از : آرمان رهایی
عنوان : مشی سیاسی شما آیا چیزی بغیر از دنباله روی از بخشی از این رژیم بوده است؟
فرخ نگهدار نوشته که " یعنی می خواهم بدانم که در بین این مخالفینی که این جا کامنت می گذارند کسانی هم هستند که با مشی سیاسی مورد حمایت من مخالف نباشند ولی با کارنامه سیاسی من مخالف باشند؟"
مشی سیاسی نگهدار و تعدادی از همفکران اکثریتی او همان حمایت از بخشی از رژیم بوده که البته توجیح آن هم اصلاح و دمکرایتزه کردن رژیم می باشد. آیا غیر از این است؟ کارنامه سیاسی جدا از مشی سیاسی نبوده و این دو از هم جدا نبوده و نخواهند بود. مخالفت با نگهدار و دوستان همفکر او ناشی از بهدر دادن و از بین بردن نیروهای مثبتی بوده هست و اگر چه او نمی تواند بپزیرد که حقیقتا درایت سیاسی چندانی ندارد و تجربه نشان داده است که کفایت رهبری سیاسی نداشته و ندارد.
این راهی که نگهدار و سازمان اکثریت در طی این سالها رفته اند عملا آنها را به ترکستان برد ( خیلی خوب ترکستان نبود و تاشکند بود) و اکنون نیز مشی سیاسی او برای مردم ایران رهگشای ندارد و باز اندک افرادی را که او و دوستانش قانع کنند به اتلاف وقت مشغول خواهند کرد. آقای نگهدار ببین چه روشن به شما می گویم که این رژیم در کل به فروپاشی خواهد رسید و شما این را خود خواهید دید اما اکنون به خاطر توهمات و ذهنیات خود آن را نمی توانی قبول کنی. مشی سیاسی شما سالها است که به بیراه رسیده است و کارنامه سیاسی شما را به سیاهی کشیده است.
۲۱۵۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱٣٨٨
|
از : مسعود نقره کار
عنوان : آقای نگهدار , آنچه مکتوب و مستند است پاسخ دهید , کفایت خواهد کرد.
آقای نگهدار با سلام, بنده به یاد ندارم درجایی از گفت و گو با شما در باره موضوع های طرح شده استقبال کرده باشم. چرا؟ برای اینکه به نظر حقیر این نفس کش طلبیدن ها و " قویدل" جویی های شما برای پاسخ گویی به سوال ها نیست , نوعی ژورنالیسم پشم و پیلی ریخته است که در جایی به آن اشاره کردم . به دنبال " قویدل" ها نباشید , به دل خویش مراجعه کنید و با یافتن اندکی جرات و صداقت سوال ها را, که همگی مکتوب و مستند هست ,پاسخ دهید.
با احترام و ارادت : مسعود نقره کار
۲۱۵۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : فرخ نگهدار
عنوان : کامران قویدل چه شد؟ ممنون از نقره کار خاطر حمایت از گفتگو. تکرار پیشنهاد. و یک سوال
چندیست که برای کامران قویدل نوشته ام که آیا حاضر به گفتگوی رو در رو هست یا نه. جوابی نشنیدم. اگر دیگر کاربران شنیده اند لطفا اطلاع دهند.
اما مسعود نقره کار اخیرا استقبال کرده است. فرق نمی کند مسعود نقره کار یا کامران قویدل یا هر قویدل دیگری.
در میخانه ببستند خدایا مپسند - که در خانه ی تزویر و ریا بگشایند.
اگر از بهر دل زاهد خود بین بستند - دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند.
خیلی خوب است که در نشستی حضوری/اینترنتی در نقطه ای در این دنیای خاکی همدیگر را ببینیم و در حضور مدعیان دل قوی داریم در گفتگویی دلاورانه با هم را بگشائیم.
سوالات بسیاری می آید که همه را در همان نشست پیش خواهیم کشید. چه بهتر که کامران و مسعود قدم بردارند و دعوت مرا مستقیما پاسخ. اما اگر این به هر دلیل جور نشد، آیا کس دیگری حاضر است قدم پیش بگذارند؟ اگر هست همین جا بنویسید تا گام دوم را برداریم.
در ضمن، یک سوال هم دارم: آیا کسی از این پنجاه و چند کامنتی که این بار نوشته شده که مخالف فرخ نگهدار و کارنامه او باشد اما به نظریه اصلاح طلبی و مبارزه انتخاباتی، به خصوص به شرکت در انتخابات ۲۲ خرداد معتقد و وفادار بوده باشد؟
یعنی می خواهم بدانم که در بین این مخالفینی که این جا کامنت می گذارند کسانی هم هستند که با مشی سیاسی مورد حمایت من مخالف نباشند ولی با کارنامه سیاسی من مخالف باشند؟
۲۱۵۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣٨٨
|
از : بهمن منصوریان
عنوان : تواضع توده ای !
درباره ی کامنت شماره ی ۲۱۳۷۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۸۸
با امضای :فقط صداقت
عنوان : جان کلام
با اجازه ی دوستان !
فکر می کنم این کامننت در نوع خودش بی نظیر ست و نمی توان آنرا نادیده گرفت و چون «فقط صداقت » از انتقادهای مطروحه به فرخ نگهدار فرصت را غنیمت یافته و برای حزب طراز نوین سابق طبقه ی کارگر کمی «مصیبت خوانی » کرده .
نویسنده ی محترم با امضای «فقط صداقت » مرقوم فرموده اند:
- به عنوان یک توده ای بسیار متاسفم که حزب توده ایران را که اولین مناجی اتحاد با حفظ مواضع برای حفظ و تعمیق انقلاب بود متهم به عدم گفتمان میکنید۰
( اولین مناجی اتحاد با حفظ مواصع برای حفظ و تعمیق انقلاب .. این بمعنی تواضع همیشگی تود ه ای ها ست ؟ )
- این حزب تا کنون توانسته حمایت حدود شصت حزب کمو نیست رااز جنبش سبز جلب کند که مسلما به تلاش زیادی نیاز داشته که آنها وظیفه خود میدانند۰ ( جلب حمایت ۶۰حزب ! یعنی حمایت آن احزاب باید توسط حزب توده جلب می شد وگرنه خودشان بی خبر میماندند ! بازهم تواضع توده ای ! )
- تلاش وافر سیاستمدار زبده و دلسوخته ایران دکتر نورالدین کیانوری.... ( بازهم فروتنی! )
- ای کاش کیانوری سیاستورزی با پایبندی به اصول را هم به شما یاد داده بود... ( کدام اصول ؟)
- بله امروز شما حزب ، و سایر وفاداران به مرام توده ای همچون راه توده را به عدم گفتمان متهم کنید چون جو غالب ضد تود ه ای است۰
( واقعا ، انصافا ! جو غالب ضد تود ه ای ؟ یا ضد حکومتی و ضد ولایت فقیه ؟ شما را چه میشود ؟ )
لظفا به شاه بیت «فقط صداقت » عنایت فرمائید.
- چون همه نگرانند اعتراف کنند جنبش سبز امروز همان چیزی است که بنیان فکری آن با مرام توده ایها پس از انقلاب اشتراک دارد۰
( با با دستخوش ! تو دیگه از کدام قبیله ای ؟ این حرفهای نا مربوط چیه ؟ کسی نیست از این «فقط صداقت » بپرسه میخواهی شر بپا کنی ؟ چرا آمدی اینجا ؟)
- تمامی رهبری حزب من نابود شد تا شما و سایر رفقایتان در رهبری سازمان سالم بمانید۰ این است مرام توده ای۰
( واقعا ! طلبکار هم شده ! حالا ما هیچی نمی گیم ، دست پیشو گرفته عقب نیفته !)
- متاسفم امروز شما آن سلطنت طلب که در سرکوب مردم ایران در سال پنجاه و هفت مستقیما دست داشت و هیچگاه هم حتی به خود انتقاد نکرد را ملاک گفتمان قرار دهید آقای نگهدار توده ایها با کسانی که شما دوست دارید گفتمان نمیکنند۰
( واقعا این یکی خیلی معرکه ست ! کسی نیست به این «فقط صداقت » بگوید یک کمی شهامت اخلاقی داشته باشد ! بگوید آن سلطنت طلب که در سرکوب مردم ایران مستقیما دست داشته کیست ؟ منظورش داریوش همایون ست ؟ اصلا چند تا رفتند جشن تولدبا همایون و در مجله ی تلاش هم مصاحبه میشوند خب که چی ؟ از جانیان حکومت اسلامی سفاک ترند ؟ چرا باید جانیان امروز را نادیده گرفت و آدرس عوضی داد . دیروز هم با عمده کردن تهدید و تضاد امپریالیستی ، عقب مانده ترین جریان مذهبی-سیاسی را برای رشد و تثبیت جانانه حمایت کردید و به ذست همانها متلاشی شدید.)
- چرا که معیار گفتمانتان همان سلطنت طلبی است که یکبار در پنجاه و شش سال پیش و بار دیگر سی و یکسال پیش خون مردم ایران بر دستانش ماسیده۰
( این حرف ثابت می کند که جنبش سبز را درک نکردی - ایران برای تمام ایرانیان ! - پس جنبش سبز امروز « نمی تواند» همان چیزی باشد که بنیان فکری آن با مرام توده ایها پس از انقلاب اشتراک دارد۰ تناقض بزرگ ! )
این ها فقط برخورد با نوشته های شخصی که خود را توده ای معرفی می باشد وگرنه در باره ی حزب میشود از همان ۱۳۲۰ صحبت کرد.
۲۱۵۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : پرسشگر پ
عنوان : سخنی با دوستان
سلام
من می توانم ادعا کنم که هیچ کدام از دوستان را نمی فهمم.ا- اگر نگهدار ورشکسته است، پی چرا اینقدر به خودتان زحمت می دهید و از ایشان می خواهید بازنشسته شوند؟۲- نمی شود خواهان دمکراسی بود و در عین حال با ژست دمکراسی گفت: من تو را حذف نمی کنم چون به دمکراسی معتقدم!! ولی تو خودت را حذف کن!!! ۳- این آقای نگهدار از اینکه اینقدر اسمش می اد، لذت می برد. ظاهرا کاری هم ندارد که به بدی یا خوبی از آن یاد شود. راستی آقای نگهدار چرا اینقدر سکوت می کنید؟
۲۱۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : حق
عنوان : خدمت آقایان راستگو و نیاز گرامی، با عرض سلام، سپاسگزارم که برخی از مطالب را برایم روشن کردید.
چند ماه پیش با این سایت آشنا شدم و بیش از مقاله ها نظرات بود که توجه مرا بخود جلب کرد. محتوای بسیاری از مقالات برایم تازگی داشتند و طبیعتأ سئوالات زیادی را بدنبال خود در ذهنم ایجاد می کردند که با کمک محتوای برخی از نظرات توانستم مقاله ها را کمی بهتر بفهمم. در همین نظرات به اطلاعات تازه ای هم بر می خورم که در میان توده مردم به تلخی از آنان یاد می شد. همین نظرات شما سئوالات زیادی را ذهنم ایجاد می کند که از شما که بیشتر می دانید کمک بخواهم. ما باید قادر باشیم که یک پل بسیار قوی بین جهار نسل اخیر ایجاد کنیم که بتوانیم با طرز تفکر یکدیگر آشنا شویم و از تجارب هم بیاموزیم و تبادل نظر کنیم. جدا جدا گروهی در افکار گذشته خود می مانیم و گروهی اشتباهات گذشته خود را ممکن است مرتکب شویم. مخاطب من شما هستید که اطلاعاتی دارید که من ندارم و می خواهم داشته باشم که با کمک آنها پخته تر فکر و آگاهانه تر عمل کنم. چه اشکالی دارد که من از شما سئوالاتی درباره اطلاعاتی که با هم رد و بدل می کنید بکنم و بفهمم شما و مقاله نویسان چه می گویید؟ من نمی توانم هیچگونه نظری در باره نظرات دیگران بدهم وقتی که درک درستی از مطلبی ندارم و در اینگونه موارد به خواندن نظرات و به پرسش بسنده می کنم.
توضیحات شما عزیزان برایم بسیار ارزنده بوده است. از وقتی که گذاشتید سپاسگزارم.
۲۱۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : سیما سین
عنوان : پرسشهای مشخص
آقای نگهدار،
آگاهی من از "خطاها" ی شما با واسطه است. یعنی من نه عضو یا هوادار سازمان شما بوده ام و نه در آن سالها گرایشی به فعالیتهای رفرمیستی داشته ام. سن و سالم نیز تکافوی اینگونه درگیری ها را در آن سالها را نمی داد. یعنی بی واسطه اطلاعا تی از "خطاها" های شما ندارم. و همیشه صحت یا سقم آنها را از شما جویا شده ام.
اما از اواسط دهه شصت با نام شما بعنوان یک فعال سیاسی که در کار رهبری یک سازمان سیاسی بودید و آن سازمان را به تباهی کشانیدید و در این روند جمعی را هم بکشتن دادید آشنا شدم. من هنوز این آگاهی ها را اتهاماتی تلقی می کنم که از سوی جمعی از همفکران سابق شما که گذشته ی خود و سازمان را نقد می کنند، به شما وارد می اید و شما همواره در برابر آنها سکوت می کنید.
وجدان من از وارد آوردن اتهام به شما معذب است. انصاف و شرافت سیاسی اقتضا می کند که شما به اتهامات مشخصی که به شما وارد می آید پاسخ بگویید. سکوت شما قبول اتهامات و ناتوانی یا شرمندگی شما در پاسخگویی به آنها تلقی می شود. اگر جایی بآنها مشخصا نه تلویحا پاسخ داده اید تقاضا دارم که آن منبع یا منابع را اعلام کنید.
من آقای ماهان شاهد را نمی شناسم و وابستگی یا عدم وابستگی سازمانی ایشان برایم عمدگی ندارد. ایشان اتهاماتی را متوجه شما می دانند که من با اجازه و تشکر از ایشان اهم آنها را مشخصا طی شماره های زیر خلاصه و باز نویسی می کنم و از شما تقاضا دارم به آنها پاسخ گویید و لااقل برای ما کاربران بی سازمان بنویسید که این اتهامات و سکوت این دو سه دهه ی خود را چگونه توضیح می دهید:
۱- لو رفتن جوانان و نو جوانانی را که در اثر سیاستهای نامناسب مجاهدین بی سر پناه شده بودند و در دهه شصت به ماشین کشتار رژیم اسلامی را سپرده شدند چگونه توضیح می دهید؟ ( یاد آوری می کنم که من منتقد سرسخت سازمان مجاهدینم)
۲- علت اعزام محمد رضا غبرایی مسئول نشریه ی کار به ملاقات لاجوردی جلاد که نتیجتا اعدام او را در پی داشت جه بود؟
۳- مسئولیت تعیین سیاستی که دستور زیر فرودی از آن است با چه کسانی است:
".... هوادران سازمان همدوش و همراه با دیگر نیروهای مدافع انقلاب و مدافع جمهوری اسلامی ایران باید تمام هشیاری خود را بکار گیرند. حرکات شبکه مزدوران امپریالیسم امریکا را دقیقن زیر نظر بگیرند و هر اطلاعی از طرح ها و نقشه های جنایتکارانه آنها به دست میاورند، فورا سپاه پاسداران و سازمان را مطلع سازند."
(اطلاعیه کمیته مرکزی سازمان "اکثریت"- هشتم تیر ماه سال شصت).
۴- روابط خود با لاجوردی و قضییه زنده یاد شاندیز را چگونه توضیح می دهید .
۵- قضییه نشست تاشکند چیست؟
۶- مسئول اتهامات وارد آمده به منوچهر شفیعی کیست؟
انسانیت ایجاب می کند که شما بعنوان یک سیاسی کار باسابقه به این پرسشهای مشخص پاسخ دهید. جنبش بهپذیری نیاز دارد تا "خطا ها" ی گذشته تکرار نشود.
با سپاس از آقای ماهان
من در پشت یک نام مستعار پنهان نشده ام نام و ایمیل خودرا نیز در یکی از نظرات پیشین اعلام کرده ام.
۲۱۴۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣٨٨
|
از : ماهان شاهد
عنوان : "اعمال" دیروز و "نظرات" امروز!!!
آقای نگهدار به یکی از مخالفانش در این سایت (کامران قویدل) پیشنهاد گفتگوی رودر رو در اینترنت میکند و مینویسد:
///
اگر پاسخ آقای کامران قویدل به هر دلیل به این پرسش منفی است. آنگاه از کس یا کسان دیگر همین دعوت را خواهم کرد.
هر کدام از ما، در هر مقام و جایگاهی که باشیم، تا وقتی از دموکراسی و حقوق بشر حرف می زنیم، که می زنیم، باید یاد بگیریم هوایی و بی پشتوانه و پشت دری حرف نزنیم و مسوولیت حرف های خود را بر عهده بگیریم
///
آقای نگهدا، شما و مسولیت پذیری؟
آیا شما مسولیت حرفها و اعمالتان را می پذیرید؟
لطفن به پرسشهای فوق پاسخ دهید!
آیا در جریان انتخاب خود به عضویت کمیته مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران هستید؟
(منظور همان نشست های شبانه بعد از بهمن پنجاه و هفت است)
در این رابطه لطفن به صفحه دویست و نود و سه کتاب "پرواز با بال های آرزو" از آقای نقی حمیدیان رجوع نمایید.(منظور ماجرای در آوردن اسم شما به جای اسم احمد غلامیان لنگرودی "هادی" به عنوان عضو کمیته مرکزی توسط آقای مهدی فتا پور میباشد).
آیا مسولیت لو دادن جوانان و نو جوانان در دهه شصت به ماشین کشتار رژیم اسلامی را میپذیرید؟
(همان جوانان و نو جوانانی که در رابطه با سیاستهای ویرانگرانه رهبری سازمان مجاهدین از خانه و شهرشان آواره گشتند و مکانی برای مخفی شدن نداشتند؟)
در این رابطه لطفن به اطلاعیه کمیته مرکزی سازمان "اکثریت" در هشتم تیر ماه سال شصت توجه نمایید:
".... هوادران سازمان همدوش و همراه با دیگر نیروهای مدافع انقلاب و مدافع جمهوری اسلامی ایران باید تمام هشیاری خود را بکار گیرند. حرکات شبکه مزدوران امپریالیسم امریکا را دقیقن زیر نظر بگیرند و هر اطلاعی از طرح ها و نقشه های جنایتکارانه آنها به دست میاورند، فورا سپاه پاسداران و سازمان را مطلع سازند."
(منظور همان موقع است که شما با جنایت کاری مانند اسدالله لاجوردی "تماس" های مرتب داشتید و مدیر مسول نشریه کار محمد رضا غبرایی"منصور" را برای "پاره ای" از سوالات اسدالله لاجوردی به زندان اوین فرستادید که منجر به اعدامش شد)
در این رابطه شما را به قسمتی از جملات خودتان رجوع میکنم:
"... یادم میآید به تصمیم رهبری سازمان، زنده یاد رفیق جواد "علیرضا اکبری شاندیز"، مقاله ای بدون امضا نوشت در نشریه کار و بحث کرد که این اعدام ها به زیان انقلاب است و باید متوقف شود. از پی آن مانند اسدالله لاجوردی از اوین زنگ زد (!!!!!) و نام نویسنده آن مقاله را خواست........"
آقای نگهدار آیا مسولیت باند بازی خودتان را در رابطه با مسایل و افراد مختلف از جمله ابراهیم شفیعی "منوچهر هلیل رودی" در رابطه با بد نام کردن ایشان میپذیرید؟
(لطفن در این رابطه به لینک زیر مراجعه نمایید)
http://www.iranian.com/main/۲۰۰۸-۱۳
آقای نگهدار آیا مسولیت لو رفتن و کشته شدن تعدادی از اعضای سازمان "اکثریت" بعد از نشست در تاشکند هنگام بازگشت به ایران را میپذیرید؟
(لطفن در این رابطه به مقاله آقای بهروز حقی "نقش باند رهبری طلب در بی اعتمادی توده ها نسبت به جنبش فدایی" رجوع نمایید)
و سوالات بسیار زیادی که اگر بخواهیم به آنان بپردازیم نیاز به وقت بسیار بسیار زیادی خواهیم داشت.
در پایان:
آقای نگهدار، تا کی میخواهید به جلو فرار نمایید؟
آیا میدانید که فرار به جلو همیشه جواب مطلوب نمیدهد؟
حداقل در مورد شخص شما که "فتوا" هایتان منجر به تحکیم دیکتاتوری اسلامی در ایران گشت و باعث کشته شدن تعداد زیادی از ایرانیان شد. دیکتاتوری که اکنون مردم خسته از حکومت دینی اسلامی بپا خواسته و کمر به نابودی اش بسته اند.
تازه بعد از این همه "افتضاح بازی های سیاسی" باز هم تحلیل میدهید که:
///
.... کوران حوادث در کشور تندتر می شود. وظیفه فعالین است که شتاب گام های خود را الزاما تند تر کنند. ما یک دنیا کار پیش رو داریم. شاید این آخرین فرصتی باشد.....
///
آقای نگهدار خواهشن این یک دفعه را کوتاه بیایید و لطف کرده و تحلیل هایتان را برای خودتان نگه دارید. یکی از خوبی های حرکت ضد دیکتاتوری ایرانیان (مرسوم به جنبش سبز) این است که بهایی به "روشن فکرانی" مانند شما نمیدهد و خوا هان آزادی است. آزادی برای ایران و ایرانی بدون قید و شرط و بدون پیشوند و پسوند. پس به ایرانیان لطف کرده و به کارهای تجاری تان بپردازید و "یک دنیا کار" که پیش رو است را به جوانان و دیگر معترضان در ایران محول نمایید. شما و امثال شما به اندازه کافی امتحانتان را پس داده اید آقا.
ضمنن یک پیشنهاد:
آقای نگهدار، آیا فکر نمیکنید که بهتر است در عرصه سیاست (که کارنامه درخشانی در آن ندارید) خود را باز نشسته نموده و سیاست را به افراد با صداقت واگذار نمایید؟
۲۱۴٣۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : فرید راستگو
عنوان : حاکمیت مردم و آقای الهیاری
هموطن محترم جناب الهیاری چندین سئوال پرسیده اید که تلاش می کنم بطور خلاصه به شما هموطن عزیزم جواب بدهم. کلمه برخی بر می گردد به آقای حق نه تحصیلکرده ها چون من معتقدم که همه روشنفکران ما تحصیل کرده هستند ولی همه تحصیل کرده ها روشنفکر نیستند که این بحث جداگانه ای است. در واقعیت امر اینست علیرغم اینکه بسیاری از روشنفکران ما صادقانه در راه آزادی و حقوق مردم مبارزه کرده اند ولی از آنجائیکه کسب قدرت سیاسی هدف اصلی آنان بوده است و فکر می کرده اند با کسب قدرت سیاسی می توانند مردم را خوشبخت سازند کمتر در فکر بوده اند چگونه می توانند آزادی را پیاده نمایند و لذا همواره در مبارزه برای قدرت آنکسی قدرت سیاسی را بدست می گیرد که پایه مردمی اش بیشتر باشد. در انقلاب ۵۷ اکثر تحصیل کرده ها چه روشنفکران و چه غیر روشنفکران رسیدن به قدرت را در دستور کار خود قرار داده بودند. خمینی که پایه بیشتر مردمی داشت توانست قدرت را از آن خود سازد و ناجوانمردانه مخالفین خود و مردم را از گردونه بیرون انداخت و از سال ۶۰ بعد از کودتا علیه بنی صدر توانست استبداد خود را بطور مطلق برقرار سازد. این خاصیت قدرت است بویژه در کشورهای استبداد پروری مثل ایران. پس فکر نکنید اگر بجای خمینی مثلاً حزب توده یا اکثریت می آمدند از خمینی خیلی بهتر عمل می کردند. در حال نوشتن مقاله ای هستم بمناسبت ۲۲ بهمن و تلاش می کنم توضیح دهم چه کسانی انقلاب ۵۷ را فنا ساختن. از من سئوال کرده اید همه یعنی چه: همه یعنی کلیه شهروندان ایرانی خارج از تفکرشان زیرا تفکر سیاسی نباید عامل اختلاف شود. زمانی که ما ایرانیان کسب آزادی را در دستور کار خود قرار دهیم مبنای فکریمان این خواهد شد وجود تفاوت اصولی است ولی اتحاد ما باید روی حداقلها باشد چون قبول تفاوت یعنی قبول اختلاف اندیش و تفکر. پس ایران مال همه ایرانیان است. در مورد مختصات حاکمیت مردم، به آرشیو اخبار روز رجوع کنید سلسله مقالاتی دارم بنام « جنبش آزادیخواهانه مردم پیروز میشود اگر...» شماره ۳ ، که البته بعلل حاد شدن مسائل جنبش ادامه نیافت بطور مفصل در این زمینه نوشته ام. باز اگر سئوالی بود بی پاسخ حتماً با ایمیل من که در پایان مقاله است تماس بگیرید تا مفصل تر بحث کنیم. در مورد نقش آحاد مردم در تمام مراحل نقش اصلی است و هر چه در چارچوب منافع مردم و ولایت آنان نباشد از نظر من باطل است. زیرا مشکل اصلی من با اصلاح طلبها در این است که آنان نمی خواهند یا نمی توانند بپذیرند بدون حاکمیت مردم در تعیین سرنوشت خویش امکان ندارد آزادیها و حتی انتخابات آزاد بر قرار شود. روشنتر بگویم حداقل مطالبه مردم حاکمیت خود بر سرنوشت خویش است و بدون برقراری حاکمیت مرد بر سرنوشت خویش نه آزادی برقرار میشود و نه می توانیم دمکراسی را در جامعه نهادینه کنیم. با خود هم نباید شوخی کنیم قانون اساسی جمهوری اسلامی اگر حتی ظرفیتهای دمکراسی داشته باشد که ندارد پیاده کردن آنها در یک نظام استبدادی محال و غیر ممکن است. تا زمانی که ولایت فقیه بر فراز قانون اساسی است حرف از ظرفیتهای دمکراتیک در چنین قانون اساسی و دفاع از آن یعنی خاک پاشی به چشم مردم است. بویژه مردمی که امروز بدرستی تصمیم گرفته اند با استبداد ولایت فقیه تعیین تکلیف نهائی کنند. امید است همه ایرانیان تلاش کنند ولایت مردم اسقرار یابد و در این راه هر چه بیشتر ستون پایه های استبداد را افشاء و طرد سازیم.
پیروز باشید: راستگو
۲۱۴٣۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨
|
از : همشهری .
عنوان : اخبار روز و فرخ نگهدار - آن طور که من فهمیدم.
اصلی ترین ویژگی "اخبار روز" ، اعتقاد نویسندگان ، گردانندگان و اکثر کاربران آن ، از جمله خود من، به "عدالت اجتماعی" است. از واژه "سوسیالیسم" استفاده نکردم ، تا گرایشاتی از دایره بیرون نماند. در رابطه با مسائل کشورمان ، ولی تمایلات مختلفی در بین همین افراد هست. بعد از انتخابات ریاست جمهوری، مسئولین سایت هم ، به صورت ملموسی ، نسبت به توان اصلاح طلبان ، در نمایندگی خواست اقشار وسیعی از مردم ، به ارزیابی مثبتی رسیدند. این ارزیابی ها ، به طور کلی تا امروز تغییر چندانی نکرده است. ولی دوسه مقاله ای در ابراز شک و تردید ، نسبت به پایداری اصلاح طلبان ، در این اواخر به چاپ رسیده است. شاید آقای نگهدار، اصولن به خاطر جلو گرفتن از رشد دوباره بی اعتمادی به اصلاح طلبان در اخبار روز است که دست به ابتکار حضور در جمع کاربران زده است. اگر چنین است ، این سوال پیش می آید که نگهدار، خود چگونه به این باور استوار رسیده است که ریزش و سازشی در اردوی اصلاحات روی نخواهد داد؟ از آن مهم تر؛ چگونه اینچنین با اطمینان پیروزی عنقریب حرکت را در این نوشته خود پیش بینی میکند. این مساله تعجب برانگیز است. زیرا نگهدار آنقدر باتجربه هست که خود را در بن بست چنین غیب گویی های خطرناکی گرفتار نکند. امیدوارم در این مورد توضیح دهد.
اخبار روز، گرایش دوگانه ای را نمایندگی می کند: از طرفی چپ های رادیکالی که خواهان سرنگونی هستند. ولی درک منطقی از شرایط جهان ندارند و دوگام که در تحلیل جلو می روند، به ضد خودشان بدل می شوند. این گرایش شاید انسان دوست ترین آرمان ها را با خود حمل میکند ولی توان تحلیل اوضاع را ندارد. در حال ریزش نیرو و دچار بحران است. با این وجود، با بار عاطفی و احساسی خود، توان ایجاد تردید برای نزدیکی به اصلاح طلبان را دارد.
گرایش دوم ، بین واقع بینی و رادیکالیزسم در نوسان است. ابزارهای تئوریک محکم کردن پای خود در جایی ثابت را جستجو می کند ولی تناقضاتی هم دارد: تعریف درستی از جبهه نیروهای بالنده و میرنده ، در سطح جهان ندارد تا به کمک آن جایگاه نیروهای بازیگر در تحولات ایران را ارزیابی کند. از این رو ، جدا از عدم رغبت عاطفی به همکاری با اصلاح طلبانی که در ریختن خون یاران دیروز شان نقش داشته اند، اصولن در مورد ماهیت طبقاتی اصلاح طلب و حامیانش در تردید و دودلی می باشد.
در صورت وجود سازمانی منسجم و با انگیزه برای بحث در گشودن گره های تئوریک مسائل مربوطه ، گرایش آخر می توانست ، جایگاهی بالنده و تاثیر گذار در جنبش به دست آورد. در شرایط کنونی ولی بیم تبدیل شدنش به چرخ پنجم یکی از کانون های قدرت می رود. من به عنوان کاربر اخبار روز به نوبه خود سعی خواهم کرد از این سرنوشت ، جلو گیرم و به کمک دوستان ، در پیدایی راهکار های مناسب ، برای تبدیل شدن به نیرویی مطرح ، نقش ایفا کنم.
آقای نگهدار نیز اگر به بهانه ناشکیبایی برخی دوستان این میدان خالی نکند، با پرسش های زیادی در مورد گرایشات سیاسی خودروبرو خواهد شد و توضیحات ایشان ، جالب و مفید خواهد بود.
اصلاح طلبان ، واقعیتی غیر قابل انکار در عرصه سیاسی و فرهنگی جامعه ما می باشند. ولی ما نباید به هیچ بهانه ای خود را در آن ها حل کنیم. هرچند ضعیف هستیم. ما از ابزارها و متد های بررسی غیر منفعلانه اوضاع و شرایط برخورداریم. بیایید از آن ها استفاده کنیم!
در پاسخ به نیاز. نقد شخصیت فرخ نگهدار، برای شما که می گویید عضو سازمان اکثریت بوده اید، اگر گره گشای مشکلی است، برای بسیاری مثل من ، کسل کننده ، تکراری، و در شرایط امروزی که مشکل ، پیدا کردن راهی برای همدلی و همکاری به منظور تاثیر گذاری مثبت بر روند جنبش می باشد، بحثی انحرافی و وقت تلف کن است. شاید حتی اقای نگهدار خودشان هم بدشان نیاید، که خود شخصی شان را، در آینه کاربران این سایت یه نظاره بنشیند، ولی بهتر آن است که ما از فرصت حضورش در اینجا استفاده کنیم و بجای آن که اجازه دهیم فقط او به ارزیابی آنچه ما در چنته داریم ، بپردازد، ما نیز عیار و اعتبار تحلیل هایش را محک بزنیم.
۲۱۴۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣٨٨
|