از : مانی فرزانه
عنوان : مردم حق دارند !
من اینجا نشسته ام در گوشه ای از این کره ی خاکی که که هرگز در قبل از تبعید ذره ای از چنین مکانی اطلاع نداشتم. ۲۰ سال صبر کردم و صبرکردم با امید به گشایشی در کار مردم میهنم.
الان «لاله پور کریم » این دخت ۲۷ ساله ی ایران زمین از رادیو سراسری سوئد صحبت می کند یک ساعت و نیم حرف میزند از هنر ، عشق و زندگی . او همسال « ندا» ست ، او میخواند ، او شعر می نویسد ، او اهنگسازست. او جایزه های بزرگ برده ست ، او در قلب جوانان ایرانی و سوئدی قرار دارد.هزاران دختر و پسر ایرانی در سراسر جهان مانند« لاله» برای عشق وزندگی تلاش می کنند....
شنبه ی پیش ۲۵جولای به استکهلم رفتم ، ساعت ۵،۳۰ در میدان مرکزی شهر میدان سرگل با دریای هموظنان خوبم روبروشدم، بعدا گفتند پنج هزار نفر ، حتی شش هزار و حتی هشت هزار.... فرقی نمی کند . مردم در شهرهای دیگر سوئد هم حاظر بودند . در سراسر جهان مردم از هموطنان بزرگ خود در ایران حمایت کردند.
من هم در تظاهرات شنبه نکات نا مطبوعی دیدم که به نظر من در برابر عظمت اکثریت شرکت کنندگان ناچیز ست.
من امروز فقط و فقط به پیروزی مردم برای حذف احمدی نژاد فکر می کنم.
برای اطلاع بیشتر :
من چپ هستم و برای آزادی و عدالت در تبعیدم.
من در انتخابات شرکت نکردم چون برای آن دلایلی داشتم که در این مقال نمی گنجد
من تحریم را را نیز قبول نداشتم و برای آن هم دلایل خودم را دارم.
خواهشمند ست حاشیه نرویم اگر ابهامی ست با کمال میل جواب میدهم.
۱۵۱۶٣ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨
|
از : باخته
عنوان : به آقا یا خانم م. الف
دوست عزیز, تحلیل شما بنظر من خیلی زمخت می باشد. با عینک دودی نمیشه مسایل جامعه ایران خوب شناسائی کرد.حدس شما هم غلط است که نوشتید که من موسوی را " کماکان او را رهبر جنبش میدانم" .من کجا نوشتم ؟نتیجه گیری شما هم بیجاست. شما هم مثل اینکه مثل احمدی نژاد علم غیب دارید ؟ میلیون ها ایرانی با افکار مختلف بر ضد دیکتاتوری مبارزه را ادامه می دهند. . من و شما در این مرحله به همه اینها نیاز داریم. طرفداران موسوی هم در بند هستند و یا کشتند. حقوق ابتدائی (حقوق بشر) این عزیزان مطرح است . من یک رابطه دیالکتیکی بین این کاندیدا های عصبانی و تظاهرات خیابانی می بینم که رای شان را دزدیدند. هر گروهی با هویت خودش وارد مبارزه شده و همه که از رهبری موسوی دفاع نمی کنند. , . ولی موسوی در این مرحله با این کلاهبردران در افتاده و ما هم از این افشاءگری استقبال می کنیم. کجاش بده؟
۱۵۱۵٣ - تاریخ انتشار : ۹ مرداد ۱٣٨٨
|
از : م الف
عنوان : چند نکته در باره چند نظر
آقایان و حانم ها ش-فردا، باخته، مانی فرزانه مسایلی را باز کرده اند که امروزه هزاران هزار نفری که بواسطه مسایل اخیر، احساسات بر آنها غلبه کرده و آنقدر تهیچ شده اند که سیاه را سفید میبینند، همانگونه فکر و عمل میکنند که این نوع حرکت با خود فاجعه های خواهد آورد عظیم که برون رفت از آن بس دشوار خواهد بود. ش. فردا، کار را به آنجا میکشاند که داشتن باور و اندیشه (ایدیولوژی) را "آلوده" میپندارد ولی نمگوید مردمی که "الله اکبر" یا "یا جسین، میر حسین" میگویند و باورشان ۱۴۰۰ سال هست که بجز نکبت و بدبختی چیزی بارمغان نیاورده ، چرا آلوده نیست. ایشان، انسان ها را بی شکل و بی اندیشه و بی خرد میخواهد که روسای حکومت هرگونه که میخواهند آنها را شکل دهند. باخته دلنگران موسوی هست که به او اجازه تجمع داده نمیشود و کماکان او را رهبر جنبش میداند و خواهان حمایت از اوست و طرفدار شعار "وحدت کلمه" ولی نمیگوید که مگر رژیم و سکان اسلامی اش به مردم و جوانانی که هر روز بخیابان ها میایند و کشته و زخمی و زندانی میشوند، اجازه تجمع میدهند؟ آیا مردمی که فرسنگ ها با "رهبر" فاصله دارند و پیشرو ترند، کماکان میباید بدنبال او روان شوند یا این موسوی هست که میباید دنبال مردم روان شود. ایشان این تضاد را چگونه پاسخ میدهند؟ سوال از مانی فرزانه این است که اگر نیروهای چپ و مترقی تنها بواسطه تحلیل رفتن نیروی آنها که بیشتر بواسطه کستار وسیع اسان توسط خمینی و رهروان او از جمله موسوی، هست، کار های زیادی باید انجام دهند تا مردم بسویشان بروند، پس چطور نیرو های اسلامی با آن همه کشتار و وحشی گری و خونخواری نباید کاری کنند و میباید مردم معمولی و "روشنفکران" همانند گوسفند تنها بخاطر "وحدت کلمه" آنها را قبول کرده و دنباله رو آنها شوند.
براستی اگر رژیم (خامنه ای) "رای های جنبش سیز را پس داد" این جنبش چه میکند ؟ میرود خانه و برای "ولی فقیه" و بقای عمرش دعا؟ مگر نه انیکه موسوی هم نطام را قبول دارد و هم ولی فقیه را و هم قانون اساسی را. این جنبشی که هیچ خواسته و پلاتفرمی ندارد بکجا میرود. بی جهت نیست بعد از ۵۰ روز ما با حمایت توام با اعتصابات کارگری-کارمندی آنگونه که در سال ۵۷ شاهد بودیم روبرو نیستیم
۱۵۱۴۶ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|
از : باخته
عنوان : تا دیر نشده بجنبیم
مقایسه برای چی؟ مگه مصدق تعظیم نکرد و دست ثریای " پرمیتیو" را نبوسید و پادشاهی را قبول نداشت؟ شما ها اگه بودید حتمن مصدق را ارتجائی خطاب می کردید. امروز در تهران و دیگر شهر ها حتا به موسوی اجازه نمی دهند , تجمع کند و در بهشت زهرا همه را لته پاره کردند . بنظر من هر کسی با هویت خود باید از همین حرکت های واقعن موجود پشتیبانی کند . بهتر است نق نزنیم و لی انتقادات منطقی را مطرح کنیم.
۱۵۱۴۲ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|
از : مانی فرزانه
عنوان : پیروزی این مرحله با سقوط شاه فرق بنیادی دارد.
یک کمی موضوع را با تعمق بیشتر بررسی کنیم.
یک - در شرائطی که همکاری و همفکری حتی در درون هریک از سازمانهای مخالف حکومت هنوز «برنامه ای » نیست. هنوز انشعاب صورت میگیرد. می بینیم که مواضع مختلفی راجع به مسائل سیاسی مثل «انتخابات» از درون یک سازمان ابراز میشود. تحریم ، شرکت ( حمایت از موسوی یا کروبی و بعضی رای سفید !.. ) مثال ها فراوان ست و شامل تمام جریانها میشود.
تعریف درستی از همکاری ، اتحاد ، ائتلاف ، جبهه و..و.. وجود ندارد و «هرکس» هر طور بخواهد ، می تواند مسائل و موضوعات را تبیین نماید.
اصولا ؛ مذاکره و دیالوگ بین افراد و شخصیت ها و گروهها هنوز اهمیت پیدا نکرده ست.
دوم - رابطه ی بین گروه ها هم ، بر اساس قدرت و نفوذ افراد گروهها تنظیم میشود. بهمین دلیل ده ها گرو ه چپ با کم وکیف متفاوت سالهاست جداگانه مبارزه میکنند. در بین نیرو های ملی و مذهبی هم وضع چندان فرقی ندارد. بطوریکه اخیرا جبهه ی ملی اقدام به هماهنگ کردن شعبه های متبوع خود نمود.
سوم - ایرانیان علاقمند به فعالیت سیاسی در خارج از کشور در برابر خود ده ها جریان سیاسی را می بینند که هنوز نتوانسته اند بر سر موردی بتوافق برسند.
بر این اساس مردم نمی توانند دغدغه های زندگی را در گروی حل مشکلات عدیده بر شمرده در بالا قرار دهند و منتظر تحولاتی در بین گروههای مخالف رژیم شوند.
جنبش کنونی یکی از محصولات مردمی ایرانیان دربرابر رژیم فاشیستی مذهبی می باشد با تمام کج و کوله گیهای آن.
وظیفه هر نیروی مترقی و بالنده همیاری و حمایت مردم در برابر «دشمن مشترک » در این مرحله از مبارزات می باشد . تا با پیروزی ی مرحله ای ، امیدوار تر از پیش ، برای قدم های بعدی خود را آماده نماید.
بگذار آقای مهدی کروبی در احقاق حق جوابگوی هوادارانش باشد و در این راه موفق شود. قرائت او از مردم سالاری قبل از «انتخابات» بدل خیلی از مردم نشست . این غیر طبیعی نیست مگر در ایران امکانی بیش از آن بود؟
بگذار مهندس موسوی تا آنجا که در توان دارد از رای هوادارانش دفاع کند و پیروز شود . نظریات او از اصلاح طلبی و اصول گرائی بخشی از مردم را قبل از انتخابات بخود جلب کرد.
بگذار خانم زهرا رهنورد مطابق قریحه خود شعر بگوید چه نیازی ست که انتظار دارید همه مثل شما فکر کنند.
خانم شاهرخی ، اگر مردم حرف خود را به کرسی بنشانند تا احمدی نژاد نتواند با تقلب دوباره «رئیس جمهور » شود این جنبش پیروزی را در ابعاد غیر قابل پیش بینی جشن خواهد گرفت. نه بخاطر اینکه موسوی برنده شود و نه برای جنبش سبز و نه برای خانم رهنورد.
فراموش نکنید که همه در میدانند تا ولی فقیه و احمدی نژاد با شورای نگهبان را متوقف کنند معلوم نیست اگر موسوی «رئیس جمهور» شود، بر ایران چه خواهد گذشت. در این باره به موقع خود باید صحبت کرد.
فراموش نکنید که دیگر فدائیان و مجاهدین نه در ایران و نه در خارج آن تشکیلات وسیع بعداز انقلاب را ندارند و برعکس بسیار متفرق و متلاشی شده. برای تجمع نیروهای سکولار ، دموکرات و چپ خیلی باید کار کرد تا مورد قبول مردم قرار گرفت. باید با دیگر نیروها با ظرافت برخورد کرد .
تصادفی نیست که دل حکومت خون ریز جمهوری اسلامی که تمام دگراندیشان را سرکوب کرد ، بخشی از حکومت به مخالفت با آن بر خواسته اند. باید دقیق و صبور بود تا راه برای آلترناتیوهای بهتر باز شود. در این لحظه ی حساس مردم را نباید تنها گذاشت. پیروزی این مرحله با سقوط شاه فرق بنیادی دارد.
۱۵۱٣٨ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|
از : ش. فردا
عنوان : مشکل ایدئولوژی
دوستان عریر آنچه همه ما باید در تفاوت جنبش امروز و بهمن ۵۷ به آن توجه کنیم، حذف نگرش ایدئولوژیکی در نگرش روشنفکران و توده مردم است. امروز خوشبختانه ما دچار اختلافات ایدئولوژیک که ناشی از همان دوران جنگ سرد بود نیستیم. اینکه این جنبش با شرکت مردم در انتخابات و سپس اعتراضات خود جوش همان توده رای دهنده شکل گرفت بزرگترین دلیل جهت گیری صحیح دمکراتیک آن است که باید ادامه یابد. آلودن این جنبش به گفتمان ایدئولوژیکی البته که آن را به بیراهه که نه بل کجراهه خواهد برد. من خودم شاهد شعار "موسوی سکوت کنی خاعنی" در نماز جمعه رفسنجانی بودم که البته با تذکر مردم که هنوز زود است مواجه شد. باور کنید که موسوی، کروبی، خاتمی و دیگران تنها بلندگوهای این جنبشند و نه رهبری آن و مردم به هیچ وجه باصطلاح در "ولایت" آنها "ذوب" نشده اند و نخواهند شد. پیروز باشید
۱۵۱٣۲ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|
از : کمالی
عنوان : آقا بهرام اشتباهی گرفتی!
این آقا بهرام ص خانم نوشین شاهرخی را با کسی که به نام مهستی شاهرخی پرت و پلا می نویسه اشتباهی گرفته. بابا یه کمی هم دقت!
۱۵۱۲٨ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|
از : نوشین شاهرخی
عنوان : تهمت نزنید
آقای بهرام
تنها متن هایی که من در رابطه با انتخابات نگاشته ام، آن هم بعد از انتخابات، این دو متن است که لینک هایش را می بینید
http://www.noufe.com/persish/gahnevesht/rahnavard.htm
http://www.noufe.com/persish/gahnevesht/ma-koja-istadeim.htm
لطفا تهمت نزنید. شما احتمالا مرا با فرد دیگری اشتباه گرفته اید
۱۵۱۲۲ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|
از : م الف
عنوان : دنیای غریبی است
بازرگان که از درس خوانده های اروپا رفته اولیه بود وقتی در غرب متوچه شد علم با دین همخوانی ندارد بجای قبول واقعیات ، سر را بدیوار کوفت و ندا داد که مرغ یک پا دارد و بر آن شد که "ترمودینامیک" را با "وضو" مطابقت دهد که باعث تمسخر و خنده آشنایان با علم و شرمنده گی جناب "نخست وزیر برگزیده امام" و وقتی بقدرت رسید ناباورانه گفت که " ما باران میخواستیم، سیل آمد" . حال جکایت انبوه "روشنفکران متحجری هست که در تمامی سایت ها به نظریات مشعشانه خود دال بر چرایی دنباله روی مردم در خیابان و کوچه، از عمله های ارتجاع با سوابق جنابتکارانه میپردازند. اینان نظیر جناب "مشهدی (که ارادتی بس به امام هشتم داشته)" و "بهرام ص"، همانند بازرگان در فکر پیوند "وضو" با "ترمودینامیک" بوده و از وحشت "سیل" دست بسوی قبله دراز کرده و خواهان تنها "باران" هستند تا هم بیضه اسلام صدمه نبیند (اگر بدقت بنوشته های اینان بنگرید، متوجه خواهید شد که دل نگرانی اینان، سرنگونی کلیت رژیم و احتمالا جمع شدن بساط پر منفعت این جنابان هست). از جناب بهرام ص که کلی فیلسوفانه تفاوت شرایط جامعه در ۵۷ و ۸۸ را شکافته، خواستارم که یک تفاوت عظیم دیگر را که به عمد سانسور کرده را اضافه کنند که همانا "در سال ۵۷ ما به جز نیروهای مذهبی و توده ای، نیروی سراغ نداشتیم که نان نرخ روز بخور بوده و از قبیله زالو صفتان در جالیکه در سال ۸۸ "روشنفکرانی" که مرتب از موج سبز و "وحت کلمه" دفاع میکنند جملگی از فرصت طلبان زالو صفت بوده که از جنبش کنونی میخواهند نمدی برای خود دست و پا کنند. ایشان اعتراض دارند که چرا خانم شاهرخی نوشته اند"انتخابات را انتخاب میان حیوانات قلمداد میکرد" آیا موسوی، کروبی، رضایی و احمدی نژاد که در کشتار دهها هزار انسان آزاده دست داشته اند از نظر شما "انسان" بحساب میایند یا "حیوان"؟ حیوانات حداقل همنوع خود را نمیکشند ولی اینان هزار هزار میکشند. ضمنن جناب مشهدی، سمبل جنبش کنونی حال چه بدرست چه بغلط، بخون خفته توسط وحوش اسلامی، ندا اقا سلطان نه رای داد و نه طرفدار جنبش سبز و بهمین جهت هم مورد "لطف" رهبرانتان موسوی و کروبی و دارو دسته شان نیست.
انسان وقتی نظرات کسانی همچون مشهدی و بهرام ص را میخواند تا بن استخوانش درد نابخردی و فرصت طلبی مشتی را که همراه خواهان نا آگاهی مردم و سواری ارتجاع و دیکتاتور ها هستند، احساس میکند. بنظر من خانم شاهرخی بعنوان یک روشنفکر پیشرو خواهان آگاهی و استقلال فکری مردم بوده و نقش یک راهنما را میباید نه دنباله رو مردم بل وجدان بیدار مردم باشد را بخوبی بازی میکند و من بسهم خود از ایشان و همفکران ایشان تشکر میکنم و امیدوارم که سخنان نیروهای وابسته به ارتجاع ایشان را دلسرد نکند
۱۵۱۲۰ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|
از : بهرام ص
عنوان : مخالفان دیروز مردم کاسه داغ تر از آش امروز
تف بر این روزگار که هرکه گستاختر مدعی تر!
این خانم همین چند ماه پیش ایرانیان و بخصوص روشنفکران ایرانی را مشتی ابله خطاب میکرد که قدر ایشان را نمیدانند و قسم خورده بود که دیگر هرگز با ایرانیان سرو کاری نداشته و فقط برای اروپائیان و به زبان آنها بنویسد. مردم ایرن را لایق خواندن نوشته هایش نمیدانست. توهین به ایرانیان را تا جایی پیش برده بود که انتخابات را انتخاب میان حیوانات قلمداد میکرد. حالا شده دایه مهربانتر از مادر و جنبش مردم را که عملا "نه" دندان شکن به تحریم کنندگان حرفه ای بود، بنام خود مهر میزند. اگر لازم شد نوشته قبلی تحقیرآمیز ایشان را در همین جا نشان میدهم.
۱۵۱۱۴ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣٨٨
|