سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

امکان یابی مکان دفن نئولیبرالیسم - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حسرو منتقد

عنوان : توصیه
به دوستان عزیز کامنت گذار پیشنهاد می کنم قدری با تعمق مقاله دموکراسی جامعه مدنی و طبقه کارگر ایران نوشه آقایان فرهاد نعمانی و سهراب بهداد را مطالعه کنند . در شرایط کنونی نیاز به ترویج این نوع نگاه و انتشار بیشتراین مطالب علمی هستیم
٣۴۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حسین معتمدی

عنوان : علل شکست سوسیالیزم به چه عواملی بستگی داشت ؟
مارکس با مانیفست خود،ارتقا دنیا به آینده ای پیشرفته تر و عادلانه تر را به انسانها بشارت داد که از مناسبات سرمایه داری با تمام ظلم و بیداد آن به مرحله ی پیشرفته تری ارتقا خواهند یافت .

بدیهی بود که این مانیفست سرمایه داران و لیبرالیسم آنها را به چالش کشید.

در عمل به دلایل زیادی از همان آغاز وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه تزاری،تا سقوط اتحاد جماهیر شوروی « سوسیالیسم واقعا موجود» طلیعه داران انقلاب سوسیالیستی برهبری ولادیمیر .ا. لنین و نسل بعدی او، نتوانستند در تبدیل مناسبات سرمایه داری در روسیه تزاری به اولین جامعه ی سوسیالیستی موفق شوند.

امیدی که از پیام مارکس به قلب میلیونها انسان
راه یافته بود و برای رسیدن به جامعه ی سوسیالیستی خواب از چشمان سرمایه داری جهانی ربوده بود به شکست تبدیل شد.

اتفاقا تبهکاریهای دهه های اخیر سرمایه داری جهانی باردیگر بر نظریات انساندوستانه ی مارکس صحه گذارد.

نکاتی که بسیار حائز اهمیت می باشد بررسی دقیق مبارزات مارکسیست ها می باشد که در اولین تجربه خود در روسیه نتوانستند به جهانیان نشان دهند که «سوسیالیزم واقعا موجود» از هر حیث جامعه ای عادلانه تر و برتر در تمام زمینه ها نسبت به مناسبات سرمایه داری می باشد.

علل شکست سوسیالیزم به چه عواملی بستگی داشت ؟
- تئوری مارکسیسم
- نبود ملزومات لازم برای تبدیل روسیه سرمایه داری و کشورهای حاشیه ای ماقبل سرمایه داری به سوسیالیزم
- بکار بستن نادرست مارکسیسم در عمل
- برداشت ها و تفسیر های انحرافی از مبانی مارکسیسم
- توطئه های امپریالیسم برای جلوگیری از تلو لوی سوسیالیسم در سطح جهانی
- تاثیرات جنگ فاشیستی نازیسم هیتلری
- خیانت بعضی افراد رهبری
- موارد دیگر و حتی ترکیبی از چند عامل ارتجاعی اعم از داخلی و خارجی که حاصل ۷۰ سال تلاش سوسیالیست های روسیه و سراسر جهان به ناکامی کشاند.

تلاش میشود که ناکامی چپ در ایجاد بنای سوسیالیستی را با بی بدیل بودن سرمایه داری «توجیه» نمایند. البته توجیه کردن مسائل و نکبت های عدیده ی جامعه سرمایه داری کار همیشگی لیبرال ها بوده و هست و همیشه در سرهم بندی علل بدبختی ها و اشک تمساح ریختن ید طولانی داشته اند.

با این تفاصیل چگونه باید طشت رسوائی لیبرالیسم را از آسمان بر زمین افکند تا راه را برای مبارزه علیه آنها پر رهرو نمود ؟
- از مارکسیم دفاع کرد و علیه بقیه چپ های غیر مارکسیت مبارزه کرد؟

- یا از تمام چپ ها اعم از مارکسیست ها یا غیره مارکسیت دفاع کرد و بقیه نیروها را طرد نمود؟
٣۴۴۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : بهشت سوسیالیسم
قبل از همه چیز بگویم که بعد از مرحومان مارکس و انگلس و کینزی و فریدمن و دیگر بزرگ دانشمندان دنیا ، راه حل خاصی برای مشکلات دنیا ندارم و معمولا نوشته های جناب قراگزلو را هم نمی خوانم چون شعور درک آنها را ندارم. چند ماه پیش هم که ایرادی به انشاء ایشان و کار برد جملات انگلیسی در متن فارسی گرفتم چنان مورد حمله دوستان قرار گرفتم که عطای کامنت را به لقایش بخشیدم.اما کامنت جناب صبوری محتاج چند یادآوری ست .
ایشان میفرمایند " ۶- تلاشهای بزرگی برای ساخت سوسیالیزم در قرن بیستم شد اما اساسأ همگی نا فرجام بود. اینکه تاریخ در حرکت است امر پذیرفته شده ایست امروزه دیدگاههای متنوعی برای رسیدن به سوسیالیزم موجود است. دکتر قره گوزلو به سوسیالیسم کارگری معتقد است یعنی سوسیالیسمی که از درون جنبش کارگری بیرون آید. البته کارگر هم منظور هر کسی است که حقوق بگیر است(کارگر صنعتی-پرستار-معلم-روزنامه نگار و ....یعنی ۹۰ در صد اجتماع)
۷-در تمام جوامع سر مایه داری ۹۰ در صد مردم برای خوشی و سلامتی ۱۰ در صد جان می کنند. ".

ظاهرا پیغمبران را تکبری نیست. اگر درخت سوی پیامبر نیاید پیامبر سوی درخت میرود. روزی پرچم کمونیسم داس و چکش بود که لابد منظور " کشاورز" و "کارگر" بود و امروز " هر کسی که حقوق بگیر است". در آمریکا سران سه قوه مجریه از اوباما تا اعضای کنگره و دادگستری همه " حقوق بگیرند " و معلوم میشود کمونیسم چنان پیشرفتی کرده است که بر دولت امریکا هم مسلط شده است !
اما اینکه " در تمام جوامع سر مایه داری ۹۰ در صد مردم برای خوشی و سلامتی ۱۰ در صد جان می کنند. ". در عمل ، بعد از قرنها تلاش ضد سرمایه داری و میلیون ها قربانی ، نیم جمعیت دنیا در چین و اتحاد جماهیر شوروی " کمونیست- سوسیالیست " شد و ۹۵ درصد جمعیت برای خوشی و سلامتی ۵ درصد اعضای حزب کمونیست جان کندند و شریک فقر آنها شدند. و نتیجه آن شد که دیدیم. گر چه من خود جدا طرفدار " بهشت سوسیالیسم " هستم و امید که روزی آنرا در " این دنیا" ببینیم ولی شاید این آرزو بیشتر به رویا شبیه باشد تا حقیقت و شاید "غافل در این خیال که اکسیر میکنیم " !
٣۴۴۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۹       

    از : رضا سالاری

عنوان : ‫باید ابعاد اندیشه را وسعت داد − همان کمبود و فقر فرهنگی تاریخی!
‫دوستان کامنت گذار
ایکاش میشد اینچنین محیط های رفاقتی، کوهی، کلوپی، کافه تریایی، گرم و تفاهمی و عاری از هر نوع تعصب و خودخواهی همراه با معجزه کلام و شعر و موسیقی روح بخش ایرانی را، از طریق اینترنت ‫هم ایجاد و برقرار میکردیم!!

بیائید باهم قدری رفیقانه تر باشیم و دوستانه تر برخورد کنیم، چون نقاط مشترکمان بسیار بسیار زیاد است، شاید فقط ابعادمان کم و محدود است! چیزی که دغدغه تفکر تمام بزرگان ادب و شعر و فلسفه و علوم ما در طول تاریخ زندگی شان بوده.

ابعادمان را بیشتر کنیم. زندگی و تفکر و اندیشه یک بعدی به هیچ جا نمیرسد!

‫دوستان، رفقا، برادران، خواهران، یاران، موافقان، مخالفان، اکنون در خلوت کوچکم نشسته و به رادیو ضبط کوچکی گوش می دهم، که کسی سروده ای از شاعری بزرگ و جهانی دکلمه میکند و کسی دیگری با موسیقی زیبا آنرا میخواند، و چه زیبا و هماهنگ هرسه این کار را میکنند. خیام میسراید، شاملو دکلمه میکند، شهبازیان و ارکستر بزرگش مینوازند و شجریان میخواند، آن سروده جاودانی هستی و زندگانی خیام را، شاعر هزاره ها.

‫همانطور که بزرگانی چون خیام و شاملو و تمام بزرگان ادبیاتمان، حتی فردوسی عزیز ما، و درواقع تاریخ واقعی ادبیات ما، نهایتاً از زندگی و هستی خود در طول عمر خود گرفتند، ‫درسی که ما از از زندگی باید بگیریم، یک ایده آل بیش نیست! ایده ال نهایی هماهنگی، چند بعدی و عدم تعصب است، اگاهی و درک یکدیگر است، اتحاد و توافق و تفاهم هماهنگ است، برای تمام روشنفکران و روشنگران و مشعل و فانوس بدستان راه رهایی و آزادی و آزادگی بشر. نجات انسان از قید هر نوع بندگی، بردگی و یوغ و نیاز مالی، رهایی از قید هر نوع احتیاج فردی، زیستی، اجتماعی، اقتصادی، ایدئولوژیکی به انسانی دیگر است.

خوشحالم میبینم و میشنوم که برخی شاگردان جناب قره گوزلو چه به نیکی و خرسندی و احترام از او یاد و یاداوری میکنند و مینویسند، و این نشان از یک معلم خوب و تأثیر گذار دارد. برخی شاگردان ایشان تشنه شرکت ایشان در بحث ها و کامنتهای خوانندگان مقالاتش در این سایت میباشند، که امیدوارم روزی ایشان به اهمیت این درخواست شاگردان و شرکت خوشحالم میبینم و میشنوم که برخی شاگردان جناب قره گوزلو چه به نیکی و خرسندی و احترام از او یاد و یاداوری میکنند و مینویسند، و این نشان از یک معلم روشنگر و روشنفکر بالقوه خوب و تأثیر گذار دارد. برخی شاگردان ایشان تشنه شرکت ایشان در بحث ها و کامنتهای خوانندگان مقالاتش در این سایت میباشند، که امیدوارم روزی ایشان به اهمیت این درخواست شاگردان و شرکت ‫عملی خود در بحث و گفتمان پی ببرند و این مهم را میسر بدارند که بایستی بر گسترش ابعاد علم و جهان بینی خود بکوشند، همانطور که رفیق و دوست و الگویش شاملوی بزرگ در نهایت بدان رسید!! ‫آرزوی موفقیت و طول عمر برای ایشان و همه معلمان نهضت روشنگری و روشنفکری ایران!زنده باد سرکشی و نافرمانی مدنی و اعتصاب و اعتراض اجتماعی. زنده باد سرکشی و نافرمانی مدنی و اعتصاب و اعتراض اجتماعی. زنده باد آنان که ‫نابرابری و تبعیض بهر شکل را برجسته میکنند و دلسوزان واقعی و مسئولی که درد اجتماع و فرد را عمیقاً و بی تعصب میفهمند و و بویژه چوبه های دار و اعدام رژیم سرکوبگر را دیگر تحمل نکرده و از آن برای رسوایی و بی آبرو کردن رژیم و موقعیتی و فضایی برای رساندن فریاد و اعتراض خود به دنیا استفاده میکنند!
٣۴۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۹       

    از : سیما لاهیجی

عنوان : به محمد قراگوزلو
سلام
شاید من را به یاد بیاورید اگرچه کمی بعید می دانم. نمایشگاه کتاب سال ۱۳۸۲
شما در غرفه نگاه بودید و دوستداران شاملو و علاقه مدان آثار خودتان دور شما جمع شده بودن و سوال می پرسیدن و شما با حرار ت جواب می دادید ساعت دوازده ظهر بود که حراست نمایشگاه کتاب شما را جمع کرد. شاید من را که فقط یک دوستدار کتاب های شما بودم هرگز در خاطرتان مرور نکرده باشید آنگاه که گفتم جناب استاد اجازه می دهید با دوستان کنار شما عکس بگیریم. بچه های دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بودن. دریغ از اون روزهای خوب. هر چند گاهی اوقات کتابی توقیف می شد اما انصاف بدهید که آقای مهاجرانی و همکارانش خوب کار کردند. من البته در جریان درگیری شما با آقای مهاجرانی هستم و به اصطلاح
لمیک سیاسی و سرارسر خصمانه شما و ایشان را که در روزنامه اطلاعات و یک روزنامه دیگر منشر شد به خاطر می آورم. به یاد دارم که شما تندترین برخورد را با آقای دکتر مهاجرانی داشتید و او هر چند به عنوان یکی از ارکان روزنامه اطلاعات می توانست مانع چاپ مقاله شما شود اما این کار را نکرد. خیلی خوب این مقدمه ها را گفتم تا از شما بپرسم آیا فکر نمی کنید اگر اقای موسوی یا کروبی رئیس جمهور می شد با توجه به این که آقای مهاجرانی مشاور جناب کروبی بود وضع همه از جمله نشر کتاب بهتر از حالا می شد؟ شما می توانستید کتاب تان را منتشر کنید و ما نیز بخوانیم. بخوانیم و .......دریغا که شما همه چیزهای خوب را یک دفعه می خواهید و این نمی شود. قربان شما. یک شاگرد قدیمی و شاد شما که حالا افسرده است و مقالات شما افسرده ترش می کند. سیما. ترکیه.
٣۴۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣٨۹       

    از : مسعود مباهات

عنوان : توصیه به دکتر
من اگر جای دکتر قراگوزلو بودم ول می کردم و می رفتم سراغ یک کار نون و آب دار. واقعا حیف نیست که یک انسان فرزانه با این دانش تئوریک کلی از وقت شخصی خود را برای این کامنت گذاران تلف کند. یکی ازین کامنت گذاران خود من هستم که خدائیش تا حالا یک انشای بی غلط ننوشته ام اما مث آقایون و خانومای دیگه در پیچیده بحث ها به جای این که شنونده باشم و یاد بگیرم پا برهنه وسط بحث می آیم و ..... بخوانید یک بار دیگر کامنت ها رو. تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
معلوم می شود چرا ما تا این حد ضعف تئوری داریم چرا کتاب نمی خونیم چرا شفاهی هستیم. توصیه من به جناب قراگوزلو با توجه به دانش و تحلیل های شان این است که برای ما وقت نگذارند. من خودم را می گویم.آقای عباس میلانی که گویا زمانی چپ بوده اینک به نظریه پرداز مراکز امپریالیستی تبدیل شده و این جمهوری اسلامی نیست که متفکران ما را فراری می دهد ما نیز با اونا همدستیم
٣۴۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : پاسخ در راه است.
جناب صبوری محترم، پاسخ در راه است. پاسخ شما را در اولین فرصت خواهم داد یا پای همین مقاله در روزهای آینده و یا در مقاله بعدی آقای قراگوزلو. با تشکر
٣۴۴۵۱ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣٨۹       

    از : احمد صبوری

عنوان : جناب "حق" برای یافتن افکار هر کسی متون وی رانخست می خوانند
جناب حق
۱- برای یافتن افکار هر کسی نخست متون وی را می خوانند
۲- مارکسیست ها خود را قیم فرزندشان هم نمی دانند چه آنکه اجتماع و بالاخص حق طلبی چون شما.
۳- شما اما با انتخاب نام حق خودتان را شاخص خوبی در مقابل ناخوبی کرده اید و بشکلی قیم اطرافیانتان شده اید. لیبرالی جون شما باید بداند که حق نسبی است و محدود در زمان و تاریخ
۴-رژیم های سرمایه داری تنوعات مختلفی دارند اما همه در انگیزه سودبری فردی مشترکند. از رژیم بن علی و سید علی تا اوباما همه به مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و خدمات معتقند و با شورا ها دشمن. انتخاب طبیعی یکی از این رژیم های متنوع چپاول فردی بستگی به رشد سرمایه داری در آن کشور دارد. پر واضح است که رژیم سرمایه داری ایران نمی تواند مشابه فنلاند و سوئد و سوئیس باشد.بطور طبیعی نمی توان در کویر گل تولید کرد. با صرفه هزینه فراوان هر کاری ممکن است اما غیر طبیعی است.
۵- بدلیل اینکه رژیم سرمایه داری همچون هر چه که می شناسیم روزی باید جای خود را به چیز مدرن تر و کاراتری بدهد. دانشمندی بنام مارکس پس از یافتن مکانیسم عمل سرمایه داری با استفاده از متد دیالتیکی انالیز بدین نتیجه رسید که چون سیر حرکت تاریخ بر مبنای نظام های تولیدی بوده. جانشین سرمایه داری باید سوسیالیزم(مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید و خدمات باشد)
۶- تلاشهای بزرگی برای ساخت سوسیالیزم در قرن بیستم شد اما اساسأ همگی نا فرجام بود. اینکه تاریخ در حرکت است امر پذیرفته شده ایست امروزه دیدگاههای متنوعی برای رسیدن به سوسیالیزم موجود است. دکتر قره گوزلو به سوسیالیسم کارگری معتقد است یعنی سوسیالیسمی که از درون جنبش کارگری بیرون آید. البته کارگر هم منظور هر کسی است که حقوق بگیر است(کارگر صنعتی-پرستار-معلم-روزنامه نگار و ....یعنی ۹۰ در صد اجتماع)
۷-در تمام جوامع سر مایه داری ۹۰ در صد مردم برای خوشی و سلامتی ۱۰ در صد جان می کنند. فکر نمی کنم آرزوی ساخت جامعه ای که همه از مواهب به شکل متعادل استفاده کنند خواستی را دیکال و قیم مآبانه است بلکه "حق" است
۸-برای یافتن افکار هر کسی روش معقول مراجعه به نوشته های وی است. در همین متن وی تروتسکیزم را رد می کند رفیقی وی را تروتسکیست می خواند.
خوش باشید
٣۴۴۲۹ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨۹       

    از : احمد صبوری

عنوان : به سیامک بزدوده : کی تروتسکیست است؟ از کجا به این پی بردید؟ به متن مقاله توجه کنید
سران و سمپات های سرمایه داری به اعتبار غوغای غوکان دستگاه های تبلیغاتی برای هوکردن سوسیالیسم صف کشیده بودند و به همین دلیل نیز چپ های جهان حتا آنان که از سال ۱۹۶۰ و در جریان به قدرت رسیدن خروشچف فاتحه ی سوسیالیسم را خوانده بودند و ای بسا چپ های چینیِ سه جهانی، تروتسکیست ها و سرسخت ترین دشمنان رویزیونیسم روسی، از واقعه ی تلاشیِِ پیمان ورشو و فروپاشی دیوار برلین اظهار خوشنودی نکردند. هر چند مسکونشینان از چند دهه ی پیش درهای دوستی را به روی چپ ها بسته و کل احساسات و ارتباطات انترناسیونالیستی را به بایگانی زد و بند با امپریالیسم آمریکا و متحدان-اَش سپرده بودند، با این همه آن سقوط فرصتی طلایی به امپریالیسم و "انقلاب واشنگتنی" بخشید تا در میانه ی میدان بی رقیب گرد و خاک به راه اندازد و سپر موشکی ناتو را در مرزهای لهستانِ لخ والسا زده مستقر کند و ایست گاه رادیویی خود را به قلب پراگِ واسلاوهاول ببرد. تمام درهای کمونیسم روسی که از اواسط حاکمیت استالین عملاً به روی پاشنه ی سرمایه داری دولتی چرخیده بود، به سرعت دست آوردهای درخشان انقلاب اکتبر را به باد داد و انقلابی که به قول شاملو "اسم اَش را گذاشته بودیم انقلاب رهایی بخش و صد سالی دل خوش کُنَک اکثریت ناامیدان بود در آخرین لحظه ها مثل حباب صابون ترکید"
٣۴۴۲٨ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨۹       

    از : حق

عنوان : امیدوارم درکم از افکار و مواضع آقای قراگوزلو درست باشد.
با تشکر فراوان از احمد صبوری، پاسخ و .... که مرا با مواضع آقای قراگوزلو آشنا کردند. امیدوارم دچار خطا نشده باشم ولی بنظر می رسد که اقای قراگوزلو فردی بسیار ایدئولوژیک است و بنابراین دینخوست که جایی برای غیر خود حتی ایدئولوژه های دینخو و پیروانشان هم قائل نیست چه برسد به سوسیال دمکرات ها. شهروندان یک کشور حق تعیین سرنوشت خود را دارند بدون آنکه حقوق حقه فردی زیر پا له شود. با برقراری یک رژیم دینخو هیچکس غیر از خودی ها حق ابراز وجود ندارد. درست یا غلط دهها میلیون ایرانی در یک انتخابات کذایی بین بد و بدتر و از روی ناچاری به موسوی رای دادند که ا.ن را از عرصه زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود بیرون کنند ولی دیدیم که چه شد. آقای قراگوزلو نه تنها هیچ احترامی برای این دهها میلیون رای دهنده به موسوی قائل نشد بلکه او هیچ احترامی هم برای جنبش سبز مردم هم قاول نیست که تعدادشان به مراتب بیش از رای دهندگان معترض بود می باشد. این حق شهروندان یک کشورست که تعیین می کند چه نوع نظام سیاسی و اقتصادی می خواهد و این حق هم باید برایشان همیشه محفوظ باشد که آنرا تغییر دهند. آقای قراگوزلو بنظر می رسد که هیچ ارزشی برای ملتی که نظام سرمایه داری را برای خود برگزیند قائل نیست چون با ایدئولوژی او همخوان نیست و بهر قیمتی که شده باید جلوی آن گرفته شود. مثل اینکه او قبول ندارد که مردم یک کشور صلاح خود را بهتر می دانند تا افراد/گروههایی که این مردم را سفیه می دانند که نیازمند قیمومیت شان هستند. بنظر می رسد اقای قراگوزلو خرد جمعی را بی ارزش و خرد خود را ارجح بر آن می داند. جنبش سبز مردم خواهان فاشیسم و نئولیبرالیسم نبود که این آقا با آن سر جنگ پیدا کرد. بنظر می رسد که این آقا حاضرست بهر وسیله ای به هدف خود برای ایجاد آرمانشهرش متوسل شود حتی اگر سرکوب جنبش سبز و حمایت از ا.ن باشد. هر کسی که بتواند ضربه محکمتری به دشمن او امریکا و سرمایه داری از هر نوعش بزند کمتر مورد ضرب کلامی او قرار می گیرد حال می خواهد ا. ن باشد یا استالین اگر زنده می ماند. این آقا قبول نمی کند که در یک کشور همه جور آدم از کمونیست گرفته تا نئولیبرال و از بیدین و با دین گرفته تا سکولار و لائیک زندگی می کنند و این همه جورها هستند که باید همگی در سیاست و اقتصاد کشور مشارکت داشته باشند و با رجوع به خرد جمعی خود در انتخابات آزاد و دوره ای تصمیمات خود را بگیرند. نه اینکه اکثریت در انتخاب خود اشتباه کرده /می کنند چون مثل من صلاحشان را بهتر از خودشان می دانم بنابراین وظیفه من/فرقه/گروه/حزب منست که ..... این طرز تفکر چه تفاوتی با طرز تفکر رژیم دارد؟ یا حمایت از این رژیم یا بخشی از این رژیم چون فاصله اش به اهداف نهایی من نزدیکترست چرا که اگر موسوی می آمد دست نئولیبرالها در ایران قویتر می شد و من از هدفم دورتر. شهروندان یک کشور نباید اسیر هیچ ایدئولوژی خاصی شوند و نیاز به قیم ندارند. ایدئولوگها هم باید یاد بگیرند که کشور به ساکنانش تعلق دارد و نه به گروه خاصی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی. آقای قراگوزلو نمی داند که در کشورهای لیبرال دمکراتی که او انقدر از آنها شاکی است مردم اگر واقعا بخواهند می توانند حرف خود را به کرسی بنشانند مثل مردم تونس ولی نمی خواهند. این مردم درست مثل مردم ایران مالکیت خصوصی را دوست دارند و دوست ندارند کسی این حق را از آنها بگیرد. کسانیکه مالکیت خصوصی را دوست ندارند نسبت به این گروه بسیار اندک هستند. هیچکدام از این دو گروه حق تحمیل خود را به دیگری ندارد. با تشکر از دوستانی که مرا راهنمایی کردند. امیدوارم درکم از افکار و ایدئولوژی آقای قراگوزلو درست بوده باشد. مطمئنا اگر اینطور نباشد دوستان به یاری من خواهند آمد. با تشکر
٣۴۴۱۹ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست