از : پرسشگر
عنوان : به آقای بهرنگ دانش گرامی،
آقای بهرنگ دانش گرامی،
خاتمی و برادران دینی اش سکولاریسم که جزئی از منشور جهانی حقوق بشر است را بهتر و زودتر از من و شما دریافتند و آنرا دفع کردند. از زمان شیخ فضل الله نوری در دوران مشروطه همفکرانش مثل خمینی بخوبی سکولاریسم و مدرنیته و سپس حقوق بشر را درک کرده اند و با آن مبارزه کرده اند. این ملت ایران بود که این مباحث را نمی شناخت وگرنه بدنبال مکاران و حیله گرانی مثل خمینی و خاتمی نمی افتاد. بنابراین فکر نکنید که خاتمی و سروش و غیرو در حال تحول نظری درباره این مباحث بوده و هستند و باید رعایت حال آنها را کرد. مقاله بسیار خوبی با مشخصات زیر در همین سایت منتشر شده که من به شما پیشنهاد می کنم حتما بخوانید و ببینید که هم خاتمی و هم خامنه ای هر دو کسانی را که سخن سکولاریسم را به میان می آورند را عوامل بیگانه و دشمن خود به شما می آورند که شما حتما مجازات آنرا در ج.ا می دانید. اینها همه سر تا پا ضد انسان و ایران و ایرانی و معتقد به تبعیض هستند. باید بروند و ما باید کشورمان از این تبهکاران پس بگیریم و قانون اساسی نوینی بر پایه های استوار منشور جهانی حقوق بشر تدوین کنیم تا دمکراسی و آزادی حقوق بشری را در کشورمان نهادینه کنیم.
«دم خروس یا قسم حضرت عباس!؟ از مصطفی هجری
• بعد از بیست و دوم خرداد ۱۳۸۸ شمسی و در تمام یکسال گـذشته سران جنبش سبز در عمل و گفتار نشان دادند که حکومت جمهوری اسلامی را در بدترین حالت (بدتر از وضع کنونی) بر حکومتی که در آن دین از سیاست جدا باشد ترجیح میدهند و هم اکنون نیز اگر حکومتیان آنان را به حساب آورند و گوشهای از کارها را به آنان بسپارند ایرادی بر آن نخواهند داشت .»
با احترام
۲۹۱۱۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ تير ۱٣٨۹
|
از : خواننده نظرات حضرات
عنوان : زنده باد اعلامیه جهانی حقوق بشر که صادق را از ناصادق جدا می کند.
زنده باد اعلامیه جهانی حقوق بشر که صادق را از ناصادق جدا می کند. حقوق بشر حکم جن و بسم الله را برای غیر دمکرات های سکولار و غیر سکولار را دارد. کسی که ریگی به کفش نداشته باشد بدون کوچکترین مکثی این اعلامیه را قبول می کند و اما و اگر نمی کند. ملت چند ده سال دیگر باید صبر کند تا خاتمی و برادران دینی اش درس و مدرسه شان در مکتب این اعلامیه تمام شود؟ اگر خنگ هم بودند تا حالا باید این اعلامیه را می فهمیدند.
زنده باد منشور جهانی حقوق بشر که صادق را از ناصادق جدا می کند.
۲۹۰۶۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : لنگرودی اصیل
عنوان : هیچ «جوکی» تویین آمیز نیست مگر آلوده بلجن راسیستی باشد.
جناب پیروز، لطیفه و جوک گویی در عین حالیکه پوشیده در پرده نازک حسادت از هوش و استعدادها، نمایانگر ذوق و زندگی است. لطیفه سازی بینش سیاسی و بمعنی سیاست تحقیر و توهین و استثمار قومی بر قوم دیگر نیست. اگر همه مردم و اقلیتهای محلی ایران «اجازه» جوک گفتن نسبت به گیلکها دارند، چرا خود ما از آن استفاده نکنیم.بعضی از هموطنان ما چنان به «جوک گویان» حساسیت دارند که بخاطر لطیفه و جوک گویی فورآ با فریاد «تویین بمقدسات» خود تلقی،و شعار « جدایی قومی و تجزیه طلبی» از دست جوک گویان برمیآرند. خوشبختانه ما «نمایندگانی» از این نوع در گیلان نداریم. و اما در مورد بیان "سکولاریسم" ، که آیا « "سکسی" و عوام فریب» است و نیست. اعتقاد دارم در اصل خلقت قوانین و قراردادهای اجتماعی از جمله مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر تمامآ ساخته و پرداخته انسانهاست که در خدمت خود قرار میدهند و باتوجه باینکه در شرایط خاص اجتماعی، انسان بعنوان عامل و خلاق اصلی قراردادهای اجتماعی قادر است قوانینی بفراخور نیاز اجتماعی خویش و مورد قبول اکثریت تدوین نماید و از آن پیروی نماید و بر اساس اینکه هیچیک از قوانین و قراردادهای اجتماعی از جمله موارد مندرجه در اعلامیه حقوق بشر قادر نیستند رسالت ابدی داشته باشند و تنها با مشارکت عامه مردم در رابطه با تمایل اجتماعی، عرفانی، فرهنگی و.. قراردادهای لازمه (جدید) اجتماعی را وضع و پیروی میکنند. مردود دانستن و «خرافاتی» نامیدن و حذف مکانیکی بینش مذهبی مردم ، فقط با اهمال سیستم دیکتاتوری امکان پذیر است. هنر در ایجاد مشکلات و موانعی در قراردادهای اجتماعی جهت پیشگیری از رشد و فعالیت محملها و نهادهای ارتجاعی بینشهای مذهبی (آسمانی و یا زمینی) است.این هنر را باید آموخت که در آینده همانند انقلاب ۱۳۵۷ به بیراهه کشانده نشود. کسانیکه فقط با «جنگ مذهب» و نه با عوامل و ابزار ارتجاعی آن در راه هستند، ثمره ای نخواهند برد. «دولتهای» که در کشورهای دیگر دست بکودتا میزنند آیا آنها از مواد مندرج در اعلامیه حقوق بشر و قوانین رابطه بین کشورهای مندرج در قوانین سازمان ملل متحد بی اطلاع هستند؟ جواب نه خیر است. عدم کارای مکانیسم جلوگیری از دخالت نابجا در کشورهای دیگر در قوانین سازمان ملل متحد میلنگد.با وجود منع شکنجه در قراردادهای جهانی و مورد «قبول» همه دول دنیا، شکنجه گران سخت مشغولند.
۲۹۰۵٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : هوای وطن
جناب لنگرودی اصیل،
من نمیدانم شما اگر واقعا لنگرودی اصیل هستید چطور این جوک توهین آمیز را تکرار میکنید ولی به هر حال کامنت شما نظر مرا تایید میکند. پس از آنکه کامنت قبلی من منتشر شد فکر کردم که کاش جمله دیگری اضافه کرده بودم که شما این فرصت را پیش آوردید. تمام منظور من از این بحث این بوده است که بگویم بکار بردن کلمه سکولار در شرایط فعلی بی فایده ، مضر ، تفرقه افکن و بیهوده است و بیخود مذهبی و غیر مذهبی را در گیر کرده و آنها را از گفتگو در باره موضوع اساسی حقوق بشر باز میدارد. شما کاملا و قطعا درست میفرمائید که باورهای مذهبی را نمیتوان حتی با ۷۰ سال کمونیسم هم ریشه کن کرد و همیشه با ما خواهد بود. اگر چنین است و قطعا چنین است چرا کلمه ای را بکار نبریم که هر دو طرف آنرا به سهولت قبول خواهند کرد؟
اشکال در آنست که کلمه حقوق بشر باندازه کلمه دهن پر کن "سکولاریسم" ، "سکسی" و عوام فریب نیست. چاره آنست که چهار پنج ماده از سی ماده اعلامیه جهانی حقوق بشر که در باره مذهب صحبت میکند را وسیعا منتشر کنیم که همگی بفهمند که سکولاریسم هم در این منشور مستتر است. ممنون از کامنت شما.
۲۹۰۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : لنگرودی اصیل
عنوان : رویای «لامذهب» شدن مردم ایران از دید پیروز، مثل«باد وطن» هموطن شمالی است
آقای پرسشگر، نظرشما راجع باستبداد دوران پهلوی چیست؟ آیا آنزمان اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران رعایت میشد ویا نه؟ آیا شما معتقد هستید که «دانستن» موارد نوشته شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر خود بخود برای جلوگیری از استبداد کافی است؟
و اما جناب پیروز، شما براساس بیان «مسافرین» با شادی کودکانه ای مدعی هستید، مردم ایران «لامدهب لامذهب» شدند. این نوع «اخبار» جنابعالی مرا بیاد داستانی جالبی از یک هموطن شمالی ایران انداخت.« یک هموطن گیلانی در تهران اقامت داشت و وضع مالی اش هم اجازه مسافرت بشمال را باو نمیداد. روزی رفت دم میدان توپخونه(خیابان ناصرخسرو)محلی که سابقآ اتوبوسهای شهرستانی مسافر پیاده میکرد. و او شروع بسوراخ کردن چرخهای اتوبوسی را با چاقو نمود. راننده اتوبوس پرخاش کنان پرسید مرد این چکاری است که میکنی؟، در جواب گفت با سوراخ کردن چرخ ماشین «باد وطن» را استشمام و هوای جنگلهای شمال و باد چمخاله را تنفس مینمایم. زیرا او فکر میکرد لاستیکهای چرخ اتوبوس با «هوای» وطن پر شده ».حالا «لامذهب» شدن مردم ایران از دید شما، مثل«باد وطن» این هموطن باذوق است. هفتاد سال زیر فشار خشن و بیرحمانه «سوسیالیسم» استالینی و جانشینان وی بر روی مذهب ارتودکسهای مسیحی نتوانست،مردم شوروی را «لامذهب» بنماید. سفر کوتاهی بکشورهای که زمانی جزو اقمار شوروی بوده اند بنمایید تا بشما نشان خواهد دادکه رشد سرطانی نهادهای مذهبی تا چقدر در این جوامع که عضو اتحادیه اروپا هستند، پیشرفت کرده. چشمانتان را باز کنید و آرزوی «طلای» خودرا بجای واقعیت تلخ قرار ندهید. متاسفانه اینهم «مرض» برای روشنفکران بدور از جامعه ایران است.بایستی با دقت و حوصله باین نوع مقوله برخوردکرد که برخوردسکتاریستی نتیجه منفی را در پی خواهد داشت.
۲۹۰٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : خواننده نظرات حضرات
عنوان : کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. خاتمی و سروش ... منشور جهانی حقوق بشر را خوب درک می کنند و چون این منشور به منافعشان نشانه می رود با آن درستیزند، تعارف را بگذارید کنار.
به آقای بهرنگ،
کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. خاتمی و سروش ... منشور جهانی حقوق بشر را خوب درک می کنند و چون این منشور به منافعشان نشانه می رود با آن درستیزند، تعارف را بگذارید کنار.
آنهایی که منافعشان ایجاب می کند این رژیم بماند مرتب بهانه برای خاتمی و سروش و گنجی می تراشند. همه اینها بخوبی میدانند منشور حقوق بشر که سکولاریسم هم جزئی از آنست چیست ولی برای حفظ پست و مقام و پول ابدی، از قبول این منشور سر باز می زنند تا همیشه از حقوق ممتاز برخوردار باشند. این بی کفایت های بد طینت بخوبی می دانند که اگر شایسته سالاری در ایران برقرار شود اینها از دور خارج خواهند شد. حامیان بیگانه آنها هم برای چپاول مملکت باید از اینها حمایت کنند که ریششان را همیشه در گرو داشته و دارند و خواهند داشت. زنده باد منشور جهانی حقوق بشر که کک به تنبان همه بدخواهان ایران و ایرانیان انداخته است.
۲۹۰٣٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : "قاف" و "غین" "قرمه"
جناب بهرنگ دانش،
گر چه بنده مخاطب شما نیستم ولی چون در این گفتگو سهمی دارم اجازه بفرمایید که عرض کنم بنظر میرسد که ما بر سر "قاف" و "غین" "قرمه" بحث میکنیم. آنطور که از اخبار بر میاید و مسافرین میگویند قسمت مهمی از مردم ایران مرحله سکولاریسم را پشت سر گذشته و لامذهب لامذهب شده و تره ای برای دین خرد نمیکنند و ملا ها چنان منفورند که حتی سوار تاکسی هم نمیتوانند بشوند. خوب حالا روشنفکران ما بجای اینکه به این مردم بی دین بگویند سکولار شوید چرا نگویند دنبال حقوق بشری خود باشید؟
۲۹۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : بهرنگ دانش
عنوان : پرسشگر گرامی
پرسشگر گرامی :
بعد از دنبال کردن دیالوگ های شما با دوستان دیگر برایم شکی نماند که جنابعالی جوان و صادق هستید.من بر خلاف بعضی از دوستان نه تنها مخالف مطرح شدن واژه هایی نظیر سکولار و غیره در جامعه ی ایران نیستم،بلکه معتقدم باید این وازه ها به گونه ای مطرح شموند که بار معنایی واقعی آن ها به ذهن مخاطب عام،متبادر شود.بگذار خاتمی نیز معنای مورد نظر خویش از این واژه را مطرح کند.حتما این جمله را شنیده اید:˃سیاست ، علم ممکنات است.˂
نمی دانم نامه های آقایان نوری زاد،بابک راد،سحرخیز و آخرین نوشته ی آقای اکبر گنجی (ایران امروز) را خوانده اید؟تصور می کنم،بی انصافی است که، صفت واپسگرایی را برای این اشخاص به کار گیریم .فراموش نکنیم حتی تغییر و تحول نظری یک پروسه ی تدریجی است.اگر نیروهای اطراف خودمان را به بهانه ی آن که به اندازه ی ما حقوق بشر و سکولاریسم را نمی فهمند ولی نشان داده اند که تعبیر خودشان را دارند و در عین حال برای دموکراسی و آزادی هزینه می دهند،نادیده بگیریم،آنگاه می ترسم جان بولتون برای ما مرثیه سرایی کند.
به نظر می رسد،شایسته است که آقای مباشری برای جلوگیری از اطاله و تکرار کلام،جمع بندی آخر را به عهده بگیرند.چراکه اکثریت قریب به اتفاق کسانی که comment گذاشته اند،بینش آقای مباشری را تایید کرده اند.
۲۹۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ تير ۱٣٨۹
|
از : peerooz
عنوان : اعلامیه جهانی حقوق بشر
جناب پرسشگر،
اعلامیه جهانی حقوق بشر در سایت ویکیپدیای فارسی در دسترس است.
چند وقت پیش که شمردم در سی ماده آن فقط چهار بارکلمه مذهب همراه با سایر حقوق ذکر شده بود که نشان میدهد آزادی مذهب جزء کوچکی از حقوقی است که ما به علت اوضاع مملکت آنرا انقدر بزرگ کرده ایم.
امروز تصادفا در سایت الف به نوشته درازی در باره سکولاریسم اسلامی برخوردم که نویسنده صاف و پوست کنده میگوید که چون سکولاریسم با شرع مقدس اسلام مطابقت ندارد مردود است. بسیار خوب. بگذاریم بجای رد سکولاریسم ، اعلامیه جهانی حقوق بشررا رد کرده و آنرا مخالف شرع مقدس اسلام بدانند. دیگر تکلیف معلوم است و ما از اصل اساسی تر و غیر قبل بحثی دفاع میکنیم . یا دین میبرد و یا منشور جهانی حقوق بشر.
۲٨۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|
از : پرسشگر
عنوان : به پیروز گرامی،
به پیروز گرامی،
من بارها از رسانه های ایرانی برون مرزی خواهش کرده ام که هر روز به یکی از مفاد منشور جهانی حقوق بشر بپردازند و خطوط تلفن را باز کنند تا هم مردم سئوال هایشان را بکنند و هم مردم با حقوقی که هر فردی با آن زاده شده است آشنایی کامل پیدا کنند. مردم نباید بدون درک درست از مفاهیم صحیح آزادی ..... بدنبال کسی یا گروهی بیفتند و ندادنند دقیقا چه می خواهند و دقیقا برای چه مبارزه می کنند. آگاهی درست از این منشور پادزهری موثر است بر ضد همه ی شارلاتان های سکولار غیردمکراتیک و مردمسالار دینی ای که وعده آزادی و استقلال و دمکراسی به مردم می دهند ولی وقتی خرشان از پل گذشت تمام وعده و وعید های خود را زیر چکمه و نعل هایشان له و لورده می کنند. شاید بهتر است گفته شود، اصل سکولاریسم در منشور جهانی حقوق بشر .... که هم تاکید لازم روی این ماده شده باشد و هم همه بدانند که این یک اصل لاینفک منشور است. نمی دانم.
جوابتان را هم به آقای کریمی خواندم. منهم مثل شما اصلا موافق دو مرحله شدن پروسه دمکراسی در ایران نیستم. من نمی فهمم چگونه یک معتقد به منشور جهانی حقوق بشر بر روی چه اصولی با یک سکولار غیر دمکرات می تواند به توافقی برسد بجز توافق شان بر سر براندازی رژیم فعلی و موکول کردن دعوایشان که قطعا پس از براندازی ناگزیر رخ خواهد داد. چند سال دیگر باید آنوقت صبر کرد تا به عمران سراسر کشور پرداخت؟ بویی که از چنین توافق هایی به مشام من می رسد بسیار ناخوشایند است. آیا مردم ما به اندازه ی کافی زجر نکشیده اند که بدون رجوع و آگاهی آنها به توافق هایی تن داده شود که بی شک ذلت مردم را برای ۳۰ سال دیگر تضمین کند؟ کی می خواهیم بفهمیم که خصیصه های فرد و گروه غیردمکرات ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک دروغگویی و پشیز شمردن جان و مال و آمال انسانهاست؟ کی می خواهیم بفهمیم، کسی یا گروهی که پس از ۳۱ سال زندگی در غرب و اینهمه تجربه از استبداد در تاریخ ایران و جهان هنوز منشور جهانی حقوق بشر را نمی تواند قبول کند، فقط بدنبال قدرت، آزادی و استقلال خود است و بس. چرا چشمانمان را می بندیم و نمی خواهیم ببینیم که اینها از حالا استبداد ایدئولوژیک دیگری، ببخشید تمامیت خواهی و انحصار طلبی، دروغ، تبعیض، زندان و زندانی سیاسی، حکومتی غیرپاسخگو و چپاول اموال و منابع ملی را با طرز تفکر و رفتار خود وعده می دهند. واقع که!!! بنظر من نیروهایی که بواقع دمکرات حقوق بشری هستند بخوبی درک می کنند که امکان توافق با نیروهایی که غیر دمکرات هستند وجود ندارد و تن به چنین کاری نخواهند داد. فقط رفتن این رژیم کافی نیست بلکه آنچه پس از آن خواهد آمد و چگونه خواهد آمد مهم است. پیروزتر باشید.
۲٨۹۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣٨۹
|