یادی از حسین فاطمی یار وفادار مصدق
-
پرویز داورپناه
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : شکوهی پُر ستاره؛ آسمان بود --- درون سینه اش دریا نهان بود، کنون گریند به یادش ابر و باران --- درون ِ سینه ی زخمی یاران ....
زیبا و زلال و چشمه وار زیستن و چون رودی کوهستانی سبز در مسیر تاریخ جاری شدن، نصیب هر کس نمی شود. فاطمی والا مرد نادریست در تاریخ ایران که دوست و دشمن به او احترام می گذارد. زیرا راه دیگری ندارند. و آن خواهر به راستی که خواهر آن مرد بود.
خورشید
آن روز
در لابلای شاخسار چنار های پیر تهران
پاره پاره شد
وقتی رستم، فرود آمد
وقتی دیو سواره شد.
یعنی
تاریخ
در تکراری تلخ
دوباره آمد
دوباره شد.
باری، بی مخ بودن هنری نیست. فاطمی بودن اما دشوار است؛ بی نهایت دشوار است.
جاودان باد زنده یاد اش!
٣۲٣۵٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣٨۹
|
از : جواد مفرد کهلان
عنوان : اصلاحیه
این بخش کلام شعر شاملو که در این باب آورده شد، مناسبتی با خواهر حسین فاطمی دارد که خود را برای برادر قهرمان خود آماج چاقوی اهریمن مُخان نمود:
و با دامانت
تندبادی
تا نظمِ کاغذینِ گُلبوتههای خار
بروبد.
٣۲٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣٨۹
|
از : جواد مفرد کهلان
عنوان : تو ای جاودانه فرزند قهرمان خلق
تو ایوبی
که از این پیش اگر
به پای
برخاسته بودی
خضروارت
به هر قدم
سبزینهی چمنی
به خاک
میگسترد،
و بادِ دامانت
تندبادی
تا نظمِ کاغذینِ گُلبوتههای خار
بروبد.
از احمد شاملو
٣۲۲٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣٨۹
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|