سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ایران؛ دموکراسی کارگری
آلترناتیو دموکراسی بورژوایی سبز سکولار
- محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : صبوری

عنوان : برای سایه گرامی
متاسفانه جو مناسبی برای صاحب نظران چپ موجود نیست. مقاله ۲۵ صفحه ای یک صاحب نظر متفکر با چهار تا مرگ بر کمونیست بدرقه می شود.گویا ایشان مسول فجایع استالین است به اسم سرمایه چه جنایاتی در این ۵۰۰ سال عمرش که نشد و هیچ طرفدار بازار آزادی (آزادهم که نیست) هم مسول آن شناخته نشد تلاشی هم نشد
باری حدس می زنم بهترین روش تماس با آقای قره گوزلو از طریق ایمیل است . خوشبختانه ایشان از ضریب اعتماد بنفس کافی بر خوردار است که آدرسش را روی هر نوشته ای می گذارد.
من هم با شما موافقم مطلب سنگینی است بالاخص وقتی که می خواهد بحران ساختاری سرمایه داری را توضیح دهد. وقتیکه رابطه دموکراسی و تلقی ما از آزادی را تحلیل می کند. بنظرم مقاله نیاز به زیر مقاله برای بحث و قبض دارد.
متأسفانه جریان نئولیبرال ایران چون ریشه در مذهب دارد حتی نئولیبرالیسم را بصورت مذهبی جدید می فهمد. متفکران جدید لیبرالیسم مثل پاول کروگمن دانشگاه پرینستون نسبت به بحران ساختاری سرمایه سالهاست که هشدار می دهند. وی معتقد است که تنها را نجات نسبی سرمایه در این لحظه تعدیل دامنه نفوذ آن است . برای نمونه وی معتقد نیست که بهداشت و مسکن مقوله ای مبادله ای نیست. بعبارت روشن وی خواستار کنترل خدمات بهداشتی و خانه سازی بتوسط مرکزیتی است بدون نگرش سود جویانه. بسیاری از صاحب نظران اقتصادی غیر مارکسیست بر این باورند که رکود فعلی ممکن است سالها ادامه یابد. بعضی معتقدند از آنجا که سرمایه راه بازگشت ندارد با حذف کامل خدمات دولتی دوره کوتاه رونق را بدنبال خواهد آورد سپس سقوط خواهد کرد.
نظر دکتر قره گوزلو تا آنجا که من مفهمم این است که اگر اقتصاد کینزین که شکل کودکانه ای از اقتصاد سوسیالیستی است می تواند رفاه نسبی ببار بیاورد چرا نباید دنبال اقتصاد سوسیالیستی تمار عیار رفت. بنابر این بجای گدائی از سرمایه و جلب ترحم آن چرا بدنبال حذف آن نمی رویم. آیا معیار یک اقتصاد پویا شاخص های بازار بورس است یا رفاه مردم. در کجای دنیا در سی سال اخیر تسلط تام وتمام نئولیبرالیزم رفاه نسبی کارگران و زحمتکشان(لطفأ چین و هند۳ میلیاردی را با دو ۳ میلیون مورد به رخ نکشید) را بدنبال آورده(دوره اقتصاد کینزین ۱۹۴۰-۱۹۷۰ را مستثنی کنید). اگر از ترس لولوی سوسیالیزم ابتر روسی می شد سرمایه جهانی را تحت فشار قرار داد و امتیازات قابل توجهی گرفت چرا تمامیت سرمایه را بکمک جنبش کارگری نمی توان نابود کرد. دوستان سوسیال دموکرات نمی فهمند که ۴۰ سال است که در حال عقب نشینی مقطعی موضعی و استراتژیک هستند . مارکسیست ها می گویند این ره که تو می روی به نا کجا آباد است. در ضمن قره گوزلو ایران را تافته جدا بافته نمی بیند وی معتقد است که اگر لفافه را پس بزنیم ایران هم جزئی از نظام سرمایه و بحران آن بخشی از بحران جهانی سرمایه است.
خوب توجه کنید اقتصاد نظام شاه بواسطه اتصال ارگانیک با سرمایه جهانی در دوران خود حدی از دولت رفاه بود (آموزش رایگان و خدمات درمانی و غیرو). اقتصاد آخوندها نه بر اساس بی درایتی که همچون همه دنیای سرمایه گام بکام خدمات عمومی رفاهی را نابود کرد. طرح حذف رایانه ها را اگر در امتداد خواست نئولیبرالیسم نبینیم بی توجهی است. آیا جنبش سبز و رهبرانش نمی فهمند که حذف رایانه ها مناسبت ترین بستر برای شکل دادن به یک اعتراض کسترده عمومی ساختار شکن است. پس بی دلیل نیست که قره گوزلو می گوید اینان آبشخورشان سرمایه است و تنها قصدشان نجات سرمایه از این بحران نفس گیر.
٣۱۷۴۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣٨۹       

    از : سایه مهجور

عنوان : با تشکر از جناب صبوری
جناب قراگوزلو که افتخار نمی دهد به میل ها و نظران دوستدارانشان جواب بدهند و به این دلیل واقعا از ایشان گله مندم. در این حال جا دارد از جناب صبوری تشکر کنم که با حوصله وارد بحث می شوند و مباحث مبهم را اسخ می دهند
٣۱۷٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : فرهاد زانیچ خواه

عنوان : لو لوی احمدی نژاد !
خواهشمندست نسبت به خبر امروز رسانه ها عنایت فرمائید:

آمریکا بزرگترین قرارداد فروش اسلحه در تاریخ را با عربستان منعقد کرد.
هدف از این قرار داد عبارت است از؛ حمایت از امنیت عربستان در مقابل همسایه اش ایران/احمدی نژاد و ایجاد فرصت های شغلی بخصوص در صنایع هواپیمائی سازی / بوئینگ می باشد.

توافق اسرائیل قبلا جلب شده و به آن قول فروش هواپیماهای «مدرن تر» تر داده شده ست.

این خبر را رسانه های اروپائی با آب و تاب پخش می کنند تو گوئی که خودشان اهل این حرفها نیستند. در واقع از اینکه مشتری بزرگی را از دست داده اند هیستریک شده اند.

سئوال اینست چرا ثروتهای مردم عربستان ، عراق ، کویت ، ایران توسط رژیم های فاسد آنها باید برای ایجاد کار در آمریکا مصرف هزینه شود ؟

وظیفه ی عاجل نیروهای آزادیخواه و عدالت خواه ، دموکرات و چپ ست که دقیقا با این مسائل مشخص برخورد نمایند تا برای طرفداران نظم ظالمانه ی جهانی این جنایات را دقیقا ترجمه کنند. بنظر این قلم حتی در خارج از کشور بسیاری به اخبار زنده ی جهان گوش نمی کنند یا باعرض معذرت «متوجه » نمی شوند.
٣۱۷٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣٨۹       

    از : صبوری

عنوان : وضعیت کنونی جهان
۱ – تا دوره پر تلاطم ۱۹۷۳ – ۱۹۶۸ ، ایدئولوژی اقتصاد کینزینی که بعضی ها آن را " لیبرالیسم سنتریستی " محسوب می داشتند ، حاکم بر بازار سرمایه داری بود . بعد از فروکشی و افول امواج و تلاطمات جنبش های کارگری در اروپا از یک سو و افت و ریزش جنبش های رهائیبخش ملی در کشورهای دربند جهان سوم از سوی دیگر ( که در حوادث تاریخی سال ۱۹۶۸ به اوج و اعتلای خود رسیده بودند ) ایدئولوژی لیبرالیسم سنتریستی حاکم بر بازار سرمایه داری بتدریج جای خود را به ایدئولوژی نئولیبرالیسم داد که بعد از سال ۱۹۷۳ ( سال جدائی دلار از طلا توسط دولت ریچاد نیکسون ) بر بازار جهانی تسلط پیدا کرد . ظهور و گسترش ایدئولوژی نئولیبرالیسم در بازار سرمایه داری مسلط که به نام جهانی شدن ( گلوبالیزاسیون ) نیز معروف گشت ، بعد از سقوط و فروپاشی سرمایه داری دولتی شوروی و " بلوک شرق " و پایان دوره " جنگ سرد " با روی کار آمدن نئوکان ها در کاخ سفید ( در سال ۱۹۹۹ ) به اوج اعتلای خود رسید . در آستانه آغاز قرن بیست و یکم و در بحبوحه " ازدواج " نئولیبرالیست های حاکم بر بازار و نومحافظه کاران حاکم بر کاخ سفید ( مقر اصلی راس نظام جهانی ) گفته معروف مارگریت تاچر نخست وزیر سابق انگلستان ، تحت عنوان " بدیل دیگری وجود ندارد !" به یک گفتمان مسلط بویژه در کشورهای مرکز ، تبدیل گشت
۲ – در اواخر سال ۲۰۰۷ و اوایل سال ۲۰۰۸ علائم بحران عمیق ساختاری نظام سرمایه بویژه سیاست های خانمانسوز بازار آزاد نئولیبرالیسم که از سال ۱۹۷۳ به این سو از طرف چالشگران ضد نظام بویژه مارکسیست ها ، پیش بینی شده بود ، برملاتر و رسانه ای تر گشت . بحران عمیق ساختاری نظام و خرده بحران های منبعث از آن – بحران جهانی تخریب محیط زیست ، بحران مالی ، بحران غذا ، بحران مزمن بیکاری و بی مسکنی در سطح جهانی ، بحران هژمونی آمریکا و... – بطور قطع اهمیت و ارجحیت ایدئولوژی نئولیبرالیسم حاکم بر بازار را بطور قابل توجهی بین توده های مردم منجمله اقشار بینابینی طبقه متوسط به زیر سئوال کشید . امروز نئولیبرالیسم و گفتمان " هیچ بدیل دیگری وجود ندارد " آن نفوذ و تاثیری که در دوره ۲۰۰۵ – ۱۹۸۰ ( اوج پروسه جهانی شدن ) داشت را به کلی از دست داده اند . البته که این شعار همیشه یک شعار توخالی بوده است . زیرا از همان آغاز ، نظام سرمایه داری و مناسبات اجتماعی حاکم برآن بدیل های خود را نیز داشته اند . ولی واقعیت این است که خیلی از کشورها چه در کشورهای مرکز ( شمال ) و چه در کشورهای پیرامونی ( جنوب ) ایدئولوژی حاکم بر جهانی شدن و تزهای مربوط به آن – " پایان تاریخ " ، ظهور " انسان گلوبال " و رابطه ابدی و اجتناب ناپذیر " دموکراسی بازار آزاد " – را حداقل برای نزدیک به یک ربع قرن پذیرفته بودند . ولی امروزه هیچ کشوری در اروپا حاضر نیست که طبق مقررات بازار تئولیبرالیسم اصل سوبسید ها ( رایانه ها ) را به کشاورزان خود لغو و یا مقدار آن را کاهش دهد . حتی صحبت و بحث درباره لغو یارانه ها منجر به قیام های سرتاسری در کشورهائی مثل یونان گشته و امکان گسترش این قیام ها به اسپانیا ، پرتغال ، ایرلند ، ایتالیا و.... در آینده نزدیک غیر محتمل نیست . در خود آمریکا که هیئت حاکمه اش مبلغ و مروج اصلی بازار آزاد نئولیبرالی است ، نفرت و انزجار مردم در دو سال گذشته از اولیگوپولی های انحصاری مالی به اندازه ائی افزایش یافته که در هشتاد سال گذشته نظیر نداشته است .
۳ – هیچ نظامی ابدی نیست . تمام نظام ها حتی نظام های بیولوژیکی ، فیزیکی و شیمیائی نیز تاریخی بوده و شامل حال سیر تاریخ می باشند . همه ی نظام ها منجمله نظام حاکم جهانی سرمایه ، پروسه زندگی خود را طی می کنند : آنها در یک برهه از تاریخ متولد می شوند ، طبق قوانین معین به عمر و بقای خود ادامه می دهند و سپس به شکوفائی و اوج اعتلای زندگی خود رسیده و سپس به مرحله " بی ربطی " و فرتوتی خود پا می گذارند . آنها چون در این مرحله قادر به بقای خود نیستند در نتیجه بعد از مدتی به پایان عمر خود می رسند . نظام جهانی سرمایه ( هنوز هم حاکم ) به دوران کهولت و فرتوتی خود رسیده و آن پروسه هائی که به این نظام ، شور و شوق زندگی ، پیشرفت و شکوفائی و... در پانصد سال گذشته می داده دیگر قادر به انجام وظیفه ( فونکسیون ) نیستند و دقیقا به این علت است که نظام وارد فاز بحران عمیق ساختاری کنونی گشته و در " بستر مرگ " افتاده است . این دوره بستری که به قول امانوئل والرستین ، ممکن است نزدیک به سی و یا چهل سال طول بکشد دوره پر از " ناخوشایندی ها " و " ناهنجاری ها " ( فجایع و زندگی پر از فقر و فلاکت ) برای بشریت بویژه زحمتکش ، خواهد بود . این دوره بستری که به قول بعضی از مولفین مکتب نظام جهانی سرمایه ممکن است حتی هفتاد سال هم طول بکشد برای بشریت چیزی به جز گسترش جنگ های بی پایان و خانمانسوز ساخت آمریکا ، تخریب بیشتر محیط زیست ، غارت و چپاول منابع طبیعی و انسانی کشورهای بویژه پیرامونی در بند ، رواج و افزایش انواع عوارض و تبعات گلوبالیزاسیون ( بیکاری مزمن ، تورم نجومی ، ازدیاد کودکان فراری و خیابانی ، شیوع تن فروشی بویژه بین نونهالان و نوجوانان و بالاخره بروز و تشدید اندیشه ها و جنبش های ارتجاعی امت گرائی مذهبی ، بنیادگرائی دینی ، خاک پرستی و اقسام گوناگون شوونیزم جنسی ، نژادی و اتنیکی و... ) به ارمغان نخواهد آورد .
۴ – بحران عمیق کنونی نظام عمدتا و اساسا ساختاری بوده و جهان در حال حاضر در شرایط هرج و مرج بسر می برد . این وضع امکان دارد از بیست تا چهل سال و یا شاید تا هفتاد سال آینده ادامه یابد . بحران ساختاری کنونی منبعث از کاهش مقدار ارزش اضافی کافی برای کسب سود بیشتر است . به عبارت دیگر ، نبود و محو توازن بین پروسه های ثروت زائی ( توسط کارگران و دیگر زحمتکشان ) و فقر زائی (توسط ثروتمندان = سرمایه داران ) نظام سرمایه را بر سر دو راهی خود رسانده است . این وضع . بشریت را نیز در مقابل دو راه ( بدیل ) قرار داده است که با انتخاب یکی از این دو راه بتواند خود را از بحران کنونی عبور داده و به ایجاد یک نظام جدید و با ثبات
موفق گردد.
۵– مهمترین گره در مبارزات کنونی هم در سطح ملی و منطقه ائی و هم در سطح بین المللی و جهانی این است که بشریت کدام یک از این دو راه را عملا انتخاب خواهد کرد . خیلی مشکل است که به دقت این دو راه و بدیل را ترسیم و حدود و ثغور آن ها را تعیین و تعریف کرد . اما می توان بجرات گفت که بشریت زحمتکش که امروز نزدیک به ۸۵ در صد جمعیت کل کره خاکی را شامل می شود ، تحت رهبری رهروان چالشگران ضد نظام تلاش خواهد کرد که یک نظام جدیدی را بر پا سازد که بعضی از ویژگی های مهم نظام موجود را در خود باز تولید و کپیه بکند ولی آنچه که بوجود خواهد آمد مثل نظام فعلی و منطق حاکم بر ان نخواهد بود .
۶– در تحت این شرایط که نظام جهانی بر سر دو راهی خود رسیده و اضمحلال و نابودی آن محتمل گشته ، وظیفه نیروهای چپ ضد نظام چیست ؟ نگارنده با پاسخی که مولفین مکتب نظام جهانی سرمایه به این " مادر پرسش ها " ارائه می دهند ، موافق هستم . بر اساس این نظرگاه تنها آلترناتیو و امید انسان برای فردای بهتر و بهبود زندگی عادلانه همانا احیاء مجدد اپوزیسیون اصیل و مقتدر از چالشگران ضد نظام در راس آنها مارکسیست ها است که دوباره با بسیج نیروهای کار و زحمت ( تولید کنندگان واقعی ثروت در سطح جهان ) و با قرار گرفتن در راس جنبش های وسیع نظام انداز مثل گذشته نظام جهانی را ( که در مرحله پیری و فرتوتی عمر خود بسر می برد ) به چالش جدی بطلبند . در گستره ی این چالش جدی است که چالشگران ضد نظام موفق خواهند گشت که با بسیج مردم زحمتکش در سطوح محلی ، ملی ، منطقه ائی و بین المللی خود را برای گذار دراز مدت از حاکمیت نظام در بستر افتاده کنونی به نظامی بهتر ‎، انسانی تر و پر از چشم اندازهای برابری طلب و سوسیالیستی آماده سازند .
٣۱۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : سایه مهجور

عنوان : دموکراسی لیبرال و کارگری
مقاله بسیار جان دار و پر مایه ای بود با تشکر از نویسنده محترم اگر ممکن است بفرمایید دموکراسی لیبرال با این بحران جهانی چرا تکان نمی خورد؟
٣۱۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : آرش

عنوان : دنیای دانش محور knowledge based
دوستان کمونیست

تاریخ تلاش بشر برای کشف نادانسته ها در زمان مارکس متوقف نمی شود. دنیای ما دنیای دانش محور knowledge based و ورای آن است. هر دری که دانش می گشاید به گشایش چندین در دیگر می انجامد. جوامع به سمت جوامع دانش محور (و نه ابزار محور) می روند. دیگر مارکس عزیز نمی تواند:

«امروز کاری انجام دهدو فردا کار دیگری، صبح شکار کند، بعدازظهر ماهیگیری کند، شب گله را به چرا ببرد، بعد از شام هم به انتقاد بپردازد».

امیدوارم نکته را بگیرید و بنیادگرایی انواع مارکسیسم + شما را از پویش برای کشف نادانسته ها باز ندارد.
٣۱۷۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : صبوری

عنوان : برای شیوا خانم
سرکار شیوا خانم من با سایر رفقا موافقم جریانی است سازمان یافته است که می آید یک مقاله ۳۰ صفحه ای نا خوانده یک اندیشمند را با یک کامنت تکراری مرگ بر کمونیست بدرقه می کند و می رود . آقایی که من پاسخشان را دادم نخست مرا آخوند خطاب کرد. سپس آمارم را احمدی نژادی و در اخر خودم را هم جنتی نامید. و کمونیست ها را بدن فروش خواند
۱ - من با آوردن آن امار قصد ترحم بر انگیختن ندارم بعکس سبعیت سرما یه را نشان می دهم و می گویم جنایات منتصب به شبه کمونیست ها یک صدم جنایات سرمایه داری نبوده است و نیست
۲ - در ایران ما تا بحال ۳ تلاش نا فرجام برای دموکراسی لیبرالی در ۱۰۰ سال اخیر شده .این یکی اخیر را من حتی تلاش جدی نمی دانم چرا سماجت می کنید بهمین دلیل کمونیست ها می توانند راه خودشان را دنبال کنند. شرط لازم برای ورود به جنبش سوسیالیستی اعتقاد به برابری انسانها است قطعأ همه نمی توانند برابری طلب باشند.
٣۱۶۹۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : خ منتقد

عنوان : بحران سرمایه داری - ما و سوسیالیزم
متاسفانه همانطور که اقای مرزبان نیز اشاره کرده اند این شیوه بحث راه به جائی نمی برد.اساسا" هر مقاله ای که منتشر میشود بر خواسته ازخط فکری مشخصی است که شاید بهتر باشد وابستگان به آن نحله فکری به آن بپردازند و در پرورش و غنای آن یاری رسانند. اینکه در این چهار چوب محدود رسانه ای آنهم با کمک گرفتن از اطلاعات عام و غیر علمی بحث را بر سر حقانیت سوسیالیزم و یا سر مایه داری ادامه دهیم راه گشا نیست .حد اقل یک قرن و هزاران تن کتاب و نوشته در تقابل این دو به رشته تحریر در آمده است که اگر به خواهیم به فاکت های گذشته گان اتکا کنیم چرخش در همان دایره بسته است.واقعیت انست که کمونیست ها طی دو دهه اخیر در یک بلا تکلیفی بسر می برند و نظام سرمایه داری با بهره جستن از این فرصت به تکتازی خود شدت بخشیده است ،اما اکنون که سرمایه داری با بحرانی عمیق تراز بحران های ادواری آن روبرو است و کارگران و زحمتکشان در حال رسیدن به شناخت بهتری از ماهیت آن هستند فرصتی پیدا شده است که باتکیه بر واقعییات موجود و تحولات اجتماعی بوقوع پیوسته در دودهه اخیر به نتایج جدیدی دست یافت و راه مبارزه برای عدالت اجتماعی را سامان داد .مضاف بر آن که مبازان و روشنفکران ما به جای تعیین تکلیف برای جهان سر مایه داری بهتراست به مبارزه برای کسب پیروزی بر رزیم حاکم بر کشور بوده و ابتدا راه رهائی ازاین بن بست تنگ شده را جستجو کنند.
٣۱۶۹۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : شیوا

عنوان : برای چه ما باید رهرو عقیده ای شویم که دیگر ملتها از آن رویگردانند
آقای احمد صبوری واقعن روشی زشت و نامناسب برای بحث کردن دارند. جملاتی چون “ اگر صبح تا شب یک بیسواد بچه آخوند مثل گنجی مهمل بنویسد ککتان نمی گزد. یک مارکسیست متنی بنویسد به یاد بدن فروشی در کوبا می افتی بچه آخوند. “ چیزی جز نشان دادن تربیت خانوادگی ایشان نیست. به علاوه اینجا بحث بر مبنای تحلیل عملکرد یک طرز تفکر است. کشته شدن انسانها تحت لوای یک عقیده دلیلی بر درستی آن ایدئولوژی نیست. اگر چنین باشد پس هیچ ایدئولوژی به اندازه شیعه بر حق نیست چرا که آخوندها هزار و چهارصد سال است که از مظلومیت خود و رهروانشان حرف میزنند. من هم امروز بر این باور هستم که کمونیستها جز تحریک احساسات کاری بلد نیستند و باورهای آنان فرسنگها با عقل و منطق فاصله دارد. برای چه ما باید رهرو عقیده ای شویم که دیگر ملتها از آن رویگردانند و طرفدارانش جز مباحث احساسی چیزی برای عرضه ندارند.
٣۱۶٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

    از : احمد صبوری

عنوان : برای بهمن
بله سخنان"عرایض" گرانبار شما که هیچ مشابهتی با دیگر ضد کمونیست ها مثل فرانکو و سوهارتو ندارد شوک فکری قوی وارد آورد. ممنون که کار در موسسات پول ساز را گذاشته اید واین بنده را راهنمائی می فر مائید.
اول راهنمائی فرمودید که اعداد من حداقل در مورد اندونزی احمدی نژادی (مبالغه )است. لطفأ به نوشته فرهنگ نامه بریتانیکا توجه کنید
The Communist Party of Indonesia (Indonesian: Partai Komunis Indonesia, PKI) was the largest non-ruling communist party in the world prior to being crushed in ۱۹۶۵ and banned the following year.With growing popular support and a membership of about ۳ million by ۱۹۶۵, the PKI was the strongest communist party outside the Soviet Union and China.

In the ensuing violent anti-communist purge, an estimated ۵۰۰,۰۰۰
communists (real and suspected) were killed, and the PKI effectively eliminated . Between ۳۰۰,۰۰۰ and one million Indonesians were killed in the
mass killings that followed.
Lists of suspected communists were supplied to the Indonesian military by the CIA. A CIA study of the events in Indonesia assessed that "In terms of the numbers killed the anti-PKI massacres in Indonesia rank as one of the worst mass murders of the ۲۰th century..."
بهر حال بر روی اجساد بین ۸۰۰۰۰۰هزار تا ۱۳۰۰۰۰۰ کمونیست اندونزیائی بازار برنده شد.(سال ۱۹۶۵ )
همانطور که عرض کردید جنگ بین آمریکا و زاپن اساسأ جنگ امپریالیستی نبود و "استکبار"( معادل توده ای _اکثریتی امپریالیسم ) ژاپن بدلیل مسائل مرزی تاریخی باآمریکا یک هو پرل هاربر را بمباران می کند بالاخره بین مردم کشورهای همجوار همیشه مسائلی است که باعث کدورت می شود. و اصولأ تاریخ نشان داده که کشورهای هم جوار وقتی دعوایشان می شود در جاهای دیگر دعوا می کنند. برای روشن شدن مجددأ به فرهنگنامه مراجعه می کنم.
The naval strike was intended to neutralize the U.S. Pacific Fleet, and hence protect Japan"s advance into Malaya and the Dutch East Indies, where Japan sought access to natural resources such as oil and rubber. Both the U.S. and Japan held long-standing contingency plans for war in the Pacific which were continuously updated as tensions between the two countries steadily increased during the ۱۹۳۰s, with the Japanese expanding into Manchuria and mainland China. Japan spent considerable effort trying to isolate China and achieve sufficient resource independence to attain victory on the mainland; the "Southern Operation" was designed to assist these efforts.
اینکه همش اقتصاد شد
ریشه درگیری بین آلمان انگلیس و آلمان و فرانسه هم حتمأ تفاوت زبانی بود!!!! ابدأ اقتصاد در این دعوا جائی نداشت و هر کس که جنگ را ذاتی انباشت سرمایه بداند تحت تا ثیر احمدی نژاد است.لطفأ بهمان منبع مراجعه کنید.
Hitler believed that the Jews were involved with Communists in a joint conspiracy to take over the world. Hitler claimed that ۷۵ of all Communists were Jews. Hitler argued that the combination of Jews and Marxists had already been successful in Russia and now threatened the rest of Europe. He argued that the communist revolution was an act of revenge that attempted to disguise the inferiority of the Jews.

German Communist Party (۲۲۲) still had the support of the urban working class and Hitler was deprived of an overall majority in parliament.
۲۲۲ تعداد نمایندکمونیست در سال ۱۹۳۲در پارلمان المان است. آلمان یک گام با انقلاب سوسیالیستی فاصله دارد اما حملات نازی ها
Hitler gave orders that all leaders of the German Communist Party should "be hanged that very night."
Thousands of members of the Communist Party were arrested and sent to recently opened to concentration camp. They were called this because they "concentrated" the enemy into a restricted area

by the end of ۱۹۳۳ over ۱۵۰,۰۰۰ Communist were in concentration camps
The SS were instructed to wipe out all aspects of communism
اما در نهایت تا سال ۱۹۴۴ یک میلیون کمونیست المانی سلاخی شدند.
اقا طنز می نویسید جنگ آلمان روسیه تبه کارانه ترین جنایت ضد کمونیستی تاریخ بشر است ۲۰ میلیون حدود یک ونیم برابر جمعیت ایران در ان زمان کشته شد از ان میان ۲۰۰۰۰۰۰ کادر بر جسته کمونیست روس بود. ۱۹۴۵ روسیه یک ساختمان سالم ندارد کارخانه که جای خود. آمریکائی ها در این جنگ اصلأ خسارتی که ندیدند هیچ جنگ از بحران بیرونشان اورد به اقتصادشان رونق داد.روسها برای اینکه جنگ نشود کفش هیتلر را جفت کردند. بلی سرمایه تصمیم گرفته بود به حکومت شوراها(بقول شما کثافت و جنایت) پایان دهد. بروید دو صفحه تاریخ بخوانید. (جخ از مادر زاده نشدم) چنان رگهای گردنتان از خواندن یک متن مارکسیستی بیرون می زند که ادم یاد اعقابتان می افتد. اگر صبح تا شب یک بیسواد بچه آخوند مثل گنجی مهمل بنویسد ککتان نمی گزد. یک مارکسیست متنی بنویسد به یاد بدن فروشی در کوبا می افتی بچه آخوند.
یک سوسیالیست عاشق انسانهاست غم ورنج همسایه کارگرش غم شخصی وی هم هست ما همه نابرابری ها و کژروی ها من الجمه دوران استالین را قویأ محکوم می کنیم. اگر من به عنوان یک سوسیالیست مسول کردار استالین ام تو هم بالتبع با چنین منطقی مسول فجایع ۳۰۰ سال اخیر سرمایه داری هستی. مارکسیسم نوری است برای بررسی دینامیسم تاریخ .ما مارکسیست ها فکر نمیکنیم به انهای چیزی رسیده ایم تازه تلاش برای ساخت دنیائی ازاد بدور از هر نا برابری آغاز شده
دلیل رخوت طبقه کارگر کشورهای امپریالیستی احتیاج به بحث مفصل دارد .در ضمن جنتی از سنخ من نیست وی مثل شما "بازار" آزاد نا موسش می باشد وی هزاران کمونیست کشته یکی دو دانه شاید لیبرال هم بر اساس نفهمیش به اشتباه کشته باشد.
٣۱۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست