یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جنبش زنان در گیومه - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نادر بهروز

عنوان : به جنبش شکست نخورده
آخه دوست خوب من توکه به محمد قراگوزلو انتقاد می کنی از حقوق زنان دفاع نکرده می شود لطف کنی و بگوئی دیگر چگونه باید از حقوق زنان دفاه کرد؟ نکند با کلاشیتکف قرار است انقلاب زنانه بر پا شود؟ این انقلاب زنانه از کدام کتاب استخراج شده و کارگران در آن چه نقشی دارند؟ درین انقلاب زنانه چرا از جنبش کارگری یاد نمی شود. انقلاب طبقاتی ست نه مردانه نه زنانه.
٣۵۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱٣٨۹       

    از : ب آگاه

عنوان : دلم بحال زنانی میسوزد که ...
دلم به حال زنانی میسوزد (همچون مادرم که سالهاست تنهایم گذاشته)که از صبح تا شب در خانه میپزند، میشویند، خرید میکنند، جارو میکنند، بچه ها را نگه میدارند، و زمانی بیکاری مربا، ترشی، شوری درست میکنند و یا لباس بچه ها را وصله و پینه و در بیرون خانه ستم ها از صغیر و کبیر میکشند و درانتها هم "زنان آزاده ای" همچون "بنفشه حجم" برای "حق و حقوق" آنها بیهوده نویسی کند و "نوشین خراسانی" آش نذری درست کند و "شیرین عبادی" که اسلام را آیینه نمای دمکراسی میداند از تریبون های "دمکراسی اروپایی" حرافی کند.
این حق برای من و من نوعی محفوظ هست که از این "زنان آزادیخواه" خواهش کنیم که لطفا از "حق و حقوق" زنانی همچون مادر من که میلیون ها هستند، دفاع نکنند. دفاع اینها از دید من توهین به مادر من و مادر میلیون انسانی همچون من هست.
٣۵۹٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : فقط جنبش سوسیالیستی در ایران می تواند خواست برابری بدون قید و شرط را جامعه عمل بپوشاند
دوستانی انقلاب زنانه در ایران را نفی مبارزه طبقاتی تفسیر کرده اند. بر خلاف نظر این دوستان، بجز جنبش کمونیستی طبقه کارگر ، هیچ جنبش دیگری در ایران نه قادر است و نه می تواند به خواستهای برابری طلبانه زنان جامعه عمل بپوشاند. سرمایه داری در ایران سالهاست که هر گونه نقش ترقی خواهانه خود را از دست داده است و بدلیل منافعی که در کسب مافوق سود دارد، هیچگونه نقشی در اجرای خواست آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران نمی تواند داشته باشد. این نظریه در مقاله ای در سال ۵۶ به نام "اسطوره بورژوازی ملی و مترقی" برای اولین بار تیوریزه شد و بعدا بسط پیدا کرد و نشان داده شد که مبارزه برای آزادی و برابری در ایران را فقط یک جنبش سوسیالیستی می تواند به پیروزی برساند. در همان موقع و بعد از آن نیز بسیاری گفتند این یک اتو پی است. به نظر ایشان ۶ ماه ۶ ماه حقوق ندادن به کارگران و مجبور کردن ملیونها نفر برای زندگی در زیر خط فقر اتو پی نیست. مجبور کردن یک جامعه ۷۰ میلیونی در قرن ۲۱ به زندگی با قوانین عصر حجر اتوپی نیست ولی تصمیم جنبش کمونیستی برای رهایی طبقه کارگر و رهایی کل جامعه از این قوانین عصر حجر اتوپی محسوب می شود. اعلام زنانه بودن انقلاب آینده در ایران توسط رهبران برجسته جنبش کمونیستی در ایران فقط تاکید بر این مساله است که نیروی جنبش زنان و خواسته های آن یکی از نیروهای محرکه انقلاب آتی است و در جامعه ۷۰ ملیونی ایران که اکثریت انرا مزدبگیران تشکیل می دهند، اشتباه بزرگی است که خواست برابری در جامعه را از خواست طبقه کارگر جدا نمود. آنهایی که به این کار دست میزنند هنوز به سرمایه و سیستم سرمایه داری در ایران توهم دارند و فکر می کنند که این سرمایه هنوز میتواند دست به رفرم بزند. این تفاوتهای اساسی نظرات من با آقای قراگوزلو در مورد جنبش زنان می باشد. به همین دلیل است که در سال ۵۷ ما تظاهرات زنان را مورد حمایت قرار داده و در سازمان دادن آن پیشقدم بودیم و بسیاری از چپهای متوهم خواستهای زنان را خواست بورژوازی می دانستند. توهم به بورژوازی و رسالت آن اشکال نظری این بخش از چپ بوده و هنوز هم هست. سیستم سرمایه به کلی ارتجاعی است و دیگر قادر به اصلاحاتی که مثلا در قرن ۱۸ قادر بود انجام بدهد دیگر نیست. این رسالت یعنی رسالت ازادی تمام جامعه امروز به دوش جنبش کمونیستی طبقه کارگر قرار دارد. امیدوارم نیروهای چپی که به این مساله توجه نکرده و ما را به تمام خلقی بودن متهم می کنند بتوانند از نظر اثباتی نظرات خود را مدلل کنند.
٣۵۹۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : بهنام مطلبی

عنوان : واقع بین باشیم کدام انقلاب زنانه؟
ضعف مفرط جنبش کارگری در ایران چنان است که وقتی نویسنده از "جنبش زنان " سخن می گوید معلوم است که مقصودش اصلاح طلبان هستند. در کشوری که پانصد کارگر متشکل در سندیکا ندارد و سندیکای شرکت واحد در حال حاضر درهم شکسته و تمام اعضایش در زندان هستند بحث کردن در مورد جنبش مستقل زنان وقت تلف کردن است. من به جنبش های خلقی باور دارم اما حنبش زنان در گذشته چه گلی به سر زنان زده است که حالا می خواهد آن را تکرار کند. واقع بین باشیم و خود را با شعارهای عوام فریبانه انقلاب زنانه نفریبیم. چند در صد زنان ایران فعال هستند و چند در صد شاغل در مراکز تولیدی؟
چند در صدر در مشاغل مدیریتی حضور دارند؟ این آمار در غرب سرمایه داری چند در صد است. زنان ایران هنوز اندر خم ستم های جنسیتی و حق طلاق هستند و اگر بخواهند درین کوچه باز هم توقف کنند در آینده مثل طالبان برقع بر سرشان خواهند کرد و مانع از حضورشان در خیابان خواهند شد. تا سرمایه داری باشد وضع همین است که هست.
٣۵۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : صهبا سروش

عنوان : نظرات متفاوت از جنبش شکست... تا فمینیسم اسلامی
من یک زنم و ظبعا از هر انسانی که در هر موقعیتی از حقوق من دفاع کند نه فقط حمایت می کنم بلکه مرهونش نیز می شوم. آنطور که من فهمیدم محمد قراگوزلو می خواهد بگوید تشتتی که در ایران حاکم شده است و این تشتت باعث سردرگمی های فعلالن سیاسی و اجتماعی شده است باید برای تمرکز و کسب حداکثر توان حول یم محمر گرد آید و توان مبارزاتی خود را تقویت کتد. این محور به نظر محمد قراگوزلو درست یا نا درست جنبش کارگری ست. حالا با این نظر چند گونه بر خورد شده است. یک دوست عزیز بر پایه جنبش شکست نخورده گان معتقد است که انقلاب آینده ایران انقلابی زنانه است و با این نظر ماهیت طبقاتی انقلاب را محو می کند. انقلاب زنانه یعنی چه؟ این زنان متعلق به کدام طبق اند؟ نقش زنان بورژوا در این عبارت چگونه تفکیک شده است؟شکی نیست که هر انقلابی باید به آزادی زنان بینجامد اما انقلاب زنانه ماهیتی غیر طبقاتی دارد و روشن نیست از کدام طبقه دفاع می کند. با مواضع لیبرالی هم می توان ازین انقلاب زنانه سخن گفت با موضع سوسیال دموکراتیک نیر چنین موضعی لابد تفسیر پذیر است. یکی دو نفر از دوستان نیز با دفاع از مواضع کمپین سرانجام نگفتند که دست آورد کمپین یک میلیون امضا برای زنان ما چه بوده است. نوبل گرفتن خانم عبادی؟ لابی با سرمایه داری غرب؟
در مجموع به عقیده من محمد قراگوزلو مثل همیشه در جای ممکن ایستاده است. او از خواست آزادی زنان دفاع می کند و به آزادی های مدنی نظیر آزادی پوشش فرهنگ و هنر و رفع ستم جنسی و حقوقی مانند ارث برابر و حضانت و طلاق احترام می گذارد و دفاع از آنها را لازم می داند اما این خواست ها را با رفاه اقتصادی و آزادی سیاسی پیوند می زند. شاید این نگرش تا حدودی اکونومیستی باشد اما سرانجام نظری ست که باید با دقت بیشتری مورد بحث قرار گیرد.
خانم ها ! آقایان!
آیا کسی که به صراحت از حقوق اقتصادی و سیاسی و شهروندی زنان دفاع می کند باید مذمت شود؟آیا بخش اول این یادداشت مردسالارانه است؟ آیا بخش دوم مقاله که از پیوستگی جنبش کارگری دفاع می کند و به نفی انحلال طلبی می پردازد ضد زن و ضد " انقلاب زنانه" است؟ اصلا او که سخنانش را با عبارات مشهور مارکس شروع کرده است. منطقی و کمی منصف باشیم.
٣۵۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : وقتی که کمونیست جهان سومی جای کمونیسم مارکس می نشیند
من همیشه با دقت و علاقه و تحسین نظرات آقای قراگوزلو را در زمینه نقد اقتصاد سیاسی سیستم سرمایه داری درایران پیگیری کرده و خوشحالم که افرادی مثل ایشان با تاکید بر نقد سیستم نظام سرمایه در ایران بعنوان عامل اصلی سرکوب خواهان یک انقلاب اجتماعی بجای رفرم می باشند. اما مقاله اخیر ایشان که حتی با انتقاد از نظرات قبلی خود همراه است و در حالیکه جنبش برابری طلبی زنان در ایران یک ماه پس از انقلاب ۵۷ با شعار حقوق زن نه شرقی است نه غربی است جهانی است پیشرفتگی خود را نسبت به همه جنبشها و حتی خود نظرات اقای گراگوزلو در همان زمان نشان داد، امروز خواسته های انرا که یکی از موتورهای انقلاب اجتماعی درایران است مورد شک قرار داده و به آینده ای ناکجا اباد تحویل می دهد. تجربه من در همین سی سال نشان داده است که هر کجا جنبش کمونیستی ایران به عقب ماندگی جهان سومی آلوده گشته ، نتیجه ای بجزعقب ماندگی در برخورد به جامعه نداشته است. چه در سال ۵۷ با تحقیر دست اوردهای انسانی به اسم مبارزه با امپریالیسم و مبارزه با غرب و چه امروز که با تاثیر از همان عقب ماندگی به تحقیر خواسته های جنبش زنان پرداختن. اما چه در همان سال ۵۷ و چه در بعد از ان کمونیستهایی که مارکس را نه از دیدگاه عقب ماندگی شرقی بلکه در زاویه مارکس دیده بودند و اتفاقا بسیاری از انها در غرب مارکس را اموخته بودند نه از شوروی استالینیست، توانستند چه در سال ۵۷ با پشتیبانی از آزادیهای بدون قید وشرط و برابری زن و مرد بدون اما و اگر و چه بعدا با اعلام اینکه انقلاب بعدی در ایران یک انقلاب زنانه است نشان دادند که کمونیسمی که اغشته به عقب ماندگیهای شرقی باشد فرسنگها با کمونیسم انسانی مارکس فاصله دارد. امیدوارم اقای گراقوزلو بتواند این تفاوت عظیم را ببیند و به جمع بسیاری از کمونیستهایی که انقلاب اینده ایران را یک انقلاب زنانه خواندند و از همان ۱۷ اسفند با شرکت در سازماندهی راهپیمایی زنان در اولین ۸ مارس بعد از انقلاب و بعدا با شعار آزادی، برابری و یک حکومت انسانی و سوسیالیستی نشان دادند که حاضر نیستند ازادی جامعه را از نظام سرمایه به عقب ماندگیهای شرقی بفروشند و تخفیف بدهند بپیوندند و در تقویت انقلاب اینده ایران که انقلابی زنانه برای یک ایجاد یک سوسیالیسم که در آن انسانیت و حرمت انسانی از سلطه همه زنجیر های سرمایه ازاد شود گوشه ای از کار را بچسبند. با تمام انتقادی که به این مقاله و نظرات ایشان به جنبش زنان در ایران دارم ، باز هم نقد اقتصاد سیاسی ایشان را به نظام سرمایه در ایران ارج می گذارم و برایشان ارزوی موفقیت و بهروزی دارم.
٣۵۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : شهلا فرید

عنوان : به خانم فرزانه سامره
خانم فرزانه سامره که از دستاوردهای جنبش زنان خیال می کنید وزیر زن گذاشتن دولت احمدی نژاد است. دستاوردهای جنبش زنان در گسترده تر کردن بخش فعالین آن است دز این است که این خواست ها به طور همگانی مطرح شده است. این حکومت اساسش بر زن ستیزی و سلطه بر زن بنا نهاده شده است، هر چقدر بر زن ستیزی این حکومت تاکید شود و با آن مبارزه شود، پایه های این حکومت سست تر می شود. آقای قراگوزلو به جای تحقیر مطالبات زنان، بباید از این مطالبات پشتیبانی کنند. همین دیدگاههای ارتجاعی شبیه قراگوزلو بود که در اوایل انقلاب به زنان توصیه می کرد که در مقابل قدم به قدم پیشروی ارتجاع در زمینه سرکوب حقوق زنان سکوت کرده و مبارزه خود را صرف چیزهای دیگر کنند. و زنان زا تحقیر می کردند که در مخالفت با حجاب اجباری میارزه کنند. حالا این آقایان که یار مبارزه نیستند اقلا باری نباشند. واقعا من از دیدگاههای ارتجاعی این تیپ ها دچار تاثر می شوم. به نظر من نه تنها مبارزات زنان برای تبعیضات حقوقی، دیدگاههای پدرسالارانه سنتی، دیدگاه مذهبی سلطه ورزی بر زن ارزش زیادی دارد بلکه من معتقدم که جنبش زنان می بایست با مطرح کردن خواستهای رنان در زمینه حقوق فردی و آزادی حجاب هرچه بیشتر دختران جوانی را که به مبارزه هرروزه با این حکومت می پردازند، جلب کند
٣۵۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : بنفشه حجم

عنوان : مرضیه چی شد جناب دکتر؟
سلام عزیزم
اگر خاطرتان باشد به شما گفتم با این ر.ندی که در پیش گرفته اید کارتان به جائی می رسد که در تحلیل فداکاریهای مرضیه احمدی اسکوئی مقاله بنویسید و از لیلا آبکناری ها ستایش کنید اما حالا می بینم که کمی منطقی تر شده ایسد و به مصالات زنان هم نمره قبولی می دهید. چه خوب شد که شما هم از حق طلاق و حضانت و ارث دفاع کردید. به نظر شما اگر این حقوق با فتاوی آیات عظام منتظری و صانعی تحقق می پذیرفت اشکالی داشت؟ مگر ما باید به فتوای شما عمل کنیم تا رفتارمان ترقیخواهانه جلوه کند و مورد طعن شما واقع نشود؟حالا من دارم کوچه به کوچه دنبال مریم میم می گردم تا نوشته اش را برای آی ال او ترجمه کنم اما یافت می نشود. می گویند به سوئد تشریف برده است. چرا شما به خانم عبادی ایراد می گیرید که در غرب فعال است؟ توقع نداری که او برای دفاع از حقوق زنان ایرانی و پیگیری حقوق بشر به کره شمالی یا چین برود؟ امیدوارم شما را آزرده نکرده باشم. اما دموکراسی خواهی بالاخره به شما که خود در این زمینه صاحب نظر و کتاب رفرانس هستید تحمیل خواهد شد. امسال در مورد مرضیه ننوشتی و مطالبات زنان را راست دانستی انشالله سال آینده شما را ببینیم که شانه به شانه ما و یا ما شانه به شانه شما روز ۸ مارس را در محیطی به دور از خفقان جشن بگیریم. قول می دهم اگر ازین نگره ی بسته ی خود دست برداری مارس ۲۰۱۲ برای تو ومن و همه دوستان جذاب و پر جاذبه و جذبه دار خواهد بود. شاد باد ۸ مارس.
٣۵۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : که ژال اردلان

عنوان : کامنت ملاخور شده.....
من دو کامنت گذاشتم. یکی در تایید بخش دوم مقاله و دیگری در نقد آن. و از ستم قومی بر زنان کرد یاد کردم اما هیچکدام درج نشده است. شما که فقط کامنت دوستانتان را منتشر می کنید لطفا به جای نطرات بنویسید نطرات دوستان.
خلاصه حرف من این است که در کشوری مثل ایران نمی توان بر ستم های ملی چشم پوشید چه رسد به ستم های جنسی. من یک زن کرد هستم که حالا در مالمو زندگی می کنم و تفاوت میان وضع زنان ایران و غرب را وقتی فهمیدم که از سنندج و ایران خارج شدم و از یوغ خانواده مردسالار وعشیره محور شوهرم بیرون آمدم و حالا تا حدودی مانند هر زن آزاد دیگری معنای زن بودن و آقا بالا سرنداشتن را درک می کنم.
این حرف ها باید سانسور شود؟
٣۵۹۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱٣٨۹       

    از : peerooz

عنوان : شیشه ی کبود
روی چشمت برده ای شیشه ی کبود - لاجرم دنیا کبودت مینمود

از جناب قرا گوزلو تعجبی نیست که ایشان همه چیز را از دریچه مبارزه طبقاتی و جنبش کارگری میبینند و مبارزه با حجاب اجباری و کسب حق طلاق و لغو اجازه ی سفر و چند همسری زمانی برایشان ارزش دارد که با مبارزه برای حقوق کارگر همراه باشد ، هرچند بیش از نیمی از جمعیت دنیا به علل مذهبی و مسلکی ممکن است با ایشان هم عقیده نباشند.
تعجب از بانوانیست که خواسته های اساسی بانوان را نادیده گرفته و با این عقاید " دکتر عزیز" ، "محمد جان" "دکتر دوست داشتنی" موافقند.
ظاهرا حتی مدرسی مدارس ستنفورد هم قادر به پاک کردن این کبودی عینک نیست.
امید که این کامنت هم چون کامنت های دگر مورد سانسور نشود.
٣۵۹۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست