از جریانات سیاسی و مذهبی برای اهداف خود رقابت نمودند و بدیهی ست که دارای نکات مثبت و منفی و فاجعه بار در خود داشته ست. من کار ی به فدائیان اسلام و کاشانی ندارم - تکلیف دربار هم روشن بوده ولی درباره ی نیروهائی مثل قوام و سید ضیا و نظائر آنها را که تمایلات انگلیسی یا آمریکائی داشته اند را با یک "مزدور" خطاب کردن در تمرین دموکراسی صحیح نمی دانم نمی دانم چون این می تواند باعث تلافی جوئی گردد و آنها هم به توده ای ها بگویند "جاسوس" شوروی که گفتند. ! ببینید هنوز امروز هم آقای عموئی با همان ادبیات برای جوانان ما حرف میزند.

آقای عموئی می تواند با نقل قول هایی از تمام آن "مزدوران " که اسامی آنها را ردیف کرده به ما نشان دهد که آنها چگونه نیروهائی بودند و چگونه میخواستند برای "اربابان " خود "خدمت " کنند. وگرنه من نوعی در این روزگاز بهیچ دلیل در باره آدم هائی که اصلا آنها را نمی شماسیم از طریق موضع گیری آقای عموئی قضاوت کنیم.

برای اینکه خیالتان را راحت کرده باشم می توانم بگویم که آرزو می کنم که یک روز حزب توده پروژه ای را تهیه کند که از نو و از مارکسیسم به مسائل تاریخی ایران نگاه کند نه از مارکسیسم - لنینیسم .

به نظر من حزب توده اگر به عنوان یک حزب مارکسیستی به ایران بعداز جنگ دوم برخورد کند شاید به برنامه تخیلی دیگری دست یابد که رابطه ی انترناسیونالیستی خود با شوروی را کمرنگ تر نماید و موضع ضد امپریالیستی هم رقیق تر و در عوض مبارزه برای آزادی - استقلال و پیشرفت و ترقی ایران عقب مانده در آن زمان تحت الشعاع قرار میگرفت.

در این زمینه تمام نیروهای چپ و راست - ملی و مذهبی اشتراکات بیشتری برای ترقی ایران داشتند و امکان این بود که بعضی سیاست ها به مذاق نیروهای مرتجع اصلا خوش نیاید و لی نیروهای سکولار اعم از طرفدار سوسیالسم ( نمونه ی موجود آن زمان شوروی ) و طرفداران سرمایه داری غرب می توانستند برای پیشرفت جامعه آنروز ایران از طریق تدوین قوانین مدرن برای بسیاری فعالیت های مفید که بعدا از طریق اصلاحات شاه انجام شد زمینه سازی برای ایجاد ایران آباد و آزاد گردند.

فراموش نکنیم که در کشور های اروپائی چپ ها علیرغم تاثیری که انقلاب اکتبر بر آنها هم گذاشته بود توانستند روابط ملی و بین المللی خود را بهتر تنطیم کنند و مستقل از حزب کمونیست شوروی به فعالیت خود ادامه دهند. اردوگاه شوروی با "انگ" کمونیست های اروپائی آنها ایزوله میکرد.
آیا واقعا احزاب کمونیست فرانسه یا ایتالیا مارکسیست نبودند؟

نتیجه :

برخورد با اتفاقات و عملکردها ی حزب توده نباید با دید و نیت آن روز های حزب بررسی شود. اگر با دید نوینی که از مارکسیسم الهام گرفته شده با عملکرد ها و مواضع آن دوره بر خورد کنیم بخشی از چپ روی ها یا سکتاریسم ها برجسته خواهد شد این به نفع تاریخ جنبش کمونیستی ایران ست و حزب توده نشان خواهد داد به مارکسیسم پای بند ست و برای سوسیالیسم به مبارزه ادامه خواهد داد. بدیهی ست که این کاریست بزرگ و مربوط به حرب توده من کوچکتر از آنم که در این باره ادعائی نمایم.
۴۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣٨۷       

    از : انوشه هاتفی

عنوان : کمی جدی باشیم
کمی جدی باشیم!!
پس از ۵۵ سال که بنظر میرسد «آقای عموئی برای آخرین بار نشان داد که همچنان بر سر مواضع بلشویکی خود قرار دارد ( علی الوندیان) » مطالبی را درباره کودتای ۲۸ مرداد مطرح می کند. تا قبل از ارسال این نظر، طی ۳ روز نسبت به مقاله عموئی ۴۶ نظریه ارسال گردید در حالی که برای سایر مقالاتی که همزمان بر روی سایت گذاشته شد چنین آماری را شاهد نیستیم. اهمیت این سخن از آن روی است که شاید، تاکید دارم شاید هنوز برای چپ در ایران تاریخ سیاسیش در ابهام قراردارد. هیچ کس نظر خود را راجع به مسائل طرح شده نمی گوید. شاید فقر اطلاعات و یا بهتر بگویم فقر اسناد قابل دسترس دلیل این مسئله باشد. عیار اکثر نظرات، بیش از آن چه تاکنون از فردای ۲۸ مرداد عنوان شد نیست. اما در سالهای اخیر تلاش مختصری صورت گرفته که بنظر میرسد دوستانی که اظهار نظر کردند از آن بی اطلاع هستند. یا به خود زحمت نداده اند که در پی واقعیت های تاریخی موضوع مورد بحث پی جوی این اسناد جدید باشند. مع الوصف بیاید به این سوالات پاسخ دهیم.
«احزاب و شخصیت‌های ملی با توجه به حسن نظری که به ایالات متحده داشتند». آیا داشتند یا خیر؟
«۱- گرایش آمریکا دوستی حاکم در جبهه ملی، ۲- موضع ضد کمونیستی اکثریت قریب به تمام آنها بود، و این حالت نمی‌توانست در نگرش و تحلیل‌های سیاسی حزب بی‌تاثیر باشد.» آیا این مطلب صحیح است یا خیر؟
«سوابق وزرای معرفی شده در کابینه رسواتر از آن بود که بتوان امیدی به سیاست‌گذاری‌های آن بست. مخالفت حزب توده ایران با آن کابینه مستند به سوابق همکاری یک‌یک وزرا با سیاه‌ترین جریانات تاریخ ایران بود که هم اکنون اسناد آن در نشریات موجود در کتابخانه مجلس و همچنین در مجموعه«اسناد خانه سدان» که از خانه مظفر بقایی به دست آمد در دسترس است.» آیا عموئی تهمت و افترا میزند؟
«بسیاری از عناصر جبهه ملی، شرکت‌کنندگان در نشست‌های دبیر سفارت آمریکا، رفته رفته چهره واقعی خود را عریان ساختند. عناصری چون مظفر بقایی، حسن مکی، ابوالحسن حایری‌زاده، عمیدی نوری و دیگران که بیش از همه سنگ ملی‌گرایی و مصدق خواهی را به سینه می‌زدند چنان از مواضع مصدق و چند یار نزدیکش فاصله گرفتند که در مخالفت و مقابله با مصدق رفتاری حتی به مراتب زشت‌تر از مزدورانی چون جمال امامی در پیش گرفتند.» آیا عموئی کماکان دارد واقعیت ها را قلب میکند؟
«اشکال و ایراد ارزیابی حزب توده ایران، تعمیم سرسپردگی برخی شیفتگان دنیای سرمایه‌داری به تمامی جبهه ملی، از جمله دکتر مصدق و معدود یاران نزدیکش بود.» نظر دوستان جدی این بحث مثل آرش و یا حسین علمی چیست؟ منظور آرش از این که «ما باید خودمان را بشکافیم» چیست ؟
«در خاطرات دکتر شایگان می‌خوانیم که «صبح ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ از خانه به منزل دکتر مصدق می‌رفتم. در مقابل خانه دکتر مصدق دو جوان به من مراجعه کردند و از من خواستند که پیامی را از سوی حزب توده ایران به آقای دکتر مصدق برسانم. پیام را دریافت کردم و پس از دیدار دکتر مصدق، پیام را به او دادم. مضمون پیام حکایت از آمادگی حزب توده ایران برای دفاع از دولت مصدق و مقابله با توطئه کودتا، همراه با دیگر نیروهای مبارز می‌کرد»» آیا عموئی این مطلب را از سوی شایگان جعل کرده است؟
«به گفته مصدق در دادگاه، ساعت ۷ بعد از ظهر بیست و چهار مرداد خبر شروع عملیات کودتاگران از راه تلفن به مصدق داده می‌شود. در این خبر ساعت ۱۰ شب ۲۴ مرداد به عنوان ساعت شروع عملیات و اقدام نهایی آن را ساعت ۲۴ ذکر می‌کنند.» آیا باز هم عموئی این مطلب را از سوی مصدق جعل کرده است؟
«اما اسناد محرمانه وزارت خارجی ایالات متحد که در سال‌های اخیر منتشر شده است و نیز کتاب «خاطرات وتالمات» مصدق که بخشی از مبنای تحلیل و روایت رسول مهربان، نویسنده کتاب دوجلدی «گوشه‌هایی از تاریخ معاصر ایران»‌است روشنگرترین سند ابعاد گسترده توطئه نهم اسفند و شرکت فعال طیف وسیعی از مخالفان داخلی و خارجی مصدق یعنی، شاه و مجموعه دربار، مزدوران کهنه‌کار بیگانه، مرتدان جبهه ملی، به ویژه مکی، بقایی و کاشانی، سفیر کبیر ایالات متحد آمریکا، هندرسون و جاسوسان کارکشته انگلیسی و آمریکایی، چون مادام لمپتون، بدامن و وودهاوس را به دست می‌دهد.» ماجرای ۹ اسفند چه بود؟ آیا این مطلب عموئی صحت دارد؟
«حزب توده ایران طی اعلامیه‌ای در نهم شهریور ۱۳۳۱ دست به افشای نام توطئه‌گران زد و بار دیگر تشکیل جبهه واحد را تنها راه خنثی‌سازی توطئه‌ها اعلام داشت. نام سرگشاده ۱۶ شهریور بر مفاد اعلامیه‌ قبلی حزب تاکید داشت و از مصدق می‌خواست با استفاده از اختیارات و تکیه بر حمایت همه جانبه‌ مردم، با بازداشت توطئه‌گران، خطر توطئه‌ را خنثی‌ سازد.» آیا عموئی جعل تاریخ میکند؟
نتیجه!
«در تمام سالهای قبل از انقلاب با سرکوب سیستماتیک ساواک امکان تامل و رسیدگی به آنچه منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد وجود نداشت.» (محسن کوشا)
دوستان! ما که تا کنون نتوانستیم تاریخ معاصر سیاسی کشورمان را بدقت کنکاش کنیم، رسم انصاف نیست که با اظهارات ناقص ، سکوت در قبال اظهارات مغرض و ... نسل جدید را سردرگم و (بعضاً برای کسب نفع سیاسی مد نظر خود و یا حزب و سازمان خود) منحرف کنیم.
۴۰۵۴ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣٨۷       

    از : بهر ام

عنوان : لیبرال عامل است! این را ماههاست همه می دانند جز اخبار روز!
لیبرال از ماهها قبل به تخریب در بحث های این سایت مشغول است. همه کاربران این سایت این را میدانند و به محض ورود این بیمار به یکدیگر هشدار می دهند.
۴۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣٨۷       

    از : لیثی حبیبی --- م. تلنگر

عنوان : شکوه می کردم ز چنگ روزگار ..............
عمو بهروز عزیز سلام
اغلب آدم هایی که ویرانی فرهنگی را دامن می زنند خود با خود مشکل دارند. وگرنه اعتراض را که حق هر انسانی است و اگر بجا باشد بسیار سازنده است، می توان با کلماتی زیبا بیان کرد. به عبارتی دیگر : بیرون انسان نماینده ی درون آن است. در جنگ درون ، در چکاچاک میدان تن و جان ، خفته از اعماق به سطح می آید تا من ِ آدمی را به نمایش بگذارد.

شکوه می کردم ز چنگ روزگار
گفت با من آن پلنگ روزگار :
گر تو را بودی فراست اندکی
من نمی بستم به تو این شیشکی
چون تو در ویرانه ی اندیشه ای
دور گشته بی خبر از بیشه ای
چون به مرداب زمان رو کرده ای
زین سبب ها با لجن خو کرده ای
گر به اقیانوس شناور می شدی
یا که تو خورشید خاور می شدی
آرزویت آسمان بود ، موج بود
در بلندی ها تو را بس اوج بود
گر تو اینک گشته ای خوار و ذلیل
جستجو کن در درون خود دلیل
............................
۴۰٣۵ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣٨۷       

    از : بهروز مطلب زاده

عنوان : مگر توهین شاخ و دم دارد؟
دوستان عزیز سات اخبار روز!
خسته نباشید.اینکه سایت شما همه نظرات گوناگون را با گشاده روئی منعکس می کند بسیار نیکو و پسنده ا ست، اما به نظر می رسد که در نمایش دادن نوشته های " نظرات دیگران " که از سوی افراد مختلف به رشته تحریر در می آید بی دقتی به خرج داده می شود زیرا اگر شما به آن توضیح کوتاه خودتان که نباید به کسی توهین شود، اعتقاد داشته باشی نباید این ستون را مثل سفره حضرت عباس بگسترانید تا هر که هر چه دلش می خواهد در آن بگذارد. به نظرات نوشته شده از طرف کسی که خود را لیبرال می نامد نگاهی بیندازید تا مظور مرا متوجه شوید. مزخرفاتی که این آدم می نویسد اگر توهین نیست پس چیست؟ مگر توهین شاخ و دم دارد؟ نمیدام یعنی شما تصور می کنید حتی اراذل و اوباش و عوامل ریز و درشت آقای حسین شریعتمداری توپخانه چی هم حق دارند با نام مستعار مثلا " لیبرال " هرچه دل تنگشان می خواهد نثار این و آن کنند و کسی هم نگوید بالای چشمت ابروست زیرا که از طرف دیگرا ن متهم به غیر دمکرات بودن می شود. من به عنوان یکی از خوانندگان همیشگی سا یت اخبار روز خواهش می کنم اجازه ندهید این سشهت ارزشمند محل توهین، افترا و . . . به دیگران شود. پیروز باشید
۴۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣٨۷       

    از : آرش ...

عنوان : ای کاش ابی خاکباز ها زیاد بودند ، ای کاش ایران پر می شد از آن ها
برخوردی منصفانه ، همه جانبه و در نتیجه بسیار زیبا که کم دیده می شود.

خاک بازی می کند دُر دری
آفرین بر تو که چیز دیگری
۴۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣٨۷       

    از : ابی خاکباز

عنوان : زیرآبی
از «لیبرال» تقاضا می کنم که ادای روشنفکرا ن را در نیاورد . تو که هنوز آ گاهانه یا ناآگاهانه از واژه ی « چریک » استفاده می کنی بهتر ست وارد این بحث ها نشوی چون ممکن ست با جوابهای ناäواری روبرو شوی . تا اینجا یک پوزش رسمی به سازمان فدائیان اکثریت بدهکاری که بسیار با شلختگی برای آنها نامگذاری کردی .

اما در باره ی حزب توده ۱۳۲۰-۱۳۷۸ سئولات و اتهامات فراوانی از جانب حکومت ها و مخالفین حکومت وجود داشته و دارد که نمی توان از کنار آنها گذشت.

ادییات معاصر ایران هم سرشار از ستایش اعضای راستین حزب توده می باشد که وصله ای به آنها نمی چسبد. وارطان - کیوان - سیامک - آزرنگ - هاتفی - تیزابی - حکمت جو - رزم دیده و بسیاری دیگر - خسرو روزبه روزگاری سمبل مقاومت بود بعدا با اخبار یا اسنادی همه چیز مخدوش شد.

آقای عموئی آزاد ست در باره ی هر موضوعی که صلاح می داند سخنرانی کند. یا مطلب بنویسد. ولی اگر حزب توده و طرفدارانش بنا باشد تمام اتهامات ۵۸ ساله را « تهمت » و « شایعه» و « پرونده سازی » ارزیابی کنند دردی دوا نمی شود.

در ضمن وقایع بعداز انقلاب در تمام زمینه ها مورد کنجکاوی نسل جوان ست واقعا چگونه باید در باره ی عملکرد حرب توده بعداز انقلاب به بررسی نشست ؟ چرا توده ایها اینقدر در برخورد با
عملکرد های خود سعی می کنند دیگران را مقصر جلوه دهند. بالاخره شعار " این دست آمریکا ست که از آستین صدام در آمده " را توده ایها روی دیوار می نوشتند یا حزب الهی ها ؟ مخفی می نوشتند یا علنی ؟ بالاخره قاسملو مامور سیا بود یا نه ؟

چگونه بعداز ۳۰ سال هنوز حزب توده منتظر ست تا جریان حاکم که عقب مانده ترین جریانهای اجتماعی ایران را در خود سازمان داده تخم دو زرده نماید و ایران را بسوی ترقی و تعالی سوق دهد.

گذار جوامع سرمایه داری یا امپریالیستی غیر پیشرفته به سوسیالیزم با زور دگنگ « تز لنین » جواب نداد و روسیاهی آن ماند برای تمام عدالت خواهان که باید از اول شروع کنند و با بردباری
جبران مافات نمایند.

در پایان از آقای عموئی درخواست می کنم که مانند احزاب متمدن جهان با رقبای سیاسی برخورد مودبانه داشته باشند. ما باید یاد بگیریم که با راست و چپ و میانه بدون استفاده از واژه های «مزدور» و امثالهم در مجلس منتخب مردم به سیاستگزاری بپردازیم .

خانم ناهید خیرایی هم باید در این زمینه ها آاقی عموئی را یاری نمایند.
در همان اوائل انقلاب جوانان از واژه های توهین آمیز و غیر سیاسی حزب توده بشدت احساس انزجار میکردند. مثلا « تربجه های پوک » که چی ؟ باید شجاعانه از تمام آن برخورد های مخرب فاصله گرفت و از خود انتقاد کرد.

چرا تود ه ا یها فکر می کنند کمونیست های دیگر کشورهای جهان بخصوص اروپائی ها چیزی بارشان نیست ؟
۴۰٣۰ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣٨۷       

    از : لیبرال

عنوان : سیرک سیاسی چپ روسی را ببین که چه موذیانه صحنه بحث را از کودتای ۲۸ مرداد و نقش خائنانه حزب مزدور شوروی سابق و روسیه امروز به صحنه محاکمه چریکهای فدایی اکثریت تبدیل کرده۰
سیرک سیاسی چپ روسی را ببین که چه موذیانه صحنه بحث را از کودتای ۲۸ مرداد و نقش خائنانه حزب مزدور شوروی سابق و روسیه امروز به صحنه محاکمه چریکهای فدایی اکثریت ( یعنی دموکراتیک ترین بخش چپ ایران که در انزمان وجود خارجی نداشت ) و نقش ان در مبارزات و حوادث سالهای بعد از کودتا و انقلاب ۵۷ تبدیل کرده۰ یکی نیست بپرسد شما نظردهندگان که گریبان چریک اکثریت را گرفته اید( به خاطر مماشات با ج ا و حمایت از ان) پس چرا به این توده ایهای مزدور که دو بار پیاپی با رژیم های برامده از کودتا در سال ۳۲ و سالهای ۵۹ و ۶۰ علیه دموکراسی و حکومت قانونی مصدق بازرگان و بنی صدر متحد و همگام شدند چیزی نمی گوید۰ اکثریت حتی اگر اشتباه و خیانت کرد بعدا انتقاد کرد از مشی گذشته ۰ اما این توده ای جان بدر برده از دو رژیم دیکتاتوری (که به یک نوجوان با چند کتاب یا اعلامیه رحم نمی کردند ) هنوز نفرت عمیقش را به مصدق نمی تواند پنهان کند و ان داستان امپریالیسم امریکا و وطنفروشی به روسیه را۰
از اظهارات امروزش پیداست که در ان دوران علیه مصدق چه کرده اند۰
جالبتر اینکه از بینش سیاسی کاشانی نسبت به امریکا حمایت می کند۰
ایا دلیلی بهتر از این برای دست داشتن انها در کودتا می خواهید؟
۴۰۲٨ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : ف راستگو

عنوان : آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
از خود می پرسم این معمای مصدق چیست که هنوز دست از سرش برداشته نمی شود و حالا آقای عموئی بعد از پنجاه و پنچ سال یادش آمده که مصدق آمریکا دوست بوده است. از کرامات شیخ ما چه عجب شیره را خورد و گفت شیرین است. حالا افراد حزب وابسته به شوروی دو قورت و نیمشان باقی است. دزد می گوید، بگیرید دزد را. آقای محترم حالا که تمام اسناد کودتا بیرون آمده است و خود آمریکائی ها از این عمل زشت معذرت خواهی می کنند( رجوع کنید به سخنان خانم آلبریت در مورد دست داشتن دولت آمریکا در کودتا علیه مصدق) دیگر این بیانات برای چه و به چه منظوری؟!!. البته پاسخ روشن است یک سری جمع شده اند تا مفاخر ایران را بد نام کنند مهم نیست کی باشد عده ای به کوروش، داریوش و.... ناسزا می گویند، عده ای هم به امیر کنیر، مصدق و...ناسزا می گویند . آقای عموئی می خواهد وانمود کند مصدق یک جورهایی هم آمریکائی بوده است. عجب دوستدار آمریکائی که آمریکا علیه او کودتا می کند. استدلال را ببینید. بهتر بود آقای عموئی قدری از خیانات حزب توده و وابستگی این حزب به شوروی می نوشت تا سر مشقی برای آیندگان و نسل جوان باشد که بفهمند وابستگی و خیانات و جاسوسی برای کشور بیگانه ای چه مضراتی دارد و ایشان می توانست سرنوشت حزب توده و مجاهدین را بعنوان نمونه بیان نمایند تا درس عبرتی برای دیگران به شود. زیرا هر چه بسر ما می آید از این وابستگی و سر سپردگی به اجانب است و خیانت به سرزمین ایران و مردم ستمدیده این کشور است.در پایان باید گفت کودتای آمریکا از طریق ایرانیها صورت پدیرفت در غیر این صورت آمریکا قادر نبود علیه دولت مردمی ایران کودتا کند حتی اگر مصدق هم صعفهائی داشته باشد این عمل غیر ممکن بود. ولی افسوس : هرکه نآموزد ز درس روزگار هیچ نآ موزد ز هیچ آموزگار
۴۰۲۷ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

    از : حسین علمی

عنوان : برخورد با اندیشه شخص نه خود شخص
آقای الوندیان حرف های آقای عموئی و هر شخص دیگری می تواند "مملو" از " دروغ" و "توهین" در باره ی این یا آن مسئله یا شخصیت باشد.

اگر شما آنها را مشخص از داخل نوشته های آقای عموئی یا هر نویسنده ی دیگری به معرض قضاوت نگذارید ، فقط میشود کلی بافی و شعار گوئی و من خواننده از نظریات شما بهره ای نخواهم برد.

مثال در ۳۰ تیر ۷ ساله بودم و تمام خیابان های اطراف خانه ی ما در حوالی دروازه شمیران شعارهای مردم هنوز تو گوشم ست از جمله " خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق" و خیلی چیزهای دیگر .می گفتند جنازه ها را با تخته های پشت در مغازه ها به جای تابوت منتقل کردند من تعجب می کنم را آقای عموئی از آن همه احساسات درست یا نادرست مردم نسبت به شادروان دکتر مصدق کلمه ای نمی نویسد. ولی بخودم حق نمی دهم طور دیگری قصاوت کنم و بایشان توهین کنم. باید دید چقدر در جریان امور بوده .من در عالم بچگی این شانس را داشتم که بعضی چیزها را ببینم که امروز از نوشته ی آقای عموئی خوشم نیاید.

در ۲۸ مرداد کامیون ها ی ارتشی به سمت بهارستان میرفتند و مرگ بر شاه می گفتند. بعداز ظهر سربالا به طرف عشرت آباد میرفتند و جاوید شاه می گفتند . واقعا نمی فهمیدم از پدرم می پرسیدم چرا ایطوری شده ؟ بعد آنهائیکه خانه ی دکتر را غارت کرده بودند به خانه باز می گشتند با غنائم !

آقای الوندیان با اندیشه ی آقای عموئی یا هرکس دیگر برخورد کنیم بهتر ست تا توهین کنیم.
۴۰۱٨ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست