سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نگاهی به بیانیه‌های آقای موسوی - محمود راسخ افشار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شیوا

عنوان : علی کشتگر, احمدی نژاد " اپوزیسیون"
علی کشتگر, احمدی نژاد " اپوزیسیون"

توصیه می کنم ویدیوکلیپی و مقالاتی ,
که اخیرا" علی کشتگر در رابطه با ۱۳ آبان صادر کردند و در سایت خانوادگیش سایت گویا , در بخش دیدنی ها و مقاله ها گذاشته اند نگاه کنین,آیا این فرد " متوهم " تر از احمدی نژاد نیست ؟
علی کشتگر از رهبران سازمان اکثریت را اهل سیاست می شناسند , البته نه به خوشنامی و یا داشتن سواد
سیاسی و سابقه مبارزاتی , که ندارد یا دانش نظری و سیاسی ویژه او را می شناسند چون از رهبران اکثریت بوده و پیرو خط امام و به عنوان یکی از مسببین فجایعی که جامعه ما را در خود فرو برده است .او امروز, بعد از ۳۱سال کمترین تکانی نخورده است و به دنبال خط موسوی , که همان خط امام هست , خودش را می کشد. این روز ها این فرد به دلیل داشتن توانایی مالی و استفاده از سایت گویا , دست به تبلیغ برای خود و خط امامی های کشور زده است. حیرت انگیزتر ( و کمیک ) این که این فرد بی منصب و بی لشکر , حس خود رهبر بینیش از حس های خود رهبر بینی و خودگنده بینی احمدی نژاد هم فراتر رفته است و وقیحانه برای ارشاد مردم ویدیو کلیپ هم صادر می کند ! . بیهوده نیست که رییس جمهور ما احمدی نژاد است! باید از جنم احمدی نژاد بود تا بتوان با قلم و چهره عصبی و حرکات روانی به جمهوری ملایان جنایتکار خدمت کرد.آقای علی کشتگر خاموش شوید و بیش از این به جنبش مردم ایران لطمه نزنید.
۱۷۷٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣٨٨       

    از : ن م

عنوان : حرف آخر
اقایان رصا و ارش:
زمانی که انسان جوابی نداشته باشد به کلی گویی و تهی گویی مرسد(اشاره به جوابیه اقای رضا) شما از من سند و مدرک خواسته بودید که بگویم چرا موسوی دستش تا سر در خون عزیزان این مملکت آغشته هست و من هم بروشنی هرچه بیشتر نوشتم و از آنجاییکه جوابی نداریدو نداشتید، خواسته اید طب را بدست اطبا بسپارید، یعنی مسایل اجتماعی و سیاسی را بافرادی نظیر شما که رسم و روسوم سیاست بازی رابلدند. من نه سیاستمدارم و سیاست باز. من و من نوعی تنها و تنها خواهان محاکمه و مجازات تمامی دست اندرکان ۳۰ حکومت نکبت اسلامی که جان والای عزیزانمان را گرفتند تا دوباره عزیزان خانواده های دیگری گرفتار این درنده گان اسلامی نشوند. برای شما اما، مسله مسله سیاست بازی و آوردن این جناح و آن جناح هست و مشغول کردن مردم به این بند بازی ها. شما راه خود را بروبد و من و من نوعی براه خود و همانگونه که اقای آرش نوشته ما در پی سرنگونی اسلام و نکبت آن در سرزمینمان هستیم و شما در پی بقدرت رساندن اسلامی خمینی-موسوی. ما از دو جنس مخالفیم. ما گروه خونی مشترکی با شما نداریم. ما همانند آقای آرش بگواه تاریخ باور نداریم که "افراد درون رژیم" عاقبت تاریخ یک کشور را رقم زده اند. ما خواهان نه "طرد" که دوستان همفکر شما خواهان آنند بلکه سرنگونی رژیم با تمامی اقرادش هستیم و این را زمانی که عزیزانمان را روزانه ذبح اسلامی میکردند، پیمان گذاردیم با آن عزیزان. این ما شامل میلیون ها انسان آزاده در سرزمینمان هست و من همانند شما ها جمع نمیبندم و از طرف مردن نمیگویم که "مردم" ایران چنین میخواهند و چنان. ما را به خیر و شما را بسلامت
۱۷۷۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : ن م لطفا آن چه دوست دارید، آن کنید.
دوران دوران دیگری است.
بیایید راهکار بدیم. از فحش و بد و بیراه گفتن چیزی در نمی آید. ما که به شما نمی گوییم ج.ا. را سرنگون نکنید. موسوی را محاکمه نکنید... لطفا آن چه دوست دارید، آن کنید. شاید مردم رهبری شما را پذیرفتند. فقط همه ما اصول "رقابت دمکراتیک" را بپذیریم. به یکدیگر لجن پراکنی نکنیم. بی مرامی و لودگی سیاسی را یک بار و برای همیشه کنار بگذاریم.
در ضمن تاریخ نشان داده که بسیاری از کسانی که منشا تغییرات بزرگ شده اند، از داخل همان نظام برخاسته اند.
۱۷۷۱٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣٨٨       

    از : ن م

عنوان : گوشزد جند نکته به اقایان رضا سالاری و آرش
من همواره به ایم معما فکر میکردم که چرا حزب توده با آنهمه کارنامه سیاه و با بودن صد ها مدرک و سند، باز هزاران هزار طرفدار دارد. خوشبختانه با شروع جنبش سبز برایم اشکار شد. جامعه ایران بعد از ۲۵۰۰ سال دیکتاتوری سلطنتی و ۱۴۰۰ سال جمود فکری، شارلاتانیزم و وحشیگری های اسلامی، انسان های فراوانی آفریده که نان نرخ بروز بخور هستند و بقولی فرصت طلب یا عضو حزب باد. همواره ابن دسته از مردم کشورمان مرگ را میخواهند برای همسایه. میخواهند که رژیم ذیکتاتوری به دمکراسی تبدیل شود ولی صدمه مالی و جانی نصیب آنها و خانواده اشان نشود. اینکار میسر نیست جز سیاه را سفید، بد را خوب، جانی و جنابتکار را "رهبر" جا بزنند. این دقیقا همان روشی هست که سبز شده گان مسخ شده که خرد و اندیشه و دانش و تجربه را به مسخره گرفته اند و یک جنایتکاری همچون موسوی را که هتور که هنور هست نفیر منجوس امام امامش قطع نمیشود و با وقاحتی کم نظیر از کشتار امام خونخوارش دفاع میکند و این مسخ شده گان از من توعی مدرک و سند میخواهند که ثایت کنم موسوی و خمینی دهها هزار انسان آزاده را اعدام و دهها هزار دیگر را شکنحه و تجاور کرده!!! اگر هزاران هزار مدرک سند چشمان کور این فرصت طلبان و جمودفکران را باز نمیکند، دیگر چه مدرکی میتوان ارایه داد که ذهن مغشوش آغشته به ویروس اسلامی اینان را پاک کرد؟؟ برای روشن شدن دهن !!! اینان کافیست بگویم که در هیچ کشوری که دیکتاتوری در آن اثری ندارد، جنایتکار را صرف توبه و قبول اشتباه "رهبر" نمیکنند . تنها جرمش را سبکتر میکنند و زندان کوتاه مدت تر میدهند. موسوی و تمامی اصلاح طلبان اگر براستی از پیشگاه مردم طلب بخشش کند بزندان های کوتاه مدت تری محکوم میشوند نه "رهبر" . تنها رهبر قرصت طلبان و آنانی که وجود نکبت جکومت اسلامی برای آنها آب و نان دارد، میشود و بس نه انسان های دارای خرد و دانش. ایا باز هم سند ومدرک برای توجیه اعمالتان میخواهید؟؟؟؟
۱۷۷۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱٣٨٨       

    از : م محمودی

عنوان : نقد جریان
متاسفانه اشکال در نگاه فرد گرایانه ایست که برخی از روشنفکران ما از جمله آقای راسخ به ان مبتلا هستند. مشکل شخص آقای موسوی یا کروبی نیست که با تخریب آنها یا به راه راست کشاندن انها پس از اعتراف گیری بتوان به پیروزی رسید اشخاص در کلیه مراحل مبارزه سیاسی اشخاص را باید بعنوان نماینده جریانی فکری و اجتماعی مشخص مورد تحلیل قرار داد .در حال حاضر همین جریانی که اقایان نمایندگی انرا بر عهده دارند نیروی اصلی جنبش مورد حمایت شما هستند . با این روش نقد انهم بدون ارائه راهکاری مشخص نمی توان تناقضات موجود را رفع کرد.
۱۷۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨٨       

    از : وارطان

عنوان : پاسخ
جیج غانی عزیز درود بر شما. من به نظر شما و چند نظر دیگر یکجا پاسخ میدهم.
اول دوست عزیز چرا تو سر مال میزنید؟ من هنوز خیلی موی سیاه دارم.
ولی از شوخی گذشته باید بگویم که علایق ما هر چه باشد باید تحلیل خود را به روی واقعیات بنا کنیم وگرنه تحلیل ما اشتباه خواهد بود و کمکی به ما نخواهد کرد. آقای موسوی مورد احترام، حمایت و در حال حاضر تا حدود زیادی حرف شنوی معترضین است. مردم در شعارهای خود نام او و آقای کروبی را تکرار می کنند و مورد حمایت قرار می دهند. تظاهراتی که او و آقای کروبی مردم را دعوت به شرکت در آن می کند بزرگترین جمعیت را جلب می کند. همچنین تا زمانی که او از اهدافی که بخشی از اهداف من هم می باشد پشتیبانی می کند و در جهت آن مبارزه میکند مورد احترام،حمایت و پشتیبانی من هم هست اگر چه شیوه ها و چهارچوبهایی که او پیشنهاد می کند مورد پسند من نیست. ولی حتی اگر او را دوست خود نپنداریم او دشمن ما نیست. فراتر از آن اگر او را دشمن بپنداریم، او دشمن اصلی نیست و اگر او را دشمن اصلی بپنداریم این یعنی قرار گرفتن در کنار آقای خامنه ای و دولت کودتا، به همین سادگی. مهمتر از آن اگر شما به رنگین کمان سیاسی ایران بنگرید چه کسی امروز واقعن در موقعییتی است که بتواند رسالت رهبری این جنبش عظیم را به عده بگیرد و مورد حمایت و احترام مردم هم باشد؟

البته حرف شما هم کاملن درست است که آقای موسوی همیشه به دنبال مردم بوده است و نه پیشاپیش آنها. این را خود آقای موسوی همواره با تواضع کامل معترف بوده است. به نظر من آنچه رهبری آقای موسوی را واقعن تهدید می کند آقای خامنه ای و دولت کودتا نیست بلکه خود او است. کسانی که آقای موسوی را به پا فشاری به روی چهارچوبهای مورد نظر خود آقای موسوی تشویق می کنند و این را راهکاری برای مقابله با رادیکالیسم ارائه می دهند متاسفانه خیلی زود اواخر دوران آقای خاتمی را فراموش کرده اند. خیلی زود بست نشینان پیش از مجلس هفتم را فراموش کرده اند که چگونه مردم اصلاحطلبان را درمقابل رهبری و شورای نگهبان تنها گذاشتند. به نظر می آید که آنها از این واقعه نیاموخته اند و هنوز سرمست حمایتهای امروز مردمند. نکته ای که تا چندی پیش ظریفتر از مو بود ولی امروز واضحتر می توان دید تقلیل در حرف شنوی جنبش از رهبری جنبش سبز است. درست دو روز پس از آنکه جنبش سبز اعلام کرد که با هر شعاری که غیر از استفلال آزادی جمهوری اسلامی می گوید مخالف است دانشجویان دانشگاه آزاد شعارمی دادند استفلال آزادی جمهوری ایرانی. ویدیو های این تضاهرات هنوز موجود است. یک مسئله مهم که برخی به آن توجه نمی کنند آن است که وقتی بخشی از مردم یک شعاری را میدهند این شعار بیانگر ساده شده یک مطالبه است ولی وقتی رهبری این شعار را میدهد این بیانگر یک هدف کوتاه مدت و قابل دسترسی است. به صرف اینکه یک شعاری در حال حاضر دست یافتنی نیست نمی توان اراده گرایانه از مردم خواست که چنین مطالبه ای نداشته باشند. مگر مطالبات همه اقشار جامعه یکسان است و به یک سطح رشد میکند؟ به نظرمن آقای موسوی باید برخورد معقولتری داشته باشدو حتا اگرمطالبه ای را در حال حاضر قابل دسترسی نمیداند به تقابل با این مطالبه بر نخیزد، به جایگزین کردن علایق خود با این مطالبه نپردازد بلکه به آشتی دادن علایق و اهداف خود با این مطالبه تلاش کند. این بخشی از هنر رهبری یک جنبش مدرن است. او به درستی می گوید که شعار جمهوری ایرانی گنگ است. چه بهتر ازاین فرصت که او این جعبه خالی جمهوری ایرانی را با در نظر گرفتن مطالبات مردم و علایق خود پرکند؟ از سوی دیگر دعوت از مردم برای همراه شدن با کندترین اقشار لاجرم ریزش نیرو خواهد داشت، سرخوردگی خواهد داشت. این را یکبار قبلن گفته ام که تداوم این جنبش به دست نیروهای رادیکالتر است نه منتقدین به نظام، نه کندترین اقشار. تنها در سایه تداوم جنبش است که منتقدین فرصت بیان می یابند.

کوتاه سخن اینکه به نظر من مطالبه ای تحقق خواهد یافت که فراگیر شود و رهبری خواهد ماند که اراده گرایانه در مقابل مطالبات نایستد.
۱۷۷۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨٨       

    از : بابک مهرانی

عنوان : محمود راسخ و هزاران تن از فعالین نیروهای چپ، لائیک و دمکرات،
دوستی بنام سعید حسینی از روی خیرخواهی نظری در دفاع از نوشته ی آاقای محمود راسخ مرقوم فرموده که اول کپی بخشی از آن را میاورم تا با حفظ امانت با نظر ایشان کمی اختلاط کنم :

«محمود راسخ با استناد به گذشته ی میر حسین موسوی، و از همه مهمتر، با استناد به گفته ها و مواضع ی کنونی او ، به نتیجه رسیده است که میر حسین موسوی نه گذشته ی خود را تاکنون نقد کرده و نه از مواضع ی ایدئولوژیکی و سیاسی خود نسبت به نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفته است. آقایانی که، تعداد شان هم متاسفانه کم نیست، اگر با این نظر راسخ موافق نیستند، لطف بفرمایند،با آوردن سند از گفته ها و کردار های تاکنونی میر حسین موسوی، نظرایات محمود راسخ رد کنند. توهین به محمد راسخ و دادن درس اخلاقی به او، توجیه گذشته ی میر حسین موسوی و گفته های او ، گذاشتن آرزو های خود به جای واقعیت، نوح سرایی و هوچی گری و غیره از نظر من استدال نیستند، نه کمکی به بحث می کنند و نه دعوت به گفتگو. فراموش نکنیم که محمود راسخ و هزاران تن از فعالین نیروهای چپ، لائیک و دمکرات، بنابر ضرب المثل معروف "مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد"، یک بار بتوسط ماری گزیده شد اند که ملت "متمدن و فرهنگ ساز" ایران چهره ی نتراشیده اش را در ماه می دید، ماری که می گفت "میزان رای ملت است" و در ضمن "مارکسیست ها هم آزادند". ´پایان نقل قول
حالا چند نکته برای آقای سعید حسینی:
- چه شما آقای سعید محسنی بخواهید یا نخواهید باور کند و محمود راسخ هم نخواهد برپایه ی گزارش مستند از واقعیات ۶ ماه اخیر حرف بزند، میر حسین موسوی در یک بازی «انتخاباتی » از فیلتر شورای نگهبان هم رد شد و مردم هم تمام این فعل وانفعالات را دیدند و هیچکس فکر نمی کرد آنطور بشود که شد. جل الخالق ! هیچکس از میر حسین موسوی و مهدی کروبی انتظارات آن چنانی نداشت که شما مدعی هستید. عجب روزگاری شده ! اگر میخواهید کمکی به روشن شدن قضا بفرمائید لطفا مرور بر واقعیات نمائید تا «استنادات » شما مقبول باشد.
- توهین به آقای راسخ و هر شخص دیگر محکوم ست و شما هم معلوم نیست به چه عنوان حرف دیگران را غلط یا درست با انگ و کلی بافی «نوحه سرائی» و «هوچی گری» می نامید.
- البته در باره ی هزاران تن از فعالان نیروهای چپ ، لائیک و دموکرات هم یک کمی کم توجهی فرموده اید و فقط شعار دادید !
خیلی دوستانه آرزو می کنم که نیروهای سکولار ، لائیک ، دموکرات ، چپ ، راست ، میانه ، ملی ، ملی مذهبی هر چه بیشتر با رعایت مبانی فکری خود با هم همکاری بیشتر نمایند.
همین چند روز پیش همایش اتحاد جمهوریخواهان ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر را توانست دور هم جمع کند .جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک هم بیش از این نمی تواند بسیج کند. ولی در همین خارج از کشور تظاهرات ده ها هزار نفری داشتیم. ما باید متشکل شویم دوست عزیز !
آقای حسینی این تناقضات را با شعار نمی توان بر طرف کرد. ما در دفع نیروها «استاد » هستیم و لی در جذب بسیار ضعیفیم.
مبارزه سیاسی فعالیت داوطلبانه ست و تا زمانیکه ما با قلم ، زبان و مشی منطقی ، فرهنگ برتری از سایر نیروهای رقیب نشان
ندهیم نه حمایت میشویم و نه موفق . مردم میخوانند و مشنوند و داوری می کنند. بعدا پی به اشتباه خود می برند و نظر خود را عوض می کنند.
در باره ی آقایان موسوی و کروبی و محسن رضائی دیدیم که آخری از صحنه حذف شد بدون دعوا و خونریزی !
بازی هنوز تمام نشده !
موضوع را عوض نکنید !
میرحسین موسوی در بیانیه جدیدش هم همان گفت که قبلا گفته !
۱۷۷۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨٨       

    از : آرش

عنوان : "مدیریت تغییر"
چه کسی می تواند انکار کند که متن جامعه ما مذهبی است؟ حال ما ارزش گذاری نمی کنیم که خوب است یا بد (هر چند منطق دوتایی خوب و بد هم دیگر دورانش گذشته).

الان داخل یه شرکت هم صحبت از "فرهنگ" آن شرکت است که با شرکت دیگر فرق دارد. مثلن فرهنگ آی بی ام یا اپل. حتی داخل یک شرکت بزرگ صحبت از "فرهنگ" کاری متفاوت در دو کارخانه همان شرکت است. حالا اگه مدیران بخواهند یک برنامه ای برای تولید بهره وری کارخانه اجرا کنند، با یک شرکت مشاور مدیریت قراداد می بندند که برای "مدیریت تغییر"! یعنی تغییرات را با توجه به فرهنگ کاری و به مرور انجام دهند. چون کارکنان به دلایل مختلف در برابر تغییر مقاومت می کنند. مدیران هم می خواهند، کار بهتر پیش برود تا بیایند همین وضع موجود را بدتر کنند.

خب حالا اگر برای معرفی و اجرای یک طرح بهروری در یک سایت یک شرکت باید چنین حساب شده برخورد کرد، برای یک کشور هفتاد میلونی و قرن ها تحت سلطه مذهب می شود همین طور تخمی و شعاری برخورد کرد؟

الان آقای موسوی در بیانیه هاش داره تلاش می کنه از مذهبی ترین تا پیشرو ترین آدم ها را به جنبش علاقه مند کنه. کاری که او داره در جداسازی بدنه سپاه و بسیج از حاکمیت میکنه کارستانه!

بعدش هم "شعاریست های پریشان" باید پاسخ دهند آیا می توان این همه آدم مذهبی را فرستاد کره مریخ؟ شما عرضه داشته باشید یک راکت بسازین همه را شوت می کنیم به طرف یه سیاره دیگه.

دیگه دوران پولپوت ها و اردوگاه های اجباری سپری شده. انگار یادتان رفته دیوار برلین مدت هاست فروریخته.
۱۷۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨٨       

    از : سعید حسینی

عنوان : سخنی با منتقدین
آقای محمود راسخ برای بیان نظریات خود از زبانی استفاده کرده که به آن زبان پولٍمیک می گویند. استفاده از این زبان، اگرچه در فرهنگ عامه ی ما ایرانیان رایج نیست و موجب سوء تفاهمات فراوانی میشود، اما در جوامع با فرهنگ و باز و نزد روشنفکرانی که به معنی واقعی کلمه روشن فکر می کنند، رایج و مرسوم است. استفاده از زبان پولِمیک در بسیاری از موارد واجب و حتی ضروری است، به ویژه آنجائکه نویسنده هدف اش دادن هشدار و برجسته کردن آن نکاتی است که در انبوه رویداد ها و شلوغی اوضاع، یا نادیده گرفته یا فراموش می شوند. نوشته ی محمود راسخِ، از نظر من، هشدار نامه است و ایراد گرفتن به او به خاطر استفاده از این نوع زبان بی مورد. اما نوشته ی راسخ پولِمیک دو ریالی و بدون استدال هم نیست که به توان به آن، از این زوایه هم که شده، ایراد گرفت و به راحتی از کنار آن گذشت. محمود راسخ با استناد به گذشته ی میر حسین موسوی، و از همه مهمتر، با استناد به گفته ها و مواضع ی کنونی او ، به نتیجه رسیده است که میر حسین موسوی نه گذشته ی خود را تاکنون نقد کرده و نه از مواضع ی ایدئولوژیکی و سیاسی خود نسبت به نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفته است. آقایانی که، تعداد شان هم متاسفانه کم نیست، اگر با این نظر راسخ موافق نیستند، لطف بفرمایند،با آوردن سند از گفته ها و کردار های تاکنونی میر حسین موسوی، نظرایات محمود راسخ رد کنند. توهین به محمد راسخ و دادن درس اخلاقی به او، توجیه گذشته ی میر حسین موسوی و گفته های او ، گذاشتن آرزو های خود به جای واقعیت، نوح سرایی و هوچی گری و غیره از نظر من استدال نیستند، نه کمکی به بحث می کنند و نه دعوت به گفتگو. فراموش نکنیم که محمود راسخ و هزاران تن از فعالین نیروهای چپ، لائیک و دمکرات، بنابر ضرب المثل معروف "مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد"، یک بار بتوسط ماری گزیده شد اند که ملت "متمدن و فرهنگ ساز" ایران چهره ی نتراشیده اش را در ماه می دید، ماری که می گفت "میزان رای ملت است" و در ضمن "مارکسیست ها هم آزادند". بنابراین باتوجه به تجربه ی سی سال گذشته، هشدار دادن به مردم و کنشگران سیاسی که برای دومین بار گزیده نشوند، نه تنها شکاف در مبارزه ی کنونی ایجاد نمی کند، بلکه واجب و بسیار ضروری است. آقای راسخ خسته نباشید.
۱۷۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨٨       

    از : راد مرد

عنوان : اقای راسخ عزیز
درود به جسارتتون اقای راسخ عزیز که در این اشفته بازار نیرنگ و زبونی، حرف حق می زنید و اسایش رو از راحت طلبان بی سواد می گیرید.
۱۷۶۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست