سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از کربلا تا جمکران - هادی قدسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : از ضد بیگانه

عنوان : آیا حسین بشری بود خطاکار؟
جناب قدسی: شما هم مانند نواندیشان دینی، همچون فیلسوفشان جناب آقای سروش، حرفهای مذهبی عطرآگین میزنید، همانطور که او هم در وهم و خیالش ابتدا فکر میکرد کار او و بقیه دوستانش در ستاد انقلاب فرهنگی فضای دانشگاهها را به عطر و بوی اسلامی ایده آل و مطابق میل سروش عطرآگین میکند. شما هم شاید ایده الی عجیب و غریب از حسین و شخصیت او در ذهن خود دارید؟ و بویژه وقتی نسخه برای تمام مسلمانان، که منظورتان باید شیعیان باشد، میپیچید که

»« ‫به همین دلیل از دیدگاه من عاشورا باید الگوی آزاده گی برای تمامی مسلمانان باشد »«

شما فکر نمیکنید چقدر این حرفتان ایده الیستی است و یک در ملیون هم شاید احتمال وقوع و یا عملی بودن ندارد. حسینی که تاریخ و ماهیت و شرح زندگی اش و حتی علت جنگش هم بدرستی معلوم و محقق نیست، چرا باید اصلاً چنین شخصیتی نامعلوم الگو آزادگی مسلمانان شما باشد؟ چرا باید مسلمانان شما به چنین الگویی محتاج باشند تا بتوانند از خود آزادگی بروز دهند؟ که چه بکنند؟ درمقابل زور بایستند حتی اگر کشته شوند؟ و یا اینکه بروند و بخود نارنجک ببندند و خود و ستمکاران را بشکل انتهاری نابود کنند؟ و یا بطریقی دیگر مبارزه کنند؟ ما واقعاً هیچ الگوی مشخص تر و نزدیکتری نمیتوانیم پیداکنیم که چهارده قرن باید به عقب برگردیم؟ پس داستان تغییر و تحول انسان و شکستن سنت ها و الگوهای سنتی برای پیشرفت به جلو چه میشود؟ حتی فیلسوف شیعیان سروش اکنون پذیرفته که محمد بشر بود و خطاکار؟ یعنی چه؟ یعنی بطور ضمنی این شخص نمیتواند الگوی انسان مدرن شود؟ شاید حسین شما مافوق محمد و هر انسان و بشر دیگری باشد که شما میخواهید نه الگوی شیعیان، بلکه الگوی تمام مسلمانان قرارش دهید؟ آیا این شبیه همان ذهن پردازی های فاطمه فاطمه شریعتی نیست؟
٣٣۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨۹       

    از : هادی قدسی

عنوان : پاسخ
هم وطن گرامی (ضدبیگانه)
۱- از نگاه تاریخی که شما اشاره کرده اید متن نوشته نشده است. دراساس همان طورکه خود شماهم اشاره کرده اید تاریخی وجود ندارد وبه نظر من بهتر است از واژه روایت استفاده شود. اما می توان از لابلای همین روایات یا به قول شما تاریخ، وبا زدودن تناقض های فراوان آنها، به واقعیت نزدیک شد. واین واقعیتی بوده است که عده ای محقق به آن رسیده اند. شما می توانید قبول نداشته باشید. همان طور که ندارید و خود شما هم برپایه همان نوشته ها حکم فرموده اید که " اصلا چنین بتی که شما توصیفش را میکنید وجود نداشته".
۲- درخاتمه یادآور می شوید "فقط صلح و سکولاریزم و دمکراسی ومنشور حقوق بشر" . کجای نوشته این جانب خلاف این امور است؟ مگر پایه واساس تمامی این صفت ها "اخلاق" نیست. مگر آزاد بودن و آزادگی، مقدمه به قول شما سکولاریزم و دمکراسی و احترام به حقوق نیست؟ به همین دلیل از دیدگاه من عاشورا باید الگوی آزاده گی برای تمامی مسلمانان باشد. پیام مقاله برخوردهای تاریجی نیست تا شما از لابلای آن بتوانید تقابل دسته های گوناگون انسان ها را بیرون بیاورید. پیام آن برعکس برداشت شما، یکی شدن همه مسلمانان در آزادی و استقلال می باشد. صلح و دمکراسی و... شعار نیست، عمل است. برای به عمل درآوردن آن هم کاری فرهنگی و اجتماعی لازم دارد که در پی آن کار عملی، عاشورا هم به وجود می آید.
۳- کربلا فرآورده‍ی یک حادثه‍ی واقعی است، جمکران ساخته‍ی ذهن انسان است، بنابراین بالابودن و پائین بودن هریک، در درون خود نهفته است و من کاری نکرده ام. شما از سوئی از تحریک عوام سخن می گوئید و از سوی دیگر آرزوی سکولاریسم و دمکراسی و... می کنید. در عقل خود چگونه "عوام" تحریک پذیر را لایق برقراری جامعه ای با آن اوصاف می دانید؟ فکر نمی کنید با احساساتی هرچند پاک، نمی توان به آن آرمان ها رسید؟ اما به نظر من آن "عوامی" که شما نام می برید به آن آرمان ها نزدیک ترند تا "روشنفکران" ما البته با قراردادن روحانیت در راس آنان.
۴- شما که خواهان صلح و سکولاریسم و دموکراسی و حقوق بشر هستید، بهتر بود برای نام مستعار خود از واژه‍ی "ضد" استفاده نمی کردید زیرا اختلاف حتی با بیگانه از حقوق بشر است و نباید با آن "ضد"یت کرد. به این ترتیب نام شما می شد "مخالف بیگانه". شاد و سلامت باشید
٣٣۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨۹       

    از : ازضد بیگانه‫

عنوان : نه کربلا، نه جمکران
‫جناب قدسی، از کدام تاریخ صحبت میکنی؟ تاریخ واقدی و طبری و در واقع نزدیکترین مورخان به حادثه کربلا بکلی با تاریخی که شما نوشتید فرق دارد. اصلاً چنین بتی که شما توصیفش را میکنید وجود نداشته؟ ثانیاً، شما هم مانند بقیه دینداران، فقط دوست دارید تخم تفرقه و نفاق بیفکنید و دشمن تراشی کنید و باز یک شعبه و گروه دیگری از اسلام بنام اسلام ناب حسینی بسازید و اینبار به جمکرانیها، طرفداران اسلام ناب مهدی، حمله کنید! و حالا آنان را دشمن و یزید و شمر خلق الله قلمداد کنید و همینطور اتش این جنگ خانمانسوز هفتاد و دو ملت را زنده و جاودان نگه دارید. حق و کرامت و آزادگی که شما از آن بدون ذکر هیچ مرجع و مأخذ و هیچ سند تاریخی و علمی مدون و مورد تأیید صحبت میکنید، در گرو خوارشمردن و تحقیر و دشمنی و قصاص و انتقام از بقیه مردمی که بااو همراهی جنگی نکردند میباشد؟ پس جایگاه عفو و بخشش کجاست؟ تاکی این فرهنگ خصم و انتقام و دشمنی و بیعت تازی باید آویزان فکر و پیکر و رفتار و گفتار و معیار اخلاقیات ما ایرانیان باشد، در حالیکه ما را از رعایت کوچکترین قوانین احترام به انسان و شهروندان دیگر و حقوق بشر شهروند متمدن قرن بیست و یک عاجز کرده! ما نمیتوانیم برای حفظ محیط زیست خودمان، یک روز سوار خودروهای پر دم و دودمان نشویم و فضای تنفسی تهران را حداقل یک روز با دوچرخه و یا پیاده رفتن به سر کارهایمان، پاک و تمیز نگه داریم.

شما ناخوداگاه مروج فرهنگ مقصر پروری و سلب مسئولیت از توده مردم میشوید! شما بدین طریق یکبار دیگر گلسرخی نااگاه دیگری با اندیشه های چریکی الهام گرفته از واقعه کربلا میآفرینید! شما جمکران را میکوبید که کربلا را بالا برید و هنگام پیروزی حتماً همچون خمینی پس از انتقام مختارگونه از جمکرانیها تاب تحمل کربلائیهای خودرا هم نمیاورید! با ذکر روایت های نادرست و تأیید و تثبیت نشده از تاریخ احساسات عوام را تحریک نکنید تا نهایتاً به قمه زنی و خودزنی آنان و پرستش معبد جمکران برسید! هموطن − نه کربلا، نه جمکران − نه هیچگونه دخالت سیاسی و اجتماعی دین و مذهب، فقط صلح و سکولاریزم و دموکراسی و منشور حقوق بشر. این است کرامت انسان مدرن!
٣٣۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨۹       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست